هشدار به عربستان
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، مقام معظم رهبری در سخنان صریح و حکیمانه اخیرشان درباره وقایع جاری در یمن به مقامات عربستان هشدار دادند و نکات محوری و تعیین کننده ای را مطرح فرمودند: الف: هشدار می دهم از حرکت جنایت آمیز در یمن دست بردارید. ب: سعودیها در یمن شکست می خورند و به هیچ وجه پیروز نمی شوند. ج : چند جوان بی تجربه امور عربستان را در دست گرفته اند . د: کار سعودیها در یمن شبیه صهیونیستهاست.
در خصوص سخنان مقام معظم رهبری و آنچه امروز در یمن می گذرد، لازم است 6 نکته را مدنظر قرار دهیم :
1- تجاوز عربستان سعودی و برخی کشورهای دیگر منطقه به ملت یمن کمترین مطابقتی با قوانین، مفاد و حتی تبصره های تعریف شده در ذیل حقوق بین الملل عمومی ندارد. به عبارت بهتر، اقدام عربستان و هم پیمانانش مصداق بارز " تجاوز نظامی" محسوب می شود. نخستین بند قطعنامه تعریف تجاوز با اشاره به مقاصد اساسی ملل متحّد آغاز میشود. بند مزبور بدین شرح است:
«… با استناد به این واقعیّت که یکی از مقاصد اساسی ملل متحّد، حفظ صلح و امنیت بین المللی و اتّخاذ اقدامات جمعی مؤثر برای جلوگیری و رفع تهدیدات علیه صلح و متوقّف ساختن اقدامات تجاوزکارانه یا سایر موارد نقض صلح است.»
همچنین در تشخیص تجاوز، شورای امنیت سازمان مل متحد خود تصریح کرده است که «هیچ ملاحظه ای با ماهیت سیاسی، اقتصادی، نظامی و غیره نمیتواند توجیه کننده تجاوز باشد.»
با توجه به همین دو ماده و بند قانونی ( در کنار دهها بند و ماده قانونی دیگر که جملگی در رد تجاوز آورده شده است ) ، سکوت وقیحانه و مسبوق به سابقه بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد در قبال کلیت تجاوز آل سعود به یمن و حمایت علنی شورای امنیت از این اقدام نشان دهنده ذبح شدن قوانین مسلم و محرز حقوقی زیر چکمه طرفداران اشغال و خونریزی است.
2- مقایسه تطبیقی جنایات آل سعود در یمن و جنایات صهیونیستها در نوار غزه معنا و پیام عمیقی را به مخاطبان مخابره می کند. این مقایسه تطبیقی یکی در حوزه " پیوند استراتژیک و امنیتی ریاض -تل آویو" و دیگری در " تاکتیکهای نبرد علیه مردم غزه و یمن" قابلیت تبلور و تصور دارد. پیوند امنیتی تل آویو-ریاض ، طی سالهای اخیر و با هدف نابودی و تضعیف مقاومت برقرار شده است. در جریان جنگ 33 روزه رژیم اشغالگر قدس و رزمندگان حزب الله لبنان و همچنین در سه جنگ 22 روزه، 8 روزه و 51 روزه صهیونیستها با ساکنان بی دفاع غزه ، ریاض نقش خود را به عنوان یکی از شرکای منطقه ای اسرائیل نمایان ساخت. همچنین در جریان حمایت و تقویت گروههای تکفیری-تروریستی مانند داعش و النصره نیز تل آویو و ریاض خطوط امنیتی و راهبردی مشترکی را با همکاری یکدیگر ترسیم کرده اند. همزمانی آشفتگی های درونی صورت گرفته در سازمانهای امنیتی عربستان و موساد، که با سقوط بندر بن سلطان در ریاض و تضعیف جایگاه امنیتی سران موساد در سرزمینهای اشغالی همراه بود بخشی از این پیوند را آشکار ساخت.
همچنین چراغ سبز آشکار زیپی لیونی، وزیر دادگستری سابق رژیم صهیونیستی و رهبر حزب هاتنوعا به ترکی الفیصل رئیس سابق دستگاه امنیتی عربستان در اجلاس داووس ( سال 2013 میلادی) نماد دیگری از رقص شمشیر سعودی ها در محفل صهیونیستهاست. پیشرفت در مذاکرات هسته ای ایران و اعضای 1+5 نیز همگرایی آل سعود و تل آویو را از فاز پنهانی وارد فاز آشکار ساخته است. وجه دیگر این مقایسه تطبیقی، به وقایعی مربوط می شود که در جریان حوادث تلخ و رقت بار اخیر یمن رخ داده است.
کشتار بیش از 200 کودک بیگناه یمنی در کنار صدها شهروند بیگناه این کشور و در جریان حملات آل سعود به این کشور ،اذهان را به سوی بازخوانی فاجعه انسانی در غزه ( در جریان نبرد 51 روزه تابستان سال گذشته ) سوق می دهد. گرچه ذکر این جمله که " پرده داران کعبه حتی در ریزترین رفتارهای خود نیز شبیه گوساله پرستان سامری شده اند " برای هر مسلمانی دشوار است اما نمی توان از چنین واقعیت تلخی به سادگی عبور کرد.
3- تل آویو و ریاض در دهه 1960 میلادی یکبار با همپیمانی یکدیگر به ناصریستها و سوسیالیستهای یمن حمله کردند تا مانع از سقوط حکومت پادشاهی این کشور شوند اما در نهایت نتیجه ای جز شکست برای آنها حاصل نشد. هم اکنون بیش از نیم قرن از آن تجربه مشترک شکست خورده گذشته است.
گویا این بار نیز آل سعود می خواهند در سایه حمایت صهیونیستها لکه سیاه دیگری در کارنامه سیاست منطقه ای خود ایجاد کنند! عربستان در یمن دست به جنگی نیابتی زده است که هدف آن تامین منافع خاورمیانه ای تل آویو و واشنگتن است. با این حال ریاض هنوز مختصات نقطه ای که به لحاظ استراتژیک و تاکتیکی در آن قرار گرفته است را به خوبی نمی داند! ریاض در حالی دست به این خطای فاحش راهبردی زده است که دیگر بازیگری "مولد" و " تعیین کننده" در منطقه محسوب نمی شود. اگر این تعیین کنندگی از سوی ریاض ظهور و بروز داشت، امروز قاعدتا نه باید از " بشار اسد" در سوریه اثری بود و نه از " مقاومت اسلامی" در فلسطین و لبنان! همچنین اگر آل سعود چنین قدرت مانوری داشت، امروز باید داعش و النصره سرتاسر سوریه و عراق و بین النهرین را تصرف می کردند و حکومت آل خلیفه در منامه کمترین دغدغه ای در خصوص ادامه حیات سیاسی خود نداشت! می توان در این معادله عربستان را به شیر بی یال و کوپال و پنجه و دندانی تشبیه کرد که تنها صدای غرشی از آن باقی مانده است!
4- مقام معظم رهبری به اداره امور داخلی عربستان سعودی توسط چند جوان بی تجربه اشاره فرموده اند. محمد بن سلمان (پسر پادشاه عربستان) هم اکنون هدایت دربار هزار تکه و در حال فروپاشی آل سعود را بر عهده دارد. در حالی که بیماری های جسمی و روحی ملک سلمان شدت گرفته است، محمد بن سلمان در عمل سکان کشتی توفان زده بازماندگان عبدالعزیز را در آبهای پر تلاطم خلیج فارس در دست گرفته است.
اقدام نظامی اخیر آل سعود در یمن و افزایش تصاعدی هزینه های شکست آل سعود در صنعا و عدن، نشان از بحرانی است که در آینده ای نزدیک گریبانگیر دربار خواهد شد، آن هم درست در حالی که به واسطه بیماری سخت ملک سلمان و ولیعهد او آینده ای برای هزاران شاهزاده سعودی متصور نیست. زمان سخت انتقال قدرت از فرزندان به نوادگان عبدالعزیز طی سالها و حتی ماههای آتی ممکن است فرا برسد. در چنین نقطه ای عربستان در میان منگنه " بحرانهای خودساخته منطقه ای " و " بحرانهای ناشی از تصفیه حساب شاهزادگان بی تجربه"گرفتار خواهد شد. در آنجا ملک سلمان و فرزند او متوجه عواقب و تبعات خونبازی خود در صنعا خواهند شد، هر چند که آن زمان دیگری برای بازگشت آل سعود از مسیر سرتاسر خطا و اشتباه خود بسیار دیر خواهد بود.
5- یکی از ابتدایی ترین و بارزترین حقوق ملت یمن به مانند سایر ملتهای دنیا، " حق تعیین سرنوشت سیاسی" است. بر مبنای همین حق تعیین سرنوشت، ملت انقلابی یمن در مقابل حکومت دست نشانده منصور هادی و دخالتهای مستقیم شورای همکاری خلیج فارس در امور داخلی خود به پا خاست.
هم اکنون آل سعود و حامیان غربی، عبری و عربی آن در مقابل حق تعیین سرنوشت ملت یمن ایستاده و سعی دارند با کشتار و ارعاب آنها را وادار به پذیرش حکومتی دست نشانده و دیکتاتوری سازند.
در این میان، آل سعود و صهیونیستها ساز عروسکهای دست ساز القاعده ای خود در بیابانهای یمن را کوک کرده اند تا صنعا و عدن را نیز به مانند شهرهای عراق و سوریه به جولانگاه تروریستها مبدل سازند. در این میان ، مدعیان دموکراسی و احترام به رای مردم در غرب نه تنها اقدامی در مواجهه با چنین تخطی آشکاری صورت نمی دهند، بلکه نهایت تلاش خود را در راستای مجازات ملت یمن به جرم آزادی خواهی و عبور از دیکتاتوری به کار گرفته اند.
6-تصمیم عاقلانه و تحسین برانگیز پارلمان پاکستان مبنی بر عدم همراهی با آل سعود در جنگ با یمن و تغییر لحن ترکیه در قبال وقایع جاری در صنعا ، هر یک حکم سیگنالهای هشدار دهنده ای را دارند که به ریاض مخابره شده است. این سیگنالهای هشداردهنده نشان می دهد که با فرسایشی شدن جنگ در یمن و افزایش احتمال شکست آل سعود در این ماراتن سخت، تمایل بازیگران منطقه و نظام بین الملل در خصوص فاصله گیری از عربستان بیشتر می شود. در این میان، عربستان سعودی با اصرار بر ادامه جنگ در یمن امنیت داخلی و منطقه ای خود را به صورتی آشکار و مستقیم به چالش کشیده است. در صورت اصرار بر چنین روندی، زمانی فرا خواهد رسید که حتی مخفیگاههای تعبیه شده در دربار سعودی نیز برای شاهزادگان تن پرور امن نخواهد بود. ریاض به سبب تقابل با اخوان المسلمین، تقابل با ملت انقلابی یمن، سردرگمی در مدیریت بخشی از مهره های نافرمان داعشی خود و ....هر روزه صدها خطر امنیتی بالقوه را از آن سوی مرزهای عربستان به داخل ریاض انتقال می دهد.
سران دربار سعودی بدون اینکه متوجه عاقبت قمار دو سر باخت خود در منطقه باشند، مشغول حرکت به سوی " نقطه صفر امنیتی" می باشند، یعنی نقطه ای که در آن دیگر قدرت مانور دربار جهت بقای حداقلی خود نیز از بین خواهد بود. در نهایت اینکه شکست آل سعود در یمن و تشدید بحرانهای داخلی و منطقه ای ریاض مسئله ای محرز خواهد بود.در آن زمان طنین ضجه مقامات دربار سعودی در غوغای برآمده از جشن پیروزی ملت مظلوم یمن شنیدنی تر از هر زمان دیگری خواهد بود. بدون شک تا آن لحظه زیبا و پرشکوه زمان اندکی باقی مانده است./907/د101/ح
منبع: رسالت