به مناسبت میلاد امام چهارم(ع)؛
یادگار کربلاء، زینت عبادت کنندگان
خبرگزاری رسا ـ در میان ائمه اطهار علیهمالسلام، دعاهای امام سجاد علیهالسلام مشهور است و یکی از شاخصههای ایشان، کثرت دعاهایش میباشد. بخشی از این ادعیه در کتاب شریف و نفیس صحیفه سجادیه گردآوری شده که در بین علما و بزرگان به انجیل اهل بیت و زبور آل محمد علیهمالسلام ملقّب گردیده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، امام سجاد، حضرت علی بن الحسین علیهالسلام در سال 38 هجری در مدینه به دنیا آمد. تاریخ روز ولادت ایشان معرکه آراست و اقوال مختلفی در این زمینه وجود دارد. یکی از این اقوال پنجم شعبان است که "اربلی" از علمای قرن هفتم، در کتاب "کشف الغمة" از جمله کسانی است که قائل به این قول میباشد و همین روز هم در بین شیعیان مشهور است.
در میان ائمه اطهار علیهمالسلام، دعاهای امام سجاد علیهالسلام مشهور است و یکی از شاخصههای ایشان، کثرت دعاهایش میباشد. بخشی از این ادعیه در کتاب شریف و نفیس صحیفه سجادیه گردآوری شده که در بین علما و بزرگان به انجیل اهل بیت و زبور آل محمد علیهمالسلام ملقّب گردیده است.
در این نوشته مختصر به گوشهای از ویژگیهای این امام همام اشاره میشود.
بخشی از ویژگیهای امام سجاد علیهالسلام
برخی از خصوصیات امام سجاد علیهالسلام به نقل از امام باقر علیهالسلام:
1- امام زینالعابدین علیهالسلام در شبانه روز هزار رکعت نماز میخواند؛ همچنان که امیرالمؤمنین علیهالسلام این کار را انجام میداد. حضرت پانصد نخله خرما داشت و نزد هر نخله دو رکعت نماز میخواند.
2- وقتی نماز میخواند، رنگش دگرگون میشد و همچون بندهاى ذلیل که در پیشگاه پادشاهى بزرگوار ایستاده باشد، در نماز میایستاد و اندامش از ترس خداوند عزّ و جلّ میلرزید و نمازش طوری بود که گوئى با نماز وداع میکند و دیگر هرگز نماز نخواهدخواند.
روزى در حال نماز خواندن، عبا از یک دوش حضرت افتاد و حضرت آن را درست نکرد تا از نمازش فارغ شد؛ یکی از اصحابش در این باره از آن حضرت پرسید. فرمود: واى بر تو! آیا میدانى در پیشگاه چه کسى ایستاده بودم؟ همانا از نماز بنده پذیرفته نمیشود، مگر همان قدر که دلش متوجه خدا بوده است. آن مرد عرض کرد: بنابراین ما هلاک شدهایم. فرمود: نه، اینچنین نیست؛ خداى عز و جل این کمبود را با نافلهها(نمازهای مستحب) پر میکند.
3- حضرت در تاریکی شب بیرون میرفت و کیسههاى دینار و درهم بر دوش میکشید و گاهى خوراک و یا هیزم بر پشت میگرفت؛ تا آنکه یک یک خانهها را میزد و آنچه را که بر دوش داشت به دست آن کسی که در را میگشود میداد و هر گاه به فقیر چیزى میداد، صورت خود را مىپوشاند که او را نشناسد.
وقتی حضرت از دنیا رفت و مردم این کار(شبانه کمک کردن) را از کسى ندیدند، فهمیدند که آن شخص على بن الحسین علیه السّلام بوده و زمانی که بدن شریف حضرت را میخواستند غسل بدهند، پشت آن حضرت را مشاهده کردند که مانند زانوى شتر پینه بسته بود و این به خاطر همان آذوقههایی بود که برای کمک به فقرا و مساکین به دوش کشیده بود.
4- از همغذا شدن با مادرش خوددارى میفرمود. به خدمتش عرض شد: اى پسر پیغمبر! شما که از همه مردم نیکوکارتر و از همه بیشتر صله رحم میکنید، چرا با مادر خود همخوراک نمیشوید؟ فرمود: خوش ندارم که مبادا پیش دستى کنم به غذائى که مادرم چشم بر او داشته است!
مشهور این است که مادر حضرت، هنگام وضع حمل از دنیا رفته و منظور از مادر در اینجا، شاید دایه یا کسی شبیه آن باشد.
5- مردى به آن حضرت عرض کرد: اى فرزند رسول خدا! به راستى که من تو را در راه خدا بسیار دوست دارم. فرمود: بار الها! من به تو پناه میبرم از اینکه دیگرى به خاطر تو مرا دوست بدارد و تو مرا دشمن داشته باشى!
6- آن حضرت ناقهاى(شتر) داشت که بیست بار با آن به حج رفته بود و هرگز به آن تازیانه نزده بود. وقتی آن ناقه مرد، دستور داد که آن را به خاک بسپارند تا طعمه درندگان نشود.
7- ایشان کنیزى داشت که احوال آن حضرت را از او پرسیدند. گفت: طولانی بگویم یا کوتاه؟ گفته شد: کوتاه بگو. گفت: هرگز در روز براى او غذا نیاوردم و هرگز شبی بستر براى او پهن نکردم. [و این به معنای روزهداری حضرت در روز و تهجّد ایشان در شب است].
8- روزى گذرشان به جمعى افتاد که نسبت به حضرت بدگوئى میکردند. نزد آنان ایستاد و فرمود: اگر در گفتار خود راستگو هستید، خداوند مرا بیامرزد و اگر دروغگو هستید، خداوند شما را بیامرزد.
9- عادت حضرت این بود که وقتی طالب علمی به خدمتش میرسید، میفرمود: خوش آمدى اى سفارششده رسول خدا؛ سپس میفرمود: به راستى که وقتی جوینده علمی از خانه خود بیرون مىآید، پایش را بر تر و خشکى از زمین نمیگذارد، مگر آنکه تا هفتمین طبقه زمین براى او تسبیح میگویند.
10- صد خانواده از فقیران مدینه را سرپرستى میکرد و از اینکه یتیمان و بیچارگان و تهىدستان بر سر سفره او بنشینند، خوشحال میشد و با دست خود براى آنان لقمه مىگرفت. هر یک از آنان که عائلهمند بود، از غذاى خود براى عائلهاش مىبرد. حضرت غذائى میل نمیکرد تا آنکه اول، مانند آن غذا را صدقه میداد.
11- به واسطه کثرت نماز، هر سال هفت پینه از هفت محل سجده او مىافتاد و آن حضرت آن پینهها را جمع میکرد و وقتی از دنیا رحلت فرمود، آن پینهها به همراه او به خاک سپرده شد. خصال صدوق/ج2/ ص517
القاب امام چهارم
زینالعابدین
یکی از مشهورترین القاب امام چهارم، زینالعابدین به معنای زینت عبادت کنندگان است.
عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهالسلام عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِیهِ علیهالسلام قَالَ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَیْنَ زَیْنُ الْعَابِدِینَ فکان [فَکَأَنِّی] أَنْظُرُ إِلَى وَلَدِی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع یَخْطِرُ بَیْنَ الصُّفُوفِ؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: روز قیامت منادی ندا میدهد که زینالعابدین کجاست؟ گویا میبینم فرزندم على بن حسین بن على بن ابى طالب را که میان صفها راه میرود. الأمالی/ صدوق /ص 331
"اربلی" در "کشفالغمة" نقل میکند که دلیل ملقّب شدن آن حضرت به زینالعابدین آن بود که شبى در محراب، مشغول نماز بود. شیطان به صورت مارى بر وى متمثل شد تا او را از عبادت باز دارد. حضرت توجهی به او نکرد، شیطان آمد پیش پاى مبارکش و انگشت بزرگ پاى وى را به دندان گرفت و ایشان با وجود درد، توجهی نفرمود و نماز خود را قطع نکرد. وقتی از نماز فارغ شد، حق تعالى بر او آشکار ساخت که او شیطان است؛ آنگاه او را سبّ کرد و مشتى بر روى او زد و فرمود: خاموش باش اى ملعون! بعد از این شیطان رفت و آن حضرت ورد خود را تمام کرد؛ آنگاه ندایی شنید که قائل آن را نمیدید و میگفت:
تو حقیقتاً زینالعابدین هستی. منادی سه بار این مطلب را ندا داد؛ پس این کلمه آشکار شد و به آن شهرت یافت. کشفالغمه/ج2/ص74
سجّاد
یکی دیگر از القاب و اسامی مشهور آن حضرت، سجّاد به معنی بسیار سجده کننده است.
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْبَاقِرُ علیهالسلام إِنَّ أَبِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیهالسلام مَا ذَکَرَ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا قَرَأَ آیَةً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا سُجُودٌ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا دَفَعَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ سُوءً یَخْشَاهُ أَوْ کَیْدَ کَائِدٍ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا فَرَغَ مِنْ صَلَاةٍ مَفْرُوضَةٍ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا وُفِّقَ لِإِصْلَاحٍ بَیْنَ اثْنَیْنِ إِلَّا سَجَدَ وَ کَانَ أَثَرُ السُّجُودِ فِی جَمِیعِ مَوَاضِعِ سُجُودِهِ فَسُمِّیَ السَّجَّادَ لِذَلِک؛ جابر بن یزید جعفى نقل کرده که حضرت ابو جعفر محمّد بن على الباقر علیهماالسلام فرمودند: پدرم على بن الحسین علیهماالسلام نعمتى از نعمتهاى خدا را ذکر نمىکرد، مگر آن که سجده مىنمود! آیهاى از آیات کتاب اللَّه عزّ و جلّ را که در آن سجده بود قرائت نمىکرد، مگر آن که به سجده مىرفت و حقّ تعالى از آن حضرت شرّی را که از آن خوف داشت یا کید و حیله حیلهگرى را دفع نمىکرد، مگر آن که به شکرانهاش سجده مىکرد و اثر سجده در تمام مواضع سجود آن حضرت ظاهر و آشکار بود و از اینرو سجّاد نامیده شد. علل الشرائع/ج1/ ص233
ذاالثفنات
یکی از القاب حضرت، ذاالثفنات به معنای صاحب پینهها میباشد.
عَنِ الْبَاقِرِ علیهالسلام قَالَ: کَانَ لِأَبِی علیهالسلام فِی مَوْضِعِ سُجُودِهِ آثَارٌ نَاتِئَةٌ وَ کَانَ یَقْطَعُهَا فِی السَّنَةِ مَرَّتَیْنِ فِی کُلِّ مَرَّةٍ خَمْسَ ثَفِنَاتٍ فَسُمِّیَ ذَا الثَّفِنَاتِ لِذَلِکَ؛ از حضرت باقر علیهالسلام نقل شده که فرمود برآمدگیهائى در محلهاى سجده پدرم به وجود مىآمد که در هر سال دو مرتبه آن را قطع میکرد. در هر بار پنج پینه قطع مینمود. به همین جهت ایشان را ذوالثفنات(صاحب پینه) میگفتند. وسائل الشیعة/ج6/ص377
موعظهای از امام علیهالسلام
جَاءَ رَجُلٌ إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع یَشْکُو إِلَیْهِ حَالَهُ فَقَالَ مِسْکِینٌ ابْنُ آدَمَ لَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ ثَلَاثُ مَصَائِبَ- لَا یَعْتَبِرُ بِوَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ وَ لَوِ اعْتَبَرَ لَهَانَتْ عَلَیْهِ الْمَصَائِبُ وَ أَمْرُ الدُّنْیَا فَأَمَّا الْمُصِیبَةُ الْأُولَى فَالْیَوْمُ الَّذِی یَنْقُصُ مِنْ عُمُرِهِ قَالَ وَ إِنْ نَالَهُ نُقْصَانٌ فِی مَالِهِ اغْتَمَّ بِهِ وَ الدِّرْهَمُ یَخْلُفُ عَنْهُ وَ الْعُمُرُ لَا یَرُدُّهُ شَیْءٌ وَ الثَّانِیَةُ أَنَّهُ یَسْتَوْفِی رِزْقَهُ فَإِنْ کَانَ حَلَالًا حُوسِبَ عَلَیْهِ وَ إِنْ کَانَ حَرَاماً عُوقِبَ عَلَیْهِ قَالَ وَ الثَّالِثَةُ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِکَ قِیلَ وَ مَا هِیَ قَالَ مَا مِنْ یَوْمٍ یُمْسِی إِلَّا وَ قَدْ دَنَا مِنَ الْآخِرَةِ مَرْحَلَةً- لَا یَدْرِی عَلَى الْجَنَّةِ أَمْ عَلَى النَّارِ؛ مردى خدمت زین العابدین علیهالسلام رسید و از حال خود شکایت نمود امام علیهالسلام فرمود: بیچاره فرزند آدم هر روز گرفتار سه مصیبت است که از یکى آنها پند و عبرت نمیگیرد. اگر عبرت بگیرد دنیا و گرفتاریهاى آن برایش ساده مىشود.
اما مصیبت اول؛ هر روزی که میگذرد از عمرش کاسته میشود؛ اگر زیان و نقصانى در مالش پیدا شود، غمگین میگردد؛ با اینکه پول ممکن است بازگردد ولى عمر قابل برگشت نیست.
دوم؛ روزى که در آن روز گرفته، اگر حلال باشد باید حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد بر آن کیفر مىشود.
فرمود سومى بزرگتر از این است. عرض کرد چیست؟ فرمود: هر روزی را که به شب میرساند یک قدم به آخرت نزدیک شده و نمیداند که به جانب بهشت میرود یا به طرف جهنم. الاختصاص/شیخ مفید/ص342
والحمدلله ربّ العالمین
/999/702/ر
ارسال نظرات