۱۷ آبان ۱۳۹۱ - ۱۷:۵۳
کد خبر: ۱۴۵۸۷۹

صلابت محض در حفظ ارزش ها راهبرد همیشگی حضرت امام

خبرگزاری رسا ـ آیت الله مصباح یزدی تاکید کرد: حضرت امام خمینی(ره) هم ارزش‌ها و هم مردم را شناخته بود و به مردم اعتماد داشتند، ایشان در مقام حفظ ارزش‌ها در مسلمات اسلام قاطع بودند و هیچ‌گونه تسامح و تساهلی را درباره آنها روا نمی‌داشت، زندگی این بزرگمرد، سرشار از دفاع‌های صریح و روشنی در این زمینه است.
آيت الله مصباح يزدي
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از جوان، آیت الله مصباح یزدی در گفتاری تاکید کرد: راهبرد امام خمینی در دفاع از ارزش‌ها چه بود؟ قبل از پاسخ به این پرسش بهتر است به پرسش دیگری پاسخ داده شود و آن اینکه آیا راهبرد امام چیز جدیدی است و منحصر به فرد یا در راهبرد خود الگویی هم دارد؟
 در پاسخ باید بدانیم که راهبرد حضرت امام خمینی(ره) همان راهبرد قرآن، پیامبر خاتم(ص)، امامان معصوم(ع) و ابراهیم خلیل(ع) است. مگر امام آمده بود که چیز جدیدی بیاورد؟ برای توضیح بیشتر به راهبرد چند نمونه از الگوهای فوق اشاره می‌کنیم. 

راهبرد قرآن در حفظ ارزش‌ها (نه سازش، نه تسلیم)
در صدر اسلام، مسلمانان با مشکلات فراوانی مواجه بودند. یک زمان پیغمبر اکرم(ص) با مسلمانان در شعب ابو‌طالب، چنان در محاصره بودند که نان و آب به آنان نمی‌رسید. ابوطالب باید مخفیانه شب‌ها برایشان آب می‌برد. در مثل چنین شرایطی اهل طائف آمدند و گفتند که اگر این سجده کردن را از ما بردارید، قرارداد می‌بندیم که از شما حمایت کنیم. در جنگ‌ها از شما حمایت و دین شما را قبول می‌کنیم، فقط این به خاک افتادن بر ما سنگین است. آیه نازل شد که: «ای پیامبر! اگر انعطافی پیدا می‌کردی، در دنیا و آخرت معذب می‌شدی». قرآن می‌فرماید: «کفار خیلی دلشان می‌خواست که تو یک مقدار نرمش به خرج می‌دادی تا آنان هم با تو نرمش و سازش کنند». «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ»(1)، اما اگر این کار را می‌کردی، اسم تو از طومار انبیا محو می‌شد، مگر تو آمده‌ای که سازش کنی؟
اگر پیامبر به بت‌ها بد نمی‌گفت ـ‌ همان‌گونه که قبل از بعثت می‌آمد، نماز می‌خواند و به هیچ بتی هم سجده نمی‌کردـ کفار با او کاری نداشتند. دشمنی با این حضرت زمانی آغاز شد که به بت‌ها بد گفت و در مقام مقابله و مخاصمه با بت‌پرستان برآمد. مگر پیغمبر(ص) نمی‌توانست با آنان سازش کند؟
کفار دوست داشتند که تو چیزی بر ضد بت‌ها نگویی و آرام کار خودت را بکنی و آنان هم کار خودشان را بکنند، یعنی در کنار هم زندگی مسالمت‌آمیزی داشته باشید و به روی هم لبخند بزنید، ولی پیامبر اجازه نداشت. قرآن می‌گوید که برو، فریاد بزن و از اینان نترس! تو مبعوث شده‌ای تا مردم را راهنمایی کنی، نه اینکه با کفار سازش کنی. سازش کردن که کار مشکلی نیست، نه جنگی از آن برمی‌آید، نه خونریزی، نه زندانی و نه محاصره‌ای. 

راهبرد ابراهیمی
نمونه دیگر حضرت ابراهیم(ع) است. ابراهیم را چه زمانی در آتش انداختند؟ آن وقتی که گفت: «أُفٍّ لَّکُمْ وَ لِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (2). از آن وقت که بت‌ها را شکست، محاکمه‌اش کردند و او را به کیفر اهانتش به بت‌ها در آتش انداختند، وگرنه تا چندین پیش از آن، در میان مردم و کنار آزر زندگی می‌کرد. آزر ـ‌عمو یا پدرزن حضرت ابراهیم(ع)ـ هم بت‌پرست بود و هم بت‌تراش. تا این زمان مسئله‌ای نبود. ابراهیم(ع) با آنان بحث می‌کرد که چرا این بت‌ها را می‌پرستید؟ چه فایده‌ای دارند؟ آنان هم می‌گفتند: «برو دنبال کار خودت و به این چیزها، کاری نداشته باش». (تو و سجاده خویش، ما و بتخانه خویش)، اما آن وقتی که ابراهیم(ع) رفت و بت‌ها را شکست، مخالفت‌ها آغاز شد و او را محاکمه کردند، این راهبرد انبیا(ع) است.
خداوند در قرآن می‌فرماید: شما باید از ابراهیم پیروی کنید. وقتی با صراحت به مشرکان گفت که ما دشمن شماییم، ما با شما آشتی‌پذیر نیستیم. آب ما از یک جوی نمی‌رود. شما هم باید از ابراهیم تبعیت کنید، فقط ابراهیم یک کلمه گفت که شما نباید آن را بگویید و آن، اینکه وقتی حضرت ابراهیم(ع) با آزر بحث می‌کرد (عمویش بود یا پدرزنش معلوم نیست. در قرآن به نام «أب» یاد شده است)، بنا بر همان دلسوزی که داشت، گفت: «لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَک»، یعنی من برای تو استغفار خواهم کرد. خدا می‌فرماید همه چیز را از ابراهیم یاد بگیرید، جز همین یک کلمه را (برایت طلب آمرزش خواهم کرد). یعنی به مشرک، حتی وعده استغفار هم ندهید.
قرآن چقدر دقیق است، می‌گوید که الگوی شما باید ابراهیم باشد و به او ـ‌ در اینکه آشکارا به مشرکان و دشمنان خدا گفت که ما دشمن شما هستیم‌ـ تأسی کنید! شما هم صریح بگویید: «مرگ بر امریکا». ما مسلمان هستیم و تابع ابراهیم(ع)، یعنی راهبرد ما باید ابراهیمی باشد. همان‌گونه‌که امام خمینی(ره) چنین بود. این همان چیزی است که اسلام به ما دستور داده است. 

راهبرد علوی
امام را باید مثل جدش امیر مؤمنان(ع) با قاطعیت و صلابتش بشناسیم. پیغمبر اکرم(ص) برای تقسیم غنایم جنگی، به امیر مؤمنان مأموریتی داد. حضرت امیر(ع) در تقسیم غنایم سخت‌گیری کرد و به اصطلاح مته را بر خشخاش گذاشت. برخی از این کار برآشفتند و شکایت آن جناب را نزد پیامبر(ص) بردند و گفتند: «علی خیلی سخت‌گیری می‌کند. خوب است که اندکی انعطاف داشته باشد». پیامبر(ص) فرمود: «علی(ع) در مقام ادای وظایفش خشن و انعطاف‌ناپذیر است: ارفعوا ألسنتکم عن علی بن ابی‌طالب؛ فإنّه خشن فی ذات الله عزّ و جلّ غیرُ مُداهن فی دینه»(3)، یعنی در دینش نرمی به خرج نمی‌دهد. از حق شخصی خودش می‌گذرد. از صبح تا شب زحمت می‌کشد و با هزار خون دل چشمه آب حفر می‌کند، ولی به محض آن‌که جاری شد، آن را وقف فقرای جامعه می‌کند. این چشمه‌ها در آن صحرای سوزان حجاز چقدر قیمت داشت، خدا می‌داند، ولی آن جناب خودش نان جو می‌خورد و چشمه زلال را برای نیازمندان وقف می‌کرد، چون آنجا جای انعطاف است. همین امیر مؤمنان و پیشکسوت سلحشوران است که مقابل یتیمان اشک می‌ریزد. وقتی باخبر می‌شود که یک خلخال را از پای یک دختر کافر در‌آورده‌اند، به خشم می‌آید و می‌فرماید که اگر مؤمنی از درد این ظلم جان بدهد، جا دارد: «فلو أنّ إمرأ مسلما مات من بعد هذا أسفا، ما کان به ملوما، بل کان عندی جدیرا»(4)، یعنی اگر از این پس مسلمانی از غم چنین حادثه و ظلمی بمیرد، سزاوار ملامت نیست، بلکه در دیده من شایسته کرامت است. خلاصه یعنی جا دارد که یک مؤمن برای این حادثه از غصه بمیرد.
 اما همین علی پای حکم خدا که به میان می‌آید، دیگر انعطاف نمی‌شناسد و نرمش ندارد. آیا ما با این سستی و بی‌حالی می‌توانیم پیرو علی باشیم؟ آیا می‌توانیم پیرو خط امام خمینی باشیم؟! امام با آن قاطعیت و ما با این تواضع! 
پس از توضیح درباره راهبرد قرآنی، ابراهیمی و علوی که الگوی امام خمینی(ره)هستند به پرسش اول پاسخ می‌دهیم و با ذکر چند نمونه از قاطعیت‌های امام خمینی برای حفظ ارزش‌ها این بحث را ختم به خیر می‌کنیم. پرسش این بود که «راهبرد امام خمینی(ره) در دفاع از ارزش‌ها چه بود؟» پاسخ این پرسش را می‌توان در چند جمله ذیل خلاصه کرد که راهبرد امام:
اول: شناخت خود ارزش‌ها بود،
دوم: معرفی ارزش‌ها به مردم،
سوم: اعتماد به مردم و باور داشتن آنان در اینکه به دینشان علاقه دارند،
چهارم: وی در مقام حفظ ارزش‌ها در مسلمات اسلام قاطع بود (چند نمونه از آن صلابت‌ها را خواهیم آورد). 

چکیده سخن
گفته شد که در مسائل جزئی دین، اختلاف نظری از سوی مجتهدان امری ممکن است. آن‌گونه که در سایر علوم بین متخصصان آن فن اختلاف در جزئیات امری طبیعی است، اما در قطعیات اسلام محل اختلاف و اعمال سلیقه نیست. این مغالطه است که کسی در باره مسلمات اسلام بگوید، سلیقه خود را بر دیگران تحمیل نکنید.
 حضرت امام خمینی(ره) هم ارزش‌ها و هم مردم را شناخته بود و به مردم اعتماد داشت. وی در مقام حفظ ارزش‌ها در مسلمات اسلام قاطع بود و هیچ‌گونه تسامح و تساهلی را درباره آنها روا نمی‌داشت. زندگی این بزرگمرد، سرشار از دفاع‌های صریح و روشنی در این زمینه است. به چند نمونه از قاطعیت وی مقابل کسانی که می‌خواستند به ضروریات اسلام تعرض کنند، اشاره می‌کنیم.

چند نمونه از برخوردهای امام خمینی در دفاع از ارزش‌ها 

نمونه اول: امام و حکم منکران قصاص
به محض اینکه جبهه ملی به حکم قصاص اعتراض و در این باره اعلامیه صادر کرد، مبنی بر اینکه لایحه قصاص غیر انسانی است، امام در این باره فرمود: «اینکه کسی بگوید حکم خدا «غیر انسانی» است، اسلام غیر انسانی است، این کافر است(5)... جدا کنید حساب [خودتان] را از مرتدها. اینها مرتدند. «جبهه ملی» از امروز محکوم به ارتداد است». (6)
این راهبرد امام در زمینه پاسداری از احکام اسلام بود. مگر با دین هم می‌شود شوخی کرد؟ یا حق است یا باطل. اگر حق است، چرا در آن تشکیک می‌کنید و اگر باطل است، چرا اسم اسلام را می‌برید؟ چرا قسم می‌خورید که از اسلام حمایت می‌کنید؟ 

نمونه دوم: تذکر به صدا و سیما برای پخش یک مصاحبه
هنوز از یادمان نرفته است زمانی که در رادیو با خانمی مصاحبه‌ای کردند و از او پرسیدند: «امروز الگوی شما کیست؟» جواب داد: «اوشین». به محض پخش این مصاحبه امام تلفنی به مسئولان صدا و سیما فرمود که این توهین به حضرت زهرا(س) است.
 دست‌اندرکاران صدا و سیما آن‌قدر به دست و پا افتادند و التماس کردند تا ثابت کنند سوء‌نظری در کار نبوده است. اگر ثابت می‌شد که این مصاحبه قصد توهین به الگوی مسلمانان را داشته است، امام خمینی(ره) به این آسانی و سادگی‌ها صرف‌نظر نمی‌کرد.

در حفظ ارزش‌های قطعی اسلام ـ‌چه باورها و چه ارزش‌ها، چه احکام اجتماعی و فردی‌ ـ آنچه معلوم است که ویژه اسلام است، باید با تمام وجود از آن دفاع و برای نگهداری آن مقاومت کرد؛ یعنی هیچ جای انعطاف نی ست. 

نمونه سوم: جمهوری اسلامی، نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم
چه کسی است که این موضع حضرت امام خمینی(ره) را در مقام حفظ ارزش‌ها و قاطعیت و صلابت او نشناخته باشد؟
قرائت‌های مختلف تا کی و چند؟ تا کجا؟ تا بدان‌جا که در اصل وجود خدا هم تشکیک شود؟ تا جایی که ضروریات اسلام را انکار کنند؟ تا آنجا که قرآن را هم قابل نقد و مشتمل بر مطالب نادرست بدانند؟ پس برای انقلاب چه کردیم؟ پس چرا اسمش را انقلاب اسلامی گذاشتیم؟ چرا حضرت امام اجازه نداد در کنار «انقلاب اسلامی» بگوییم انقلاب دموکراتیک اسلامی، جمهوری دموکراتیک اسلامی؟(7) چرا اجازه نداد؟ چون صبغه اصلی این انقلاب اسلامیت است. مردم برای آن جان و مال دادند، زندان رفتند، شکنجه‌ها دیدند و شهید شدند. برای اینکه اسلام تحقق پیدا کند، نه هوس‌های این و آن. امام برای حفظ این ارزش‌ها از هیچ چیز نمی‌گذشت. این راهبرد امام بود.
 
نمونه چهارم: برخورد کلیمی با رشدی سامری
گفته شد که اختلاف نظر و وجود قرائت‌های مختلف تنها در حوزه مسائل ظنی و متشابهات دین پذیرفته است. در مسائل قطعی است، محکمات، ضروریات و بینات اسلام، تنها یک قرائت وجود دارد و آن هم قرائت خدا و پیامبر اوست. در این عرصه مجالی برای اختلاف نظر تشکیک و ارائه قرائت‌های مختلف نیست. همان‌گونه که در طی هزار و چهارصد سال که از عمر اسلام می‌گذرد، اختلافی در آنها رخ نداده است. ما شاهد بودیم، وقتی حضرت امام خمینی(ره) حکم اعدام سلمان رشدی مرتد را صادر کردند، همه علمای اسلام آن را تأیید کردند. بدون هیچ مخالفتی، همه گفتند که آنچه امام فرموده حکم اسلام است.
برخی از غربزده‌های از راه رسیده که بهره‌ای از اسلام نداشتند، با آن حکم مخالفت کردند و گفتند که قرائت ما از اسلام چنین نیست، اما روشن است که عقلای عالم تنها برای کسانی ارزش و اعتبار قائلند که در حوزه معرفتی مربوط صاحبنظر باشند و با روش صحیح تحقیق مناسب با آن علم اظهارنظر کنند، به‌ویژه در مسائل ظنی دین، رأی صاحبنظران و متخصصان دینی معتبر است. نظر کسانی معتبر است که بیش از 50 سال نزد اساتیدی چون مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی، امام خمینی، علامه طباطبایی و مانند ایشان درس خوانده و شاگردی کرده باشند و از تقوای در رفتار، فهم صحیح، تحقیق و استنباط برخوردار باشند و تحت تأثیر هوس‌ها و جوسازی‌ها قرار نگیرند. در حوزه دین نظر هر هوس‌باز غربزده تازه از راه رسیده‌ای که چند صباحی درسی خوانده است و خود را کارشناس دین معرفی می‌کند، معتبر نیست.
 در قضیه حکم ارتداد سلمان رشدی، دو نکته ثابت شد: یکی قاطعیت حضرت امام خمینی(ره) در حفظ ارزش‌ها و دیگری اختلافی نبودن محکمات اسلام به‌گونه‌ای که همه علما یک صدا حکم امام را تأیید کردند که حکم اسلام این است و بس. 
این، گوشه‌ای از راهبرد حضرت امام خمینی(ره) در دفاع از ارزش‌ها بود. او چون کوه استوار و بسان سیل خروشان بود. از «لوم لائم» [سرزنش ملامت‌کنندگان] واهمه‌ای نداشت و در قطعیات اسلام تسامح و تساهلی روا نمی‌داشت. قرائتش همان قرائت رسول خدا، امیر مؤمنان و ائمه اطهار(ع) بود. به قرائت ائمه اطهار و علمای دین بی‌چون و چرا معتقد بود و پای می‌فشرد.

پی‌نوشت‌ها‌:
(1) قرآن کریم، سوره قلم، آیه 9
(2) قرآن کریم، سوره انبیا، آیه 67
(3) شیخ مفید، ارشاد، ج 1، ص 173
(4) ر. ک: نهج‌البلاغه، خطبه 27
(5) ر. ک: صحیفه امام (22 جلدی)، ج 14، ص 458
(6) ر. ک: همان، ص 462
(7) امام در زمان نامگذاری «اسم حکومت» به‌همه‌پرسی فرمود: «لازم است تذکر بدهم، آنچه اینجانب به آن رأی می‌دهم «جمهوری اسلامی» است و آنچه ملت شریف ایران در سراسر کشور با فریاد از آن پشتیبانی کرده، همین «جمهوری اسلامی» بوده است، نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم. من از ملت شریف انتظار دارم که به «جمهوری اسلامی» رأی بدهند که تنها این، مسیر انقلاب است». ر. ک: صحیفه امام، ج 6، ص 265/971/پ202/ج

 
ارسال نظرات