۱۴ مهر ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۰
کد خبر: ۲۲۴۱۵۳
نقدی بر فیلم هالیوودی نوح/ بخش پایانی

نوح، روایت‌گر آرزوی یهود

خبرگزاری رسا ـ پس از نقد کلی فیلم نوح در بخش اول و بررسی بخشی از جزئیات بصری این اثر در بخش دوم، قصد داریم این بار باطن دیو گونه هالیوود که در کالبد فرشته‌ای معصوم حلول کرده را مورد واکاوی و بررسی قرار دهیم.
پوستر فيلم حضرت نوح

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، با تأمل بر اثری همچون نوح، می‌توان به این نتیجه رسید که صنعت فیلمسازی آمریکا با گردش مالی 13 میلیارد و 230 میلیون دلاری، به عنوان بزرگترین مرکز نظر پراکنی توانسته با عبور از همه مرزهای جغرافیایی، دینی و آیینی، باورهای عموم جوامع را به آن چیزی که می‌پسندد جلب کند.

در حالی که ملت های مختلف جهان، برای مقابله با هجمه فرهنگی و اجتماعی لژ نشینان هالیوودی بی سلاح اند، سیاست بازان به ظاهر هنرمند توانسته اند عقاید اگئویستی خود را با تصویرسازی های بصری جذاب تینیجری و صحنه های بی شمار بی بند و باری همچون مدینه فاضله ای به رخ جهانیان بکشند.

سیاست هالیوود برای القای این تفکر که جهان بی آمریکا یک جهان مرده و متروک است، می کوشد تا با هر ابزاری جهان را در وهله نخست مسحور آثار خود کرده و در درجه دوم، باورهای خود را نیاز امروز جوامع دیگر نشان دهد.

سیاست هالیوود برای جلب نگاه اقشار مختلف جامعه کاملا هدفمند بوده و می داند که نیاز مخاطبان بی شمار خود را چگونه و در چه زمانی مرتفع کند.

ساخت فیلم های خشن پس از حادثه یازده سپتامبر با محوریت حمله به خاورمیانه شدت گرفته و با نگاهی اجمالی به این نوع فیلم ها می توان به این نتیجه دست یافت که هالیوود یک مسلمان خوب را یک مسلمان مرده معرفی می کند.

در مقابل فیلم های متعدد تخیلی و فانتزی پس از حادثه یازده سپتامبر، این گونه به ذهن مخاطب القا می کنند که جهان کنونی بالاخره توسط یک قهرمان آمریکایی که به عنوان یک منجی از آسمان به زمین هبوط می کند، جان همه مظلومان جهان را نجات می دهد.

بر این اساس هالیوود، آمریکا را برای هر قشری به گونه ای نشان می دهد که مخاطب این آثار توجه به آمریکا را یک ضرورت فرض کند.

ساخت فیلم هایی با محوریت یک یا چند قهرمان آمریکایی که در نهایت با قدرت نمایی خاصی به پیروزی می رسند، برای جوان آمریکایی حسی از غرور، تعصب، برتری جویی و خشونت طلبی به همراه دارد؛ فیلم هایی با موضوع حمله به افغانستان و عراق قبل از حادثه سال 2001 ساخته شد و به روی پرده سینماهای آمریکا رفته بود تا ذهن مخاطب خود را آماده این نبردهای فرامرزی کند.

از طرفی دیگر ساخت فیلم هایی با رنگ عشق، دوستی و محبت بی کران آمریکایی ها برای کشورهای اروپایی که پس از جنگ های اول و دوم جهانی صدمات روحی جبران ناپذیری متحمل شده اند، این گونه نشان می دهد که بهشت آرامش، جایی جز خانه های گرم اهالی آمریکا نیست.

و در آخر، هالیوود با ساخت فیلم هایی با موضوع انحرافات و لذایذ جنسی و عرضه آن به کشورهای آسیایی و خاورمیانه، سعی در مقابله با سنت و دین این نوع کشورها دارد. با اکران فیلم هایی که هدف آن چیزی جز بیدار کردن غرایز لذت جویی مخاطب جوان آسیایی نیست، سعی در این دارد که این گونه القا نماید، آزادی از هر لحاظ چه در مسائل جنسی و چه در مسائل اجتماعی، تنها در ایالات متحده آمریکا امکان پذیر است.

با در نظر گرفتن این سیاست گزینی خاص سینمای آمریکا، ساخت فیلمی اکشن با مضمون دینی همراه با جلوه های فانتزی و جنسی، این سؤال را در ذهن به وجود می آورد که هالیوود برای رسیدن به چه هدفی از وسایل غریزی و دنیوی برای یک اثر دینی استفاده می کند.

المان های خون، خشونت، روابط جنسی، برهنگی، وحشت، غارت و خرافه به همراه کلکسیونی از نمادهای شیطان پرستی و فراماسونری در اثری که دین مهمترین دلیل داستان معرفی می شود، آشکارا به نمایش درآمده و خط داستانی فیلم را به سمت رعب و وحشت از خدای رحیم منحرف می کند.

  

چهره حضرت نوح(ع) از نگاه هالیوود

نکته جالب توجه در این مورد، آن است که همه این ویژگی ها در فیلم تاریخی نوح به وفور دیده می شود که شرح آن در گذشته رفته است.

وجود المان های فرازمینی در فیلم نوح، بیش تر از آنکه فیلم را به سمت ژانر تاریخی و مذهبی بکشاند، به سوی فیلم های فانتزی با محوریت یک منجی زمینی برده که در تلاش برای مقابله با نیروهای شیطانی از هر سلاحی استفاده می کند.

این فیلم در تلاش برای جلب نظر همه اقشار جامعه جهانی،  در ابتدا نوح را قهرمانی جنگ طلب و مردی خانواده دوست معرفی می کند. شخصیت پیامبری وی تمام مخاطبین مذهبی، جنگ طلبی او، تمام مخاطبین آمریکایی و خانواده دوستی و محبتش همه بینندگان اروپایی را به اندازه کافی اغنا و از فیلم راضی می کند؛ اما در ادامه برای تخریب این حضرت، هر سه ویژگی مطرح در فیلم را از او به بدترین شکل ممکن بازپس می گیرد.

اشتباهات بی شمار وی در داستان، او را از شخصیت پیامبری اش، فرار از دست دشمنان او را از شخصیت جنگ طلبی اش و تصمیم بر ذبح فرزندان پسرش او را از شخصیت خانواده دوستی اش، به شخصیتی مترود از سوی همگان تبدیل می کند.

 آمدن دشمنان نوح برای درخواست ورود به کشتی و امتناع او از پذیرفتن آنان

البته سیطره صهیونیسم بر هالیوود، سبب گردیده تا نظرات یهودیان نسبت به آنکه هیچ کس حتی خدای سبحان، پاک و منزه نیست، در تمامی فیلم های مذهبی ساخته شده از سوی آنان رسوخ کرده و رگه هایی از گناه و دشمنی با خدا داشته باشد.

ساخت فیلم های همچون ده فرمان، جوزف و آخرین وسوسه مسیح، مؤید آن است که آنان چنین می پندارند که انسان علاوه بر آنکه مختار نیست، بلکه گناه کردن، جزئی جدایی ناپذیر از شخصیت انسان بوده و وی برای زندگی مجبور به تجربه گناه است. بر این اساس، نوح نیز از این قاعده مستثنا نبوده و سازندگان یهودی تبار فیلم، سعی بر آن دارند تا او را در نهایت، شرابخوار و دور از انسان ها نشان دهند.

 

 شرابخواری حضرت نوح از دید سازندگان یهودی فیلم

اما بیاییم به داستان فیلم نوح با دقت بیشتری نگاه کنیم؛ چرا که معتقدیم فیلم نوح، روایت گر وضعیت موجود یهودیان جهان و امید آنان به آینده مد نظرشان است و نه فیلمی بر اساس زندگی پیامبری به نام حضرت نوح.

سازندگان فیلم مجموعه ای از داستان پیامبران مختلف را به نام فیلم نوح به مخاطبانشان عرضه می کنند که اگر این گونه بیاندیشیم که این نوع چینش داستان یک اتفاق ساده بوده و عمدی در کار نیست، به بیراهه رفته ایم.

با عبور از تحریفات صهیونیستی تورات و حس برتری جویی آنان نسبت به دیگر ادیان مخصوصا اسلام، به این موضوع می پردازیم که سازندگان فیلم نوح می کوشند تمامی اجزاء داستان قوم بنی اسرائیل را عین به عین در داستان حضرت نوح وارد نمایند.

داستان فیلم نوح این گونه آغاز می شود که فرمانراویان جهان سعی بر آن دارند تا تمامی فرزندان از نسل شیث را نابود کنند؛ اما نوح نوجوان از دست آنان می گریزد.

با نگاهی تأمل برانگیز در این سکانس ابتدایی، در می یابیم که فیلم بیشتر از آن که روایت گر داستان حضرت نوح باشد، شبیه به داستان حضرت موسی(ع) و کشتن همه فرزندان ذکور و نجات ایشان است.

در ادامه فیلم «در حالی که نوح به سن میانسالی رسیده و در خواب از حادثه بزرگ با خبر می شود، همراه با زن و پسرانش به راه می افتد تا برای تعبیر خوابش به نزد متوشالح(جد اعلای خود) برود.

اما در راه با دختری به نام ایلاء روبرو می شوند که بر اثر حادثه ای عقیم گشته است. نوح او را به دختر خواندگی قبول می کند و بعدها سام او را به همسری بر می گزیند.

پس از آن که نوح تصمیم می گیرد تمامی انسان های روی زمین را نابود کند، در می یابد که ایلا توسط متوشالح شفا پیدا کرده و اینک از همسرش سام باردار است. نوح از این حادثه خشمگین می شود و تصمیم می گیرد فرزند را به محض به دنیا آمدن در راه خدا قربانی کند!»

در همه کتب مربوط به داستان حضرت نوح، هیچ گاه نامی از دختر یا دختر خوانده ایشان به میان نیامده و در هیچ اثر تاریخی نامی از همسر سام برده نشده است.

پس ایلاء کیست؟ در همه کتب یهودیان تنها به یک شخص ایلاء گفته می شود؛ ایلاء به معنای سرزنده و خندان، در واقع همان ساره همسر عقیم حضرت ابراهیم است که وقتی خبر شفایش را می شنود، قهقه می زند.

تورات داستان ساره را این گونه نقل می کند که «ساره حضرت ابراهیم را خبر می دهد که عقیم است و نمی تواند فرزندی برای ابراهیم بیاورد؛ پس از او می خواهد کنیزش هاجر را به زنی بگیرد و از او فرزندی داشته باشد. پس این چنین می شود و از هاجر پسری متولد می شود به نام اسماعیل. در این هنگام فرشته ای بر ابراهیم نازل می شود که ای ابراهیم به لطف یهوه(خدای یهودیان) ساره دیگر عقیم نیست و باردار است. پس ساره این سخن می شنود و قهقهه سر می دهد که از آن پس، لقب او را «ایلا» نهادند.

فرشته بر ابراهیم بشارت می دهد که نسل برتر و اصیل تو از اسحاق پسر ساره خواهد بود و هاجر و فرزندش را از خود بران و نگران آنان نباش که از آنان جمعیتی بزرگ شکل خواهد گرفت و تا ابد این جمعیت غلام فرزندان اسحاق خواهند بود!»

در ادامه فیلم با به دنیا آمدن دو دختر دوقلو از ایلاء، نوح تصمیم می گیرد آنها را در راه خدا قربانی کند! پس از کش و قوس های فراوان و التماس های سام و ایلاء، بالاخره نوح در بالاترین جایگاه کشتی تصمیم می گیرد خنجر را بر روی دو دختر فرو آورد که با دیدن آن دو، دلش به رحم می آید و از این کار منصرف می شود.

وجه تسمیه این بخش از فیلم با داستان ساره، آن است که یهودیان معتقدند حضرت ابراهیم اسحاق را برای قربانی کردن به بالای کوه برده و هنگام بریدن سر اسحاق، فرشته ای دست ابراهیم را می گیرد و او را از این کار باز می دارد. در واقع اسحاقِ ابراهیم و ساره در فیلم، مبدل به دو دختری از سام و ایلا می شود که در تمام تاریخ اشاره ای به آنان نشده است.

اما می توان گفت سکانس پایانی فیلم خط بطلانی بر تمامی آن چیزی است که ما آن را یکتا پرستی می نامیم.

 

 نوح و خانواده اش در سایه چشم فراماسونری

در پایان حضرت نوح در حالی که در سایه چشم جهان بین به همراه خانواده اش ایستاده است تا مراسم انتقال پیامبری به نوه های دختر خود را آغاز کند، این گونه می گوید که خدا انسان را به مانند خودش آفرید تا حافظ جهان باشد! این گونه نگاه انسان محوری نه تنها نگاهی شرک آمیز است، بلکه ربوبیت خداوند را انکار نموده و کنترل و حفاظت از این جهان را تنها در حوزه اختیار انسان می داند.

سؤال دیگری که می توان پرسید، آن است در حالی که خداوند تصمیم داشت از هر حیوان یک جفت ناهمجنس باشد تا نسلشان ادامه پیدا کند، پس چرا وارثان آدم در نهایت یک جنس بودند؟ و چرا به محض انتقال پیامبری به دو دختر، نماد همجنسگرایی بر تمام آسمان نقش می بندد و فیلم با نماد همجنسگرایی به اتمام می رسد؟!

 

  نماد همجنسگرایی در آسمان به مناسبت انتخاب دو دختر به پیامبری

ماجرای بستن پوست مار برای انتقال رسالت طبق بستن تفیلین در یهودیت در نقد پیشین ذکر شد؛ اما مهمتر از نحوه بستن تفیلینِ رسالت، آن است که در فیلم نوح در نهایت حفاظت از این جهان به دست چه کسانی خواهد رسید؟و این که مگر پیامبری ماهیتی اکتسابی دارد که از شخصی به شخص دیگر قابل انتقال باشد؟

حال آن که یهودیت این گونه اعلام می کند که ما محمد را به پیامبری نمی پذیریم؛ چرا که رسولی از گذشته این مقام را به او انتقال نداده بود. در واقع هالیوود در صدد آن است که به مخاطبان بی شمار خود این گونه القا کند که تنها راه انتقال پیامبری توارث خواهد بود؛ نه نظر و تصمیم خدا.

با این نگاه و اعتقاد، هر پیامبری که در حلقه پیامبران بنی اسرائیلی نباشد دروغگو شناخته شده و محکوم به توهین و تهمت است! تا این گونه القا کنند که تنها قومی که شایستگی نجات از خشم خداوند را دارد، قوم بنی اسرائیل است!

با به پایان رسیدن سری نقدهای فیلم هالیوودی نوح و بررسی کلی این فیلم، تحقیق تاریخی در حوزه نظرات یهودیت، شیطان پرستی، فراماسونری و جلوه های بصری مؤثر در ناخودآگاه افراد، می توان فیلم نوح را بار دیگر و به نحوی دیگری نقل کرد.

فیلم نوح، نه تنها فیلمی تاریخی و فانتزی نیست، بلکه فیلمی است آخر الزمانی. فیلمی به شدت صهیونیستی و به شدت برتری طلب.

در بخشی از فیلم، نوح کشتی را به دیوارهای حائلی تشبیه می کند که هسته اصلی آفرینش در آن نگهداری می شود؛ اما سوال آن است که هسته اصلی چیست؟

هسته اصلی آفرینش از دید سازندگان صهیونیستی فیلم، انسانی است که توسط  این دیوارهای حائل محافظت می شود.

انسان های درون کشتی به مثابه یهودیانی هستند که در انتها از طوفان های آخر الزمانی نجات پیدا می کنند و به ساحل آرامش دست پیدا خواهند کرد.

نوح پیامبر، نوحی است مبشر و منذر که می کوشد هر کسی را به کشتی فرا بخواند؛ در حالی که نوح هالیوود می کوشد از ورود هر کسی به کشتی جلوگیری کند.

مشرک داستان حضرت نوح(ع) ساخت کشتی را تمسخر می کند و مشرک فیلم نوح صهیونیستی، کشتی را فرصتی برای نجات می داند.

نوح صهیونیستی کشتی را سرزمین و ملک شخصی اش می داند که هیچ کس جز خانواده اش حق زندگی در آن را ندارد و هر کسی که بخواهد وارد این کشتی شود به فجیع ترین شکل ممکن می کشد و این کشتار را حق خود می داند.

فیلم نوح، داستانی بر اساس زندگی پیامبری نهصد ساله نیست؛ داستان نخستین بارقه ساخت کشوری برای یهودیان است که 117 سال پیش جرقه زد. ساخت کشوری با دیوارهای حائلش که از نگاه آنان تنها مکانی است که در آخر الزمان آنان را چون سرنشینان کشتی حضرت نوح از گزند غضب خداوند مصون نگاه خواهد داشت.

صهیونیسم، یهودیت را تنها قومی می داند که شایستگی نجات و رسیدن به ساحل آرامش را دارد و بر این عقیده است که هر قومی به جز قوم یهود، راهی جز نابودی و نیستی در طوفان آخرالزمان را ندارد.

در مجموع، فیلم نوح، فیلمی است تأمل برانگیز؛ نه از آن لحاظ که از جنبه های سمعی و بصری قدرتمند است و یا آنکه داستانی پر از دروغ و توهین به پیامبری الهی است؛ بلکه فیلمی است تأمل برانگیز برای آنکه می توان به چشم دید شیطان چگونه و به چه اندازه برای مقابله با حقیقت تجهیز شده است.

علی ملحانی

701/ر/9462

 

ارسال نظرات