استاد جامعه المصطفی العالمیه:
راه نرفته تحقیق و پژوهش در عرصه فقه پزشکی زیاد است
خبرگزاری رسا – محقق حوزه علمیه قم، با تاکید بر اهمیت فقه در حوزه سلامت، اظهار داشت: در حوزه مطالعات فقه پزشکی باید جمعی از فقیهان و پزشکان دور هم جمع شوند و مطالعات میان رشتهای اتفاق بیافتد.
مجموعه رشتههای دانش بشری با وجود تمایز و تفکیک از یکدیگر، به نوعی در ترابط و تعامل و گاه شاید متاثر از یکدیگرند. دانش فقه نیز به عنوان دانشی که عهدهدار کشف و تبیین احکام شرعی برای همه موضوعات متصور است، به لحاظ ماهیت و موضوع خود با بسیاری از علوم، رابطه و پیوند دارد. به برخی به عنوان ابزار برای استنباط احکام شرعی نیازمند است. به برخی از علوم نیز به عنوان مقدمه و پیش نیاز وابسته است. برخی برای فقه، موضوعسازی میکنند و برای برخی هم که مصرف کننده احکام فقهیاند، مولد است. نوشتار ذیل حاصل گفتوگو با حجت الاسلام عباس علی واشیان عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه است که دارای تحصیلات حوزوی فقه و اصول و دانشگاهی پزشکی هستند.
در این گفتوگو در مورد رابطه فقه و علم پزشکی، تبیین تشابه فقه با علم طب در زمینههای گوناگون از جمله در اهمیت و جایگاه دینی، هدف، موضوع و مسایل این دو علم به کنکاش پراختهایم.
رسا ـ دانش فقه همواره در صحنه معادلات جامعه اسلامی حضور پررنگی داشته است و با فراز و نشیبهای خود در طول تاریخ، منشا حکم و فصلالخطاب در بین متدینین بوده است. حال سوال اینجاست که چگونه دانش فقه در معادلات اجتماعی نقش ویژهتری میتواند ایفاء کند؟
در موضوعات مطرح شده در حوزه فقه به تمامی نیازهای عمومی و خاص مکلفین توجه میشود. از جمله، مسائل مربوط به حوزه سلامت، موضوعات اجتماعی مثل عدالت، حقوق و حتی نیازهایی که به نوعی منحصر به افراد خاصی مثل زنان است.
یکی از بخشهای فعال و پویای فقه، فقه معاملات است که بخشی از آن امور مالی و اقتصادی و بخشی از آن شامل معاملاتی که در قالب عقود و حقوقی که طرفین قراردادها با هم دارند. نتیجه خیلی از این موضوعات از دید اسلام با برداشتی که از آیات و روایات می شود، کامل بیان شده است و در ادامه باید موضوعات دقیق اخلاقی را در معرض جامعه بگذاریم و آن را به دنیا عرضه کنیم. نمونه آن کاری که جامعه المصطفی العالمیه انجام میدهد. یعنی علاوه بر پرورش افرادی از دنیای اسلام و جهان، آنها را به جامعه خود فرستاده که آنها هدایتگر مسیر، با پتانسیل منابع اسلامی هستند.
یکی از دانشهای مورد نیاز جامعه اسلامی، فقه است که در دل آن فقه علوی نهفته است و در قرآن هم سفارش شده که از هر قومی عدهای در دین تفقه کنند، که آیه شریفه موضوعات همه علوم را شامل میشود.
رسا ـ به نظر شما در حوزه پزشکی، تا چه اندازه فقه ورود پیدا کرده است؟ تا چه اندازه کارشناسان این دو حوزه متفاوت، توانستهاند به یک تفاهم علمی برسند و کار مشترک انجام دهند؟
وقتی به رویکرد سلامت محور انسان نظر داشته باشیم، از قبل تولد تا بعد از مرگ نیاز به فقه و طب دارند. مثلا فرد قبل از تولد نیاز به آزمایشات خاصی مثل تست تالاسمی یا آزمایش ژنتیک دارد که این مسائل در تعامل انسانها نقش دارد.
در آیین مقدس اسلام، بر خلاف بسیاری از آیینهای دیگر، بدن آدمی مورد تحقیر نیست. اسلام بدن انسان را چیز بیارزشی نمیشمارد، زیرا بدن انسان ابزار تکامل روح است. تحقیر بدن، در حکم تحقیر شخصیت آدمی است و کسی که مرتکب این عمل شود، مستوجب کیفر و قصاص است.
در اسلام، احادیث فراوانی درباره استحمام، نظافت، مسواک زدن، تشویق به کمخوری، نهی از پرخوری، خوردنیهای حلال و حرام، خواص گیاهان، میوهها و سایر خوراکیها و همچنین سایر دستورات بهداشتی، وارد شده است.
در اسلام، حفظ صحت و سلامت واجب شمرده شده است. حتی اگر عباداتی، مانند نماز و روزه واجب، برای انسان مضر باشد، نه تنها ترکشان جایز است، بلکه واجب است. و در چنین مواردی، کار واجب به کار حرام مبدّل میگردد.
از نظر اسلام، چنانچه سلامتی انسان به واسطه عدم دسترسی به غذای پاک و حلال به مخاطره بیفتد، وی میتواند از خوردنیها و نوشیدنیهایی که پیش از آن بر او حرام بوده، استفاده نماید و چنانچه مریض شود و بیماریاش جز با خوراکیهایی که حرام است(همچون مشروبات الکلی) مداوا نشود، میتواند با تجویز پزشک از آن خوراکیها جهت مداوا استفاده نماید.
از نظر اسلام، چنانچه کسی به سلامتی دیگران لطمه وارد کند، چنانچه عمدی باشد، باید به سختی مجازات شود، و چنانچه عمدی نباشد نیز، باید مجازات مالی شده و دیه آن عضوی را که آسیب دیده، به صاحبش بپردازد.
در اسلام، دستورات فراوانی در خصوص انتخاب همسر، زمان و مکان و نحوه آمیزش، تغذیه مادر در دوران بارداری، وجود دارد که از ناقصالخلقه بودن نوزاد جلوگیری نموده و باعث میشود کودک قوی، زیبا و باهوش شود.
همچنین شیر مادر به عنوان بهترین غذا برای نوزاد و کودک شیر خوار معرفی شده، تا کودک بهتر رشد نموده، هوشش بیشتر شده و در مقابل بیماریها مصونتر باشد.
همچنین در اسلام، هر چیز زیانآوری که به جسم انسان لطمه وارد آورد، تحریم شده و این یک قاعده فقهی است که "کلّ مضرّحرام؛ هر چیزی که ضرر دارد، حرام است."
اسلام برای صحت و سلامتی، ارزش و اهمیت ویژهای قایل بوده و از این رو فقه و سنّت اسلامی از مطالب و دستورالعملهایی در این زمینه، مملوّ است.
نیازهای پزشکی بیشتر جنبه پیشگیری دارند. در زمان طفولیت، جوانی، ازدواج و زمان بارداری و لقاح مصنوعی و ... تا بعد از فوت هم ادامه پیدا میکند. دفن شدن یا نشدن فرد، موضوعات طبی مختلفی از جمله کنترل بیماریهای واگیردار، نبش قبر کردن و... را در بر دارد و در فقه به موضوعات آن پرداخته شده است.
معمولا در اکثر کشورها دو نهاد، مسئول آموزش سطح عالی علاقهمندان به علوم مختلف هستند. در کشور ما نیز وزارت علوم و وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، عهدهدار این مسئولیتاند که تقریبا 50 درصد فارغ التحصیلان دانشگاههای کشور در علوم پزشکی، از پزشک متخصص تا یک تکنسین ساده، درس خواندهاند. اینها به عنوان متدینین جامعه، نیازهای فقهی خاص رشته خودشان، از جمله بحث احکام معاینه و درمان در گرایشهای مختلف، مثل فیزیوتراپی، شنوایی سنجی و آزمایشگاه را دارند که فقه پزشکی عرصه پاسخگویی به این نیازهای تخصصی است.
رسا _ به عنوان فردی که تحصیلات حوزوی و پزشکی دارید، بفرمائید که جامعه پزشکان تا چه اندازه با احکام صنفی خود آشنا هستند؟
متاسفانه بسیار ضعیف است. نه تنها جامعه پزشکی، جامعه مهندسی و انجمنهای مختلف علمی هم با احکام اسلامی تخصصی حرفه خود آشنایی کمی دارند. مگر کسانی که خود علاقهمند بوده و شخصا مطالعه کرده باشند. البته نگاه اغلبشان به فقه در قالب احکامی مثل نماز و روزه است.
در ورود به عرصه پزشکی متوجه سوالات زیادی هستیم که به آن پاسخ داده نشده و یا مغفول مانده و اطلاع رسانی نشده است و نیاز به تامین منابع دارد.
متاسفانه این مشکل وجود دارد که علوم مختلف در دانشگاهها اغلب غربی است و در حوزههای علمیه هم صرفا علوم حوزوی به شکل محض ارائه می شوند. در سیستم واحدبندی علوم پزشکی شاید دو واحد در قالب اخلاق پزشکی باشد که متخصص آن تحصیلات اخلاق دارد، نه فقه و علوم اسلامی و صرفا انسان متدینی است.
رسا - به نظر شما امروز چه مسائلی در حوزه فقه پزشکی دارای اولویت پژوهش و تحقیق است؟
خوشبختانه رویکرد مراکز علمی خوب است و نیازهایی را که به این شکل اتفاق میافتد را کسانی پاسخ میدهند، بخشی از متدینین، موضوع پایاننامههایشان را در این قالب قرار میدهند.
امروز بخشی از پژوهشگرانی که در حوزه علوم اسلامی کار میکنند، با توجه به نیاز مخاطبین اطلاعاتی در حوزه علوم پزشکی به دست میآورند. مثلا طلبه سطح چهار، علاقهمند به پیوند اعضا است و موضوع پایاننامه خود را پیوند اعضا گذاشته است، اما این مقدار کافی نیست.
باید اذعان کرد افرادی که دارای تحصیلات علوم پزشکی و فقهی باشند، به اندازه انگشتان دست هم نیست و این موجب شده است دامنه پژوهش در حوزه فقه پزشکی پایین باشد.
یکی دیگر از مشکلات، فقدان مرکزی برای حمایت از این افراد است. نمونه آن خود ما که پانزده سال است در فقه پزشکی تحقیق میکنیم، ولی یک حامی خوب پیدا نشده تا مرکز مستقلی تاسیس کنیم و پاسخگوی نیاز عمومی و همچنین نیاز 50 درصد از فارغ التحصیلان دانشگاهها باشیم.
در حوزه فقه پزشکی، باید از معاینه ساده که حداقل موضوع است، تا معاینات تخصصی که با دستگاه انجام میشود در حوزه درمان سنتی، درمان دارویی، درمان جراحی و درمانهای پیشرفته مثل اشعه، پاسخگوی نیازها باشد.
در اتفاقات جدید حوزه تحقیقات هر روز احساس نیاز بیشتری میشود و اگر کنگره اخلاق پزشکی برگزار و نخبگان پزشکی سوالاتشان را مطرح کنند، به عطش و تشنگی این قضیه بیشتر پی برده میشود.
برخی مسائل در حیطه فقه پزشکی وجود دارد که نیازمند تحقیق جدی است، که به عنوان مثال میتوان به مسئولیت پزشکی، جرایم و تخلفات پزشکی، قتل ترحم آمیز، پیوند اعضا، رضایت به درمان، سقط جنین، شبیه سازی و... اشاره کرد.
رسا - لطفا اختلافات فقها و پزشکان را در مسائلی همچون دمیده شدن روح ، سقط جنین، تغییر جنسیت و ... را توضیح دهید؟
اگر متخصص مربوط داشته باشیم پاسخگویی هم بهتر خواهد بود. اگر فردی نیازمند عمل جراحی باشد، نزد مهندس نمیرود و یا به یک فقیه مراجعه نمیکند و بالعکس. پس برای دریافت پاسخ موضوع فقهی پزشکی، باید به فقیه آشنا به مسائل پزشکی مراجعه کنیم.
باید توجه داشت باشیم که هر عملی پیرامون مطلبی صحبت مینماید. یعنی از موضوع آن علم سخن میگوید. به طور مثال پزشکی پیرامون بدن انسان صبحت میکند. لذا موضوع علم پزشکی بدن انسان است.
از سوی دیگر هر عملی، مشمول یکی از «احکام خمسه» است؛ واجب، حرام، مکروه، مستحب و مباح. در علم اصول مطرح شده است که احکام اعمال یا به نحو جزئی و یا به نحو کلی، بیان شدهاند. در مواردی که کلیات برای ما ذکر شده است، لازم است مجتهد جزئیات آنها را استخراج کند. به طور مثال، قاعده کلی عدم ضرر رسانی به افراد به سادگی، نهی ضرر رسانی را در هر مورد بر انسان معلوم میسازد و برای هر شخصی قابل درک است. لکن مواردی وجود دارند که استخراج آنها توسط افرادی عادل ممکن نمیباشد؛ استخراج این موارد اجتهاد نامیده میشود.
هنگامی که در خصوص امری، افراد دچار مشکل و مسئله میشوند و در پی پاسخ به سئوال شرعی خویش میباشند، اجتهاد راهگشا خواهد بود. به طور مثال اگر در اثر آسیب دیدگی ناخن، فرد قادر به مسح کشیدن در هنگام وضو گرفتن نباشد و این امر را پزشک تجویز ننموده باشد، تکلیف افراد در باب انجام وضو و به جای آوردن نماز، توسط اجتهاد مشخص می شود. اجتهاد در این امر وجوب نماز برای افراد را مشخص میسازد و نوع کشیدن مسح یا عدم آن را معلوم مینماید.
تنها نکتهای که در حوزه فقاهت منشا اختلاف شده، موضوع شناسی است و اگر غنی شود پاسخگویی به روزتر میشود. مثل نقشه راه که اگر قرار باشد مسیری را طی کنیم تا به مقصدی برسیم، باید با شناخت مسافت و نیازهای مسیر، آن را برای مسافران دلنشینتر کنیم.
در بحث صدور حکم فقهی باید موضوع خوب شناخته شده و شفاف شود تا در قالب موضوعات احتیاطی قرار نگیرد. بحث دمیده شدن روح، یک بحث فلسفی است و جامعه پزشکی نمیتواند اظهار نظر کند. آنها تکامل جسمی را در نظر گرفتهاند که در یک فرایند، دو سلول با هم ترکیب میشوند و در چهار ماهگی روح در آن دمیده می شود. علم پزشکی در قالب تجربی زمان دقیق را میگوید که صددرصدی هم نیست و امکان دارد بعدها خطای آن ثابت شود.
در اهداء عضو شخصی که ضربه مغزی شده، حیاتش را به حیات کل بدن و یا حیات مغز تعمیم میدهند. حتی اگر یک سلول هم زنده باشد باید به آن احترام گذاشت. سخن در این است که هیچکدام از فقها و پزشکان به تنهایی قادر به پاسخگویی نیستند مگر این پزشکان تابع نظریات پزشکان غرب باشند و فقها اظهار نظر نکنند و یا با احتیاط نظر دهند.
پیشنهاد بنده این است که لجنهای از فقیهان و پزشکان دور هم جمع شوند و مطالعات در قالب میان رشتهای اتفاق بیفتد و بعد از بحث و نظر تخصصی، خروجی مناسب ایجاد گردد.
پزشکان با موازین فقهی آشنایی کافی ندارند و از باب رجوع به متخصص باید به فقهیان در مسائل پزشکی مراجعه نمایند. ملزومات صدور حکم قواعد فقهیه، آشنایی با آیات و روایات است که این در عرصه آشنایی خود پزشک نیست. او نمیتواند حکمی را صادر کند. مکلف و گروه پزشکی باید تابع مرجع تقلید خود باشند.
در مسالهای مثل مرگ مغری، مساله حفظ حیات است که آیا شخص را از دستگاه تنفس مصنوعی جدا کنند یا نه؟ اینجا نظر مرجع تقلید مقدم است؛ هم برای مکلف(بیمار) و هم کسی که خدمات را به بیمار ارائه می دهد.
رسا - با تشکر از اینکه وقت گرانقدرتان را در اختیار ما قرار دادید. /909/401/ر
ارسال نظرات