۱۶ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۲
کد خبر: ۱۴۱۴۹۵
نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان(15)؛

طلاب خود را در برابر دیگران توان‌مند نشان دهند

خبرگزاری رسا ـ آیت‌الله مصباح یزدی در پاسخ به پرسشی درباره برگزیدن راه طلبگی و افتخار به آن گفت: طلبه از جمله اخلاق لازمی که باید تمرین کند و به آن اهتمام ویژه داشته باشد، این است که همیشه خودش را در برابر دیگران توانمند نشان دهد، به کسی اظهار نیاز نکند و توکلش بر خدا باشد.
نسيم هدايت ، علي وافي

به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب«نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان» تدوین شده از سوی علی وافی، دربردارنده چهل پرسش و پاسخ درباره آداب و رموز طلبگی و صد‌ها نکته آموزنده درباره شیوه طلبگی است.

با توجه به اهمیت طرح این مباحث برای طلاب به ویژه طلاب جوان و تازه‌وارد به حوزه‌های علمیه، خبرگزاری رسا اقدام به انتشار بخشی از محتوای این کتاب کرده است.

در بخشی از این کتاب، آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی به این پرسش که«چگونه یک طلبه، باید به انتخاب خود افتخار ورزد و در برابر مشکلات، با عزت نفس برخورد کرده، بعضی از حوادث، روحیه او را تضعیف نکند و خود را دست کم نگیرد؟» این‌گونه پاسخ داده‌اند: این مسائل ربطی به درس و مواد درسی و سرفصل‌ها و کتاب ندارد.

اینها مسائل اخلاقی و تربیتی است. افراد باید دارای یک منش و روحیه خاصی باشند که این آثار را داشته باشد. البته کسانی هم می‌توانند کمک کنند تا این روحیه، در افراد تقویت شود. یکی از راه‌هایش این است که وقتی طلبه می‌خواهد مشغول تحصیل شود، وادارش کنند به این‌که فکر کند چرا می‌خواهد طلبه شود، و این کار برای او چه لزومی دارد؟! از اول درست فکر کند که  این شغلی در کنار شغل‌های دیگر نیست و یک حرفه‌ای نیست که بتواند در‌آمد آن‌چنانی در زندگی او داشته باشد، بلکه یک تکلیف عقلی و شرعی است. وجود روحانی به اندازه  کافی در جامعه لازم است. اگر به تعداد کافی نبود، حکم واجب تعینی را پیدا می‌کند و مثل نماز خواندن، واجب می‌شود.

اگر کسی این را درک کند و بر  اساس این نیت که «من می‌خواهم تکلیف دینی‌ام را انجام دهم و اگر کوتاهی کنم در مقابل خدا مسؤولم» اقدام کند، آن‌وقت بسیاری از مسائل حل می‌شود. اما افتخار کردن نسبت به جوامع با فرهنگ‌های مختلف تفاوت می‌کند روزگاری بود که طلبه شدن نه تنها افتخار نبود، بلکه مایه ننگ بود. بنده خودم که طلبه شدم، دوستان، بعضی از افراد فامیل، حتی معلمین مدرسه‌ای که در آن درس می‌خواندم، وقتی فهمیدند من درس طلبگی می‌خوانم، خیلی سرزنشم می‌کردند که چرا رفتی طلبه شدی؟

بعضی به پدرم گفته بودند: که چرا گذاشتی بچه‌ات برود گدا بشود؟! آن روزها وجود یک طلبه باعث سرشکستگی فامیل بود. برعکس اگر کسی مثلا مهندس و پزشک می‌شد، یا حتی یک دبیر، یا کارمند ساده‌ اداری می‌شد، این افتخار بود، ولی طلبه شدن افتخاری نداشت.

این روحیه را باید خود فرد پیدا کند که برای خودش ارزش قائل بشود، نه این که مردم بپذیرند. اگر کسی هدفش این باشد که کاری را مردم بپذیرند، به درد طلبگی نمی‌خورد، بهتر این است که کاری دیگری را انتخاب کند. پس مسأله افتخار کردن، اگر منظور فخر فروشی و افتخار کردن بر دیگران باشد، این را باید به طور کلی حذف کرد.

کسی که می‌خواهد درس دینی بخواند باید خودش را آماده کند که به فحشی، به هر سرزنشی و به هر نکوهشی تن بدهد، تنها برای این‌که وظیفه شرعی‌اش را که خدا از او خواسته انجام دهد.

اما عزت نفس، مسأله مهمی است. اگر واقعا کسی از روی احساس وظیفه، به تحصیل علوم دینی بپردازد. این را یک موقعیت و نعمت بزرگی از جانب خدا می‌داند که نصیب او شده است همیشه خدا را شکر می‌کند که در میان میلیون‌ها و میلیاردها انسان، او موفق شده است که این افتخار واقعی را، این کمال و این ارزش را، به دست بیاورد. بنابراین هیچ وقت پشیمان نمی‌شود از این که این راه را انتخاب کرده‌است. این نعمت بسیار بزرگی است و عمده‌اش این است که موجب رضای خدا، شادی خاطر آقا امام زمان (عج) و همین‌طور بزرگان و شهدا و نهایتا سعادت ابدی است و صرفنظر از فرهنگ مردم چه افتخاری از این بالاتر می‌تواند باشد؟! البته امروز الحمدالله بعد از انقلاب، کم‌کم فرهنگ عمومی مردم عوض شده و روحانیت و آشنایی با علوم دینی، بخصوص تخصص در علوم دینی، یک ارزش به حساب می‌آید و کم و بیش در میان قشرهایی از جامعه، کسی علوم دینی، موجب افتخار و سرافرازی است. ولی طلبه نباید توجهش به پسند مردم باشد وگرنه ممکن است در مواردی هم که مردم در اثر جهل‌شان، یا به خاطر هوای نفس و فرهنگ غلط چیزی را نمی‌پسندند خودش را با نظر مردم تطبیق دهد و تابع خواست آنها شود، یعنی رضای خدا را بفروشد و به جایش رضایت مردم را بخرد.

نکته دیگر، مسأله عزت نفس، به این معناست که آدم به خاطر نیازهای مادی حاضر نباشد در مقابل دیگران کرنش کند و تن به ذلت بدهد و با اظهار نیاز، ذلت را به جان بخرد. البته این هم یک مسأله اخلاقی است که در قرآن کریم بر آن تأکید شده است. قرآن درباره فقرای مؤمنین هم می‌فرماید:

... یحسبهم الجاهل أغنیاء من التعفف تعرفهم بسیماهم لا یسئلون الناس إلحافا...فقرای مؤمنین طوری هستند که کسی آنها را از سیمای‌شان نمی‌شناسد و فرد ناآگاهی که از وضع‌شان خبر ندارد، فکر می‌کند اینها خیلی ثروتمندند. طوری زندگی می‌کنند و وانمود می‌کنند که کسی نداند اینها نیازمند هستند.

طبعا کسی که می‌خواهد بگوید من نوکر امام زمان (عج) و خادم دین هستم، باید این مطلب را بیشتر رعایت کند تا موجب وهنش نباشد. برای این‌که وهن او وهن روحانیت و توهین به روحانیت، بازگشتش به نحوی توهین به دین است.

بنابراین طلبه از جمله اخلاق لازمی که باید تمرین کند و به آن اهتمام ویژه داشته باشد، این است که همیشه خودش را در برابر دیگران توانمند نشان دهد، به کسی اظهار نیاز نکند و توکلش بر خدا باشد. خدا هم نیاز او را برطرف خواهد کرد./971/پ202/ن

ارسال نظرات