اشک، طریقه انبیا برای تحصیل رضوان الله است

به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب «نسیم هدایت، رهنمودهای بزرگان به طلاب جوان» تدوین شده از سوی علی وافی، دربردارنده چهل پرسش و پاسخ درباره آداب و رموز طلبگی و صدها نکته آموزنده درباره شیوه طلبگی است.
با توجه به اهمیت طرح این مباحث برای طلاب به ویژه طلاب جوان و تازهوارد به حوزههای علمیه، خبرگزاری رسا اقدام به انتشار بخشی از محتوای این کتاب کرده است.
در فصل بیست و یکم این کتاب، در بخش پیوستها میخوانیم:
نقش دعا در انسان سازی
امام خمینی:
ائمه طاهرین بسیاری از مسائل را با لسان ادعیه بیان فرمودهاند. لسان ادعیه با لسانهای دیگری که آن بزرگواران داشتند و احکام را بیان میفرمودند خیلی فرق دارد. اکثر مسائل روحانی، مسائل ماوراء طبیعت و آنچه مربوط به معرفت الله است، با لسان ادعیه بیان فرمودهاند. ولی ما ادعیه را تا به آخر میخوانیم و متأسفانه به این معانی توجه نداریم.
همین دعاها، همین توجهات به خدا، انسان را به مبدأ غیبی متوجه میکند و نه تنها مانع فعالیت نمیشود؛ بکله فعالیت هم میآورد. فعالیتی که برای خودش نیست، برای بندگان خداست و میفهمند که فعالیت برای بندگان خدا، خدمت به خداست.
اینهایی که از کتب ادعیه انتقاد میکنند، برای این است که نمیدانند این کتب ادعیه چطور انسان میسازد، نمیدانند این دعاهایی که از ائمه ما وارد شده مثل مناجات شعبانیه، دعای کمیل، دعای عرفه و سمات، چهجور انسان درست میکنند.
مجالس روضه
امام خمینی:
بچهها و جوانهای ما خیال نکنند که مسأله، مسأله ملت گریه است، این را دیگران القاء کردند به شماها، که بگویید ملت گریه. آنها از همین گریهها میترسند. برای اینکه گریهای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است، دستهایی که بیرون میآیند، مقابل ظالم هستند، قیام کردهاند. اینها را باید حفظ کنید، اینها شعائر مذهبی ماست که باید حفظ بشود، اینها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ بشود.
بازیتان ندهند این قلمفرساها، بازیتان ندهند این اشخاصی که با اسماء مختلفه و با مرامهای انحرافی، میخواهند همه چیز را از دستتان بگیرند و اینها میبینند که این مجالس، مجالس روضه، ذکر مصائب مظلوم و ذکر جنایات ظالم در هر عصری مقابل ظالم قرار میدهد.
اینها ملتفت نیستند که اینها خدمت دارند میکنند به این کشور، خدمت دارند میکنند به اسلام، توجه ندارند جوانهای ما. بازی این بزرگها را نخورید، اینها خیانتکارند، اینهایی که تزریق میکنند به شما، ملت گریه، اینها خیانت میکنند...
جوانهای ما خیال میکنند که دارند یک خدمتی میکنند میروند توی مجلس، اگر صحبت عزا بشود، میگویند نه، این را نگو، غلط است این حرف، باید این را بگوید، باید این ظلمها را بگوید تا مردم بفهمند که چه گذشته آن وقت و باید هر روز این کار بشود، این جنبه سیاسی دارد، جنبه اجتماعی دارد.
فیض گرفتن از معنویت
مقام معظم رهبری:
اهل علم بایستی علاوه بر واجبات، به مستحبات هم بپردازند. نمیگوییم که همه مستحبات را به جا بیاورید؛ لیکن بعضی از مستحبات وجود دارد که مکمل واجبات است: توجه، ذکر، نافله، دعا، بزرگ داشتن ایام برجسته، گاهی توجه و راز و نیازی در نیمه شب. اینها، چیزهایی است که اهل علم نمیتواند نداشته باشد.
شما اگر خدای ناکرده، جانب وصل به خداوند و اتصال به معنویت را از دست بدهید، با توجه به این که مراجعه دینی به شما زیاد است، اندکی بگذرد، خالی خواهید شد. انسان اگر مرتب برای مردم حرف بزند و جواب آنها را بدهد و برایشان بگوید، خالی میشود. درست مثل استخری که از یک طرف خالی میشود، ولی از طرف دیگر، پر نمیشود و آب تازه وارد آن نمیگردد... معنویات در درون انسان، پوچ خواهد شد.
بنابراین، خیلی لازم است، همچنان که دستی برای فیض بخشیدن به سوی مردم دارید، دستی هم برای فیض گرفتن از معنویت داشته باشید. و این ممکن نیست، مگر با توجه به ذکر و خشوع و توسل.
نماز شب یا گریه بر سیدالشهدا
آیتالله بهجت:
حجتالاسلام سید محمد باقر شفتی به نماز شب بسیار معتقد بود، و بیش از سایر مستحبات به آن اهمیت میداد، به خلاف مرحوم سید بحرالعلوم که صبر میکرد تا هوا مقداری روشن شود و آنگاه نماز صبح را میخواند. حجتالاسلام سید محمد باقر شفتی در اصفهان درست اول فجر نماز صبح را به جماعت اقامه مینمود، با اینکه اگر نماز جماعت را به تأخیر میانداخت، افراد بیشتری حاضر میشدند؛ ولی ایشان دستور میداد دو عادل بالای مناره بروند و پس از مشاهده طلوع فجر، بلافاصله اذان صبح بگویند. به ایشان گفتند: چرا مقداری صبر نمیکنید تا جمعیت زیادی برای درک فیض جماعت حاضر شوند؟ در جواب فرمودند: در میان مستحبات افضل از نماز شب سراغ ندارم. لذا ایشان برای اینکه مردم نماز شب را به جا آورند، اینچنین چاره اندیشی نموده بود که به دو نفر شخص عادل دستور داده بود تا به طور دقیق وقت فجر تعیین شود و کسانی که در نماز جماعت حاضر میشوند، پیش از فجر بیدار شوند و نماز شب بخوانند. بدین ترتیب، قطعا کسانی که در نماز جماعت ایشان شرکت میکردند نماز شب را هم میخواندند، و با این کار مردم را به نماز شب وادار میکرد.
بنده خیال میکنم فضیلت بکاء بر سیدالشهدا بالاتر از نماز شب باشد؛ زیرا نماز شب عمل قلبی صرف نیست بلکه کالقلبی است، ولی حزن و اندوه و بکاء عمل قلبی است به حدی که بکاء و دمعه از علائم قبولی نماز وتر است.
توفیق یا عدم توفیق
آیتالله مجتهدی:
در زمان شیخ انصاری، دو طلبه راه میرفتند و از طلبهای تعریف میکردند که خوشا به حال فلانی، دیشب توفیقاتی داشته است، به مسجد سهله رفته و عبادت میکرده است ـ بدون اینکه آن دو متوجه باشند که شیخ انصاری پشت سرشان حرکت میکند ـ چون شیخ، سخنان آن دو طلبه را شنید و فرمود: غیبت نکنید. گفتند: اینکه غیبت نیست. شیخ فرمود: دیشب شب درس بوده است و درس خواندن واجب است و باید این طلبه که شما، از او نام بردید درس میخوانده و اگر ترک واجب کرده، پس باید بداند که این فعل حرام است و این عمل او فسق است و حرف شما هم غیبت است.
کمیت یا کیفیت عبادات
آیتالله بهجت:
چیزهای عجیب و غریب از علما نقل شده است که چه اندازه مواظب حلال و حرام بودهاند، بلکه مواظبت آنها بر سر مستحبات نیز بیش از ما بوده و صاحب کرامت بودهاند.
آقایی که خود او و نیز پدرش از اهل کرامت بوند، نقل کرد که پدرش با آن کرامات و مقامات در حال رکوع و سجود، تنها سه مرتبه «سبحان الله» میگفت. آنها کیفیت را در عبادات ملاحظه میکردند نه کمیت را. همین جریاناتی را که در آن قرار داریم و میبینیم، همان علما ـ که به فقه و اصول اشتغال داشتند ـ از پیش میدیدند و خبر میدادند، بدون این که اظهار کنند که ما اهل کرامت و علم غیب هستیم...
خدا میداند همین عبادتهای ساده و مختصر، اگر از اهلش صادر شود چه اثرها دارد، ولی مفصل آن از غیر اهلش، بی اثر است. مطلب اجل از آن است که با گفت و شنود، تفهیم و تفهم شود. از خدا میخواهیم که لیاقت دهد تا به ما الهام شود!
مداومت در انجام مستحبات
آیتالله بهجت:
از مرحوم شیخ علی زاهد که شبهای چهارشنبه به مسجد سهله میرفت، سؤال شد: آیا تا به حال که این همه به مسجد سهله رفتهاید، چیزی دیدهاید و تشرفی به خدمت حضرت صاحب برای شما حاصل شده است؟ ایشان در جواب فرموده بود: حتی ندیدم کسی را که احتمال بدهم او باشد!
با این حال، آن همه در رفتن پافشاری داشت!
دلباخته اهلبیت
آیتالله مطهری:
من فیلسوف و عارف، بسیار دیدهام و احترام مخصوص من به علامه طباطبایی، نه به خاطر این است که ایشان یک فیلسوف است بلکه احترامم به این جهت ست که او عاشق و دلباخته اهلبیت(ع) است.
علامه در ماه رمضان، روزه خود را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه(س) افطار میکرد. ابتدا پیاده به حرم مطهر مشرف میشد. ضریح مقدس را میبوسید، سپس به خانه میرفت و غذا میخورد. این ویژگی است که مرا به شدت شیفته ایشان نموده است.
توسل به حضرت ابوالفضل
آیتالله بهجت:
در کتاب دارالسلام آمده است: طلبهای سه حاجت داشت و مدتها به زیارت حضرت ابوالفضل(ع) مشرف میشد. روزی در حالی که در مقابل ضریح با کمال ادب و احترام ایستاده و مشغول زیارت بود. ناگاه دید عدهای از زنهای عرب دهاتی با پای برهنه و در حالی که کودک فلجی را به دست گرفته بودند وارد حرم شدند، و هلهله کنان یک دور گرد ضریح چرخیدند و بیمارشان شفا پیدا کرد و از حرم خارج شدند.
آن طلبه وقتی این صحنه را مشاهده میکند، نزدیک ضریح میآید و میگوید:
من چند سال است میآیم و حوایجم برآورده نمیشود. ولی به این عربهای بیابانی این گونه التفات دارید! سپس به صورت قهر و غضب از حرم بیرون میرود و تصمیم میگیرد که دیگر به زیارت آن حضرت نرود. به نجف میرود و در کاروانسرایی منزل میکند. در آنجا به او میگویند: خادم شیخ انصاری چند بار آمد و سراغ شما را گرفت. وی نزد شیخ میرود. شیخ به او میفرماید:
«با حضرت ابوالفضل(ع) قهر نکن، شما به عربها نگاه نکنید. آنها این طور عادت کردهاند. حج میخواهید، نیابت هست، و خانه میخواهید، هر خانه را پسندیدید تهیه میشود ؛ و عیال میخواهید برای شما فراهم میشود».
احتمال هم بدهید که اکنون نیز، از اینگونه علمای صاحب کرامت وجود دارند.
علاقه به اهلبیت(ع)
آیتالله مصباح یزدی:
از جمله صفات بارز این بزرگ مرد روحانی (علامه طباطبایی) علاقه و خضوع زاید الوصفی بود که نسبت به خاندان پیغمبر اکرم(ص) داشت و فعالیتهای شبانه روزی علمی، او را از توسل و عرض ادب، به پیشگاه مقام رسالت و ولایت، باز نمیداشت و موفقیت خویش را مرهون همین توسلات میدانست و آنچنان به سخنان ایشان احترام میگذاشت که حتی در برابر روایات مرسل و ضعیف السند هم به احتمال اینکه از بیت عصمت، صادر شده باشد رفتار احتیاط آمیزی داشت و برعکس، کوچیکترین سوء ادب و کژاندیشی را نسبت به این دودمان پاک و مکتب پر افتخار تشیع، قابل اغماض نمیدانست.
ارزش اشک
آیتالله بهجت:
قهرا این کسانی که میگویند: این مداحی چیست؟ مصیبت خوانی چیست؟ اشک ریختن چیست، اینقدر احمق هستند که نمیفهمند این اشک طریقه تمام انبیاء(ع) بود برای شوق لقاء الله، برای تحصیل رضوان الله، و مسأله دوستان خدا هم از همین باب است. محبت اینها هم اگر در فرح اینها و مصیبت و حزنشان اشک آورد، این هم همانطور است (مثل گریه برای شوق و خوف خداست).
دلیل خیلی است؛ اول اینکه همه انبیاء(ع) از خوف خدا بکاء داشتند. آیا از شوق لقای خدا بکاء نداشتند؟ انبیاء(ع) کارشان همین بوده است. اگر کسی انبیاء(ع) را قبول دارد باید بکاء اینها را هم قبول داشته باشد.
همچنین از ادله بر مطلب این مسأله است که در روایات وارد شده و منصوص و ثابت است، در اذن دخول حرم سیدالشهدا(ع) که شخص بگوید: أ أدخل یا الله أ أدخل یا رسول الله أ أدخل... و از تمام ائمه(ع) استیذان میشود. بعد در ادامه روایت هست که: فإن دمعت عینک، فتلک علامة الاذن ـ اگر اشکی از چشم آمد، علامت این است که به تو اذن دادهاند ـ این اشک چشم به اعلی علیین مربوط است. اما کیست که این مطلب را بفهمد، کیست که عاقل باشد؟ اما نادانها میگویند: اشک چیست ـ نعوذبالله ـ خرافات است، اینها چیست؟ این اشک چشم، به آن بالا مربوط است.
عما ام داوود آن قدر مفصل است که از ظهر تا غروب، بعضیها آن را تمام نمیتوانند بکنند (در آن نقل شده) که در سجده آخر آن سعی کن اشکی از چشمت بیاید؛ اگر آمد علامت این است که دعایت مستجاب شده است. عجب! شما میگویید این اشک هیچ کاره است؟ نخیر این اشتباه محض است، این اشک به اعلی علیین مربوط است، از آنجا استیذان میکند، از آنجا استجابت دعا میکند.
فلذا باید کسانی که حاجت مهمهای دارند، یکی از همین نمازها و از این عبادتهایی که برای حاجت ذکر شده است بجا بیاورند و اگر بخواهند تثبیت بکنند، تأیید بکنند و برسند به حاجت خودشان بلاشک، ملتفت باشند بعد از آن طلب حاجت و نمازها و دعاها بروند به سجود و در سجود سعی کنند (به اندازه) بال مگسی چشم تر بشود، این علامت این است که مطلب تمام شد.
بله، چیزی که هست این است که عینک ما درست صاف نیست، ما نمیفهمیم، فرضا ما از خدا خانه میخواهیم، اما خدا به مصلحت ما نمیداند، چه میکند؟ آیا باطل میکند دعای ما را؟ خیر بالاتر از خانه به ما میدهد؛ به ملک میفرماید: چند سال بر عمر این شخص بیفزا. این بیچاره خیال میکند این همه زحمت کشید، آخر اثری از خانه و دعای خودش ندید، دعایش مستجاب نشد، اما نمیداند بالاتر از استجابت این دعا را به او دادهاند، ولی او نمیفهمد. حسن ظن به خدا باید داشته باشیم، عینکت باید واسع و صاف باشد، کدورت نداشته باشد...
سؤال: چگونه رابطه خویش را با اهلبیت(ع) و مخصوصا صاحب العصر(ع) تقویت کنیم؟
آیتالله بهجت:
اطاعت و فرمانبرداری از خداوند بعد از شناخت او، موجب محبت به خدای تعالی میشود و همچنین موجب محبت کسانی که خداوند آنها را دوست دارد، میشود؛ که عبارتند از انبیاء و اوصیاء که محبوبترین ایشان به خداوند حضرت محمد و آل او علیه و علیهم السلام میباشند؛ و نزدیک ترین ایشان به ما، صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه میباشد.
توفیق و ترقی، در سایه دعا و توسل
آیتالله رضا استادی:
گمان نمیکنم کسی بدون دعا و مناجات در خلوات و نیز توسل به ساحت قدس رسولالله(ص) و اهلبیت(ع) به جایی برسد. همه افراد، به ویژه طلبه و روحانی، نیاز شدید به استمداد از آن بزرگواران و جلب امداد آنها را دارد.
برخی از بزرگان فرمودهاند: با گدایی از درگاه خدا باید به مراتب عالی روحانیت رسید. بنابراین توسل هر روز به امام زمان(عج) و دعا و یاد آن حضرت، سلام به حضرت سیدالشهدا(ع) و ذکر مصائب ایشان و گریه کردن، خواندن دعای ندبه در جمعهها و دعای کمیل در هر شب جمعه، انس با صحیفه سجادیه و دعاهای ائمه اطهار(ع) در توفیقات و ترقی هرکس به خصوص طلاب عزیز بسیار سودمند و مؤثر است. البته باید توجه داشت که فقط از زیارات و دعاها و توسلاتی که در کتابهای معتبر نقل شده استفاده شود. از خواندن ذکر و ورد و دعاهای غیر معتبر و اختراعی خودداری شود. گرایش به افرادی که ادعاهایی دارند و احیانا برنامههایی ارائه میدهند، یا افراد را با لطائف الحیل دور خود گرد میآورند، شدیدا پرهیز شود. در این زمینه فقط باید ائمه اطهار(ع) و فقها، مراجع تقلید و اساتید شناخته شده حوزهها، که شاگردان مکتب اهلبیت(ع) هستند، الگوی ما باشند.
ترک گناه
آیتالله بهجت:
هیچ ذکری، بالاتر از «ذکر عملی» نیست؛ هیچ ذکر عملی، بالاتر از «ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات» نیست و ظاهر این است که ترک معصیت به قول مطلق، بدون «مراقبه دائمیه» صورت نمیگیرد.
لزوم توسل به اهلبیت(ع)
آیتالله مجتهدی:
یک راه دیگر توسل، روضه و گریه و شرکت در مجالس اهلبیت(ع) است. به تجربه صابت شده است کسانی که در طلبگی مقید به شرکت کردن در مجالس اهلبیت(ع) بودند و روضه میخواندند و یا گریه میکردند و به سینه میزدند نسبت به دیگران موفقیت بیشتری داشتهاند.
خلاصه اینکه باید از هر جهت حسینی شوی، ممکن است بعضی از طلاب درس خوان و با تقوا باشند ولی در مراسم سینه زنی و عزاداری برای امام حسین(ع) شرکت نکنند؛ اینگونه افراد حسینی واقعی نیستند، اینها به جایی نمیرسند. طلبهای را میشناختم که با تقوا، ساکت، درسخوان ولی حسینی نبود آخر کار دکتر شد ریشش را تراشید، کراوات زد و از حوزه علمیه امام صادق(ع) و روحانیت جدا شد.
وقتی ما روضه داشتیم بعضی میرفتند کتابخانه درس میخواندند اینها را ما دیدیم که هیچی نشدند. هرجا دسته سینه زنی و عزاداری دیدی خودت را قاطی آنها کن و مواظب باش مبادا علم و مدرک و لباس برای تو غرور و تکبر بیاورد و در گوشهای فقط نظاره گر باشی بلکه برو جلو و سینه بزن شاید به خاطر آن مردم بی ریا و شرکت در عزاداری دست ما را هم بگیرند.
اشتغال دائم به درس و بحث
آیتالله بهجت:
بزرگان علمای ما نوعا به درس و بحث و دیگر اشتغالات علمی میپرداختند، و کمتر مشغول عبادت و ذکر بودهاند. با این وجود، به مقامات عالیه رسیدهاند. به گمانم علت آن است که به تمامیت و اتقان عمل میپرداختهاند، نه به کثرت عمل و کم بودهاند افرادی مثل سید بن طاووس که اهل عبادات بودهاند.
برکت ولایت امام علی(ع)
یکی دیگر از شاگردان آیتالله بهجت، این قضیه را از قول معظم له نقل میکرد:
مرحوم حاج میرزا حسن نوری صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در سامراء به شخصی فرموده بودند که برای شب پنجشنبه و جمعه صد نفر را دعوت کن، ولی شخص قاصد، صد نفر را برای شب پنجشنبه دعوت کرده بود «در حالی که منظور حاجی نوری این بود که پنجاه نفر برای شب پنجشنبه و پنجاه نفر برای شب جمعه دعوت کند. لذا برای شب پنجشنبه فقط غذای پنجاه نفر را تدارک دیده بود).
وقتی حاجی از جریان با خبر میشود میفرماید : سریعا آخوند ملافتحعلی سلطانآبادی را که در سامراء اقامت داشته است، خبر کنید. مرحوم آخوند به محض اطلاع از قضیه میفرماید: غذا را نکشید تا من بیایم. وقتی تشریف میآورند میفرمایند: یک پارچه آب ندیده بیاورید، پارچه را میآورند و ایشان آن را روی ظرف غذا قرار میدهند و سه بار دست خود را روی پارچه میکشند و در هر بار میفرمایند: علی خیر البشر و من أبی فقد کفر و بعد میفرمایند: حالا غذا را بکشید، غذا را میکشند و تمام میهمانها را غذا میدهند.
توجه و عمل به روایات
آیتالله معرفت:
خاطره جالبی از امام خمینی دارم و آن اینکه عدهای از ایرانیان آمده بودند برای زیارت، یکی از آنها مهری که خریده بود و داخل جیبش بود، درآورد و به امام داد که امام روی آن نماز بخوانند، تا تبرک شود. امام هم با کمال خضوع پا شدند و دو رکعت نماز خواندند و مهر را به صاحبش برگرداندند. من از این منظره بسیار لذت بردم. این منظره، هم عقیده مردم را به ایشان، که به عنوان فردی که دارای قداست است، میرساند و هم اعتقاد ایشان را به این مسائل. چون تصور انسان این است که ایشان که مرد مبارزه هستند، باید اینجور چیزها را مثلا خرافات بدانند، ولی معلوم شد که خیر، به روایاتی که در این زمینه هست، کاملا توجه دارند و عمل میکنند.
استفاده از ایام فراغت و جوانی
آیتالله مجتهدی:
یکسره هیأت و پای منبر و مراسم مختلف زفتن هم خوب نیست. برای عوام مردم عیبی ندارد که شب تا صبح هیأت بروند و روضه و منبر گوش بدهند و سینه بزنند، ولی طلبه باید درسش را بخواند. نقل میکنند که حضرت علامه طباطبایی تفسیر المیزان را در شب قدر تمام کردند، یعنی در ماه رمضان و در شب قدر هم ایشان درس و بحث و تألیف را کنار نگذاشته بودند. همه کارهای غیر از درس را تعطیل کن، اگر کسانی تو را مجبور کردند کار غیر درسی بکنی مثلا نماز قضا، روزه قضا، و خلاصه آنچه که مربوط به درس طلبگی نیست انجام دهی، باید ناراحت شوی و با مکر و حیله از زیر این کار فرار کنی. البته واضح است که در منزل و کمک کردن به پدر و مادر، یا همسر از این امور مجزاست. مثل خریدن نان و یا میوه و امثال اینها و اینگونه موارد را هم طوری هماهنگی کنی که در اوقات استراحت صورت گیرد.
خلاصه کاری بکن که از این ایام فراغت و جوانی استفاده کنی چراکه همیشه این حالات برای آدمی باقی نمیماند و گذشت روزگار و ایام پیری همه چیز را از آدمی میگیرد.
توسل و عزاداری
آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری دستور می دادند قبل از تدریس، قدری مصیبت حضرت سیدالشهدا(ع) بخوانند و سپس درس را شروع میکردند.
ایشان حتی پس از رسیدن به مرجعیت، در خیابانها در دستههای سینهزنی و عزاداری اباعبدالله(ع) شرکت میکردند و به سان مردم عادی در عزای آن حضرت بر سر و سینه میزدند. هنگامی که یکی از نزدیکانش دلیل این توجه و توسل و شیفتگی فوقالعاده را میپرسد، در جواب میگوید : «من هرچه دارم از آن حضرت دارم».
آیتالله بروجردی فرمودهاند: دورانی که در بروجرد بودم، چشمانم کم نور شده بود و به شدت درد میکرد تا اینکه روز عاشورا هنگامی که دستههای عزاداری در شهر به راه افتاده بود، مقداری گل از روی سر یکی از بچههای عزادار دسته ـ که به علامت عزاداری گل به سر خود مالیده بود ـ برداشتم و به چشمانم کشیدم. در نتیجه چشمانم دید و نور خود را بازیافت و دردش تمام شد. ایشان تا آخر عمر هیچگاه به عینک نیازی نداشت.
شایان ذکر است، علاقهمندان به تهیه این کتاب میتوانند به انتشارات شفق به نشانی قم ـ خیابان شهدا ـ کوچه 22 مراجعه کنند یا با شماره 7741028 پیش شماره 0251 تماس بگیرند./997/ز503/پ