عقیقه، حقی که فرزند بر والدین دارد
به گزارش خبرگزاری رسا، از جمله حقوق غیر قابل تردید در فرهنگ اسلامی حقوق متقابل والدین و فرزندان است. اما گاه گمان میرود که منظور از فرزندان، نوزادان نبوده و حقوق یاد شده مخصوص فرزندی است که دارای درک و شعور کامل انسانی است؛ به همین دلیل این احتمال پیش میآید که نوزادی که هنوز فهم و درک کاملی ندارد، نسبت به پدر و مادر خویش حقی نیز ندارد!
امروزه با کمال تأسف دیده میشود که هرگاه چراغ خانهای با تولد نوزادی روشن میشود انواع و اقسام وسایل بازی کودک و بعضا زیاده رویهای اقتصادی صورت میگیرد. امروزه پدر و مادر از انجام یک قربانی با هزینهای که گاه یک دهم دیگر مخارج جانبی و تجملاتی است اطلاعی ندارند و افراد اندکی نیز که از سنتهای اسلامی اطلاع دارند، از انجام آن شانه خالی میکنند و البته هر کس، خود پاسخگوی عمل خویش است.
یکی از سنتهایی که سلامتی کودک را تضمین کرده و او را در معرض انواع بلاها حفظ میکند، عقیقه است که در گذر زمان به فراموشی سپرده شده است.
در نوشته زیر سعی بر آن شده تا با بیان احادیث و روایات به دست رسیده از ائمه معصومین(ع)، در خصوص عقیقه، نکاتی را درباره لزوم زنده نگه داشتن این سنت اسلامی و نحوه انجام آن به خوانندگان محترم ارائه شود.
عقیقه مستحب مؤکّد است
عقیقه یکى از مستحبات مؤکّد است که براى کودک تازه به دنیا آمده انجام می دهند. کسانى که قدرت مالى ندارند، می توانند هر گاه به شرایط مالی مناسبی دست پیدا کردند، آن را انجام دهند و اگر هیچ گاه نتوانستند عقیقه کنند، اشکالى ندارد. همچنین در استحباب عقیقه فرقى بین فرزند پسر و دختر و نوزاد اول و دوم و غیره وجود ندارد. صدقه دادن قیمت حیوانى که مى خواهند عقیقه کنند، جایگزین عقیقه نمى شود و از آن کفایت نمى کند؛ بلکه خوب است صبر کنند تا عقیقه میسر شود.
برخی از احادیث راجع به عقیقه
مستحب است که گوشت عقیقه را بپزند و با آن به مؤمنان اطعام دهند؛ اگر چه توزیع گوشت خام عقیقه نیز خوب است، اما بهتر است که حداقل آن را با آب و نمک بپزند و به مؤمنان بدهند و سپس در حق نوزاد دعا کنند. همچنین مستحب است استخوان های حیوان عقیقه شده را نشکسته و تنها از بندها جدا کنند؛ اما اینکه باید استخوان هایش را دفن کنند، مدرکی وجود ندارد.
از آداب عقیقه این است که خوردن گوشت عقیقه توسط مادر، پدر، خواهر و برادر نوزاد(عائله پدر نوزاد) مکروه است؛ البته کراهت آن، نسبت به مادر بیش تر است.(1)
در برخی از روایات تعبیر واجب دارد؛ اما فقها از جمله استحباب مؤکّد درباره عقیقه استفاده کرده اند؛ بنابراین عقیقه کردن واجب نیست؛ اما به آن سفارش های بسیاری شده است.
رسول خدا(ص) در این باره می فرماید: «اذا کان یوم سابعه فاذبح فیه کبشا؛ در روز هفتم برای نوزاد گوسفندی ذبح کن!»(2) همچنین امام صادق(ع) فرموده: «سلامتی هر نوزادی در گرو قربانی کردن گوسفندی است که برای او معین شود و از طرفش عقیقه گردد».(3)
امام صادق(ع) در جای دیگری فرمودند: «پیامبر(ص) برای حسن و حسین(ع) در روز هفتم تولدشان عقیقه و دعا کرد و گفت: خدایا! استخوان های این گوسفند به جای استخوان های آنان و گوشت او به جای گوشت آنان و خون آن به جای خون آنان و موی آن به جای موی آنان».(4) همچنین حضرت ابوطالب(ع) نیز در روز هفتم تولد پیامبر(ص) برای ایشان عقیقه کرد.(5)
همچنین درباره عقیقه و تراشیدن موی سر، حضرت امام رضا(ع) به مأمون در نامهای مینویسد: «وَ الْعَقِیقَةُ عَنِ الْمَوْلُودِ الذَّکَرِ وَ الْأُنْثَى وَاجِبَةٌ وَ کَذَلِکَ تَسْمِیتُهُ وَ حَلْقُ رَأْسِهِ یوْمَ السَّابِعِ وَ یتَصَدَّقُ بِوَزْنِ شَعْرِهِ ذَهَباً أَوْ فِضَّةً؛ عقیقه برای مولود پسر و دختر واجب است. همچنین نامگذاری فرزند واجب است و تراشیدن سرش در روز هفتم ولادت، و به وزن موی او صدقه داده شود، طلا یا نقره».(6)
پیامبر(ص) برای پسر دو تا گوسفند عقیقه می کرد؛ اما از ایشان روایت شده که «العقیقه شاه من الغلام و الجاریه سواء؛ عقیقه یک گوسفند است و پسر و دختر در این جهت مساوی اند.»(7) اما از عایشه نقل شده که پیامبر(ص) به ما امر کرد که برای پسر دو تا گوسفند عقیقه کنیم و برای دختر یک گوسفند.
ابن عباس روایت کرده که پیامبر(ص) برای هر کدام از حسن و حسین(ع) گوسفند عقیقه کرد.(8)
محمد بن مسلم گوید: «وُلِدَ لِاَبی جعفر غلامان، فَاَمَرَ زیدَ بنِ عَلیّ اَن یُشتری لَهُ جزورین لِلعَقیقَةِ؛ امام محمدباقر(ع) صاحب دو فرزند شد؛ آن حضرت به زید بن علی دستور داد دو شتر جهت عقیقه برای دو فرزند خریداری کند.»(9)
در ارزش و اهمیت این عمل مستحب، همین بس که از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «کُلُ مُولُودَ مَرتَهِن لِعَقیقَتِهُ فکّه والَداِه اوترکاه؛ سلامتی هر نوزادی در گرو عقیقه اوست؛ خواه والدین عهدۀ نوزاد را از عقیقه آزاد کنند یا نه»(10) به عبارت دیگر، اگر عقیقه نکند، در معرض انواع بلاهاست و در حدیثی دیگر فرموده اند: «اَلغُلامُ رَهنٌ بِسابِعِه بِکَبشٍ یُسَّمی فیهُ یُحَقَّ عَنهُ؛ سلامتی هر نوزادی در گرو قربانی کردن گوسفندی است که برای او معین شود و از طرفش عقیقه گردد».(11)
عقیقه در میان اهل سنت
عقیقه را اهل سنت قبول دارند و روایاتی را در این زمینه نقل کرده اند. برخی علمای شیعه در قدیم عقیقه را واجب می دانستند؛ اما از بزرگان اهل سنت کسی قائل به وجوب آن نبوده است. شافعی و مالکی گفته اند مستحب است، ابو حنیفه گفته مستحب نیست؛ گر چه حسن بصری اعتقاد به واجب بودن دارد.(12)
سید مرتضی گفته: اهل سنت در کتب روایی خود از پیامبر(ص) نقل کرده اند که «أنه قال فی المولود: أهریقوا عنه دما؛ برای بچه ای که متولد شده است، خون بریزید».
امورى که در عقیقه باید مورد توجه قرار گیرد
1- عقیقه حتما باید یکى از انعام ثلاثة باشد؛ یعنى یا از جنس گوسفند باشد که البته بز نیز در این باب با گوسفند یک جنس حساب مى شود و یا از گاو یا شتر باشد.
2- مستحب است براى مولود پسر، حیوانى نر و براى نوزاد دختر حیوان ماده عقیقه شود.
3- مستحب است عقیقه در هفتمین روز ولادت باشد؛ «ولى اگر با عذر یا بدون عذر از روز هفتم تأخیر افتاد، استحباب آن ساقط نمى شود؛ حتى اگر کودک بمیرد، باز هم مستحب است براى او عقیقه کنند. البته اگر قبل از پایان روز هفتم بمیرد، استحباب عقیقه ساقط مى شود و اگر تا زمان بلوغ عقیقه نشد، مستحب است خودش براى خودش عقیقه کند؛ یعنى تا وقتى طفل بالغ نشده، استحباب و سنت بودن عقیقه براى پدر طفل است و پس از بلوغ، بر خود فرزند سنت است که براى خودش عقیقه کند.
همچنین اگر براى خودش در تمام مدت زندگى عقیقه نکرد، مستحب است براى او پس از مرگش عقیقه کنند.
4- در مورد مصرف عقیقه، مستحب است که پا و ران حیوان عقیقه را به قابله بدهند؛ بلکه در بعضى اخبار وارد شده است که یک چهارم آن را و در بعضى دیگر وارد شده است که یک سوم عقیقه را به قابله بدهند و اگر یک چهارم آن را که مشتمل بر پا و ران است، به وى بدهند، بعید نیست که به هر دو استحباب عمل کرده باشند و اگر کودک هنکام ولادت قابله نداشته باشد، همان مقدار را به مادر کودک بدهند تا او آن مقدار را به هر کس که خواست، صدقه دهد و این صدقه اختصاص به فقراء ندارد؛ بلکه به هر کس دلش خواست، آن مقدار را مى بخشد. اگر قابله مادر بزرگ پدرى نوزاد باشد یا زنى باشد که نان خور پدر کودک است، چیزى از عقیقه اختصاص به او ندارد.
5- مکروه است والدین کودک و نیز کسانى که نان خور آنها حساب مى شوند، از عقیقه مصرف کنند و این کراهت در مورد مادر شدیدتر است.
6- گوشت عقیقه را مى توان خام بین مؤمنین تقسیم کرد و مى توان پخت و تقسیم کرد. همچنین مى توان پخت و مؤمنین را دعوت کرد تا تناول کنند و حداقل دعوت شدگان دَه نفر باشند. [و اگر خواستند گوشت را پخته یا خام تقسیم کنند، باز هم حداقل بین دَه نفر تقسیم کنند.] البته اگر بیش از دَه نفر باشند، افضل است.
7- دعوت شدگان یا کسانى که گوشت عقیقه بین آنها تقسیم مى شود، فقط مؤمنین و اهل ولایت باشند.
8- مستحب است کسانى که گوشت عقیقه را مصرف مى کنند، پس از آن براى کودک دعا کنند.
9- مکروه است که استخوان هاى عقیقه شکسته شود؛ بلکه بهتر است آنها را از یکدیگر از سر مفاصل جدا کنند؛ به گونه اى که استخوان ها نشکند.
10- شرط نیست که حتما پدر کودک براى او عقیقه کند؛ بلکه اگر دیگران نیز مثل مادر طفل یا پدر بزرگ یا عموى او براى او عقیقه کنند، خوب است.
شرایط گفته شده برای عقیقه
مستحب است شرایط حیوانى که براى قربانى تهیه مى کنند، در حیوانى که براى عقیقه در نظر مى گیرند نیز جمع شده باشد؛ یعنى:
1- حیوان سالم باشد.
2- اگر شتر است، سنش کمتر از پنج سال نباشد.
3- اگر گاو است، کمتر از دو سال نباشد.
4- اگر بز است، کمتر از یک سال کامل نباشد.
5- اگر گوسفند است، کمتر از هفت ماه نباشد.
دعاى عقیقه
مستحب است هنگام کشتن عقیقه دعاهایى را که وارد شده است، بخوانند و از خداوند تعالى بخواهند که عقیقه را فدیه قرار دهد؛ یعنى گوشت آن در مقابل گوشت کسى که عقیقه براى اوست، استخوان در مقابل استخوان، پوست در مقابل پوست و مو در مقابل مو باشد.
برخى از دعاهایى که در این مورد نقل شده، عبارت است از:
امام صادق(ع) دعای عقیقه را از زبان پیامبر(ص) این گونه نقل می کند: «بِسمِ الله، عَقیقَةٌ عَنِ الحَسَنِ وَ قالَ: اَللّهُمَّ، عَظمُها بِعَظمِهِ وَ لَحمُها بِلَحمِهِ وَ دَمُها بِدَمِهِ وَ شَعرهُا بِشَعرِهِ، اَللّهُمَّ اجعَلها وِ قاءً لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ؛ به نام خدا، این عقیقه ای است از سوی حسن. خدایا! به سبب استخوان و گوشت و خون و موی قربانی، استخوان و گوشت و خون و موی حسن را سالم نگهدار، خدایا، این قربانی را مایه حفظ محمد و آل محمد قرار ده».(13)
ابراهیم کرخى از امام صادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: هنگامى که عقیقه کردى، بر عقیقه بگو: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ عَقِیقَةٌ عَنْ فُلَانٍ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله.»
همچنین امام صادق علیه السلام فرمود: وقتى که اراده کردى عقیقه را ذبح کنى، مى گویى: «یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ إِنَّ صَلَاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذَلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ اللَّهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْ مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ.» سپس مولود را نام مى برى و حیوان را ذبح مى کنى.(14)
امام باقر علیه السلام نیز فرمود: هنگام ذبح عقیقه بگو: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ إِیمَاناً بِاللَّهِ وَ ثَنَاءً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه و آله وَ الْعِصْمَةُ لِأَمْرِهِ وَ الشُّکْرُ لِرِزْقِهِ وَ الْمَعْرِفَةُ بِفَضْلِهِ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ.» و اگر کودک پسر است بگو: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ وَهَبْتَ لَنَا ذَکَراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا وَهَبْتَ وَ مِنْکَ مَا أَعْطَیْتَ وَ کُلَّمَا [کُلَّ ما] صَنَعْنَا فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا عَلَى سُنَّتِکَ وَ سُنَّةِ نَبِیِّکَ صلى الله علیه و آله وَ اخْسَأْ عَنَّا الشَّیْطَانَ الرَّجِیمَ لَکَ سُفِکَتِ الدِّمَاءُ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.»(15)
عقیقه، شکرانه نعمت فرزند
ممکن است برخی بگویند وضع عقیقه به دلیل سنتی است که در جاهلیت بوده و چون دارای آثار اجتماعی است، اسلام نیز آن را پذیرفته و با کمی تغییر آن را وسیله ای برای تقرب و نزدیکی به خداوند قرار داده است. به نظر می رسد گرچه عقیقه پیش از اسلام نیز بوده، ولی از سنت های جاهلی نیست، بلکه از سنت های دینی و ابراهیمی است که به جای ذبح اسماعیل، خداوند قوچی را برای ابراهیم علیه السلام فرستاد و این یک سنت شد و به مرور زمان در جاهلیت تغییراتی پیدا کرد؛ زیرا از همان زمان مسئله ذبح حج گزاران در منا مطرح است و در روایتی وارد شده که عقیقه ساقط نمی شود، مگر اینکه کسی در حج ذبح کند.
همچنین هدف از عقیقه، تنها آثار اجتماعی اطعام نیست؛ گر چه آن نیز مورد نظر است و با عقیقه حاصل می شود. هدف اصلی از عقیقه این است که این قربانی در برابر جان کودک و برای تقرب به خدا ذبح می شود. شواهد بسیاری نیز در روایات بر این مطلب وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم. امام صادق علیه السلام می فرماید:
عقیقه برای غنی و فقیر، در صورتی که برایش میسر باشد، لازم است؛ ولی اگر فقیر بر عقیقه قادر نباشد، لازم نیست.
اگر تنها آثار اقتصادی - اجتماعی عقیقه مراد بود، چرا برای فقیر نیز در حد امکان عقیقه لازم است؟ پس باید مسئله مهم دیگری در کار باشد.
علاوه بر این، اگر تنها آثار اجتماعی - اقتصادی مراد بود، باید در صورتی که حیوانی برای عقیقه پیدا نشود، صدقه دادنِ قیمت آن کفایت کند؛ در حالی که ائمه علیهم السلام حتی در صورت یافت نشدن حیوان، راضی به صدقه دادن قیمت آن نشده اند و فرموده اند: صبر کنید تا حیوانی پیدا شود.
عقیقه، قربانی و فدیه ای است در برابر سلامت جان کودک. اسلام، ظهور آثار اموالی، چون قربانی را که انسان در راه خدا می دهد، در همین دنیا نیز پذیرفته است؛ از قبیل آثار صدقه در سلامت و حفظ جان انسان و آثار نذر در بهبود بیماری ها. عقیقه نیز یکی از این هاست و از آثار آن، صحت و سلامت و حفظ جان کودک در برابر بیماری ها و بلاهای گوناگون است.(16)
عقیقه، مایه تقرب کودک به خدا، توجه خدا به کودک و خواری شیطان و دوری او از انسان است. گر چه والدین یا کسان دیگرند که برای کودک عقیقه می کنند، ولی این عقیقه از طرف کودک و آثار آن بیشتر متوجه کودک است تا والدین. در دعای عقیقه آمده است: خدایا، بر محمد و آل او درود فرست و این قربانی را از فلان پسر فلان قبول فرما!(17) و نیز آمده است: خدایا، خون ها برای تو ریخته می شود که شریکی نداری و حمد، مخصوص پروردگار عالمیان است. خدایا، شیطان رانده شده را خوار فرما!(18)
عقیقه، شکرانه نعمتی است که خدا به انسان عطا کرده است. فرزند، از منظر روایات، نعمتی از نعمت های الهی عطا شده به انسان است. این قربانی نیز به شکرانه آن نعمت انجام می شود و به موجب آیه قرآن که می فرماید: «لئن شکرتم لأزیدنکم؛ اگر شکر نعمت کردید بر نعمتتان می افزایم»(ابراهیم/7)، مسلم است که این شکر در بقا و تقویت فرزند مؤثر خواهد بود. افزایش نعمت، هم می تواند جنبه کمی داشته باشد و هم جنبه کیفی. افزایش کیفی نعمت فرزند به این است که وی، صالح، نیکوکار و برای والدین و جامعه با برکت باشد.
بنابراین، عقیقه برای کودک، علاوه بر اینکه به شکرانه نعمتی است که خدا به انسان ارزانی داشته، دارای آثار جسمی و به ویژه روحی بسیاری برای کودک است. گر چه بسیاری از این آثار روحی بر ما پوشیده است، ولی در اصل اینکه یک سلسله آثار روحی بر آن مترتب است، تردیدی نیست و این مطلب را از تأکیدهای فراوانی که در روایات بر عقیقه شده است، می توان استنباط کرد.
/9462/702/ر
حسین اسکندری
منابع:
1 - موسوی خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، قم: انتشارات نشر الاسلامی، ج 2، ص 276
2 - مستدرک الوسائل، ج 15، ص 143
3 - بحار النوار- ج 34
4 - وسائل الشیعه، ج 15، ص 150 باب 50 حدیث 3
5 - وسائل الشیعه، ص 159 باب 50 حدیث 5
6 - عیون اخبار الرّضا(ع) ، ج2، ص69
7 - مستدرک الوسائل، ج 15، ص 142
8 - سید مرتضی ، الانتصار فی انفرادات الإمامیة، ص 407 به بعد ، مسألة 233فی العقیقة
9 - وسائل الشیعه- ج 15
10 - مستدرک الوسائل- ج 15
11 - بحار النوار- ج 34
12 - سید مرتضی ، الانتصار فی انفرادات الإمامیة، ص 407 به بعد ، مسألة 233فی العقیقة
13 - بحار الانوار- جلد 43- ص 457
14 - مفاتیح الجنان (شیخ عباس قمی)، باب ششم، باقیات الصالحات
15 – همان
16 - کلینی، 1365، ج 6، ص 31
17 - همان، ص 31
18 - کلینی، 1365، ج 6، ش 5