نگاهی به نقش فتنههای اجتماعی در تخریب جامعه اسلامی
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، یکی از بلادهای خانمان سوز اجتماعی فتنه است، که در صورت عدم بصیرت کافی ممکن دامنگیر همگان شود و تر و خشک را با هم بسوزاند. و از عوامل مؤثر در ایجاد ناامنی به شمار میرود که موجب قتل و غارت و ارتکاب انواع منکرات و مفاسد، در اجتماع میشود. با توجه به آثار شوم آن در جامعه، اولیای دین حساسیت خاصی نسبت به آن داشته و در سخنان بسیاری ویژگیها و آثار و نتایج زیانبار آن را به مردم گوشزد نمودهاند.
امام امیرالمؤمنین(ع) در تصویر وضعیف عرب جاهلی آنروز، که دچار فتنههای کمرشکن بود به همگان هشدار میدهد، میفرماید: «وَ النَّاسُ فی فِتَنٍ انْجَذَمَ فِیها حَبْلُ الدِّینِ، وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِی الیَقِینِ، وَ اخْتَلَفَ النَّجْرُ وَ تَشَتَّتَ الاْمْرُ، وَ ضَاق المَخرج، فَالهُدَی خَامِلٌ، و اَلعَمَی شَامِلٌ. عُصِی الرَّحْمنُ، وَ نُصِرَ الشَّیْطَانُ، وَ خُذِلَ الاْیمَانُ، ... طَاعُوا الشَّیْطَانَ فَسَلَکُوا مَسَالِکَهُ، وَ وَرَدُوا مَنَاهِلَهُ بِهِمْ سَارَتْ أَعْلامُهُ، وَ قَامَ لِوَاؤُهُ، فی فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَا وَ وَطِئَتْهُمْ بأَظْلاَفِهَا و قَامَتْ عَلَی سَنَابِکِهَاًّ...».
«خداوند پیامبر اسلام را زمانی فرستاد که مردم در فتنهها گرفتار شده بودند، رشتههای دین پاره شده و ستونهای ایمان و یقین ناپایدار بود، در اصول دین اختلاف داشته و امور مردم پراکنده بود راه رهایی دشوار بوده و پناهگاهی وجود نداشت چراغ هدایت بینور و کور دلی همگان را فراگرفته بود، خدای رحمان معصیت میشد و شیطان یاری میگردید، ایمان بدون یاور مانده بود، مردم جاهلی شیطان را اطاعت میکردند و به راههای او میرفتند و در آبشخور شیطان سیراب میشدند با دست مردم جاهلیت نشانههای شیطان آشکار و پرچم او برافراشته گردید، فتنهها مردم را لگدمال کرده و باسُمهای محکم خود نابودشان کرده و پا برجا ایستاده است.»
نکته قابل توجه در کلام مذکور این است که از دیدگاه آن حضرت هر جامعهای که دچار فتنه گردد،مردم آن جامعه خوار و ذلیل و لگدمال فتنهگران خواهند شد و فتنه خود را برگرده مردم سوار خواهدکرد و بدنبال آن پشت مردم خمیده میشود ولی فتنه استوار و پابرجا میایستد.
امام امیرالمؤمنین(ع) در کلام دیگری در ترسیم وضعیت عرب جاهلی میفرماید: «أَرْسَلَهُ عَلَی حِینِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ، وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الاْمَمِ، وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ، وَ انْتَشَارٍ مِنَ الاْمُورِ، وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ، و الدُّنْیَا کَاسِفَةُ النُّورِ، ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ، عَلَی حِینِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا، وَ إِیَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا، وَ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا، قَدْ دَرَسَتْ أعْلامُ الْهُدَی، وَ ظَهَرَتْ أَعْلاَمُ الرِّدَی، فَهِی مُتَجَهِّمَةٌ لاِهْلِهَا، عَابِسَةٌ فِی وَجْهِ طَالِبِهَا، ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِیفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ، وَ دِثَارُهَا السَّیْفُ ...».
«خداوند پیامبر اسلام را هنگامی مبعوث فرمود که از زمان بعثت پیامبران قبلی مدتها گذشته بود و ملتها در خواب عمیقی فرو رفته بودند فتنه و فساد جهان را فرا گرفته بود و اعمال زشت و ناروا رواج یافته بود، آتش جنگ همه جا زبانه میکشید و دنیا بینور و پُر از مکر و فریب گشته بود برگهای درخت زندگی به زردی گراییده بود و از میوه آن خبری نبود آب حیات فرو خشکیده بود و نشانههای هدایت کهنه و ویران شده بود، پرچمهای هلاکت و گمراهی آشکار و دنیا یا قیافه زشتی به مردم نظاره میکرد و با چهرههای عبوس و غمآلود با اهل دنیا روبرو میگشت، میوه درخت دنیا در جاهلیّت فتنه و خوراکش مردار بود در درونش وحشت و اضطراب و در بیرون شمشیرهای ستم حکومت داشت.»
آن حضرت در نامهای به معاویه او را نصیحت میکند و از افتادن در فتنه بر حذر میدارد، میفرماید: «فَاحْذَرِ الشُّبْهَةَ وَ اشْتِمالَهَا عَلَی لَبْسَتِهَا فَإِنَّ الْفِتْنَةَ طَالَمَا أَغْدَفَتْ جَلاَبِیبَهَا وَ أَغْشَتِ الاْبْصَارَ ظُلْمَتُهَا ...».
«از شبهه و حق پوشی بپرهیز فتنهها دیر زمانی است که پردههای سیاه خود را گسترانده ودیدههایی را کور کرده است».
با عنایت به خطر فتنه برای حیات اجتماعی باید دید که از دیدگاه مکتب علوی(ع) چه علل و عواملی موجب فتنه انگیزی شده و زمینههای بروز آنرا فراهم میآورد تا بواسطه شناخت آنها بتوان از مبتلی شدن به آن جلوگیری کرد.
امام امیرالمؤمنین(ع) در ارتباط با تبیین علل و عوامل فتنه به چند نکته مهم و اساسی در این زمینه اشاره میکند، میفرماید: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ، وَ أَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ، یُخَالَفُ فِیهَا کِتابُ اللهِ، وَ یَتَوَلَّی عَلَیْهَا رِجَالٌ رِجَالاً، عَلَی غَیْرِ دِینِ اللهِ، فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَی الْمُرْتَادِینَ وَ لَوْ أَنَّ الْحقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ البَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِینَ؛ وَ لکِن یُؤْخَذُ مِنْ هذَا ضِغْثٌ وَمِنْ هذَا ضِغْثٌ، فَیُمْزَجَانِ فَهُنَالِکَ یَسْتَوْلی الشَّیْطَانُ عَلَی أَوْلِیَائِهِ».
«همانا آغاز و ابتداء پدید آمدن فتنهها، هواپرستی و بدعتگذاری در احکام آسمانی است، نوآوریهایی که قرآن با آن مخالف است و گروهی بر گروه دیگر سلطه مییابند که برخلاف دین خداست، پس اگر باطل یا حق مخلوط نمیشد بر طالبان حق چیزی پوشیده نمیماند و اگر حق از باطل جدا و خالص میگشت، زبان دشمنان قطع میگردید، اما قسمتی از حق و قسمتی از باطل را میگیرند و به هم میآمیزند در این صورت تشخیص حق از باطل مشکل میشود و شیطان بر دوستان خود چیره میگردد».
در کلام مذکور امام(ع) عامل اصلی فتنه را پیروی از هوای نفسی و بدعتگذاری در دین معرفی میکند. و در کلام دیگر به علل و عوامل دیگر فتنه اشاره میکند، میفرماید: «أَیُّها النَّاسُ، شُقُّوا أَمْوَاجَ الفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ، وَ عَرِّجُوا عَنْ طَریقِ الـمُنَافَرَةِ، وَضَعُوا تِیجَانَ الـمُفَاخَرَةِ...».
«ای مردم امواج فتنهها را با کشتیهای نجات درهم شکنید و از راه اختلاف و پراکندگی بپرهیزید و تاجهای فخر و برتری جویی را بر زمین نهید».
در این کلام امام(ع) به عوامل دیگر فتنه اشاره میکند: 1ـ عدم تمسک به کشتیهای نجات (اهلبیت رسول اکرم(ص) 2ـ اختلاف و تفرقه 3ـ فخر فروشی و برتریطلبی.
در مورد نشانههای فتنه و فتنهجویان میفرماید: «إِنّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهِتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ، یُنْکَرْنَ مُقْبِلاَتٍ، وَ یُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ، یَحُمْنَ حَوْمَ الرِّیَاحِ، یُصِبْنَ بَلَداً وَ یُخْطِئْنَ بَلَداً...».
«فتنهها آنگاه که روی آورند با حق شباهت دارند و چون پشت کنند حقیقت چنانکه هست نشان داده میشود فتنهها چون میآیند شناخته نمیشوند و چون میگذرند شناخته میشوند، فتنههاچون گرد بادها میچرخند، از همه جا عبور میکنند در بعضی از بلاد و شهرها حادثه میآفرینند و از برخی شهرها میگذرند» پس شناخت فتنه کار دشواری است چون به حق شباهت دارد، و ممکن است برای افراد مختلف مشتبه شود و در نتیجه آن را حق بپندارند.
بنابراین بر علما و فرهیختگان جامعه فرض و لازم است که همواره در صدد شناخت فتنهها باشند و چهره واقعی آن را به مردم معرفی نمایند و جامعه را از وجود آن مطّلع کنند. سیره امام امیرالمؤمنین(ع) چنین بود، آن حضرت مردم را از فتنه خوارج آگاه نمود و نقاب از چهره واقعی آنان بر افکند و اگر ایشان چنین آگاهی و بصیرتی را در اختیار مردم قرار نمیداد، مردم هرگز نمیتوانستند آنان را بشناسند و از فتنه هایشان آگاه شوند. آن حضرت در این زمینه میفرماید: «أَمَّا بَعْد، أَیُّهَا النَّاسُ فَإِنِّی فَقَأْتُ عَیْنَ الْفِتْنَةِ، وَ لَمْ یَکُنْ لِیَجْتَرِیءَ عَلَیْهَا أَحَدٌ غَیْرِی بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَیْهَبُهَا وَ اشْتَدَّ کَلَبُهَا».
«ای مردم من بودم که چشم فتنه را کندم و جز من هیچ کس جرأت چنین کاری را نداشت آنگاه که امواج سیاهیها بالا گرفت و به آخرین درجه شدّت خود رسید».
همچنین در مورد نشانههای فتنه و فتنهجویان میفرماید: «تَغِیضُ فِیهَا الْحِکْمَةُ، وَ تَنْطِقُ فِیهَا الظَّلَمَةُ، وَ تَدُقُّ أَهْلَ الْبَدْوِ بِمِسْحَلِهَا وَ تَرُضُّهُمْ بِکَلْکَلِهَا یَضِیعُ فِی غُبَارِهَا الْوُحْدَانُ، وَ یَهْلِکُ فِی طَرِیقِهَا الرُّکْبَانُ، تَرِدُ بِمُرِّ الْقَضَاءِ، وَ تَحْلُبُ عَبِیطَ الدِّمَاءِ وَ تَثْلِمُ مَنَارَ الدِّینَ وَ تَنْقُضُ عَقْدَ الْیَقِینِ، یَهْرُبُ مِنْهَا الاْکْیاسُ وَ یُدَبِّرُهَا الاْرْجَاسُ مِرْعَادٌ مِبْرَاقٌ، کَاشِفَةٌ عَنْ سَاقٍ تُقْطَعُ فِیهَا الاَرْحَامُ، وَ یُفَارَقُ عَلَیْهَا الاِسْلاَمُ بَرِیُّهَا سَقِیمٌ، وَ ظَاعِنُهَا مُقِیمٌ».
«فتنهگران مانند گورخران یکدیگر را گاز میگیرند و رشتههای سعادت و آیین محکم شده شان لرزان میگردد و حقیقت امر پنهان میماند، حکمت و دانش کاهش مییابد، ستمگران به سخن میآیند و بیابان نشینها را درهم میکوبند و با سینه مرکبهای ستم آنها را خرد مینمایند تک روان در غبار آن فتنهها نابود میگردند و سواران با قدرت در آن به هلاکت میرسند، فتنهها با تلخی خواستهها وارد میشوند و خونهای تازه را میدوشند، نشانههای دین را خراب و یقین را از بین میبرند، فتنههایی که افراد زیرک از آن بگریزند و افراد پلید در تدبیر آن بکوشند، آن فتنهها پر رعد و برق و پر زحمت است در آن پیوند خویشاوندی قطع شده و از اسلام جدا میگردند فتنهها چنان ویرانگرند که تندرستها بیمار و مسکن گزیدگان کوچ میکنند».
با توجه به خطر فتنه و رهآورد آورد شوم آن برای امت اسلامی، باید دید راه مقابله با آن از دیدگاه مکتب علوی(ع) چیست؟
بدون شک یکی از عوامل مؤثر در مقابله با فتنه و نابود کردن آن، آگاهی و بصیرت لازم نسبت به مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و دینی است تا در سایه آن بتوان از پیچیدگیهای لازم جهت مقابله با فتنه برخوردار بود.
امام امیرمؤمنان علی (ع) در این زمینه میفرماید: «وَ تَثَبَّتُوا فِی قَتَامِ الْعِشْوَةِ وَ اعْوِجَاجِ الْفِتْنَةِ عِنْدَ طُلُوعِ جَنِینِهَا، وَ ظُهُورِ کَمِینِهَا، وَ انْتِصَابِ قُطْبِهَا، وَ مَدَارِ رَحَاهَا. تَبْدَأُ فِی مَدَارِجَ خَفِیَّةٍ، وَ تَؤُولُ إِلَی فَظَاعَةٍ جَلِیَّةٍ، شِبَابُهَا کَشِبَابِ الْغُلاَمِ، وَ آثَارُهَا کَآثَارِ السِّلاَمِ ...».
«در فتنههای درهم پیچیده به هنگام پیدایش نوزاد فتنهها و آشکار شدن باطن آنها و برقرارشدن قطب و مدار آسیای آن، با آگاهی قدم بردارید، فتنههایی که از رهگذرهای ناپیدا آشکار گردد و به زشتی و رسوایی گرائید آغازش چون دوران جوانی پر قدرت و زیبا و آثارش چون آثار باقیمانده بر سنگهای سخت زشت و دیرپاست».
علاوه بر شناخت فتنه و آگاهی و بصیرت نسبت به آن، باید اطراف فتنهجویان را خالی کرد و هر گونه همراهی و همکاری با آنان را ممنوع نمود تا در انزوا قرار گرفته و از صحنه خارج گردد.
امام امیرالمؤمنین(ع) در این خصوص میفرماید: «فَلاَ تَکُونُوا أَنْصَابَ الْفِتَنِ، وَ أَعْلاَمَ الْبِدَعِ، وَ الْزَمُوا مَا عُقِدَ عَلَیْهِ حَبْلُ الْجَمَاعَةِ، وَ بُنِیَتْ عَلَیْهِ أَرْکَانُ الطَّاعَةِ...».
«پس سعی کنید شما پرچم فتنه و نشانههای بدعتها نباشید(شما یار و همکار فتنه نباشید) و آنچه را که پیوند امت اسلامی بدان استوار و پایههای طاعت برآن پایدار است برخود لازم شمارید».
همین مطلب را در کلام دیگری بگونه دیگر ترسیم میکند، میفرماید: «کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ لاَ ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ، وَ لاَ ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ».
«در فتنهها مثل بچه شتر دو ساله باش که نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی دارد تا اورا بدوشند».
این تعبیر بسیار ظریفی است برای کنارهگیری از فتنه زیرا بچه شتر نه توان بارکشی را دارد تا از آن بار بکشند و برگردهُ آن سوار شوند و نه استعداد شیر دوشی را دارد تا از او شیر بدوشند و ازجهت بارکشی و شیردهی کاملاً معذور است. میفرماید شما هم در فتنهها چنین باشید و اجازه ندهید از شما، عدهای فتنهگر برای رسیدن به آمال و مقاصد شوم خویش استفاده کنند.
لازم به یادسپاری است که این سخن متوجه کسانی است که در شناخت فتنه توانایی لازم را ندارند و در نتیجه ممکن است در دام فتنه گران گرفتار آیند و ناخواسته در راه تحقق اهداف پلید آنان اقدام نمایند. بنابراین آنان که اهل بصیرت و آگاهی بوده و دارای تحلیل درستاند وظیفه دارند دیگران را روشن نمایند و از افتادن در دام فتنه جویان نجات دهند.
آن حضرت در مورد فتنه بنیامیه و فراگیرشدن آن در میان امت اسلامی، میفرماید: «أَلاَ وَ إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِی عَلَیْکُمْ فَتْنَةُ بَنِی اُمَیَّةَ، فإِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْیَاءُ مُظْلِمَةٌ عَمَّتْ خُطَّتُهَا وَ خَصَّتْ بَلِیَّتُهَا ... تَرِدُ عَلَیْکُمْ فِتْنَتُهُمْ شَوْهَاءَ مَخْشَیَّةً وَ قِطَعاً جَاهِلِیَّةً، لَیْسَ فِیهَا مَنَارُ هُدی، وَ لاَ عَلَمٌ یُرَی».
«آگاه باشید همانا ترسناکترین فتنهها در نظر من فتنه بنیامیة بر شما است، فتنهای کور و ظلمانی که سلطهاش همه جا را فراگرفته و بلای آن دامنگیر نیکوکاران است، فتنههای بنیامیه پیاپی باچهرهای زشت و ترس آور و ظلمانی، با تاریکی عصر جاهلیّت بر شما فرود میآید، نه نور هدایتی در آن پیدا و نه از پرچم نجاتی در آن روزگاران بچشم میخورد».
آن حضرت در این زمینه میفرماید: «عُقِدَتْ رَایَاتُ الْفِتَنِ الْمُعْضِلَةِ، وَ أَقْبَلْنَ کَالْلَیْلِ الْمُظْلِمِ، وَ الْبَحْرِ الْمُلْتَطِمِ...».
«پرچمهای سیاه فتنه از هر سو به اهتزاز در آید و چونان شب تار و دریای متلاطم به مردم روی آورند.»
و در مورد مبتلی شدن مردم بصره به فتنه بصره میفرماید: «فِتَنٌ کَقِطَعِ الْلَّیْلِ الْمُظْلِمِ لاَ تَقُومُ لَهَا قَائِمَةٌ، وَ لاَ تُرَدُّ لَهَا رَایَةٌ، تَأْتِیکُمْ...».
«فتنههایی چون تاریکی شب که هیچ نیرویی نمیتواند در برابر آن بایستد و کسی نمیتواند پرچمهای آن را پایین بیاورد، به سوی شما میآید»./907/د101/ی
منبع: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی