نظام آموزشی و پژوهشی حوزه علمیه؛ بیم ها و امیدها
سابقه پژوهش در حوزه های علمیه، همزادِ تدریس و تحصیل است. حوزه از آغاز تأسیس یک نظام آموزشی پژوهش محور داشته است. بین سیستم آموزشی و پژوهشی و حتی تبلیغی حوزه به سختی می شد تفکیک قائل شد به طوری که می توان ادعا کرد که در گذشته همه پژوهشگران حوزوی اساتید آموزشی ومبلغان دینی بوده اند. مفسران، فقیهان، متکلمان و فیلسوفان بزرگ در طول تاریخ اسلام به پژوهش اهمیت داده اند؛ ولی این سابقه طولانی با فراز و نشیب هایی همراه بوده است که لازم است در یک رویکرد نظام واره علل این فراز و فرود را بررسی کرد. اما آنچه در این میان مهم است، وضعیت فعلی آموزش و پژوهش در حوزه های علمیه است که رابطه وثیقی با وضعیت پژوهش در سایرمراکزعلمی و دانشگاهی داخلی و جهانی دارد که نیاز به موشکافی دقیق دارد.
نظام آموزش حوزه علمیه به عنوان بنیادىترین سازوکار جامعه براى ادامه حیات دینى،فرهنگى، اجتماعى، و سیاسى، نه تنها براى تحقق رسالتهاى خود، از جمله، انتقال و اشاعه فرهنگ اسلامى، تربیت حرفهاى محققان علوم اسلامى و مبلغان دینى، نوآورى و رسیدن به مهمترین هدف خود در رشد شناختى، یعنى توانمند سازى طلّاب در درک پدیدهها و نظامهاى موجود جهان و سلسله مراتب و ارتباط ارگانیک بین آنها نیازمند پژوهش مستمر و بروز است، بلکه مىتواند با بهرهگیرى از ظرفیت عظیم انسانى در اختیار (طلّاب و اندیشمندان جوان حوزه) به عنوان اعضای نظام آموزشى، علاوه بر نقشآفرینى در چرخه تولید و مدیریت دانش، تحقیقات گستردهاى را به ویژه در زمینههاى کاربردى و گرهگشایى از دشوارىهاى فکرى و اندیشهاى بشر، و پرورش و ارتقاى روشهاى نوین تبلیغ و ایجاد روحیه کنجکاوى، پرسشگرى، خلّاقیت، جستوجو و ایجاد روحیه پژوهش بر عهده داشته باشد و رویکردهاى موجود را به سمت محوریت تحقیق هدایت کند و از سوى دیگر، موجبات پویایى بیشتر آن را فراهم سازد.
تحقق این مهم مستلزم عزم مسئولان و متولیان نظام آموزشى حوزه است تا بتوان در به روز کردن و پویایى بیش از پیش فعالیتهاى علمى و پژوهشى قدمى جلوتر برداشت. در این زمینه، براى تحقق اهداف پژوهشى، واکاوى و بررسى عوامل کندی نظام آموزشی حوزه و عوامل بازدارنده مؤثر بر انجام پژوهش طلّاب امرى اجتنابناپذیر بوده و آگاهى از موانع مذکور و مرتفع کردن آنها به منظور ارتقاى سطح کمّى و کیفى آموزش و پژوهش و افزایش کارایى طلبهها، ضرورتی انکار ناپذیر دارد. در گفت و گویی که با حجت الاسلام حسن علی سلمانیان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه اندیشه سیاسی اسلام؛ دکتر امیر خواص معاون تحصیلات تکمیلی موسسه امام خمینی(ره) و حجت الاسلام اسماعیل عفت پناه، استاد حوزه علمیه قم داشتیم به بررسی نظام اموزشی و پژوهشی حوزه علمیه نشسته ایم و راهکارهاى برونرفت از مشکلات را بررسی کرده ایم، به این امید که مورد توجه خوانندگان خبرگزاری رسا قرار گیرد.
رسا- مساله آموزش در حوزه های علمیه رکن اصلی و مقوم این نظام علمی است و از آن جایی که نظام آموزشی حوزه نقش پر رنگی در تربیت علمی طلاب دارد، شایسته است که با نگاه های انتقادی ، این سیستم مورد نقد و بررسی قرار گیرد تا مقدمات اصلاح آن فراهم آید.
مفام معظم رهبری در طول چند ساله اخیر، پیوسته بر مساله تحول در حوزه های علمیه تاکید کرده اند و بر ضرورت حرکت حوزه های علمیه بر مدار تحولات عصر نوین با حفظ اصول و ارزش ها تاکید کرده اند که شایسته است تا محققان و اساتید حوزه های علمیه با تاکید بر این فرامین راهبردی، مسیر آینده حوزه های علمیه را مترقی و رو به جلو طراحی کنند. شما به عنوان یک محقق حوزوی، چه نقدهایی را بر پیکره آموزشی حوزه های علمیه وارد می دانید؟
حجت الاسلام سلمانیان: در حوزه علمیه از نظر کمی و کیفی دچار مشکل هستیم، یکی از نیازهای امروز حوزه های علمیه تخصصی شدن دروس است، بر این مطلب اساتید بسیاری تاکید کرده اند و نیازهای زمانه نیز این شرایط جدید را می طلبد، علاوه بر اینکه پیشینه درس های امام صادق(ع) نشان دهنده تربیت تخصصی شاگردان در رشته های گوناگون است.
به نظر من نباید کارهایمان جنبه افراط یا تفریط داشته باشد یعنی نه این قدر به فقه و اصول حمله کنیم که موجب دلزدگی طلاب شود و نه آنگونه فقه و اصول پررنگ شود که سایر علوم جای تنفس نداشته باشند. امام خمینی(ره) تاکید داشتند حوزه های علمیه با از بین رفتن فقه و اصول از بین می رود؛ ضروری است این نکته را پررنگ کنیم که باید بر تربیت مجتهد متمرکز شوییم اما بدانیم که مجتهد در دانش فقه خلاصه نمی شود و ما باید متخصصین مجتهد در حوزه های علمیه تربیت کنیم که اگر سراغ سیاست، اقتصاد و فرهنگ می رود، فقیهانه نظر دهد.
کارشناسان علوم اسلامی در بستر فقه و اصول است که می توانند علم انسانی را سامان دهند یعنی قرار نیست کت وشلواری مذهبی بی خبر از مبانی اجتهاد تربیت کنیم بلکه باید محصل حوزوی ،محتوای دینی داشته باشد و نظر اسلام را در حوزه های گوناگون به صورت اجتهادی ابراز دارد. نحوه نقد استدلال ها در فقه، ذائقه کاملا اجتهادی را به متتبع فقه هدیه می دهد و فهم به معنای دقیق در دانش فقه پرورانده می شود.
یک نکته مهم این است که حوزه رسالتی دارد اما این رسالت خویش را به طلاب نرسانده است؛ حوزه رسالت دارد که طلاب را خادم به اسلام تربیت کند یعنی اگر ترویج اسلام ناب اولویت است فضاهای کاری را برای طلاب توضیح دهیم و آنها را متناسب با هدف تربیت کنیم.
امروز نظام اسلامی ایران با مسائل و مشکلات گوناگونی روبروست که از آنجایی که حوزه علمیه قم، مادر انقلاب اسلام محسوب می شود، وظیفه پاسخگویی دارد و نمی تواند به این حوزه های جدید مطالعاتی بی اعتنا باشد، حاصل اینکه تخصصی شدن دروس حوزه های علمیه با توجه به پیشینه حوزه های علمیه و نیازهای امروز و افق آینده ضرورتی انکار ناپذیر است. به نظر من اگر به سمت تخصصی شدن رشته های تحصیلی در حوزه های علمیه حرکت نکنیم ،حوزه به شکل نرم کنار گذارده خواهد شد.
باید اظهار داشت که متاسفانه به هر دلیل یکی سری مباحثی که مقام معظم رهبری هم بر آن تاکید ویژه ای دارند جدی گرفته نشده است که می توان به کرسی های آزاد اندیشی و نظریه پردازی در حوزه های علمیه اشاره کرد؛ آزاد اندیشی یعنی طلاب در سطوح مختلف بتوانند نظرات خود را بیان کنند و نظریه پردازی یعنی درسطح اساتید و به صورت تخصصی، نظریات مطرح شود.طلاب امروز مباحث فراوانی دارند مثل مباحث روایی، سیاسی، اجتماعی که کرسی های آزاد اندیشی می تواند پاسخ گوی نیازهای اساسی در این بخش باشد و طلاب می توانند با حرف زدن و نقد و پیشنهاد این نگرش ها را تقویت کنند.
چرا امروز برخی در مقابل تحول و اصلاحات حوزوی سنگ اندازی می کنند و چرا نمی گذارند سیستمی جامع طراحی شود؛ البته ما می دانیم که آنها هم دغدغه هایی دارند که باید با گفت و گو حل شود، در اینجا باید تاکید کنم که سخن ما از تحول و موانع پیش رو به معنای نا امیدی نیست بلکه تاکید داریم که باید موانع جلو راه را ببینیم.
امروز زمزمه های خوشی از تغییر و تحول شنیده می شود که لازمه اش حساسیت اساتید است ولی متاسفانه ما در حوزه علمیه با برخی اساتید مواجه می شوییم که در فضای مطلوب قرار ندارند یعنی ده پشت کفایه تدریس کرده اند اما خبر ندارند که شان نزول این کتاب ها الان کجا است، چون اساتید خبر ندارند شاگرد هم خبر ندارد.
باید بیان داشت که به لحاظ کیفی مساله نظم در آموزش جدی گرفته نشده است و به گونه ای است که مسئولین آموزشی نظارت کافی را ندارند و تنها به نهایت کار که امتحانات است متمرکز شده اند و متاسفانه شاهد هستیم که از میانه سال کلاس ها کم رونق می شود که این یکی از آفات جدی است.
یکی از آفات عمومی درس حوزه به لحاظ کیفی این است که طلاب درس های مختلفی می روند تا درسی مطابق ذوق خود پیدا کنند که هر چند برخی این را نکته قوت نظام آموزشی حوزه علمیه می دانند اما این آسیبی است که طلبه زمانی به طول خواهد کشید تا استادان مختلف را امتحان و سپس انتخاب کند و این سبب می شود نشاط اولیه تحصیلی در ابتدای سال فروکش شود.
ساختار آموزشی در حوزه های علمیه، سنتی است یعنی در حالی که کلاس ها یک ساعت تعریف شده است اما زمان تدریس در مقطع سطح و خارج حوزه علمیه 30 الی 40 دقیقه است و این بخاطر ماهیت درس های حوزه های علمیه است که بحث ها به هم پیوسته است یعنی استاد در هر جلسه باید پیشینه بحث را بیان کند و بعد ورود به درس جدید داشته باشد و از سوی دیگر وقت هم کم است، در نتیجه اگر یک کار میدانی انجام دهیم می بینیم در هر ساعت، درس جدید به دو الی سه پاراگراف می رسد، به نظر می رسد مسئولیین باید تمهیداتی بیندیشیند که یک ساعت و ده دقیقه مفید هر کلاس برگزار شود.
امروز محل مدرس ها در دوره سطح و خارج حوزه علمیه قم چون بسیار متفاوت است و امروز مسیرها طولانی تر هم شده است، آفت دیگری را دامن زده است که فراموشی پرسش و پاسخ در قبل و بعد هر درس است، یعنی وقتی طلبه ای سوالی دارد، همه مطالب را نمی تواند در کلاس بپرسید و بعد کلاس هم از زمان درس بعدی می رود و این آفت است و به طور خلاصه می توان گفت بسیاری از امور سخت افزاری در روند آموزشی حوزه های علمیه وجود ندارد که عملا مانع استفاده مفید از کلاس می شود به گونه ای اگر طلبه ای درس سطح تا خارج را در یک مدرسه قوی شهرستان بگذراند، در وقت صرفه جویی موثری کرده است.این نکته های بیان شده در روال عادی شهر قم است اما اگر مدارسی تعبیه شود و اساتید با تمرکز قوی، نظارت کنند و در یک جمله اساتید مسئولیت بپذیرند، این مشکلات کاهش می یابد.
در طول یک دهه در حوزه علمیه شاهد هجوم طلاب به دانشگاه بودیم و در دوره جدید گریش طلاب به موسسات حوزوی دیده می شود و یا بعضا دیده می شود که طلاب به کارهای غیر طلبگی کشیده شده و یا از این درب به آن درب می زنند و مدام در حال آزمون و خطا برای استعداد خویش هستند و از آینده خود احساس نگرانی می کنند که ضروری است تا مسئولین رسالت ها، چشم اندازه و کارهای پیش روی حوزه های علمیه را ترسیم کنند و گروه های تخصصی نیاز سنجی کرده و طلاب را در امور مختلف سامان دهند.
به نظر می رسد افرادی می توانند در این بخش های پیش گفته نقش بارز اصلاحی داشته باشند که در مقام تربیت طلاب هستند به خصوص اساتید محترم که می توانند دغدغه ها و ارزش های ناب را در ذهن طلاب بکارند و طلاب را تقویت و جهت دهی کنند و با هدایت علمی افراد را رشد دهند.
دکتر خواص: اساتید حوزههای علمیه باید به این باور برسند که وظیفه شان فقط تدریس نیست، شاگرد پروری است بنابراین بخشی از کار دروس خارج یا سطح ما باید به طلاب واگذار شود یعنی در واقع استاد باید بخشی از درس را القاء کند و یک بخش دیگر را به عنوان تکلیف به طلبه دهد و بگوید فرض بفرمایید که فردا راجع به این موضوع شما دیدگاه آقا ضیاء را تحقیق کن و بیان کن، یعنی در واقع یک مشکل به نظرم میرسد مربوط به اساتید ما است که حالت مونولوگ در درس هایشان دارند، بنابراین یک قسمت آن مربوط به اساتید است و یک قسمت هم مربوط به دانش پژوهان است اگر استادی به آنها تحقیق نداد و یا استادانی بنا به اصطلاح منابعی را معرفی نکردند، آنها حال ندارد دنبال تحقیق برود.
به نظر می رسد یک سری از آسیبها مربوط به اساتید است که خود آن ها، یا محقق نیستند و یا به هر دلیلی حوصله ندارند که بخشی از کار تدریس و درس و بحث را به طلاب واگذار کنند و مقاله بخواهند و کار بخواهند و بعضی از آراء و نظریات را ارجاع دهند و بگویند که شما بروید دربیاورید و اینها را منقح کنید و بخشی به طلاب که با درست انجام ندادن کارهای علمی محول شده، این روند آموزشی صرف را ادامه می دهند. به نظر می رسد امروز مراکز تخصصی حوزه علمیه بیشتر آموزش محور شده و دوره های پژوهش محوردر حوزه های علمیه جانیفتاده است که باید برنامه ریزی مناسب انجام شود.
حجت الاسلام عفت پناه: امروز فضای درسی حوزه های علمیه بیش از پیش به تحولی جدی نیاز دارد تا پژوهش به عنوان یک امر واجب در کنار هر درس جای گیرد. سبک علمی حوزه های علمیه متاسفانه استاد محور است و طلاب فقط از استاد می شنوند و این موجب شده است تا طلاب به کارهای علمی و تحقیقاتی کمتر گرایش داشته باشند. اگر مساله پژوهش از همان سال اول حوزه های علمیه جدی گرفته شود و بخشی از کلاس به امر پژوهش اختصاص داده شود، به لحاظ رشد علمی تاثیر زیادی شاهد خواهیم بود. اعتقاد دارم اگر طلاب یک پایه را خوب بخوانند و در کنارش کار پژوهشی انجام دهند و پژوهش همچون یک درس دارای نمره و نظام ارزش گذاری باشد، معادل دو سال تحصیلی موثر است.
به نظر من باید با آوردن پژوهش به متن فضای آموزشی حوزه های علمیه، مدت تحصیل درس سطح و خارج را به حداقل و رشد علمی را به حداکثر برسانیم، زیرا امروز از نظر کمی با تعداد محدود روحانیون مواجه هستیم و از لحاظ کیفی هم بسیاری از طلاب آموزش های مورد نیاز یا مورد علاقه خود را ندیده اند که با راه اندازی پژوهش، طلبه می تواند سریعتر به سطح مورد دلخواه خود برسد.
امروز علم اصول دارای چهار مقطع الموجز، اصول مظفر، رسائل و کفایه است، که اگر ما بتوانیم همه علوم را دسته بندی کنیم و علم نحو، صرف، فقه، اصول و... را در دو مقطع تعریف کنیم و مقطع نخست را آموزشی و مقطع بعدی را پژوهشی تعریف کنیم، آثار چشمگیری خواهد داشت.
به نظر من اگر به جای چهار دوره اصول، دو دوره اصول برگزار شود و بحث پژوهشی به موازات آموزش تقویت شود، اثر علمی آن چندین برابر خواهد بود و طلاب می توانند با پژوهش خلاء نخواندن برخی کتب را برطرف کنند.
رسا- پژوهش در حوزه های علمیه همواره همزاد اموزش بوده است و در دوره هایی(فازغ از مثبت یا منفی بودن آن) دیده می شود که این دو عرصه بر یکدیگر کاملا منطبق شده اند. به نظر شما، پژوهش در حوزه های علمیه چگونه است؟ پژوهش چه سهمی در میان طلاب داد؟ تحقیقات طلاب تا چه اندازه با ملاک های استاندارد تطبیق دارد؟ راهکارهای پیشنهادی شما برای ارتقای پژوهش در حوزه علمیه چیست؟
حجت الاسلام سلمانیان: به نظر من در رابطه با بحث پژوهش در حوزه های علمیه، پژوهش به درستی تعریف نشده است و سوالاتی همچون چرایی و ضرورت پژوهش، پژوهش چیست؟، از چه سالی در حوزه شروع شود؟ هدف از پژوهش چیست؟ چگونه اتفاق بیفتد؟ چه نسبتی با آموزش دارد؟ نظارت بر پژوهش چگونه باشد؟ در چه حوزهای پژوهش شود؟ پشتیبانی از پژوهش چگونه باشد؟ تا کجا ادامه داشته باشد؟ بی جواب مانده است و یا لااقل اتفاق نظری درمیان حوزویان در این مسائل وجود ندارد.
باید توجه داشت که اصل اختلاف مفید است اما باید در اصول اتفاق نظر داشته باشیم و اختلافات روبنایی باشد اما در مساله پژوهش حوزه، اختلاف از پائین تا بالا است. به نظر من در موارد اساسی باید زمینه تسالم و توافق باشد تا بتوانیم به پیش رویم.
به نظر می رسد پژوهش به شکل امروزی مورد سوال از حوزه های علمیه نبوده است، بنده خود ارزیابی کرده ام و دریافتم ملاک های دقیقی برای مقاله نویسی علمی تخصصی، علمی ترویجی، علمی پژوهشی نداریم.
نوشتن مقالات حوزویان با ادبیات مغلق، پیچیده و عربی نامانوس و غیر مشهور همراه است و با اینکه در یک زمانی بهترین نثرها از دل حوزه های علمیه بیرون می آمد اما امروز این مطلب صادق نیست ودر برخی مقالات حوزویان لازم است نویسنده خود برای تفهیم وجود داشته باشد. در مجموع نگارش و عبارت پردازی وضعیت نامطلوبی در بین حوزویان دارد.
امروز باید سوال کرد تا به حال چند کارگاه نوشتن مقالات در حوزه های علمیه دائر شده است و چه میزان مباحث محتوایی در این زمینه تولید شده است؟ شما وقتی آموزش مقاله نویسی را در اینترنت جستجو کنید، خبرهای متعددی از دانشگاه ها نشان می دهد اما سهم حوزه های علمیه در این بین چقدر است؟
در محتوای پژوهش باید توجه داشته باشیم که تحقیق باید مشکلات و معظلات را بررسی کرده و راه حل ارائه دهد یعنی مشکلات شناخته شده، جایگاه و اهمیت موضوع محک خورد و بعد از بررسی، پاسخ های محتمل بیان شود و پژوهش جدید مکمل پژوهش قبلی باشد اما متاسفانه پژوهش ها در حوزه های علمیه موازی به پیش می رود و اینگونه نیست که پژوهش جدید تکمیل پژهش عالم پیشین باشد در حال که باید یک کلان پژوه تعریف شود و هر کس یک قسمت پازل را بر عهده گیرد باشد تا تبیینی کامل را داشته باشیم. اینکه برخی افراد تعلیقه و حاشیه بر کار پیشین می زنند، لزوما پیش بردن نیست و اگرچه خوب است اما فاقد نگاه کلان در یک نظام علمی سامان یافته است.
در پژوهش باید به نیازهای روز پاسخ داد که فعالیت های علمی افرادی همچون علامه امینی، علامه طباطبایی، شهید مطهری، آیت الله مصباح از این قبیل است. ما امروز مشکلات زیادی مانند مساله بانک، بیمه، تجارت بین الملل، تجارت الکترونیک، مساله قدیمی جدید معضل هنر، فیلم، موسیقی، حجاب داریم که باید با کار علمی و پژوهشی جوابی درخور ارائه شود.
یکی از نیازهای امروز جامعه علمی حوزوی در تحقیقات خویش، توجه به نیازهای روز و جامعه پیرامونی است؛ نقل شده است که برخی جامعه شناسان برای بررسی فقر، دو سال گدایی کرده اند و یا برای بررسی وضعیت زندانیان، دزدی کرده اند تا به زندان بروند که البته این نگاه افراطی است اما سوال اینجاست که اساتید و بزرگان علمی حوزه علمیه چقدر در جامعه حضور پیدا کرده اند؟ با افراد هنرمند چقدر نشسته ایم و کارگاهی حرف زده ایم؟ تا چه اندازه جامعه شناس و روان شناس را پیدا کرده ایم و با او صحبت کرده ایم؟ آیا تا به حال یک وزیر اقتصاد را آورده ایم و سوالات اقتصادی او را اسخراج کرده ایم.
در پایان باید بیان کنم که برخی از ما حس مسئولیت نداریم و دلسوزی لازم را برای انقلاب اسلامی نداریم و انقلاب اسلامی و نظام ولایت فقیه را گویا از خودمان نمی دانیم اما هوشیار باشیم که امام خمینی(ره) گفت اگر انقلاب از دست رود اسلام از دست می رود و بعد امام توضیح داد که در ظرف انقلاب است که اسلام به موجودیت خود ادامه می دهد که اگر ظرف از بین رود مظروف هم از بین می رود.
حجت الاسلام عفت پناه: پژوهش باید در یک فرایند مرتبط با جامعه و در چارچوب نظام تفکری حوزوی و در محیط تضارب آراء شکل گیرد. پژوهش اسلامی باید بر پایه اصول مستحکم اسلامی بنا نهاده شود و به موضوعات و نیازهای جامعه نگاه داشته باشد و به دنبال ارائه راه حل برای نظام اسلامی باشد.
پژوهش در پژوهشگاه های ایجاد شده گرداگرد حوزه اگرچه خوب و متقن است اما کمتر از یک درصد نیاز ما را برآورده می کند. به نظر می رسد معاونت پژوهش حوزه های علمیه در مدارس حضور موثر ندارد و عملا وارد گود نشده است واین به دلیل ضعف برنامه ریزی و نداشتن نیروی تعریف شده است. معاونت پژوهش باید نیروی تعریف شده داشته باشد و کار ستادی قوی انجام دهد و این نیروی تعریف شده است که می تواند پاسخ گو باشد و در مقابل کارهای انجام شده امکانات بگیرد و در قبال همان امکانات و گونه بهره وری آن، پاسخ دهد.
باید مسئولان امر تمهیداتی بیندشیند تا طلاب با شرکت در دوره های آموزشی، راه های تدوین و تالیف و به سرانجام رساندن تحقیقات علمی را بیامورند و علاوه بر آن مهارت های ویراستاری و روان نویسی را فرا گیرند.
پایان نامه نویسی اگرچه اهرم فشاری برای نوشتن و تالیف از سوی طلاب است و مشاهده شده است که بسیاری از طلاب بعد از این مرحله، دست به قلم شده اند، اما باید قبول کنیم چون طلاب از روز های نخستین تحصیل، عادت به نوشتن ندارد، در نتیجه اثرگذاری لازم را در پی ندارد.
دکتر خواص: امروز با وجود اینکه امکانات فراوانی نسبت به زمانهای سابق، فراهم شده است اما متأسفانه پژوهش ما با آسیبهایی مواجه است، از جمله اینکه نوعی راحت طلبی در محققین و کم حوصلگی در حوزه پژوهش ایجاد شده است و بیشتر پژوهشهایی که صورت میگیرد قبل از آنکه پژوهش به جواب عمیق و همه جانبه برسد پژوهشگر اغناء میشود.
عدم مسئله شناسی دقیق از دیگر آسیب های پژوهش در حوزه علمیه است و از آنجایی که پژوهشگران مسئله شناسی خوبی انجام نمی دهند و از سایر مراکز پژوهشی هم خبر ندارند، در انتخاب موضوع، تکرار صورت می پذیرد و دیده شده است به همین دلیل یک موضوع همزمان در چند مرکز علمی اعم از دانشگاهها، مراکز آموزش عالی، حوزه های علمیه، پژوهشکده ها و موسسات تحقیقاتی اخذ شده است.
به نظر می رسد برای رفع این مشکل کارهای موازی باید یک بانک اطلاعاتی منسجم و سامان مند و یکپارچه تاسیس شود تا وقتی یک موضوعی به عنوان پژوهش در یک مرکز آموزش عالی به عنوان موضوع پژوهش انتخاب شد، همه مراکز پژوهشی به این دسترسی داشته باشند و بدانند در این زمینه و در مورد این مسئله، پژوهشی آغاز شده و دیگر یا به آن مسئله نپردازند و یا از بعد دیگری به آن مسئله توجه کنند.
یکی دیگر از اشکالات که بر نظام آموزی و پژوهشی حوزه علمیه وارد است، عدم شناخت و آموزش دقیق روش ها است؛ ممکن است دو واحد روش تحقیق در برخی مراکز خوانده شود، اما هنوز درسی به نام روش شناسی و متدلوژی در نظام آموزشی حوزه بر ای بهبود پژوهش تعریف نشده است. در حالی که هر فردی میخواهد در حوزه علوم انسانی تحقیقی کند یا پایان نامه ای بنویسد حتماً باید با روش شناسی و ویژگیهای روشهای مختلف که علوم به آن میپردازند آشنا باشد تا بتواند به لحاظ متدلوژی و روش شناسی یک تحقیق روشمند با چارچوبهای خاص خود، انجام دهند. /909/گ402/