۱۶ تير ۱۳۹۳ - ۲۳:۴۲
کد خبر: ۲۱۲۳۰۱

حضرت خدیجه ثروتمندترین زن روزگار

خبرگزاری رسا ـ تبیین ابعاد زندگی و شخصیت والای آن بانوی فرزانه، الگوگرفتن از ایشان و ترویج نامگذاری مساجد، فرزندان و... با نام مبارک حضرت خدیجه کبری(س) در میان تبلیغات ناصواب دشمنان اسلام، می‌تواند گامی مثبت در جهت اشاعه فرهنگ ایثار و انفاق در جامعه باشد؛ زیرا مقام و منزلت خدیجه(س) در نزد پیامبر(ص) آن قدر زیاد است که سال رحلت ایشان را سال اندوه «عام الحزن» نامید.
وفات حضرت خديجه کبري (س)

خداوند هنگامی که برای حضرت مسیح(ع) وصف حبیبش، خاتم انبیاء(ص) را بیان می­کرد، از حضرت خدیجه(س) به مبارکه یاد کرد و فرمود: نسله من مبارکه و نسل حبیبم از همسری است که مبارکه است و بالاترین برکت فاطمه زهرا(س) است که خداوند به ایشان عنایت کرد.(حضرت خدیجه کبری، محمد حیدری، 89، ص 23)

عالم‌ بزرگ‌ شیخ‌ حر عاملی‌ متوفی‌ به(1140 هـ.ق‌) صاحب‌ کتاب‌ وسایل‌ الشیعه‌ شعری‌ در وصف‌ حضرت خدیجه(س) سروده‌ است‌.

 

زوجتة‌   خدیجه‌  و  فضله  ابان‌  عند   قولها  و   فعله          بنت‌ خویلد الفتی‌ المکرم‌ الماجد الموید المعظم‌

لها من‌ الجنة‌ بیت‌ من‌ قصب‌ لاصخب‌ فیه‌ ولالها نصب‌         وهذه‌ مورة‌لفظ‌ الخبر عن‌النبی‌‌المصطفی‌ المطهر

 

«همسر پیامبر(ص)، خدیجه(س)‌ که‌ فضل‌ و برتری‌ او از گفتار و رفتارش‌ آشکار است،‌ دختر خویلد، آن‌ جوانمرد بزرگوار و ارجمند تأیید شده‌ که دارای مقامی بلند است در بهشت‌ خانه‌ای‌ از یک‌ قطعه‌، گوهر بلورین‌ برایش آماده‌ شده‌ است‌ که دیگر‌ در ناآرامی‌ و رنج‌ نیست و این‌ مطلب‌ عین‌ سخن‌ پیامبر برگزیده‌ و پاک‌ خدا است‌ که‌ خدیجه‌ در بهشت‌ دارای‌ چنین‌ خانه‌ای‌ می‌باشد».

 

سلیمان‌ کتانی‌، نویسنده‌ عرب در وصف آن بانوی فرزانه می­نویسد‌: خدیجه‌ ثروتش‌ را به‌ محمد(ص‌) بخشید اما‌ این‌ احساس‌ را نداشت‌ که‌ می‌بخشد، بلکه‌‌ او هدایت را کسب‌ ‌می­کرد که‌ بر تمام گنج‌های‌ جهان‌ برتری‌ داشت و با اهدای محبت‌ و دوستی‌ به‌‌ محمد(ص‌) ‌همه‌ ابعاد سعادت‌ را از ایشان کسب‌ می‌کرد».(نیم نگاهی به مدیریت و کارآفرینی خدیجه(س)، علی کرمی فریدنی، ص 40)

 

قرطبی از مفسران اهل سنت در ترسیم جایگاه حضرت خدیجه(س) می­نویسد: «خدیجه نخستین کسی بود که به خدا و پیامبرش ایمان آورد، آن برنامه هدایت بخش آسمانی را که محمد(ص) از سوی پروردگارش برای مردم آورده بود، با همه وجود گواهی نمود و آن حضرت را در راه رساندن پیام خدا یاری و پشتیبانی کرد و در این راه فداکاری بسیار نمود».(نیم نگاهی به مدیریت و کارآفرینی خدیجه(س)، ص42)

 

کتاب‌ مقدس‌ تورات‌ حضرت‌ خدیجه‌(س‌) را به‌ نهر آبی‌ تشبیه‌ نموده‌ است ‌که‌ آب‌ آن‌ آب‌ حیات‌ است‌ و در دو طرف‌ آن نهر، درخت‌ حیات‌ وجود دارد؛ آن‌ درخت‌ دارای‌ دوازده‌ نوع‌ میوه‌ است‌ و برگ‌های‌ آن‌ درخت‌ موجب‌ شفای‌ امت‌ها است.(کتاب مقدس، عهد جدید، مکاشفه یوحنا، باب 22)

 

خدیجه و أین مثل خدیجه(س)

 

در سوره مبارکه صف آیه 10 خداوند بعد از دعوت مؤمنان به بهترین تجارت که در آن ضرر و زیانی وجود ندارد می­فرماید: « تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون».

 

این تجارت شرایطی دارد که نخستین شرط آن ایمان به خدا و رسول اوست و دومین شرط آن جهاد در راه خدا با مال و جان است و مصداق روشن این آیه حضرت خدیجه(س) است که پیامبر اکرم(ص) در جمله‌ای وصف ایمان و جهاد با مال خدیجه(س) را این‌گونه بیان می کنند: «خدیجه و أین مثل خدیجه؛ خدیجه و چه کسی مانند خدیجه است». «صدقتنی حین کذبنی الناس؛ هنگامی که مردم مرا تکذیب کردند، او مرا تصدیق کرد و به من ایمان آورد». «وآزرتنی علی دین الله؛ مرا برای بر پا کردن دین خدا یاری کرد». «و اعانتی علیه بمالها؛ و در پایداری دین با مال خویش کمکم کرد که این جهاد با مال محسوب می­شود».(بحار الانوار، ج43، ص 131)

 

در جایی دیگر موقعی که یکی از زنان حضرت از روی حسادت به ایشان گفت: «مالک تکثر ذکر خدیجه و تسر باسمها؛ شما را چه می­شود که بسیار از خدیجه یاد می کنید و چون نام او را می­شنوید خشنود می گردید؟!»

 

حضرت فرمودند: «لقد آمنت حین کذبونی؛ و انفقت مالها حین بخلو عنی؛ او به من ایمان آورد زمانی که همگان مرا تکذیب کردند و از کمکم دریغ نکرد هنگامی که دیگران بخل ورزیدند و اموال بی اندازه اش را در راه عقیده الهی انفاق کرد.»(شجره طوبی، ص 223)

 

و در عظمت جهاد مالی آن ام المومنین مظلومه این جمله زیبا را فرمودند: «ماقام ولا استقام دینی الابشیئین، مال خدیجه علیها السلام وسیف علی بن ابی طالب علیهما السلام؛ دین من به پا نشد و استقامت نکرد مگر به دو چیز، مال خدیجه(س) و شمشیر علی(ع)».(شجره طوبی، ص 222)

 

اما جای تعجب است که هر دو بزرگوار در مظلومیت و گمنامی به سر می برند که گویا هیچ نقشی در اسلام نداشته اند و در جمله ای دیگر فرمودند: «ما نفعنی مال قط نفعنی مال خدیجه؛ هیچ مالی همانند مال خدیجه به من نفع نبخشید».

 

و در روایت آمده است پیامبر اکرم(ص) با مال ایشان بدهکار را از بدهی نجات می دادند و اسیر را از اسارت آزاد می کردند.(بحار الانوار، ج19، ص 63)

 

ایمان حضرت خدیجه(س)

امیرمؤمنان علی(ع) در نهج البلاغه اوج ایمان حضرت خدیجه(س) را این گونه بیان می فرماید: «ولم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله صلی الله علیه و آله و خدیجه و انا ثالثها»؛ در آن زمان خانه­ای که پایه­هایش بر اسلام استوار شده باشد جز خانه حضرت رسول اکرم(ص) و خدیجه(س) نبود و من سومین آنها بودم. (بحار الانوار، ج18، ص 221)

خدیجه (س) اولین زنی بود که پیامبری پیامبر اکرم (ص) را به او تبریک گفت و عرض کرد: ابشر؛ بشارت باد تو را به این پیامبری.

 

حضرت خدیجه(س) نمونه یک منتظر واقعی

 

حضرت خدیجه(س) منتظر ظهور پیامبر اکرم(ص) بود و همیشه از ورقه بن نوفل و دیگر علما جویای نشانه­های نبوت می شد، اشعار فصیح و پر معنای وی در شأن پیامبر اکرم(ص) از علم، ادب، کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت می­کند.

نمونه ای از اشعار خدیجه(س)در باره پیامبراکرم(ص)چنین است:

 

فلو اننی امسیت فی کل نعمة و دامت لی الدنیا و تملک الاکاسرة    فما سویت عندی جناح بعوضة اذا لم یکن عینی لعینک ناظرة

«اگر تمام نعمت های دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها و پادشاهان را داشته باشم در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانی که چشمم به جمال تو نیفتد».

 

ملکه عظیمه

 

غالب مردم شهر مکه به تجارت اشتغال داشتند و عزت و قدرت در شهراز کسانی بود که ثروت و مکنت داشتند و برای رسیدن به ثروت از هیچ تلاشی دریغ نمی کردند. تعرض به غریبه‌ها، خوردن مال ضعفا و گرفتن ربا به حدی رایج شده بود که عده‌ای از اهل انصاف جمع شدند و گروهی را تشکیل دادند به نام حلف الفضول و پیامبر اکرم(ص) از شرکت در آن پیمان که هدفش دفاع از ضعفا و ایتام بود به نیکی یاد می‌کردند.

 

در چنین محیطی اراده حق تعالی بر آن بود که ثروتمندترین فرد و باعظمت­ترین شخصیت، زنی باشد که در جوانی دارای ثروتی است که ثروتمندترین مرد مکه در خیال خود نیز به رقابت با وی نیاندیشد که او ام المؤمنین خدیجه کبری(س) است.

 

ثروت خدیجه(س) حاصل دسترنج خود ایشان بود. به همین جهت پدر و عمویش هیچ گونه دخل وتصرفی در امور و اموال ایشان نداشتند و در بیان ثروت ایشان همین جمله کافی است که از ایشان به «ملکه عظیمه» تعبیر می­کردند؛ «او ملکه ای است در نهایت عظمت».(بحار الانوار، ج16، ص 221)

 

ثروت حضرت خدیجه (س)

 

«لیس بمکه اکثر مالا من خدیجه سلام الله علیها؛ در شهر مکه که اغلب به تجارت مشغول بودند، کسی از خدیجه(س) ثروتمندتر نبود».(بحار الانوار، ج16، ص 21)

 

«کان لخدیجه(س) فی کل ناحیه عبید و مواشی، حتی قیل: ان لها ازید من ثمانین الف جمل متفرقه فی کل مکان و کان لها فی کل ناحیه تجاره و فی کل بلد مال، مثل مصر و الحبشه و غیرها؛ برای حضرت خدیجه(س) در هر سو و ناحیه غلامان، احشام و اغنامی بود تا جایی که گفته شده: برای ایشان بیش از هشتاد هزار شتر در مناطق مختلف برای تجارت قرار داشت و در مناطق مختلفی چون مصر و حبشه تجارت­خانه داشتند و عده­ای برای ایشان مشغول تجارت بودند که این فقرات، نشانگر تجارت جهانی آن حضرت بوده که در کشورهای مختلفی چون مصر و حبشه تجارتخانه داشته­اند».(بحار الانوار، ج16، ص 22)

موارد ذکر شده دلالت بر قدرت بالای مدیریتی حضرت خدیجه(س) است که در جامعه جاهلیت آن روز که زنان از محرومیت­های زیاد رنج می کشیدند، ایشان با نبوغ فوق العاده، مجموعه بزرگ تجاری را به عالی­ترین شکل ممکن اداره می­کردند و به سبب احاطه علمی­ ایشان بر کتب آسمانی، به «ملکه بطحا» مشهور بود.

 

«کان لخدیجه علیها السلام دارا واسعه تسع اهل مکه جمیعا؛ برای حضرت خدیجه(س) منزل وسیعی بود که تمامی مردم مکه را در بر می گرفت». «و قدجعلت اعلاها قبه من الحریر الرزق؛ که در بالای این منزل گنبدی از ابریشم آبی قرار داده بودند».(بحار الانوار، ج16، ص 22) «و قد رمقت فی جوانبها صفه الشمس و القمر و النجوم؛ و در آن نقش های خورشید و ماه و ستارگان بود». «و قد ربطته من حبال الابریسم و اوتاد الفولاد؛ و آن گنبد ابریشمی زیبا را با طناب هایی از ابریشم و میخ هایی از فولاد محکم کرده بودند که در تاریخ مکه چنین خانه ای برای غیر ایشان وصف نشده است و در آن تمام اصناف و انواع خوراکی­ها و میوه جات از طائف و شام همواره برای پذیرایی مهمانان فراهم بود».(بحار الانوار، ج16، ص 25)

 

حضرت خدیجه(س) با این ثروت و مکنت پاک ترین زن مکه بود که ایشان را در دوره جاهلیت «طاهره» می نامیدند و همین که پیامبر اکرم(ص) توسط حضرت ابوطالب(ع) خواهان تجارت با مال التجاره او می شوند، بهترین دلیل بر پاک بودن آن بانو است.

 

مدیریت حضرت خدیجه(س)

 

حضرت خدیجه(س) در آن روزگار فقدان درایت و مدیریت عادلانه و انسانی، از اصل ایجاد انگیزه در کارکنان بهره می جست که پیامبر(ص) در این باره فرمودند: «ما رایت من صاحبه لاجیرا خیرا من خدیجه، ماکنا نرجع انا و صاحبی و جدنا عندها تحفه من طعام تخبائه لنا؛ من مدیری حق شناس تر از خدیجه نسبت به کارکنانش ندیدم. هر گاه من و دوستم پس از کار نزد او می رفتیم، می­دیدیم غذای گوارایی که با دستور او برای ما آماده شده بود به ما هدیه می نمود و با کارگزان و زیردستان بزرگ منشانه و انسانی رفتار می­کرد.»(بحار الانوار، ج16، ص 10)

 

درایت و امانت، اصول مدیریت از دیدگاه حضرت خدیجه(س)

 

محمّد(ص) پس از ترغیب عمویش ابوطالب به سوی مرکز تجاری خدیجه(س) رفت و ضمن دیدار با او و شنیدن شرایط، مقررات کار، حقوق و مزایای آن، آمادگی خود را برای همکاری اعلام داشت. چیزی نگذشت که کاروان بزرگ تجاری قریش به سوی شام حرکت کرد. کاروان خدیجه و کالای متنوع و مرغوب او نیز در قالب آن به راه افتاد و آن بانوی مدیر و کارآفرین، به دو تن از باهوش­ترین غلامان خود دستور داد تا در همه مراحل کار و سفر گوش به فرمان محمّد(ص) باشند و هر آنچه نیز از او دیدند، به هنگام بازگشت به خدیجه گزارش دهند.

 

کاروان با موفقیت و سودی رضایت­بخش بازگشت و در نخستین سفر درایت و امانت محمّد درخشید؛ ابتکارات او کارساز گردید و در نتیجه سود تجاری سرشاری را نصیب کاروان خدیجه نمود. افزون بر آن سند درایت، هوشمندی، قدرت ابتکار و توانایی محمّد(ص) گزارش دو فرستاده خدیجه بود که از امانت، معنویت، منش مترقی، ادب و اخلاق او خبر می­داد.(نیم نگاهی به مدیریت و کارآفرینی خدیجه(س)، ص62)

 

غربت در عقیده از مراتب بزرگ جهاد

 

جهاد در راه خدا مراتبی دارد و یکی از مراتب آن گذشت از اعتبار و آسایش است و این عبارت گویای گوشه ای از مجاهدت عظیم حضرت خدیجه(س) در این عرصه می­باشد: «هجرتها نسوه مکه فکن لا یدخلن علیها و لا یسلمن علیها و لایترکن امراه تدخل علیها؛ زنان مکه او را ترک کردند، برای احوالپرسی او نمی رفتند و حتی به او سلام هم نمی کردند(و به این اکتفا نمی کردند بلکه) مانع می شدند زنان دیگر و یا زنانی که از شهرهای اطراف و قبایل مجاور به مکه می آمدند) به سراغ حضرت خدیجه(س) بروند و جای تأمل است شباهت غربت ام المومنین خدیجه کبری(س) با امیرالمومنین علی(ع) که ایشان نیز پس از شهادت پیامبر(ص) آن چنان تنها شدند که بر ایشان سلام نمی کردند و مردم را از ارتباط با وی منع می کردند.(بحار الانوار، ج16، ص 80)

 

غربت در عقیده یکی از مراتب بزرگ جهاد است. انسان زمانی­که عقیده ای را انتخاب می کند، بر آن پافشاری می­کند و دیگران با او به ستیز بر می‌خیزند، او از موضعش عقب نمی­نشیند و خویشاوندان، دوستان و آشنایان را از دست می­دهد و پیامبر اکرم(ص) در حدیثی که شیعه و سنی نقل کرده­اند، به این غربت و تنهایی اشاره می­فرمایند: «بدأ الاسلام غریبا و سیعود غریبا فطوبی للغرباء؛ اسلام با غربت و تنهایی بوده است(اشاره به خودشان و همسر گرانقدرشان و دوستانشان در شعب ابوطالب) و سرانجام نیز پس(از عزت ظاهری در حجه الوداع و فتح مکه) به غربتش باز می گردد(اشاره به غربت و تنهایی دخترشان حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) و شیعیان ایشان) پس خوشا بر احوال اهل غربت».(صحیح مسلم، باب 65، ص 1)

 

سلام و درود ویژه خدا برای خدیجه(س)

 

روزی پیامبر اکرم(ص) در ایام حج به بالای کوه صفا رفت و با صدای بلند ندا داد: «ای مردم! من فرستاده پروردگارم» سپس به کوه مروه رفت و سه مرتبه همان سخن را تکرار کرد، کافران با سنگ به پیامبر(ص) حمله کردند، ابوجهل نیز سنگی پرتاب کرد که به پیشانی رسول خدا(ص) اصابت کرد و خون از پیشانی آن حضرت جاری شد!

 

علی(ع) به سرعت خود را به خدیجه(س) رساند و موضوع را برای او بازگو کرد؛ اشک از گونه­های خدیجه(س) جاری شد و همراه علی(ع) برای یافتن همسرش راهی کوه و دشت گردید. در این هنگام، جبرئیل بر پیامبر نازل شد و فرمود: «فرشتگان از گریه خدیجه(س) به گریه آمدند، او را فراخوان، به او سلام برسان و بگو خدا به تو سلام می رساند و او را به خانه ای بهشتی که از نور زینت داده شده است بشارت ده».

 

سرانجام خدیجه(س) و علی(ع) پیامبر را یافتند و به خانه آوردند مردم به خانه خدیجه(س) حمله ور شدند و خانه او را سنگ باران کردند! خدیجه(س) بیرون آمد و خطاب به آنان فرمود: «آیا از سنگ باران کردن خانه زنی که نجیب­ترینِ قوم شماست، شرم ندارید؟» مردم با شنیدن سخنان خدیجه پراکنده شدند و او برای مداوای همسرش به خانه بازگشت. آن گاه پیامبر، پیغام جبرئیل را به او رساند، خدیجه(س) در پاسخ فرمود: «خدا خود سلام است و سلام از اوست و سلام بر جبرئیل و بر تو ای رسول خدا و رحمت و برکات خداوند بر تو باد!»(همسر آفتاب، جمعی از نویسندگان، ص 30)

 

نزول لباس بهشتی برای خدیجه(س) از سوی خدا

 

حضرت خدیجه(س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد، پیغمبر(ص) به او فرمود: «یا خدیجه، اما علمت ان الله قد زوجنی معک فی الجنه؛ آیا می دانی که خداوند تو را دربهشت نیز همسرم قرار داده است!؟» آن گاه از خدیجه دل جویی و تفقد کرد؛ او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.(محمد حسن طبسی، کوثر، دی 78، شماره34)

 

چون بیماری خدیجه(س) شدت یافت، عرض کرد: «یا رسول الله! چند وصیت دارم؛ من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن، پیامبر(ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خودت را به کار بردی و اموالت را در راه خدا مصرف کردی.

 

عرض کرد: «یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید و به فاطمه زهرا(س) اشاره کرد، چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد، مبادا کسی از زنان قریش به اوآزار برساند، مبادا کسی به صورتش سیلی بزند، مبادا کسی بر او فریاد بکشد، مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده ای داشته باشد».

 

سپس ادامه داد: «اما وصیت سوم را شرم می­کنم برایت بگویم آن را به فاطمه عرض می­کنم تا او برایت بازگو کند سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم می­گوید: من از قبر در هراسم؛ از تو می­خواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی کفن کنی».

 

سپس فاطمه زهرا(س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(ص) عرض کرد، پیامبر اکرم(ص) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد.

 

هنگام وفات حضرت خدیجه(س) جبرئیل در حالی که کفن بهشتی همراه داشت نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، خداوند به تو سلام می­رساند و می­فرماید: «ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم».(شجره طوبی، ج2، ص 235)

 

حضرت خدیجه مدت 25 سال در خانه پیامبر اسلام زندگی کرد و سرانجام در سن 65 سالگی در ماه رمضان سال دهم بعثت، در خارج از شعب ابوطالب و به مدت کوتاهی بعد از وفات ابوطالب(ع) عمو و سرپرست پیامبراکرم(ص) از دنیا رفت که آن سال را "عام الاحزان" سال اندوه­ها نامیدند و مرقد خدیجه(س) در «حجون مکه» در قبرستان ابوطالب کنار قبر عبدالمطلب و ابوطالب(ع) قرار دارد.

/908/703/ر

1- حضرت خدیجه کبری، محمد حیدری

2- بحار الانوار

3-نیم نگاهی به مدیریت و کارآفرینی خدیجه (س)، علی کرمی فریدنی

4- شجره طوبی

5- صحیح مسلم

ارسال نظرات