ضرورت کسب دانش روز

با توجه به اهمیت طرح این مباحث برای طلاب بهویژه طلاب جوان و تازهوارد به حوزههای علمیه، خبرگزاری رسا اقدام به انتشار بخشی از محتوای این کتاب کرده است.
در فصل ششم این کتاب، در بخش پیوستها میخوانیم:
توجه به آسیبها و خطرات
آیتالله رضا استادی: رشتههای علوم انسانی، هم اکنون هم در حوزه علمیه قم، تا اندازهای وجود دارد و باید گسترش پیدا کند. طلاب و فضلا باید در خود حوزه، این رشتهها را در حد لزوم فرا گیرند و اگر مقصود از اخذ مدرک دانشگاهی، این باشد که در کلاسهای دانشگاهی و غیره، با اعتبار بیشتری مسؤولیت تدریسی خود را انجام دهند مانعی ندارد. البته این مطلب فقط در مورد برخی از فضلا صدق میکند و عمومی نیست. باید توجه داشت که شرایط افراد یکسان نیست و در این قبیل موارد نمیتوان حکم کلی کرد. ضمناً این یادآوری لازم است که رفت و آمد یک طلبه ـ با شرایط موجود ـ در دانشگاهها برای تحصیل، آسیبهایی هم دارد که گاهی باید عطایش را به لقایش بخشید.
کسب دانش روز
علامه طباطبایی: وقتی که از تبریز به قم آمدم و درس اسفار را شروع کردم، طلاب بر درس گرد آمدند، و تعداد آنها قریب یکصد نفر بود. حضرت آیتالله بروجردی دستور دادند که شهریه طلابی را که به درس اسفار میآیند قطع کنند. چون این خبر به من رسید متحیر شدم که خدایا چه کنم؟ اگر شهریه طلاب قطع شود، این افراد بدون بضاعت که از شهرهای دور آمدهاند و فقط ممر معاش آنها شهریه است چه کنند؟ و اگر من به خاطر شهریه طلاب تدریس اسفار را ترک کنم، لطمه به سطح علمی و عقیدتی طلاب وارد میآید. لذا متحیر بودم، تا بالأخره یک روز که به حال تحیر بودم به فکر افتادم که تفأل بزنم که آیا تدریس اسفار را ترک کنم یا نه؟
بعد از تفأل که تدریس اسفار لازم و ترک آن در حکم کفر سلوکی است. همان روز یا روز بعد، حاج احمد آقا خادم حضرت آیتالله بروجردی به منزل ما آمدند، و بدین گونه پیغام دادند که حضرت آیتالله میفرمایند: ما درزمان جوانی در حوزه علمیه اصفهان نزد مرحوم جهانگیرخان، اسفار میخواندیم، ولی مخفیانه و بیشتر از چند نفر نبودیم و خفیه به درس ایشان میرفتیم، و اما درس اسفار علنی، در حوزه رسمی به هیچ وجه صلاح نیست و باید ترک شود.
من در جواب گفتم: به آقای بروجردی از طرف من پیغامی ببرید که این درسهای متعارف و رسمی را مانند فقه و اصول، ما هم خواندهایم، و از عهده تدریس و تشکیل حوزههای درسی آن برخواهیم آمد و از دیگران کمبودی نداریم. من که از تبریز به قم آمدهام، فقط و فقط برای تصحیح عقاید طلاب بر اساس حق، و مبارزه با عقاید باطله مادیین و غیر هم میباشد، بفرمایید در آن زمان که حضرت آیتالله با چند نفر خفیه به درس مرحوم جهانگیر خان میرفتند، طلاب و قاطبه مردم بحمدالله مؤمن و دارای عقیده پاک بودند و نیازی به تشکیل حوزههای علنی اسفار نبود، ولی امروزه هر طلبه ای وارد دروازه قم میشود که با چند چمدان پر از شبهات و اشکالات علمی وارد میشود.
امروزه باید به درد طلاب رسید، آنها را برای مبارزه با ماتریالیست و مادیین بر اساس صحیح آماده کرد و فلسفه حقه اسلامیه را به آنها آموخت. ما تدریس اسفار را ترک نمیکنیم، ولی در عین حال من آیتالله را حاکم شرع میدانم، اگر حکم کنند بر ترک اسفار، مسأله صورت دیگری به خود خواهد گرفت.
مرحوم علامه طباطبایی فرمودند: پس از این پیام، آیتالله بروجردی دیگر به هیچ وجه متعرض ما نشدند و ما سالهای سال، به تدریس فلسفه از شفا و اسفار و غیر هما مشغول بودیم، و هر وقت آیتالله بروجردی، برخوردی با ما داشتند بسیار احترام میگذاردند و یک روز یک جلد قرآن کریم که از بهترین و صحیحترین طبعها بود به عنوان هدیه برای ما فرستادند./971پ203/ن