۰۳ فروردين ۱۳۹۲ - ۲۰:۵۲
کد خبر: ۱۶۰۴۷۴

فاطمه ى زهرا کیست

خبرگزاری رسا ـ فاطمه علیهاالسلام، عبد مطیع و بنده صالح پروردگار است که رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم درباره ى وى فرمود: «خداوند، قلب و جوارح دخترم را از ایمان و یقین پر کرده است.»
حضرت زهرا / 1

به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا؛ بسم الله الرحمن الرحیم انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک و انحر، ان شانئک هو الابتر [ استاد بزرگوار علامه طباطبائى- رضوان الله علیه- در ذیل سوره شریفه کوثر، پس از ذکر اقوال زیادى درباره معناى کوثر، چنین مى نگارند: در هر صورت آیه آخر سوره (ان شانئک هو الابتر) که ظاهر کلمه «ابتر» به معناى کسى است که نسلش منقطع شده باشد، و ظاهر جمله از باب قصر قلب است- بیانگر آن است که مراد از کوثرى که به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم اعطا شده، تنها و تنها کثرت ذریه آن حضرت است، و یا مراد از آن، هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه، و اگر جز این بود، تأکید و تقریر کلام سابق یا جمله (ان شانئک هو الابتر) بى فایده بود». تا آن جا که مى فرماید: و این جمله (ان شانئک هو الابتر) اشاره دارد بر این که فرزندان فاطمه علیهاالسلام، ذریه و نسل رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم هستند. و این خود از پیشگوییهاى قرآن کریم است، زیرا خداوند متعال بعد از رحلت ایشان، آنچنان نسلش را زیاد کرد که هیچ نسلى در کثرت بدان نمى رسد، با آن مصائبى که بر آنان نازل شد و کشتارهاى فجیعى که گروههاى بسیارى از آنان را از بین برد.» (المیزان، ج 20، ص 370).]

چگونه مى توان در رساى «جلوه ى نور» جز با توسل از منبع نور سخن گفت؟ و چگونه بشر خاکى و آلوده به گناه و مخلوق از «صلصال من حما مسنون» جز به یارى معصوم و اقتباس از انوار کلمات مقام ولایت مى تواند روزنه اى به سوى شناخت صدیقه ى کبرى علیهاالسلام باز کند؟

الا ان ثوبا خیط من نسج تسعة

و عشرین حرفا، عن معالیه قاصر و عشرین حرفا، عن معالیه قاصر

[آگاه باشید! لباسى که از بیست و نه حرف بافته شده، از ذکر مقامات و بلنداى کمالات او قاصر است.]

فاطمه علیهاالسلام، زهره ى زهرائى است که از نور عظمت الهى خلق شده، و آنچنان آسمان و زمین به نور وجودش روشنایى یافته که ملائکه به سجده افتادند،و درباره عظمت آن نور، از حضرت حق پرسیدند.

فاطمه علیهاالسلام، حوراء إنسیه اى است که خداوند پیش از خلقت آدم ابوالبشر علیه السلام وى را از نور خویش آفرید، و در زیر ساق عرش خود جاى داد، و پیوسته به تسبیح و تقدیس و تهلیل و تحمید حضرت حق اشتغال داشت.

فاطمه علیهاالسلام، بزرگ بانویى است که چون خداوند، نور او و پدر و شوهرش و دو فرزندش حسن و حسین علیهم السلام را آفرید، ولایتشان را بر ملائکه و سایر مخلوقات عرضه داشت، قبول کنندگانش از مقربین، و منکرینش از کافرین به حساب آمدند.

فاطمه علیهاالسلام، یگانه بانویى است که خود و پدر و شوهرش و حسن و حسین و دیگر فرزندان معصومش علیهم السلام، در خلقت نورى، اقدم و اشرف و اعلاى بر خلقت نورى دیگران- حتى انبیاء و اوصیاى سلف علیهم السلام- بوده اند، و نور ایشان بر آسمانها و زمین و کوهها و... عرضه شد و همه را فرا گرفت.

فاطمه علیهاالسلام، بانوى برجسته اى است که خود پدر و شوهر و حسن و حسینش علیهم السلام در پرده سراى عرش الهى، پیش از خلقت آدم علیه السلام در مقام «عالین» تسبیح گوى بودند، و ملائکه به تسبیح ایشان تسبیح مى گفتند.

فاطمه علیهاالسلام، تنها دخترى است که پدرى چون رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم داشت که اولین ایمان آورنده به پروردگار، و نخستین پیامبرى بود که پس از اخذ میثاق نبیین «بلى» گفت: او «اول ما خلق، و سید من خلق» بود و خداوند بهتر از او را خلق ننمود و در شان او فرمود: «لولاک، لما خلقت الافلاک».

فاطمه علیهاالسلام، یگانه دخترى است که مادرى چون خدیجه کبرى علیهاالسلام داشت، که حضرت حق هر روز مکرر به وجودش بر ملائکه مباهات مى کرد، و جبرئیل پس از بازگشت رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم از معراج، سلام خدا و خود را به وى رساند، و خداوند از میان زنان عالم چهار تن را اختیار فرمود که بهشت مشتاق آنان است و خدیجه علیهاالسلام یکى از آنها مى باشد.

فاطمه علیهاالسلام سیده اى است که انعقاد نطفه او از میوه بهشتى است که جبرئیل از جانب پروردگار به رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم هدیه نمود.

فاطمه علیهاالسلام محدثه اى است که در رحم مادر، با خدیجه سخن مى گفت، و او را به صبر و شکیبایى در مقابل گفتار ناشایست بدگویان دعوت مى نمود، و موجبات آرامش خاطر او را فراهم مى نمود.

فاطمه علیهاالسلام، طاهره و مطهره اى است که پاک و پاکیزه (در حالى که زنان بهشتى و حورالعین عهده دار وضع حمل مادرش بودند) قدم به عالم هستى نهاد، و زبان به شهادتین گشود، و شوهر و اولاد خود را به وصایت و سیادت خواند، و نور جمالش نه تنها تمام خانه هاى مکه، بلکه شرق و غرب عالم را فرا گرفت، به گونه اى که در آسمان نور درخشنده اى ظاهر شد که ملائکه مثل آن را ندیده بودند،و بهشتیان و ملکوتیان تولد مبارکش را به یکدیگر بشارت دادند، و بالاخره زنان بهشتى، وى را در حالى که طاهره و مطهره و زکیه و مبارکه بود، با تبریک به قدوم وى و مبارکى نسلش، به دست خدیجه علیهاالسلام دادند، و هر روز و هر ماه رشد و نموش بیش از حد عادى بود.

فاطمه علیهاالسلام، یگانه خانمى است که خداوند اسمى از اسماء خویش را به وى عنایت کرد، و «فاطمه»اش نامید، و از آنجا که دوستانش را یارى خواهد کرد در آسمان «منصوره» نام گرفت، و نیز از آنجا که شیعیان خود را از آتش نجات خواهد داد در زمین «فاطمه» نام گرفت. و بالاخره وى را اسماء و کنیه ها و القاب دیگرى است که هر کدام به منزلت و کمال ظاهرى و باطنى آن بزرگوار اشاره دارد.

فاطمه علیهاالسلام، حوریه اى است به صورت انسانى که از عادات و ابتلائات زنانگى پاکیزه بود، و بدین جهت «بتول»، و «طاهره» و «فاطمه» نام گرفت.

فاطمه علیهاالسلام، آنچنان مورد عنایت خاص رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم بود که همواره هنگام سفر، آخرین کسى بود که پدر با او وداع مى نمود، و در بازگشت از سفر نیز، اولین شخصى بود که با او ملاقات مى کرد، و همواره غمخوار و نگران او بود.

فاطمه علیهاالسلام، در عظمت معنوى به گونه اى بود که خداوند او را بر تمامى زنان عالم برگزید، و آنچنان محبوب او واقع شد که گروهى از ملائکه را بر وى گماشت که در حیات و پس از مرگ با او بوده و بر او و پدر و شوهر و پسرانش صلوات و رحمت بفرستند.

فاطمه علیهاالسلام، داراى آن شخصیت والایى بود که جبرئیل علیه السلام ولادتش را به رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم بشارت داد.

فاطمه علیهاالسلام، حوراء انسیه اى است که رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم هر زمان مشتاق بوى بهشت مى شد، او را مى بویید و مى فرمود: «هرگاه فاطمه را مى بوسم، بوى درخت طوبى را از وى استشمام مى کنم.»

فاطمه علیهاالسلام مظهر جلال و جمال و «جلوه نور» الهى است که غضب او، غضب پروردگار، و خوشنودى او، رضایت حق مى باشد، که رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم مى فرمود: «نور او از نور ماست»، و نیز مى فرمود: «فاطمه از من است و من از اویم، هر که بر وى صلوات و رحمت فرستد، خداوند او را آمرزیده و در بهشت به من ملحق خواهد کرد.»

فاطمه علیهاالسلام، نور چشم و میوه ى دل و پاره ى تن رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم، که سرور و شادمانى او، موجب خوشحالى رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم و ناراحتى و آزار او، آزار و اذیت آن حضرت است که مى فرمود: «هر کس فاطمه علیهاالسلام را دوست داشته باشد، من او را دوست دارم و هر کس بغض و کینه فاطمه علیهاالسلام را داشته باشد مبغوض من است، و هر که او را در حال حیات من بیازارد، مرا آزرده، و هر کس پس از مرگم او را بیازارد، مثل این است که در حال حیاتم مرا آزرده است.»

فاطمه علیهاالسلام، مادر سبطین- حسن و حسین علیهماالسلام- فاضلترین زنان روى زمین، سیده و سرور زنان بهشت از اولین و آخرین، و عزیزترین شخصیت نزد رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم است که مى فرمود: «فاطمه: روح و قلب من است.»

فاطمه علیهاالسلام، عبد مطیع و بنده صالح پروردگار است که رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم درباره ى وى فرمود: «خداوند، قلب و جوارح دخترم را از ایمان و یقین پر کرده است.»

فاطمه علیهاالسلام، عالمه اى است که خداوند علم به «ما کان و ما هو کائن و ما لم یکن» را تا قیام قیامت به او عطا فرمود، و عارفه اى است که به هر چیز آگاه بود، و فاطمه اى که به علم از جهل و نادانى جدایش کردند.

فاطمه علیهاالسلام، مودبه اى است که در ادب همتا نداشت.

فاطمه علیهاالسلام، عابده اى است که ون در محراب عبادت مى ایستاد، آنچنان نور وجودش براى اهل آسمان جلوه مى کرد که خداوند به ملائکه اش مى فرمود: «بنده ام فاطمه را ببینید که چگونه در پیشگاهم ایستاده و از شدت خوف من، بدنش مى لرزد و با قلبش به بندگى من روى آورده است.»

فاطمه علیهاالسلام، تاویل «لیلة القدر» در آیه ى شریفه (انا انزلناه فى لیله القدر) است که پسرش امام صادق علیه السلام او را به آن تفسیر فرمود، و (لیله مبارکه) در آیه ى شریفه (انا انزلناه فى لیله مبارکة) [دخان: 3.] مى باشد که فرزندش موسى بن جعفر علیهاالسلام بدان تفسیر نمود.

فاطمه علیهاالسلام، یگانه همسرى است که شوهرش چون على علیه السلام داشت، و اگر او نبود، براى فاطمه در روى زمین همسرى وجود نداشت، همان شخصیتى است که در اسلام، اقدم و در حلم، اعظم و در علم، اعلم بود، و خداوند در شب معراج نزد «سدره المنتهى»، پیش از خلقت مادى اش میان او و رسولش عقد اخوت بست، و با شهادت و گواهى ملائکه، فاطمه را به عقد وى در آورد، و درخت «طوبى» را مهریه او، و در منزل على علیه السلام قرار داد.

فاطمه علیهاالسلام، بانوى گرانقدرى است که نه تنها درخت «طوبى»، بلکه بهشت و جهنم مهریه اوست، که دوستانش را به بهشت، و دشمنانش را به آتش مى فرستد، و در این عالم نیز چهار نهر «فرات» و «نیل» و «نهروان» و «نهر بلخ» و بلکه زمین، صداق و مهریه اوست، زیرا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم به على علیه السلام فرمود: «خداوند، فاطمه را به ازدواج تو درآورد، و زمین را مهریه وى قرار داد، هر کس با بغض و کینه تو روى آن راه رود، به حرام بر آن قدم نهاده است.»

فاطمه علیهاالسلام، صدیقه کبرایى است که امتهاى گذشته به معرفت و شناسایى او باقى بوده اند.

فاطمه علیهاالسلام، در زهد و ایثار و استجابت دعا و کرامت یگانه بود.

فاطمه علیهاالسلام، معصومه اى که اگر منصب نبوت و وصایت را نداشت، ولى در مقام عصمت، نه تنها در ردیف انبیاى گذشته و بلکه بالاتر، با پدر و شوهر و اولادش، از نظر عصمت یکتا و بى همتا بود.

فاطمه علیهاالسلام زکیه اى است که خداوند اولاد بلاواسطه او- حتى غیر از حسنین علیهماالسلام را بر آتش جهنم حرام فرمود.

فاطمه علیهاالسلام، معلمه و مودبه اى است که تربیت یافتگانى چون فضه خادمه داشت که گفتارش جز با قرآن نبود، (و کارهاى خانه را یک روز خود و روز دیگر خادمه اش انجام مى داد)، و نیز خادمه اى مانند «ام ایمن» داشت که نتوانست بعد از وفات فاطمه علیهاالسلام مدینه را ببیند، لذا به مکه رفت و به برکت دعایش خداوند او را با آب بهشت از تشنگى نجات داد و هفت سال نه تشنه شد و نه گرسنه.

فاطمه علیهاالسلام، عارفه اى است که کلمات و گفتار توحیدى اش نشان مى دهد که او در مقام شهود تام جاى دارد، و حق را عن عیان مى ستاید، و کلمات گهربارش نیز تالى تلو کلمات پدر بزرگوار و شوهرش مى باشد.

فاطمه علیهاالسلام، بانوى برگزیده و عفیفه اى است که خود مى فرمود: «بهترین چیز براى زن این است که نه او مردى را ببیند و نه مردى او را». و نیز مى فرمود: «هنگامى زن قرب به پروردگار پیدا خواهد کرد که در خانه اش پنهان شود. » و حتى وقتى شخص نابینایى وارد خانه او مى شد خود را پنهان کرده و یا مى پوشاند و مى فرمود: «اگر او مرا نمى بیند من او را مى بینم، و بویم را استشمام مى کند.»

فاطمه علیهاالسلام، خطیبه اى است که با خطبه غراء و گفتار آتشینش که فهم آن عقلاى عالم را در حیرت فرو برده، حق سبحانه را با شهود تام ستوده، و دوست و دشمن را متوجه حقیقت رسالت، و مقام و منزلت و زحمات رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم نموده، و توجه مى دهد که مبادا با رفتن ایشان، احکام الهى نادیده گرفته شود و وصایت «انى تارک فیکم الثقلین» فراموش گردد. سپس با پرده بردارى از مشکلاتى که عده اى پیش آورده و دین و کتاب و عترت را پایمال هواهاى خود کردند، تا قیامت به عالم هشدار مى دهد.

فاطمه علیهاالسلام، مظلومه اى است که بعد از وفات پدر بزرگوارش، آنچنان به او ظلم شد که دمى از گریه نیاسود تا از دنیا رحلت نمود، و حاضر نشد کسى از مرگش با خبر شود، و کفن و دفن خود را به شوهرش على علیه السلام سپرد، و بالاخره شبانه تجهیز و در تاریکى شب به خاک سپرده شد و مزارش تا قیام فرزندش قائم آل محمد - عجل الله تعالى فرجه الشریف- مخفى خواهد ماند، و غم زیارتش بر قلوب عاشقان و مشتاقانش سنگینى مى کند، و لکه ننگ و روسیاهى و اعتراضى است به پهناى تاریخ بر آزار کنندگانش.

فاطمه علیهاالسلام، محبوبه ى با کمال على علیه السلام بود که در فراقش مى گریست و دنیا بعد از او، در دیدگانش ظلمت سرا شد.

فاطمه علیهاالسلام، خفیه المزارى است که زیارتش زیات رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم، و زیارت على علیه السلام زیارت وى به حساب آمده است.

فاطمه علیهاالسلام، منتقمه اى است که در قیامت، حق خود را از ظلم کنندگانش ستانده و از قاتلین پسرش، حسین علیه السلام دادخواهى خواهد کرد.

فاطمه علیهاالسلام، شفیعه اى است که از ذریه و شیعیان و محبین خود، شفاعت خواهد کرد. و بالاخره مقام و منزلت فاطمه علیهاالسلام در بهشت آنچنان است که به وصف در نمى آید. /9161/خ

 

 

 

ارسال نظرات