محقق مرکز فرهنگ و معارف قرآن تبیین کرد؛
سبک زندگی در سیره امام رضا علیهالسلام
خبرگزاری رسا ـ محقق مرکز فرهنگ و معارف قرآن گفت: شعراء که از ذوق وطبع لطیفی برخوردارند، هنگامی که در مسیر حق و حقیقت و دفاع از آن گام بر میدارند، نقش بسزایی در تثبیت و تأثیرگذاری آن در دلهای تشنه زلال حقیقت و معنویت ایفاء میکنند.
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاعرسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی،در شمارههای پیشین از مجموعه یادداشتهای سبک زندگی در سیره امام رضا علیهالسلام به قلم حجتالاسلام شیرزاد از محققان مرکز فرهنگ و معارف قرآن، به بررسی موضوع «اهتمام ایشان به خدمت رسانی مردم و سیره امام در زندگی فردی» پرداخته شد. در سومین شماره از این مجموعه یادداشتها به بررسی موضوع «برخورد امام رضاعلیهالسلام با شعر و شعراء» پرداخته میشود.
برخورد امام(ع) با شعر و شعراء :
شعراء که از ذوق وطبع لطیفی برخوردارند و هنگامی که در مسیر حق و حقیقت و دفاع از آن گام بر میدارند نقش بسزائی در تثبیت و تأثیرگذاری آن در دلهای تشنه زلال حقیقت و معنویت ایفاء میکنند نباید از جایگاه آنان غفلت ورزید و ضرورت دارد از سوی حکومت بسترهای لازم و حمایتهای مالی و معنوی صورت گیرد و از سوی رهبران دینی، دستاندرکارهای فرهنگی جامعه و مردم هم مورد ترغیب و تشویق قرار گیرند، چنانچه از سوی امام رضا علیهالسلام رفتارهائی در باره اهمیت شعر در دفاع از اهلبیت و برخورد با شعراء و تمسکجوئی آنحضرت به اشعار نقل شده که به نمونههائی از آن اشاره میشود.
اول: اهمیت اشعار در دفاع از اهلبیت
حسن فرزند جهم میگوید از امام رضا علیهالسلام شنیدم که فرمودند: هر کسی درباره ما شعری بسراید و ما را در آن مدح و ستایش نماید خداوند شهری که گسترده تر از هفت شهر دنیاست در بهشت برایش فراهم میسازد که آن را تمام فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل زیارت خواهند نمود.
دوم: برخور با شعراء
الف: برخورد با ابونواس:
روزى ابو نواس شاعر معروف حضرت رضا علیهالسلام را در حالى که از نزد مأمون مراجعت میکرد نزدیک آن جناب رفت و سلام کرد، پس از این گفت:
اى فرزند رسول خدا در باره شما چند بیت سرودهام اکنون دوست دارم آنها را از من استماع فرمایید، فرمودند: قرائت کنید. ابو نواس ابیات ذیل را خواند:
مطهّرون نقیّات ثیابهم
تجرى الصّلاة علیهم أینما ذکروا
من لم یکن علویا حین تنسبه
فما له من قدیم الدّهر مفتخر
فاللَّه لمّا برا خلقا فأتقنه
صفاکم و اصطفاکم أیّها البشر
فأنتم الملا الأعلى و عندکم
علم الکتاب و ما جاءت به السور
حضرت رضا علیهالسلام فرمود: درباره ما ابیاتى سرودهاى که قبل از شما این طور نگفتهاند، در این هنگام به یکى از کارگزاران خود فرمودند: چیزى موجود دارى عرض کرد: سیصد دینار همراه دارم، فرمودند: او را به ابونواس بدهید، بعد از این فرمود: شاید این کم باشد این استر را هم به او بدهید. و ابونواس اشعار ذیل را در مدح حضرت رضا علیهالسلام سروده است:
قیل لى: أنت أوحد الناس طرّا
فی فنون من الکلام النبیه
لک من جوهر الکلام بدیع
فی المعانى و فی الکلام البدیه
فعلى ما ترکت مدح ابن موسى
و الخصال الّتى تجمعن فیه
قلت: لا أهتدى لمدح إمام
کان جبریل خادما لأبیه
ب: برخورد با دعبل:
ابو الصلت هروى گوید: دعبل بن على خزاعى در مرو خدمت حضرت رضا علیهالسلام رسید و عرض کرد: اى فرزند رسول خدا در باره شما قصیدهاى گفتهام و با خود عهد بستهام قبل از اینکه در حضور شما قرائت نکنم در جاى دیگرى انشاد ننمایم، حضرت فرمود: بخوانید دعبل قصیده خود را که مطلع آن چنین است قرائت کرد:
مدارس آیات خلت من تلاوة
و منزل وحى مقفر العرصات
هنگامى که این بیت را خواند:
أرى فیئهم فی غیرهم متقسّما
و أیدیهم من فیئهم صفرات
حضرت رضا هم بگریه افتاد و فرمود: راست میگوئى اى خزاعى، و چون این بیت را قرائت کرد
اذا وتروا مدّوا الى واتریهم
أکفا عن الأوتار منقبضات
حضرت رضا علیهالسلام کف دستش را بهم میزد و میفرمود: به خداوند سوگند منقبض هستند.
هنگامى که این بیت را خواند:
لقد خفت فی الدنیا و أیام سعیها
و إنّى لأرجو الأمن عند وفاتى
حضرت رضا علیهالسلام فرمود: خداوند در روز قیامت و فزع اکبر تو را در آسایش قرار خواهد داد و چون به این بیت رسید:
و قبر ببغداد لنفس زکیّة
تضمّنها الرحمن فی الغرفات
حضرت رضا علیهالسلام فرمود: میل دارم در این جا دو بیت وارد کنم تا قصیدهات کامل گردد، عرض کرد: بفرمائید امام علیهالسلام در این هنگام فرمود:
و قبر بطوس یا لها من مصیبة
توقد بالأحشاء بالحرقات
إلى الحشر حتى یبعث اللَّه قائما
یفرّج عنّا الهمّ و الکربات
دعبل عرض کرد: اى فرزند پیغمبر این قبرى که در طوس واقع است متعلق به کیست؟ حضرت فرمود: آن قبر من است، پس از چند روز دیگر طوس مرکز رفت و آمد شیعیان من خواهد شد، و آنان براى زیارت قبر من به این سرزمین خواهند آمد، اکنون بدانید هر کس در غربت قبر مرا زیارت کند روز قیامت با من در یک درجه خواهد بود.
پس از این حضرت رضا علیهالسلام از جاى خود حرکت نمود و دعبل هم قصیده خود را تا آخر براى آن جناب قرائت کرد، امام علیهالسلام به دعبل فرمود: در این جا توقف کنید، و خودش وارد منزل شد و بعد از مختصرى خادم بیرون گردید و صد دینار و به روایت دیگرى ششصد دینار به دعبل داد، و گفت: امام علیهالسلام میفرماید: این دینارها را در راه خرج کنید.
دعبل گفت: به خداوند سوگند براى رسیدن به این دینار قصیده خود را انشاء نکردهام، دعبل پولها را پس فرستاد و گفت: از طرف من به حضرت عرض کنید: یکى از لباسهای خود را به من مرحمت کند تا در نزد من به عنوان تیمن و تبرک باشد، حضرت رضا علیهالسلام یک جبه خز با دینارها بار دیگر براى او فرستادند و فرمودند به دعبل بگویید این دینارها را بگیر که در آینده نزدیکى به آن احتیاج پیدا خواهى کرد.
دعبل پس از این از مرو حرکت کرد، در بین راه راهزنان جلو راه را گرفتند و دعبل و کاروانیان را توقیف کردند، و دستهاى همگان را بستند، و مشغول تقسیم اموال آنان شدند، در این هنگام یکى از راهزنان به این بیت دعبل تمثل جست:
أرى فیئهم فی غیرهم متقسّما
و أیدیهم من فیئهم صفرات
دعبل گفت: من گوینده این قصیده هستم، راهزنان دست دعبل را باز کردند و براى خاطر وى دست همه اهل کاروان را نیز رها نمودند، و تمام اموال آنان را هم برگردانیدند، دعبل پس از اینکه از چنگ قطاع الطریق رهائى پیدا کرد به راه خود ادامه داد تا به شهرستان قم رسید، دعبل در این شهر توقف کرد و قصیده خود را براى اهل قم قرائت کرد.
مردم قم از دعبل فوقالعاده تجلیل کردند و از وى خواستند تا جبه را به آنان به هزار دینار بفروشد، دعبل امتناع کرد و جبه را نفروخت، هنگامى که از قم بیرون شد گروهى از جوانان آمدند و جبه را از وى گرفتند، دعبل بار دیگر مراجعت کرد و جبه را از آنان طلب نمود، گفتند: دیگر جبه را نخواهى دید اکنون هزار دینار را بگیر و مراجعت کن.
دعبل گفت: پس لا اقل یک تکه از آن جبه را به من بدهید، آنان از این پیشنهاد خوشحال شدند و مقدارى از جبه را کندند و هزار دینار هم روى او گذاشتند به دعبل دادند، وى از قم مراجعت کرد به وطنش رسید، پس از ورود به وطن مشاهده کرد دزدان خانه او را غارت کردهاند، در این هنگام دینارهاى حضرت رضا علیهالسلام را هر کدام به صد درهم فروخت و متذکر گفتار آن جناب شد که فرمود: بزودى به آن احتیاج پیدا خواهى کرد. ابوالصلت هروى گوید: از دعبل شنیدم که مىگفت: هنگامى که قصیده خود را براى حضرت رضا علیهالسلام قرائت کردم و به این بیت رسیدم:
خروج امام لا محالة واقع
یقوم على اسم اللَّه و البرکات
یمیّز فینا کلّ حقّ و باطل
و یجزى على النعماء و النقمات
حضرت رضا گریه کردند و پس از آن سر مبارک را بلند کرده و فرمود: اى خزاعى این دو بیت را روحالقدس در زبانت گذاشته است، آیا میدانى این امام کیست؟ و چهوقت خروج میکند؟ عرض کردم: نمیدانم این امام کدام است و لیکن همین قدر اطلاع دارم که از خاندان شما امامى خروج خواهد کرد و زمین را از عدل داد پر مىکند. حضرت رضا علیهالسلام فرمود: اى دعبل امام بعد از من فرزندم محمّد است و بعد از او فرزندش علی است و بعد از وى حسن است و بعد از حسن فرزندش که او را حجت و قائم و منتظرش گویند، وى در هنگام ظهورش مطاع خواهد بود، اگر جز یک روز از عمر دنیا بیشتر نماند خداوند آن روز را طولانى خواهد کرد تا قائم ظهور کند و جهان را از عدل و داد پر سازد، پس از اینکه از ظلم و جور پر شده باشد.
سوم: تمسک به اشعار:
از جمله چیزهایی درزندگی امام رضا علیهالسلام مشاهده میشود استفاده حضرت از اشعار است، کهبه نمونههایی از آن اشاره میشود:
1- ابراهیم بن عباس گوید: حضرت رضا علیهالسلام در أکثر اوقات به این شعر تمثل مىجست
اذا کنت فی خیر فلا تغترر به
و لکن قل اللهمّ سلّم و تمّم
زمانی که در انجام خیر و کارنیکی بسر می بری دچار خودپسندی و غرور مشو
و از خداوند بخواه که آن حفظ کند و آن را به اتمام و کمال برساند
2- ریان بن الصلت گوید: حضرت رضا این چند بیت را که از عبد المطلب است براى من قرائت کردند:
یعیب الناس کلّهم زمانا
و ما لزماننا عیب سوانا
همه مردم زمان را عیب می گیرند در حالی که عیب مربوط به ماست نه به زمان ما
نعیب زماننا و العیب فینا
و لو نطق الزمان بنا هجانا
ما زمان را عیب می گیریم در حالی که عیب در خودمان هست و اگر زمان به سخن آید سخن ما را بیهوده می داند.
و لیس الذئب یأکل لحم ذئب
و یأکل بعضنا بعضا عیانا
گرگ هرگز گوشت گرگی را نمیخورد در حالی ما بطور آشکار همدیگر را میخوریم
3- مردى در مجلس آن حضرت از برادرش شکایت کرد، حضرت رضا علیهالسلام این چند بیت را براى وى خواندند:
اعذر أخاک على ذنوبه
و استر و غطّ على عیوبه
و اصبر علی بهت السفیه
و للزّمان على خطوبه
و دع الجواب تفضّلا
و کل الظلوم الى حسیبه/9191/د101/ن
ارسال نظرات