۰۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۱۹
کد خبر: ۲۶۴۰۸۱
استاد حوزه و دانشگاه:

علم اخلاق و حقوق در عین وحدت قلمرو متفاوتی دارند

خبرگزاری رسا ـ استاد حوزه و دانشگاه بابیان این‌که وحدت در عین تفاوت در قلمرو و شاخصه تعیین‌کننده مهم‌ترین وجه تمایز علم اخلاق و علم حقوق است، گفت: بر کسی پوشیده نیست که در کنار علم حقوق و وجود علم اخلاق هم ضرورت دارد.
همايش فقه و قانون در قم

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ناصر قربانیان، استاد حوزه و دانشگاه، پیش از ظهر امروز در دومین کنفرانس بین‌المللی فقه و قانون با بیان این‌که وحدت در عین تفاوت در قلمرو و شاخصه تعیین‌کننده مهم‌ترین وجه تمایز علم اخلاق و علم حقوق است، گفت: بر کسی پوشیده نیست که در کنار علم حقوق و وجود علم اخلاق هم ضرورت دارد.

 

 

وی افزود: نسبت اخلاق و حقوق را باید یکی از پر اهمیت‌ترین مباحث فلسفه حقوق دانست اما این‌که میان اخلاق و حقوق نسبت منطقی عام و خاص من وجه وجود دارد و آن دو از حیث هدف و نیز ضمانت اجرا با یکدیگر متفاوت‌اند چندان بحث ‌برانگیز نیست.

 

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: این امر که قواعد اخلاقی در کنار قواعد حقوقی ضرورت یک جامعه شایسته است چندان مورد نزاع نیست اما بحث اساسی بر سر شعاع و میزان تأثیر اخلاق بر حقوق است.

 

قربانیان با بیان این‌که در این زمینه مکاتب مختلفی وجود دارد، اظهار کرد: یکی از مکاتب در این زمینه مکتب تفکیک یا تز جدایی حقوق از اخلاق است که طرفداران نام داری از جمله هانس کلسن اتریشی دارد.

 

وی افزود: باید هانس کلسن اتریشی را باید معمار اثبات‌گرایی نوین و به قول روسکو پاوند، برجسته‌ترین حقوق‌دان قرن گذشته و به تعبیر هارت، جذاب‌ترین نویسنده درباره حقوق‌شناسی تحلیلی دانست که نظریه‌ای ارائه کرد که حاوی جدایی علم حقوق و اخلاق است.

 

استاد دانشگاه با بیان این‌که در برابر نویسندگان طرفدار حقوق طبیعی کوشید که علم حقوق را با علوم سیاسی و اجتماعی و اخلاق آمیخته‌شده است تصفیه کند و جوهر حقوق را بدون توجه به ریشه‌های اجتماعی آن روشن سازد.

 

قربانیان با بیان این‌که کلسن در تمام آثارش از تمایز قاطع بین هست و باید دفاع می‌کند، ادامه داد: به نظر کلسن و دیگر اثبات‌گرایان، اعتبار یک هنجار حقوقی را نمی‌توان به دلیل این‌که مفادش با نوعی ارزش ذاتی از پیش مفروض شده یک ارزش اخلاقی مطابق نیست زیر سؤال برد زیرا اعتبار حقوق از اخلاق و دیگر نظام‌های هنجاری استقلال دارد.

 

وی افزود: به نظر وی تفاوت اساسی حقوق موضوعه و حقوق به‌ اصطلاح طبیعی در همین نکته نهفته است زیرا هنجارهای حقوق طبیعی همانند هنجارهای اخلاق، از یک هنجار اصلی استنتاج می‌شوند که موجب مفادش کاملاً بدیهی تلقی نمی‌شود اما هنجار اصلی یک نظام حقوقی موضوعه صرفاً یک قاعده بنیادین است که هنجارهای آن نظام حقوقی بر پایه آن ایجاد می‌شوند.

 

استاد دانشگاه اظهار کرد: در جانب مقابل دسته‌ای از حقوقدانان و فیلسوفان حقوقی از تز اخلاق دفاع می‌کنند؛ شاید ژرژ ریپر فرانسوی را باید سرآمد طرفداران این نظریه دانست.

 

قربانیان با بیان این‌که او در کتاب «قاعده اخلاقی در تعهدات مدنی» و نیز «نیروهای سازنده حقوق» دیدگاه خود را درباره حقوق و اخلاق بیان کرده است، ادامه داد: ریپر اخلاق را حاکم بر حقوق و معیار ارزیابی آن می‌داند.

 

وی افزود: ریپر با آنکه حقوق را ناشی از نیروی دولت می‌داند اما برخلاف کلسن به روبنای سیاسی قناعت نمی‌کند و مکتب تحقق‌گرایی یا اثبات‌گرایی حقوق را ناقص می‌بیند و به نظر ریپر قواعد اخلاقی از هر سو حقوق را احاطه کرده‌اند و براثر پیروزی نیروهای پشتیبانی اخلاق در آن نفوذ می‌کنند و اخلاق عامل اصلی حقوق است و مانند خون که در بدن در گردش است اخلاق هم مانند خون در رگ‌های قواعد حقوقی در گردش است.

 

استاد دانشگاه یادآور شد: در حال حاضر نگرش‌های حقوقی در میان این دو مکتب در حال گردش است و حقوق‌دانان اخلاق را پشتوانه‌ای محکم و ضمانت اجرای حقوق می‌دانند./921/پ201/ف

ارسال نظرات