بایدها و نبایدهای دهگانه در نقشه راه هستهای
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، همانطوری که دوستان، دشمنان، حامیان و منتقدین هستهای انتظار میکشیدند، فصلالخطاب به میدان آمد و از یک سو مدعیان «پیروزی» و از سوی دیگر مدعیان وقوع «فاجعه» را تنظیم نمود. ذوقزدگان و تبریکگویان را به چرایی تبریک و منتقدان را به خودداری از تعجیل در قضاوت متذکر شد. اما آنچه در این میان مهم است باز شدن دریچه اطلاعرسانی به سوی مردم است. تا دیروز فقط مسئولان و مذاکرهکنندگان دو طرف و صهیونیستها از محتوای مذاکرات مطلع بودند اما مقام معظم رهبری با اعلام اینکه «ما چیز محرمانه نداریم» خواستار باز شدن دریچه اطلاعرسانی برای همگان شدند و شخصاً نیز آنچه با شخص رئیسجمهور یا وزیر خارجه در میان گذاشته بودند را در فضای عمومی بازگو کردند تا همگان نقشه راه آینده را که در جادهای دوطرفه و در حال باریک شدن است، بدانند.
رهبری جهت ادامه مسیر - که شفافتر هم شده است – اصول و راهبردهایی را اعلام نمودند که هم ملت آنان را شنیده است و هم دشمنان آنان را در فضای عمومی شنیده و در فضای مذاکرات به صورت تبیینی خواهند شنید. برخی از بایدها و نبایدهای اعلام شده مسلماً مربوط به مذاکرات و تعهدات نمیشود بلکه مقدمه و پیشنیاز جبهه خودی برای ورود به مذاکره و بخشی مربوط به صحنه مذاکره است. بنابراین بخشی از بایدها و نبایدها «پیشنیاز» مذاکره و بخشی به عنوان «راهبردهای مواجهه» و نحوه تعامل، تصمیم و تعهد است.
الف: بایدها و نبایدهای پیشنیاز:
1- اصل عدم اعتماد به طرف مقابل. علت این مهم به دو مسئله دیگر ارتباط دارد؛ اول اینکه ما با دشمن مذاکره میکنیم این پیشفرض به ما متذکر میشود که دشمن میتواند مسیر مذاکرات را به خدعه یا خروج از منطق بکشاند. دوم اینکه امریکاییها سابقه طولانی در عهدشکنی و عدم اجرای تعهدات دارند که مصادیق آن در فلسطین، عراق و افغانستان و ایران روشن است. به طور مثال زمانی که آنان شعار دموکراسی درجهان میدادند مردمیترین دولت ایران (در قبل از انقلاب اسلامی) را با کودتا سرنگون کردند و زمانی که شعار حقوق بشر میدادند رسماً از کشتار 17 شهریور 1357 حمایت کردند.
2- اصل اعتماد به تیم خودی. نمیتوان نمایندگانی را به میدان مبارزه فرستاد و با سوءظن آنان را تعقیب نمود، یا باید اصل اعتماد را حاکم نمود یا مهرههای اصلی را تغییر داد. بنابراین هرگونه سوءظن و نگاه سیاسی به تیم هستهای میتواند منتقدین را از کید دشمنان غافل و چالش را درونی نماید. در این صورت دشمنان میتوانند از شکافهای احتمالی موجود برای سوزاندن انرژی متراکم داخلی استفاده نمایند.
3- تاکنون اصل الزامآوری بین دوطرف محقق نشده است. بنابراین مخالفتها و ذوقزدگیها بیمعناست. مسیر موجود مسیر قضاوت نیست بلکه در جادهای قرار گرفتهایم که باید به موانع، علایم و تابلوهای هشداردهنده آن توجه ویژه نماییم و نقاط لغزنده آن توسط کسانی که این راه را قبلاً رفتهاند، بازخوانی شود. همین جا باید منتقدان امروز و مذاکرهکنندگان دیروز را به عنوان یک فرصت به خدمت گرفت و ورای مسائل سیاسی و با عینک ملی با آن گفتوگو نمود.
4- عدم توافق بد فرمول مشترک ما و امریکاییهاست. خوشبختانه در این گزینه اشتراک نظر وجود دارد اما «خوب» آنان «بد» ما است و «بد» ما «خوب» آنهاست و این فرمول مشترک دقیقاً میزان شکافها را با معنادهی دوگانه به یک واژه مشترک برجسته میسازد ما باید «خوب» خود را دنبال نماییم چرا که «بد» آنان مسئله ما نیست.
5- اصل تک موضوعی مذاکرات. بدین معنی که مذاکرات صرفاً هستهای است. در این مذاکرات نه بود و نبود صهیونیستها و نه موشکهای بالستیک و نه حقوق بشر با استانداردهای غربی و نه عراق و سوریه و نه یمن وارد مذاکرات نمیشوند. بنابراین راه کارچاقکن ها و دلالان دیگر به این مذاکرات بسته است و دشمن نمیتواند با طرح مسائل حاشیهای امیدهای نو وزیده در جهان اسلام را به ناامیدی و سازش رهنمون شود.
6- اصل کوچک انگاری شعاع مذاکرهکنندگان. ما با شش کشور مذاکره میکنیم. اما متأسفانه برخی مسئولان کشور با صراحت همان حرف رئیسجمهور امریکا را که خود را جامعه جهانی یا جامعه بینالمللی میخواند، تکرار میکنند. جامعه جهانی بیشتر از 200 کشور است و ما حداکثر با چهار کشور چالش جدی داریم. اگر آن چهار کشور را جامعه جهانی بنامیم ناخودآگاه مرعوب نفود و قدرت آنان شدهایم و دیگر کشورها را به حساب نیاوردهایم.
7- اصل ارزشمند بودن دستاوردهای هستهای از دیگر بایدهای ترسیم شده توسط مقام معظم رهبری است. برخی برای رهایی خود از چالشها و مشکلات، اصل مسئله را کماهمیت جلوه میدهند. روشنفکرنماها تاکنون ثابت نمودهاند که به اندازه رئیسجمهور امریکا و نخستوزیر صهیونیستها نسبت به ارزش ایران هستهای وقوف نیافتهاند و با سود – هزینه کردن دانشی که در مرحله زیرساختی است، به دنبال بیارزش کردن استقامتها و شهادتها در این مسیر هستند. اگر بگوییم برای امری بیارزش صهیونیستها و غرب جان دانشمندان ما را گرفتهاند یا از ضعف عقلانیت یا علامتی برای تظاهر به روشنفکری در مقابل دشمن است که آیندگان نسبت به آن قضاوت شفافتری خواهند نمود.
ب) بایدها و نبایدهای راهبردی در مذاکرات
8- مذاکرهای موفق و در تراز ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران است که بتواند خواستههای نظام را به کرسی بنشاند. اصرار لغو همزمان تحریمها در ازای تعهدات ایران حکایت از اقتدار ایران و عدم بیم از استمرار تحریمهای موجود است.اوباما با صراحت اعلام نمود تحریمها تأثیر آنچنانی نداشته است. بنابراین اگر ما در موضعی بودیم که راه تنفسمان در حال بسته شدن بود، جان خود را برمیداشتیم و فرار میکردیم (مرحلهای بودن لغو تحریمها را میپذیرفتیم) اصرار بر لغو یکباره تحریمها نشان از استنباطی است که از رفتار و نیاز طرف مقابل داریم و آن این است که امریکاییها محتاج جدی توافقاند و تنها دستاورد هشت ساله سیاست خارجی اوباما میتواند همین مسئله باشد و لاغیر.
9- بازدید از مراکز غیراعلام شده یا نظامی ایران ممنوع است. این ممنوعیت توسط فرمانده کل قوا در فضای علنی و عمومی کشور به فرماندهان نیروهای مسلح ابلاغ شد. بنابراین دشمنان در ادامه مذاکره باید از کنار این گزینه عبور نمایند و تیم ما نیز نباید به آن نزدیک شود.
10- نظارتی که ایران را در نسبت با کشورهای عضو NPT استثنا میکند، ممنوع است و مسیر نظارتهای غیرمتعارف که منجر به تحقیر ملی و خروج اطلاعات از کشور میشود، مسدود است. سه مسئله اخیر اکنون در مقابل تیم ما است و آنها باید روشهای مواجهه با آن را طراحی کنند. مقام معظم رهبری از طرف ایران تمدید مذاکرات بعد از تیرماه را به شرط عدم وصول نتیجه خواستار شدند. بنابراین تیم ما در فشار زمان هم نخواهد بود.
وحدت و همزبانی اعلام شده بین ملت و دولت پس از سخنرانی اخیر مقام معظم رهبری و تأکید رئیسجمهور بر لغو همه تحریمها در همان روز توافق، نشانگر انسجام ملی در این مسیر است چون چیز محرمانهای نداریم، موانعی که دشمن میتراشد آنلاین توسط تیم به مردم گفته شود تا حمایت آنان که قدرت چانهزنی را افزایش میدهد، به میدان بیاید./907/د102/ح
منبع: روزنامه جوان