آشنایی با شهید روحانی؛ حجت الاسلام محمدرضا ارجمند نیا
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در کرمانشاه، شهید حجت الاسلام محمدرضا ارجمند نیا در سال 1341 در خانواده ای مذهبی و متوسط در یکی از محله های قدیمی کرمانشاه متولد شد، دروس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در مدارس استان کرمانشاه گذراند و موفق به اخذ دیپلم شد.
وی در خانواده ای کاملا مذهبی بزرگ شد و به دلیل تربیت خاص خانوادگی که مقلد امام خمینی (ره) بودند از همان اوان کودکی در جلسات مذهبی شرکت می کرد و در همان حال رسالت هدایت گری را نیز بر عهده داشت، با شروع نهضت عظیم مردم مسلمان ایران فعالیت های سیاسی نیز بر فعالیت های او افزوده شد و نقش بزرگی را در این حرکت عظیم مذهبی، سیاسی ایفا کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بنابر وظیفه مهم حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی در مقاطع مختلف زمان وظایف بسیاری را در هیأت هفت نفری جهاد سازندگی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مسؤولیت های دیگری را بر دوش کشید، در عین مشغله فراوان هیچ گاه فعالیت های محلی را فراموش نکرد و بنیاد انجمن اسلامی محله مسجد اباالفضل (ع) را بنا نهاد که تا هم اکنون آثار و برکات آن نمایان و فعالیت فرهنگی بسیاری در امر جذب جوانان، نوجوانان را انجام داده اند.
شهید ارجمند نیا مبارزی سخت کوش و زاهدی عالم بود و با اندیشه فراگیرش، حراست فکری وفرهنگی از انقلاب اسلامی را بسیار مهم می دانست بنابراین به قم مشرف شد و به قشر مقدس روحانیت پیوست ولی هیچ گاه از جبهه های نبرد حق علیه باطل غافل نبود و همواره در حد توان شرکت می نمود.
شهید ارجمند نیا در عملیات های بسیاری شرکت کرد و سرانجام در آخرین بار برای شرکت در عملیات عاشورا در منطقه عملیاتی میمک در سال 1363حضور می یابد و به درجه رفیع شهادت نائل می شود و پیکر مطهرش پس از یازده سال به میهن اسلامی بازگردانده می شود.
وصیت نامه شهید حجت الاسلام محمدرضا ارجمند نیا:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله، والحمد لله الذی نور قلوبنا بشعاع انوار محبـﺔ العلویـﻪ وصلی الله علی محمّد و آله الطاهرین.
چون احتمال می دهم حال که عازم مناطق عملیاتی هستم مسأله ای حادث بشود، با وجود اینکه به دلایلی فراغت بال و تمرکز حواس ندارم و نگارش برایم بسیار مشکل است با اینحال این عبارت ها را مینویسم شاید بر دیگران لازم بیاید.
در روایتی بر داوود نبی علیه السلام وحی آمد که به حکم وجوب شکر منعم، خدایت را حمد بگذار و حضرت ایشان اظهار عجز نموده وعرضه داشت که این امر بر من ممکن نیست و بلا فصل پیک دیگر آمد که همین است شکر منعم که بر تو فرض گردیده و این است حمد حق و طریق مستقیم، و من از مناظره اینگونه فهمیدم که صراط و سبل پروردگار به قله ای از معرفت ختم می گردد که آن نیز اعلان و اظهار عجز میباشد از پی عجز دیگر و از باب تشبه به این معنی باید بگویم شکر نعمات الهی از عهده ما خارج است.
سپاس از عطایای حق تعالی در غایت اشکال است وحمد از قادر متعال آنطور که بایسته است نه در ذهن قابل درک است و نه در خارج امکان تحقق دارد آنچه در کف ماست جلوه ای از ذات اوست، وشکر و سپاس و حمد از ما صادر نگردد مگر آنکه با نهایت عجز اعتراف کنیم که هیچ عقل سلیم استرداد امانت را به مالکش حمد نشمارد و در تسبیحش به شکر، وجهی نیابد، حال آنکه من مطمئنم هر چه از زیر و بم بر من فرود آمده آیه ای از حکمت مطلقه اوست و هر چه از خیر اصابت نموده روزنه ای از رحمت واسعة حق تعالی بوده و هست و در مقابل هر آنچه از کدورت شرور است بحکم آیه کریمه اش« فمن انفسکم» یعنی منبعث از اعمال و معنویات ماست از کدامیک شکر بگذاریم، از ایمان یا سلامت جان، از رسالت یا ولایت، از حسین یا یارانش از بعثت یا هجرت از نهضت یا رهبرش و از دوستان و همراهان یا اساتیدمان…
ولی هیچگاه قادر به سپاسگذاری فردی از این افراد نیستیم و شاید هم تا بحال شیوه کفران نعمت داشته ایم، اما پدر و مادر بزرگوارم حقوق شما بر من در نهایت احصاء و شمارش است چون آن هنگام که کودک بودم شما به نیابت از اولیاء و شریعتمداران اسلام مرا حمد و تکبیر و صوم و صلوة آموختید و شما با حمل و عمل به رساله شریفه که غایت مذهب است مرا به دینم و رهبرم آشنا کردید، و از شما تقاضای عفو نموده و رجاء واثق دارم که با توفیقات خاصه امام عصر (عج) همین طریق را طی بنمایید و بدانید زمین و زمان در پی ابتلا من و شما هستند و از ملامت و سرزنش احدی و یا شیطنت شیطانی از راه نایستید، که بسیار قریب است الحاق همة ماندگان بر رفتگان، و چند بهار و زمستان دیگر باقی نمانده و آنهم سریع تراز گذشته گذر خواهد نمود که ان شاءالله پس از گذر، خدای بزرگ بیش از پیش رحمت واسعه خود را بر شما وهمه دوستان علی بن ابی طالب علیه السلام نازل خواهد نمود که سلام ودرود خداوند وملائکه اش بر همه انبیاء و اولیاء وشهداء وصلحاء… خذلان و مرگ و نفرین بر دشمنان و غاصبین حقوق و حقایق آنها.
شما دست هر مظلوم را بگیرید، از قدرتتان او را قادر کنید و با همه قدرت بر فرق هر ظالم وستمگر و هوی پرست از درون و برون بکوبید و هر مسجد ضراری را بر سر بانیانش خراب کنید که این است سیره نبوی و شیوه علوی ودر همه صحنه های ظاهر و غایب حاضر باشید تا شاید آنطور که از من و شما خواسته اند بتوانیم زینت آل عصمت باشیم، نکته دقیق تر اینکه خود نه ظالم باشید و نه مظلوم بلکه شیعه مسلک.
و اما به دوستان و آشنایان و برادرانم عرض می کنم که سبکبار شوید وبشتابید « امروز روز عمل و فردا غیر از اینست» و به فرمایش حضرت علی (ع) دنیا با مهارت و کار کشتگی در گله داری، کوس عزیمت را نواخته و با آهنگ مرگ اصحابش را می راند، آماده رحیل و رحلت از دیاری شوید که بر پیشانی و جبین اهلش مهر زوال ممهور است.
من که از گذشته خود شرمسارم که نتوانستم در صحنه باشم و متأسفم از اینکه دست مظلومی را نفشردم و متأسف تر آنکه بر فرق ظالمان و مال اندوزانی که از سیری می ترکند نکوبیدم.
شما دقت کنید که اسلام از دست قارون صفتانی که به شکل کعب الاحبار در آمده اند ضربه دریافت نکند که ضرب اینها کاری تر از ضربات بوجهل و بوسفیان بوده و حال نیز چنین است.
رهبریت و مرجعیت و نیابت از واسطه فیض خداوند « امام عصر (عج)» امروز در دست های الهی امام امت است و فردا نیز چنین خواهد بود ان شاءالله.
اما نکته ای با دوستان طلبه و هم درسیهای خودم که مدتی در جوار پر برکت آنها بوده ام، شما عزیزان امروز لوائی بر دست و قبائی بر تن دارید که روزگاری صادقین علیهما السلام بنیانگذاری کرده و در اختیار داشتند، حق اجتهاد و تفقّه از آنها بر شما تفویض گردیده، پس آن طور که شایسته است و خود نیز بهتر می دانید با دو جناح « علم وعمل » طریق ائمه اثنی عشر را بپیمایید ودر این مسیر پر خطر صبر کنید که معنی « ان الله مع الصّابرین » نصرت و یاری مؤمنین است.
اما اموال موجود را هر گونه که صلاح می دانید مصرف کنید و به نظرم می رسد اگر نظر به صدقه و امثالهم داشته باشید در اختیار انجمن اسلامی محل بگذارید و کتابهای غیر درسی در اختیار حسین باشد، اما کتب درسی را اگر ایشان، برای تحصیل به حوزة قم بروند که بسیار انتخاب بجایی خواهد بود، استفاده بکند والا به کتابخانه مدرسه مان تحویل دهید./967/پ203/ف