تأثیر امام خمینی بر رویکرد مبارزاتی جنبش های اسلامی منطقه؛ نظام سازی مرحله پایانی نهضت مبارزاتی امام
به گزارش سرویس پیشوان خبرگزاری رسا، گفته شد که حضرت امامتا پیش از غائلهی کشتار فیضیه، اصلاح را مقدم بر انقلاب و سرنگونی میدانستند، ولی پس از این غائله و در پی آن، تبعید آن حضرت و کشتار خونین 15 خرداد، به این نتیجه رسیدند که فساد بهطور کامل سلطنت پهلوی را در بر گرفته است و این حکومت قابلیت اصلاح ندارد و مبازه را تا نابودی کامل رژیم شاه پیش گرفتند. در این مطلب می خواهیم به گام نهایی رویکرد مبارزاتی حضرت امام خمینی یعنی نظام سازی و تشکیل نظام سیاسی اشاره کنیم. و اینکه رویکرد مبارزاتی ایشان صرفا سلبی و در جهت نفی نظام مستقر نبود، بلکه رویکردی اثباتی و در جهت تثبیت نظام مطلوب نیز بود. نظام و حکومت مطلوب امام حکومت اسلامی با مدل مردم سالاری دینی با محوریت ولایت فقیه بود که در زیر به آن اشاره می کنیم. پی بردن به این رویکرد مبارزاتی می تواند نوید بخش جنبش های اسلامی موجود در منطقه باشد که رویکرد مبارزاتی خود را تا گام نهایی پی گیری کرده و صرفا به اسقاط نظام مستقر بسنده نکنند. آنچه در مصر اتفاق افتاد بسنده کردن اخوان به همان مورد اول یعنی اسقاط نظام سیاسی بود که به مرحله نظام سازی نرسید.
امام خمینی (ره) دلایل لزوم تشکیل حکومت اسلامی را بیان میفرمایند و در واقع در بیان چرایی آن، ابتدا به حکم عقل در نیاز به حکومت اشاره میکنند و اشعار میدارند که تنها حکومتی که خرد آن را حق میشمارد حکومت خداوند متعال است.
امام (ره) مطابق با سیرهی علوی، رد ظلم و ستم و مقابله با زیادهخواهی ستمگران را بهعنوان دلیلی دیگر مطرح مینمایند: «کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا»
ایشان همچنین خطبهی شقشقیهی امیرالمؤمنین (ع) را بیان میدارند و میفرمایند با وجود این همه ظلم و حرامخواریها و دزدیدن ثروت مردم، چطور میتوان ساکت ماند. امام وظیفهی همه علمای اسلام و مسلمانان میداند که حکومتهای ظالم را سرنگون کنند و حکومت اسلامی تشکیل دهند.
«أمّا وَ الَّذی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ، لَوْ لا حُضورُ الْحاضِر وَ قیامُ الْحُجَةِ بِوُجُودِ النّاصِرِ وَ ما اخَذَاللَّهُ عَلَى الْعُلَماءِ أنْ لا یُقارُّوا عَلى کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظْلُومٍ لأَلْقَیْتُ حَبْلَها عَلى غارِبِها وَ لَسَقَیْتُ آخِرَها بِکَأسِ أوَّلِها وَ لأَلْفَیْتُم دُنْیاکُمْ هِذهِ ازْهَدَ عِنْدی مِنْ عَفْطَةِ عَنْز»
ترجمه: «سوگند به آنکه بذر را بشکافت و جان را بیافرید، اگر حضور یافتن بیعتکنندگان نبود و حجت بر لزوم تصدى من با وجود یافتن نیروى مددکار تمام نمىشد و اگر نبود که خدا از علماى اسلام پیمان گرفته که بر پرخورى و غارتگرى ستمگران و گرسنگى جانکاه و محرومیت ستمدیدگان خاموش نمانند، زمام حکومت را رها مىساختم و از پى آن نمىگشتم و مىدیدید که این دنیاتان و مقام دنیایىتان در نظرم از نَمى که از عطسهی بزى بیرون مىپرد، ناچیزتر است.»
امام (ره) نیز به پیروی از جد بزرگوارشان میفرمایند: «امروز چطور مىتوانیم ساکت و بیکار بنشینیم و ببینیم عدهاى خائن و حرامخوار و عامل بیگانه به کمک اجانب و به زور سرنیزه، ثروت و دسترنج صدها میلیون مسلمان را تصاحب کردهاند و نمىگذارند از حداقل نعمتها استفاده کنند؟ وظیفهی علماى اسلام و همهی مسلمانان است که به این وضع ظالمانه خاتمه بدهند و در این راه، که راه سعادت صدها میلیون انسان است، حکومتهاى ظالم را سرنگون کنند و حکومت اسلامى تشکیل دهند.»
ایشان انکار ضرورت تشکیل حکومت اسلامی را برابر با انکار ضرورت اجرای احکام اسلام میدانند.
امام (ره) اقدام فقها در جهت تکوین و ایجاد حکومت را لازم و در مواقعی واجب عینی میدانند:
«پس از ثبوت این مطلب، لازم است که فقها اجتماعاً یا انفراداً براى اجراى حدود و حفظ ثغور و نظام حکومت شرعى تشکیل دهند. این امر اگر براى کسى امکان داشته باشد، واجب عینى است، وگرنه واجب کفایى است. در صورتى هم که ممکن نباشد، ولایت ساقط نمىشود، زیرا از جانب خدا منصوباند. اگر توانستند، باید مالیات، زکات، خمس و خراج را بگیرند و در مصالح مسلمین صرف کنند و اجراى حدود کنند. اینطور نیست که حالا که نمىتوانیم حکومت عمومى و سراسرى تشکیل بدهیم، کنار بنشینیم، بلکه تمام امور که مسلمین محتاجاند و از وظایفى است که حکومت اسلامى باید عهدهدار شود، هر مقدار که مىتوانیم، باید انجام دهیم.»
امام اهداف تشکیل حکومت اسلامی را «معرفی خدا» «آدمسازی»، «تربیت انسان برپایهی ایمان به خدا»، «به کمال رساندن انسان»، «استقلال برپایهی اسلام»،زادی و مبارزه با توطئه»، «گسترش توحید در عالم»، «پیاده شدن احکام اسلام»، «ایجاد عدالت در جامعه»، «نجات مظلومین»، «نفی تمامی امتیازها و هرگونه ظلم» و «برقراری حکومت عدل و حکومت قانون» معرفی مینماید.
با نگاهی که به اندیشهی سیاسی امام خمینی (ره) داشتیم، اکنون به مقوله و مبحث ولایتفقیه میپردازیم.
ولایت فقیه
با توجه به نگرش امام خمینی (ره) در تکوین حکومت اسلامی و وجوب آن، این سؤال طرح میشود چه کسی مانع انحراف حکومت از مبانی و اصول دین مبین اسلام در عصر غیبت میشود؟
امام (ره) با طرح و تدوین مبحث ولایتفقیه که سالها مسکوت مانده بود و قرار دادن آن در مباحث کلامی (جزء اصول دین و زیرمجموعهی امامت) بدین سؤالات نیز پاسخ داد و گامی دیگر در فرایند انقلاب اسلامی برداشته شد.
امام (ره) ولایتفقیه را همان ولایت رسولالله میدانند و همچنین بیان میدارند:
«وقتى مىگوییم ولایتى را که رسول اکرم (ص) و ائمه (ع) داشتند، بعد از غیبت، فقیه عادل دارد، براى هیچکس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه (ع) و رسول اکرم (ص) است، زیرا اینجا صحبت از مقام نیست، بلکه صحبت از وظیفه است. ولایت یعنى حکومت و ادارهی کشور و اجراى قوانین شرع مقدس، یک وظیفهی سنگین و مهم است؛ نه اینکه براى کسى شأن و مقام غیرعادى به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادى بالاتر ببرد. به عبارت دیگر، ولایتِ مورد بحث، یعنى حکومت و اجرا و اداره، برخلاف تصورى که خیلى از افراد دارند، امتیاز نیست، بلکه وظیفهاى خطیر است.»
در این مطلب، مجال پرداختن به مقولهی ولایتفقیه بهنحو جامع نیست، لذا در بیان این مبحث، به همین حد بسنده مینماییم.
ابعاد انقلاب از دیدگاه امام خمینی (ره)؛ تحول بیرونی، تحول درونی
از دیدگاه امام (ره)، اولین ویژگی انقلاب اسلامی که بهمثابهی هالهای بر ابعاد آن سایه افکنده است، «اسلامی بودن» آن است. امام خمینی (ره) در واقع یکی از تمایزات انقلاب اسلامی از کالبدهای مشابهی از قبیل شورش، کودتا و دیگر موارد را همین اسلامی بودن میداند و در تشخیص انقلاب از نظایرش، سه امر «اصل حرکت»، «انگیزهی حرکت» و «محتوای حرکت» را ضروری میپندارند. ایشان «انگیزه» را در تکوین حکومت اسلامی، الهی میدانند و لذا در سیر نهضت و انقلاب حاضر نمیشوند با مارکسیستها علیه شاه و رژیم سلطنتی متفق شوند و میفرمایند:
«در انقلاباتى که در عالم واقع مىشود یا در شورشها یا در کودتاها، یکى اصل این شورش و انقلاب و کودتا، یکى انگیزهاش، یکى محتوایش، اینها سه امرى است که باید در آن توجه کرد. خودشان، خود انقلابات یا خود اینها شبیه به هماند، یا شورش است یا کودتاست یا انقلاب، صورتاً مثل انسانها مىماند که همه صورتشان مثل هم هست، اما معناشان فرق با هم دارد. انگیزهها مهم است و محتواها. گاهى وقتها انگیزه خوب است، محتوا خوب نیست، گاهى وقتها محتوا خوب است، انگیزه درست نیست... امیدوارم که انگیزهی انقلاب در مردم الهى باشد. اما در انقلابات ممکن است که ما انقلاب بکنیم، یک حکومتى را برداریم، یک حکومت دیگر براى خودمان درست کنیم، خودمان مىخواهیم به یک نوایى برسیم، کار نداریم ببینیم چه بشود. این چه محتوایش خوب باشد، چه محتوایش بد باشد، براى ما فایده ندارد، براى اینکه مىخواهد تشکیل بدهد وقتى انگیزهاش این است که فقط به دستش بیاید یک قدرتى، بخواهند قدرتمند باشند، او سابقى بوده، ما آن قدرت را از او بگیریم، خودمان بگیریم...»
حضرت امام (ره) دیگر مخصصهی انقلاب اسلامی را «حضورمتن مردم»میداند و از امتیازات انقلاب اسلامی را این میشمارند که «انقلابی صد درصد ملی» بود.
«لکن اینطور نبود که این نهضت ایران نهضت یک قدرتمندى باشد، ضد یک قدرتمند دیگر که آن قدرتمند با سرنیزه بیاید این قدرتمند را خارج کند و خودش با سرنیزه سرکوب کند. این یک نهضتى بود که از متن ملت بهپا شد. نهضت، نهضت ملى بود...ملت در مقابل یک دولت ایستاد و هیچ هم توپوتانکى نداشت. همهاش فریاد و تظاهر و اتکال به خدا بود... وقتى همه بودند، یک قدرت ملى، یک قدرت الهى بود.»
تحول بیرونی: سرنگونی رژیم پهلوی و تکوین نظام جمهوری اسلامی
وجه مشترک تمامی حرکات انقلابی، سرنگونی سازوکار رژیم مستقر است که انقلاب اسلامی ایران نیز از این خصیصه مستثنا نبوده و امام (ره) نیز بارها لازمهی نجات ملت ایران را سرنگونی دودمان و رژیم پهلوی میدانستند.
تحول درونی: تحول در رویکرد سیاست داخلی و خارجی
همانطور که بیان کردیم، حضرت امام (ره) ضمن تأکید بر تحقق انقلاب بیرونی یا تحول مادی، بر انقلاب درونی بهمثابهی شرطی اساسی و ضروری در تحقق نهضت اسلامی عقیدهمند بودند. مطابق با دیدگاه حداکثرگرای ایشان، در حین ایجاد تحول بنیادین در تمامی ارکان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، تحول فکری، ایدئولوژیکی، فرهنگی و عقیدتی در نحوهی اجراسازی سیاست داخلی و خارجی نیز امری لازم و ضروری در تحقق انقلاب است.
امام (ره) پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در مصاحبههای مختلف، به تشریح رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی در قبال کشورهای جهان و بهویژه ابرقدرتها میپردازند:
«تمام کشورها اگر احترام ما را حفظ کنند، ما هم احترام متقابل را حفظ خواهیم کرد و اگر کشورها و دولتها بخواهند به ما تحمیلى بکنند، از آنها قبول نخواهیم کرد. نه ظلم به دیگران مىکنیم و نه زیر بار ظلم دیگران مىرویم.»
«سیاست دولت اسلامى، حفظ استقلال، آزادى ملت و دولت و کشور و احترام متقابل بعد از استقلال تمام خواهد بود و فرقى بین ابرقدرتها و غیر آنها نیست.»
ایشان پس از پیروزی انقلاب، به تغییر رژیم بسنده ننموده و بر اصل مذکور، یعنی تحول درونی و تغییر رویکرد در سیاست داخلی و خارجی مطابق با اصول اسلامی پافشاری نموده و اعلام کردند که «انقلاب هنوز تمام نشده است.»
امام (ره) در توصیه به نمایندگان اولین دورهی مجلس شورای اسلامی میفرمایند:
«سیاستِ نه شرقى و نه غربى را در تمام زمینههاى داخلى و روابط خارجى حفظ کنید و کسى را که خداى نخواسته به شرق و یا به غرب گرایش دارد، هدایت کنید و اگر نپذیرفت، او را منزوى نمایید و اگر در وزارتخانهها و نهادهاى دیگر کشور چنین گرایشى باشد که مخالف مسیر اسلام و ملت است، اول هدایت و در صورت تخلف، استیضاح نمایید که وجود چنین عناصر توطئهگر در رأس امور یا در قطبهاى حساس، موجب تباهى کشور خواهد شد...»
ایشان همچنین در اواخر عمر شریفشان در بیان سیاستهای کلی نظام میفرمایند:
«من سیاست داخلى و خارجى کشور را بهدقت ملاحظه مىکنم و تا زندهام نخواهم گذاشت مسیر سیاست واقعى ما عوض شود و مسئولین نیز چیزى غیر از این نمىخواهند و انتظارى غیر از این از آنان نمىرود. من به بعضى از مسئولین هشدار مىدهم که بهشدت باید مراقب بود که خداى ناکرده آب به آسیاب دشمنان نریزیم و آنان را با اقوال و جبههگیریهایمان شادمان نگردانیم. به مسئولین و دستاندرکاران در هر رده نیز مىگویم که شرعاً بر همهی شما واجب است که همت کنید تا آخرین رگوریشههاى وابستگى این کشور به بیگانگان را در هر زمینهاى قطع نمایید که انشاءالله خواهید کرد و اگر مصلحت نظام و اسلام سکوت است، دردمندانه سکوت کنید که اجر سکوت براى پیشبرد اهداف نظام و اسلام بهمراتب بیشتر از دفاع از اتهام وابستگى است»
فرجام سخن
امام (ره) تا پیش از غائلهی کشتار فیضیه، اصلاح را مقدم بر انقلاب و سرنگونی میدانستند، ولی پس از این غائله و در پی آن، تبعید آن حضرت و کشتار خونین 15 خرداد، به این نتیجه رسیدند که فساد بهطور کامل سلطنت پهلوی را در بر گرفته است و این حکومت قابلیت اصلاح ندارد و لذا منطق مبارزه را تا برچیدن سلطنت پهلوی پیش میگیرد و اولین نامهی سیاسی امام با مضمون مذکور با آیهی 46 سورهی مبارکهی سبأ آغاز میشود:
«قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثْنىَ وَ فُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُواْ مَا بِصَاحِبِکمُ مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَینَْ یَدَىْ عَذَابٍ شَدِیدٍ »
و بدینترتیب قیام و اقدام در جهت انقلاب و سرنگونی رژیم پهلوی را بر هر زن و مرد مسلمانی واجب اعلام نمودند. امام (ره) بر انقلاب در همهی ابعاد، اعم از تحول بیرونی و درونی، اشاره داشتند. تحول بیرونی که با تغییر رژیم و تکوین جمهوری اسلامی همراه بود و تحول درونی که متضمن تحول در رویکرد سیاست داخلی و خارجی میشد. ایشان همچنین انقلاب را مقطعی ندانسته و آن را بهمثابهی یک پروژه و امری زماندار که همچنان باقی است، معرفی نمودند./921/د101/ح
منبع: برهان