در گفت و گو با خبرگزاری رسا مطرح شد؛
بی ادعایی، مهم ترین شاخصه رفتاری آیت الله بهجت بود
خبرگزاری رسا ـ مدیر حوزه علمیه فرخشهر گفت: بیادعایی در ایشان شاخص بود و هرگز این احتمال وجود نداشت که لطف خاص خداوند را ابراز کنند تا برای خود پیش دیگران شأنی کسب کنند.
حجت الاسلام علی یار اسماعیلی، مدیر حوزه علمیه فرخشهر و شاگرد آیت الله بهجت، در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا در شهرکرد، به مناسبت ایام وفات این عارف و مرجع عالیقدر به بیان نکاتی از زندگانی این استاد گرانقدر پرداخت.
رسا ـ ضمن سلام و خسته نباشید، دوران شاگردی شما در محضر این عالم ربانی به چه سالی و چه مدتی بر می گردد؟
علیکم السلام؛ توفیق من در شاگردی ایشان طولانی بود، در سال 1374 شمسی تا یک سال به رحلت ایشان عمدتاً در ایام درسی و غیردرسی در دوران قبل از مرجعیت ایشان و پس از آن خدمت ایشان میرسیدم و مشمول لطف ایشان بودم. نکاتی وجود دارد که معمولاً اولیای الهی و مردان خدا هر قدر هم سعی کنند شؤونات باطنی را کتمان کنند، از وجنات ایشان درز میکند. ایشان در زمینه عنایات خاص خداوند متعال، به گفته برخی بزرگان مشمول الطاف خاصی بودند، مقاماتی را دریافت کردند و به مراتبی از توحید نائل شدند.
رسا ـ مهمترین شاخصه رفتاری آیت الله بهجت را بفرمایید؟
ایشان در رفتار عادی خود هرگز این معانی را ابراز نمیکردند و بدون این که کوچکترین ادعایی از کلامشان معلوم باشد، همیشه خود را در درگاه خداوند متعال مقصر میدانستند؛ ابرازشان به گونهای نبود که کسی حس کند مثل این است که دارند تشریفاتی حرف میزنند یا تعارف میکنند. به جد این معنا در شؤونات ایشان واضح بود. این تعبیر از تعبیرات معروف ایشان است که میفرمود: «من از اول از نماز خودم راضی نبودم، الان هم راضی نیستم». از نماز خود گله داشتند که آنطور که باید باشد نیست. هرگز احساس این که ما فلان معنا را داریم، نه در علم و نه عمل از ایشان سراغ نداشتیم. بیادعایی در ایشان شاخص بود و هرگز این احتمال وجود نداشت که لطف خاص خداوند را ابراز کنند تا برای خود پیش دیگران شأنی کسب کنند.
رسا ـ در مورد اصلیترین محور زندگی آیت الله بهجت صحبت بفرمایید؟
واقعیتی که نمیشد آن را کتمان کرد، این بود که ایشان با خداوند زندگی میکردند. در زندگی عادی ایشان، حرف زدنشان، سکوتشان، درسشان، منزلشان، زیارتشان، رفت و آمدشان و در همه اعتقاداتشان واضح بود که خدا اصلیترین محور است؛ آن چه که متأسفانه در زندگی معمول انسانها در حد شعار و یک اسم باقی مانده است، در این مرد بزرگ کاملاً واضح بود که به شکل جدی و حقیقی خداوند متعال محور قرار دارد و حالات ایشان هم تحت تأثیر التفات به محضر خدا قرار دارد؛ یعنی عمیقاً از رفتار ایشان صددرصد انسان میفهمید ایشان دریافت عمیقی از توحید و حضور خداوند متعال و حاکمیت خدا کردهاند و چون این دریافت قوی بود، به خصوص در نماز کاملاً مشهود بود که تحت تأثیر این معرفت یک نماز حقیقی اقامه میکنند.
رسا ـ لطفا در مورد نماز آیت الله بهجت که زبان زد خاص و عام بود هم برای ما توضیحاتی بفرمایید؟
ایشان با تمام وجود در نمازشان حاضر بودند و از لحن اذکاری که در رکوع، در سجده یا قرائت حمد و سوره و یا نحوه ایستادنشان در حال نماز و قیامشان واضح بود که مثل یک بنده کاملاً ذلیل و ناچیز در محضر سلطان حقیقی ایستادهاند و این معنا کاملاً مشهود بود.
رسا ـ نحوه برخورد ایشان با طلاب و مهمترین درخواستی که از طلاب و روحانیان داشتند، چه چیزی بود؟
آن چه که ایشان به عنوان شأن تربیتی به شدت مورد تأکید قرار میدادند و به بیانات مختلف به آقایان طلاب و عموم کسانی که با ایشان در ارتباط بودند و میخواستند به نحوی به مسائل تبلیغی توجهی داشته باشند، تأکید داشتند که تلاش کنید آن چه را که میخواهید تبلیغ کنید در وجود خود شما متجسم باشد و تبلیغ عملی بکنید. ببینید که دیانت یعنی چه؟ مردم قبل از این که در کلام شما ببینند، در نفس وجود شما ببینند. این معنا را به شدت اصرار داشتند که آن چه نیاز است، عبارت از این است که حقیقتاً معانی مورد تبلیغ در وجود خود مبلغ حضور داشته باشد. اگر توحید تبلیغ میکند، اگر دین را، حلال و حرام، شؤونات حقیقی دستورات الهی را، خود بهره خود را برده باشند تا دیگران، زیبایی و شکوفایی دینداری را در وجود یک مبلغ ببینند. ایشان این موضوع را یک امر اساسی در تأثیرگذاری یک تبلیغ موفق برمیشمردند.
رسا ـ مهمترین شاخصه زندگی آیت الله بهجت چه بود؟
ایشان جدیت در برنامهریزی داشتند. با این که از نزدیک ما شاهد این معنا بودیم که چقدر رأفت و رحمت خداوند متعال در وجود ایشان دیده میشود و ظهور رحمت خدا در کلام و رفتار ایشان مشهود بود، اما، اصلاً به این معنا نبود که اوقاتشان را با اشخاصی مسامحه کنند و در صرف اوقات سهلانگاری کنند. برای هر کاری وقت خود را داشتند و در برابر افرادی که میخواستند گاهی به سلیقه خود فشاری بیاورند، کاملاً مقاومت میکردند. حس میکردیم به جد عمر خود را میپایند که مبادا از آن چه که تشخیص دادند رضای خدا در آن است، خارج شود. برنامهریزی و نظم بسیار بارزی در عموم کارهای ایشان در روزمره مشهود بود.
رسا ـ یکی از درسهایی که باید از مرحوم بهجت بگیریم، چیست؟
معنایی که خیلی مهم بود، این بود که ایشان یک سکوت طولانی داشتند؛ یعنی اگر در حضور مردم، شاگردان و حتی بزرگان و آنانی که در جامعه وجاهتی دارند، حضور مییافتند، ایشان جز به ضرورت و آن چه تشخیص دادند، وظیفه ایشان است، سخنی نمیگفتند. واضح بود که تشخیص میدادند غیر از آن موقع سکوت را از دست ندهند. یک سکوت بسیار معنادار و توأم با فکر در چهره ایشان مشهود بود. برخی از شاگردان اسبق علامه برای ما نقل کردند که آقایان به محضر مرحوم علامه طباطبایی که از نجف با آیتالله العظمی بهجت رفاقتی طولانی داشتند، رسیده بودند، ایشان فرموده بود که به مجلس روضه ایشان حاضر بشوید و هیچ کار نکنید جز این که بنشینید و فقط به چهره و وجنات ایشان نگاه کنید؛ چرا که اثر تربیتی مهمی برای این معنی قابل بودند.
رسا ـ نقش این سکوت در تربیت شاگردان ایشان به چه صورتی بود؟
قسمت مهمی از مشکلاتی که الان بشر دارد، مربوط به زبان است که باید کنترل شود. سکوت طولانی ایشان معنادار بود. کاملاً با حالت خضوع و ادب توأم بود؛ به گونهای که با سکوت خود کاملاً تربیت میکردند. کنترل عجیبی روی زبان خود داشتند. در روایات میبینیم کسانی که واجبات الهی را انجام دادند و از محرمات به دور هستند، نخستین سفارشی که در مقامات بالاتر به آن ها میشود، سکوت و حفاظت بر آثار و عوارض گفتار است تا انسان کاملاً خود را از لغو برحذر دارد و جز به اندازه ضرورت لب به سخن نگشاید و این نکته قویاً در وجود ایشان معلوم بود.
رسا ـ در مورد زندگی روزمره و غذاخوردن ایشان هم اگر می شود صحبت بفرمایید؟
ما کم توفیق داشتیم غذاخوردن ایشان را ببینیم؛ مدت کمی که دیدیم، غذای بسیار محدود به اندازه نیاز و ضرورت بود. از وضع جسمانی ایشان معلوم بود به خوراک جز به اندازه ضرورت نمیپردازند و دنبال این نبودند که نفس خود را بپرورانند. وظیفه است که از این بدن کار کشیده شود به اندازه کاری که کشیده میشود، غذا لازم است، پس غذا مقدمه سلامت جسم و برای این است که بدن سرپا باشد، بنابراین هدف نیست. بنابراین غذای ایشان به اندازهای بود که تشخیص میدادند، لازم است. این معانی دست به دست هم داده بود با آن حضور دائمی که خود را در محضر خداوند میدیدند، ایشان را به یک نور تبدیل کرده بود. افرادی که نزد ایشان بودند عظمت خداوند را در ایشان حس میکردند. این معنا که ایشان برای خدا تواضع کرده بود، بزرگش کرده بود. از برجستهترین نکات زندگی ایشان این بود که مطلبی را که حقانیت آن را فهمیده بودند، به هیچ قیمتی آماده نبودند آن را با کسی معامله کنند و یا از آن کوتاه بیایند و در این زمینهها بسیار مصر و دارای استقامت بودند.
رسا ـ ایشان تا چه اندازه به ظواهر دنیوی اهمیت می دادند؟
چنین نبود که ایشان رسیدگی خاصی به ظاهر خود داشته باشند. با وجود این که دارای شأن مرجعیت و عالیترین منصب علمی شیعه و محل رجوع همه بودند، بیاعتنایی نسبت به این تشریفات دنیوی کاملاً در وجود ایشان مشهود بود. بنابراین وقت ایشان آزاد بود تا با خدا باشند و این باخدا بودن، یعنی زمینه آن را فراهم کرده بودند تا از ناحیه خداوند متعال، عنایات خاصی دریافت کنند.
از وقتی که در اختیار خبرنگار خبرگزاری رسا گذاشتید، ممنون و سپاسگزاریم.
/9457/402/ر
ارسال نظرات