شبکههای اجتماعی جولانگاه اباحیگری و لیبرالیسم اخلاقی
![دکتر نعمتالله کرماللهي، عضو هيأت علمي دانشگاه باقرالعلوم(ع)](/Original/1394/06/07/IMAGE635764629714372756.jpg)
درباره سبک زندگی اسلامی و موضوع عقل معاش در قرآن و روایات اهل بیت(ع) توصیههای بسیاری شده است؛ از اینرو یک فرد مسلمان و به صورت کلی یک انسان متعالیخواه و آزاده در اینباره به دستورالعملهای سعادتبخش دسترسی دارد و میتواند در عین توجه به عقل معاش از عقل معاد نیز باز نماند.
اما در مقابل سبک ارزشمدار و آرامش بخش زندگی اسلامی، طیف دنیامدار و جریان پرزرق و برق لیبرالیسم و سکولار وجود دارد که از فرط غرق شدن در دنیاگرایی و تجمل طلبی از عقل معاد باز مانده است و غفلت از معنویتها را ترویج و ضد ارزشها را توصیه و تبلیغ میکند و یکی از خصوصیات این فرهنگ که نماد و خواستگاه آن در غرب و بهویژه آمریکا تبلور یافته، عادیسازی انواع گناهان است که امروز این وضعیت حتی خود غرب را نیز به فضاحت کشانده و بوق رسوایی آن از سوی دلسوزان و صاحبنظران آن دیار شنیده میشود.
انقلاب اسلامی ایران بعد از چند قرن سکولاریسم و ولایت بشر در قرن بیستم از ولایت خداوند سخن گفت و به جای مطرح کردن نظریه اصالت سود و اصالت لذت، مفاهیم زهد، تقوا، ایثار و عدالت و حاکمیت دین را مطرح کرد و برخلاف نظریههای رایج در میان نظریههای انقلاب، نظریه جدید و شگفتی را اضافه کرد که از آن به انقلاب فرهنگی و مذهبی یاد میشود.
بنابراین جمهوری اسلامی ایران از ابتدا با سلطه واقعی مستکبران که سلطهی فرهنگی مبتذل و فاسد است مخالفت کرده است؛ از اینرو این قدرتها برنامهریزی کلان و طولانی مدتی را شروع کردند؛ تا به تدریج با نفوذ به فرهنگ ایرانی و اسلامی، باورها، اعتقادات، رسوم، آداب و عادات و در مرحله بالاتر، زبان و خط جامعه ایران و ملتهای مسلمان را تغییر دهند و به سلطه فرهنگی که مقدمه سلطه نظامی است، دست یابند.
یکی از مقولههای مهم فرهنگی که مورد هجمه دشمنان قرار گرفته، بحث پوشش و حجاب بانوان است که رهبر معظم انقلاب در این زمینه میفرماید «شما میبینید که در همین کشور ما، یک روز بیحجابی را اجباری کردند؛ اما احدی در دنیا اعتراض نکرد که چرا بیحجابی را اجباری میکنید! در کشور همسایهی ما ترکیه، بیحجابی را اجباری کردند....بالاتر از این، در کشورهای اروپایی که خودشان را پیشرفته میدانند و در ادعا و تبلیغات، مسایل حقوق بشر و آرای انسانها برایشان حایز اهمیت است یعنی فرانسه و انگلیس، اجازه ندادند که چند نفر زن یا دختر مسلمان، با حجاب اسلامی رفت و آمد کنند و به مدارس بروند! اینجا اجبار و الزام را جایز میشمارند و در آن ایراد و عیبی نمیبینند؛ اما جمهوری اسلامی به خاطر اینکه حجاب را در جامعه الزامی میداند، همه این محافل، آن را مورد اعتراض قرار میدهند! اگر الزام زنان به شکلی از لباس و زیّ ایراد دارد، ایراد آن بیشتر از الزام به حجاب است؛ زیرا این به سلامت نزدیکتر است؛ حداقل این است که ایندو، با یک نظر دیده بشود؛ اما غرب اینطوری عمل نمیکند....برای همین است که این برخلاف فرهنگ پذیرفته شدهی غرب است. اینها روی این مسأله بشدت حساسند.»10/1/69
مسأله بیحجابی و برهنگی زنان از اهداف استعماری و استکباری دشمنان برای به چالش کشیدن فرهنگ و سبک زندگی جوامع اسلامی بهویژه نظام اسلامی ایران است که این پروژه را در ظاهر برای به صحنه درآوردن و اجتماع کشاندن بانوان اما با هدف فاسد کردن زن، خانواده و جامعه پیگیری میکنند؛ تا به تدریج بتواند به اهداف استعماری و صهیونیستی خود دست پیدا کنند؛ در همین زمینه گفتوگوی تفصیلی داشتهایم با دکتر نعمتالله کرماللهی، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) که تقدیم خوانندگان میشود.
رسا ـ درباره تأثیر اعتقاد و مبانی انسانها بر سبک زندگی آنها توضیح دهید؟
در حوزه سبک زندگی و پوشش به لحاظ مبانی فکری، معرفتی و فلسفی نسبت به جهان هستی دو دیدگاه معنوی و دینی یا دنیایی و سکولار به جهان هستی وجود دارد.
گاهی اوقات ممکن است، انسانها نسبت به هستی، نگاه درستی داشته باشند؛ به عنوان مثال در حوزه اعتقادات، همه نسبت به این که نور واحدی در کانون هستی است و همه چیز پرتویی از ذات خداوند است؛ تردیدی نداشته باشند و خداوند را در مقام نظر قبول داشته باشند؛ اما ممکن است در عرصه رفتاری و ظواهر همچون انجام عبادات و پوشش مناسب، مشکل داشته باشند.
اگر با یک جریان کلی و عامی به حرکت جامعه نگاه کنیم، متأسفانه نوعی سکولاریسم عملی را میبینیم؛ یعنی ممکن است آدمها در مقام نظر، هستی را با نگاه دینی و معنوی نگاه کنند؛ اما در عمل به دنیا دلبستگی و تعلق خاطر دارند که آثار آن در زندگی فرد خودش را نشان میدهد.
اخیراً شاهد هستیم، نوعی سکولاریسم نظری در جامعه در حال ترویج است که ممکن است رسانههایی همچون شبکههای اجتماعی، فضای مجازی، ماهوارهها، میزانی از این سکولاریسم نظری را دامن بزنند.
همچنین ما نیز با پیریزی یک نظام آموزشی عالی وارداتی در کشور که از ابتدا تا انتهای آن برگرفته از یک فرهنگ سکولار است؛ با دست خود به رواج سکولاریسم نظری میپردازیم؛ به عنوان مثال وجود چهار هزار دانشجو در کشور، نشاندهنده تلاش برای برخورداری مردم از سواد است؛ اما از طرف دیگر این نظام آموزشی، تفکر سکولار را در کشور گسترش میدهد.
زمانی که یک بنای علمی را در عرصه علوم انسانی، علوم طبیعی و علوم فنی در جامعه گسترش میدهیم؛ این بنا مبتنی بر یک مبنایی است؛ خواه یا ناخواه آن مبنا در زندگی افراد جامعه نیز وارد خواهد شد؛ کسی که روانشناسی، اقتصاد و جامعهشناسی میخواند، ممکن است با مکاتب و مبانی نظری آنها آشنا شود؛ اما به صورت غیرمستقیم آن مبانی که این بنا بر آن استوار شده است، روی ذهن فرد تأثیر گذاشته و نگاهش را به همه چیز تحت الشعاع قرار میدهد که در عدهای این امر به صورت پررنگ، خودش را نشان میدهد و ممکن است آنها را به الحاد برساند.
در حال حاضر ما در دانشکده علوم اجتماعی، دانشجوی مارکسیسم داریم؛ یعنی فردی خودش را مارکسیسم میداند و تلاش میکند تا این مکتب ایدئولوژیک را ثابت کند و با تعصب و اعتقاد از آن دفاع میکند.
وقتی نگاه تغییر میکند، آثار آن در ابعاد مختلف رفتاری فرد خودش را نشان میدهد؛ یعنی در همه عرصهها از جمله نوع پوشش، خوراک، تفریحات و موسیقی آشکار میشود؛ به تعبیر علامه برخی اوقات، مبدأ میل انسانها را عوض میکند؛ یعنی میل فرد را از نگاه آخرتگرا به نگاه دنیاگرا تغییر میدهد.
رسا ـ با توجه به این که نوع پوشش افراد، ارتباط مستقیمی با سبک زندگی، اعتقاد و مبانی آنها دارد، رسانهها چقدر برای تغییر مبانی و نوع پوشش افراد تلاش میکنند؟
وقتی به عرصه پوشش در جامعه نگاه میکنم؛ ریشه آن را در تغییر نگاههایی میبینم که متأثر از نقش پر رنگ رسانه است؛ به ویژه شبکههای اجتماعی که در حال حاضر به شدت نقش آفرینی هستند.
اکنون برخی شبکههای اجتماعی، عرصههای گسترش اباحیگری و لیبرالیسم اخلاقی و فرهنگی در جامعه ما هستند؛ افراد در شبکههای مختلفی عضو میشوند که در این شبکهها، بسیاری از خطوط قرمز که در فضای واقعی اجتماع و منابع اصیل دینی و آموزههای اسلامی، مذموم شمرده و از آن نهی شده است؛ به راحتی شکسته میشود.
فرد احساس میکند که این فضا واقعی نیست و بر آن نوعی نظارت توهمی دارد؛ از اینرو تصور میکند هر زمان میتواند از آن گروه خارج شود؛ اما این شبکهها به تدریج بر روی او تأثیر گذاشته و او را پایبند میکنند.
شبکههای اجتماعی که از سوی اپلیکیشنهای مختلف همچون وایبر، واتسآپ و موارد دیگر در جامعه ما گسترش پیدا کرده است، به صورت حسابشدهای مهندسی افکار میکنند.
یعنی تمامی اطلاعات تبادلی فردی که عضو وایبر میشود، از طریق سرور مرکزی که وایبر دارد، ذخیره و ثبت میشود و با توجه به نوع شبکهای که فرد در آن قرار دارد؛ خودش کنترل اکانت آن فرد را در اختیار میگیرد و از این طریق فکر آن فرد را مهندسی میکند.
همین مهندسی افکار در گوگل نیز وجود دارد و اگر کلمهای عادی را جستجو کنید و تصویر را بزنید، حتماً چند تصویر نامناسب نیز به شما ارائه میکند؛ از اینرو مهندسی افکار در شبکههای اجتماعی، فضای مجازی و ماهوارهها وجود دارد و بسیاری از برنامههای ماهوارهها، راهبردی هستند.
به عنوان مثال وقتی برنامه «چرا که نه» شبکه من و تو پخش میشود؛ قصدش این است که تمام عرصهها و حریمهایی را که بانوان جامعه ما به دلایل مختلفی همچون حرمت شرعی و تابوهای عرفی نمیتوانند در آن وارد شوند را نقض کند و اباحیگری را ترویج دهد.
شبکههای مختلف ماهوارهای تمام تلاششان بر این است که سبک زندگی مخاطب خود را عوض کنند و به گونهای برنامهها، محتوای صحبتها را تنظیم و مهمانها را انتخاب میکنند که وقتی مخاطب آن برنامه را دید، نگاهش همان نگاهی شود که کارگردان و تهیه کننده برنامه خواسته است.
بنابراین اگر در برنامههای نخست، مخاطب مقاومت کند؛ به تدریج پس از شش ماه با مشاهده این برنامه، نوع نگاهش نسبت به بسیاری از مسائل در عرصههای سبک زندگی متفاوت شده و همان نگاهی خواهد شد که دستاندرکاران آن برنامه اراده کردهاند.
رسا ـ درباره آرایش رسانهای و تهاجم فرهنگی دشمن علیه اعتقادات و باورهای جامعه در رسانهها و مدیریت فرهنگی جامعه از سوی دشمن نیز توضیح دهید؟
قضیه برجهای دو قلو و طالبان همگی با قصد تسلط آمریکا بر خاورمیانه صورت گرفت و در خاورمیانه نیز معتقد بودند که ایران با فرهنگ اسلامی ناب، تمدن طولانی و موقعیت استراتژیک به عنوان سر مار است و باید این سر مار له شده و ایران تجزیه شود.
استراتژی «hart land» که ایران قلب زمین است به این دلیل است که روی مخزن انرژی دنیا قرار گرفته است؛ حدود600 میلیارد از 1000 میلیارد بشکه منابع انرژی شناخته شده دنیا و به ویژه نفت در ایران تولید میشود؛ از اینرو تا زمانی که ایران، مستقل عمل کند، آنها نمیتوانند آن را کنترل کنند.
آمریکا در سال 1384 به بعد با قصد سلطه بر ایران به عراق حمله کرد و میخواست که ایران تجزیه شود؛ اما پس از جمعبندیهایی که در کمیته خطر جاری داشت به این نتیجه رسید که باید از طریق جنگ نرم وارد مبارزه با ایران شود که در نهایت به پروژه دلتا رسید.
پروژه دلتا در اصطلاح پروژه مثلثی است که آمریکا سه محور لس آنجلسی برای آن در نظر گرفته است که محور نخست آن در سال 1388 اتفاق افتاد، محور دوم آن محور مهار بود که موضوع تحریمها علیه ایران در آن بررسی میشد و بحث نبرد رسانهای که با هدف تبدیل شبکههای ماهوارهای به شبکههای هوشمند راهبردی همچون شبکه بیبی سی فارسی، من و تو، شبکه فارسی وان و تأسیس حدود 140 شبکه دیگر پیگیری شد؛ بنابراین برای هر یک ساعت ایرانی، 140 ساعت برنامه راهبردی تغییردهنده مبانی فکری، معرفتی و سبک زندگی در دستور کار گرفت.
در سال 89، هنگامی که کنگره آمریکا از اوباما گزارش خواست؛ اوباما به کنگره این گونه گزارش داد که «ما توانستیم، گوشیهای هوشمند را وارد ایران کنیم و در این پنج سالی که گوشیهای هوشمند وارد ایران شده، نیمی از کاربران ایرانیان از این نوع گوشیها دارند».
به راحتی اپلیکیشنهای مختلف بر روی این گوشیهای هوشمند نصب شده است که به راحتی تمامی اطلاعات از کشور خارج میشود و هر نوع برنامهریزی که آنها نیاز داشته باشند، انجام میدهند؛ به عنوان مثال ذائقه ما را رصد کرده و مدیریت افکار میکنند و متأسفانه دولت نیز با عدم اجرای طرح شبکه ملی اطلاعات به آنها کمک میکند.
آثار دانلود فیلمهای غیراخلاقی، در کف خیابانها مشاهده میشود و هر پسر و دختر و خانوادهای که با این فیلمها محشور شد، به طور حتم پس از مدتی، پوشش او تحت الشعاع قرار گرفته و رفتار او در عمل تغییر میکند.
رساـ نقش حاکمیت در بهسازی فرهنگ جامعه با تأکید بر ابزار پیشگیری و کنترل چقدر است؟
در عرصه شبکه اجتماعی، متأسفانه دولت به هر دلیلی زیر بار شبکه ملی فضای مجازی نمیرود، حکومت وظیفه قطعی در عرصه فرهنگ دارد و همانگونه که دغدغه معاش و رفاه مردم را دارد، باید دغدغه فراهم کردن و تمهید شرایط تعالی جامعه را نیز داشته باشد و همانگونه که زیرساختهای توسعه را فراهم میکند؛ باید زیرساختهای شهر معنوی و پاک را نیز داشته باشد.
وقتی یک دولت رسالت تعالی را دارد، به طور حتم نمیتواند به خانه مردم لولهکشی فاضلاب کند؛ زیرا اینترنت، نوعی لولهکشی فاضلاب است و در کشوری همچون آمریکا که به تعبیر خودشان مهد آزادی است؛ اینترنت «baby» دارند و بچهها در مدارس به اینترنت و محتواهای سالم دسترسی دارند.
هرکسی یک اکانت ملی همانند شماره ملی دارد که هر زمان و هرجایی که به اینترنت و فضای مجازی وارد شود؛ قابل ردیابی است و برای هر دانلودی باید جریمهای بپردازد که به همین دلیل شهروندان آمریکایی دنبال این چیزها نیستند؛ بنابراین کشوری که مروج این مسائل است و میلیونها سایت غیراخلاقی تأسیس میکند و از این ناحیه چند میلیارد دلار درآمد دارد؛ در مورد کشور خودش کنترل و فیلترینگ را اعمال میکند.
وقتی دولت اسلامی، وظیفه تعالی را دارد؛ به طور حتم رسالت پاکسازی و فیلترینگ فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و سرمایهگذاری در عرصه سختافزارهای فرهنگی را نیز خواهد داشت؛ دولت وظیفه دارد، اپلیکیشنهای ملی راه بیاندازد و به رسانه خود کمک کند؛ تا برنامههای مناسب تولید کنند.
وقتی قضیه تب کنگویی و وبا رایج میشود، بسیج عمومی شکل میگیرد و دولت هزینه زیادی برای سرکوب بیماری مصرف میکند و همین دولت وظیفه دارد که سبک زندگی را سالمسازی و تفریحات سالم ایجاد کند.
اینترنت باید ایمن، ارزان و سالم باشد، یعنی در آن اطلاعات افشا نشود و حریم خصوصی رعایت شود؛ اما اینترنت در کشور ما گرانترین، کندترین و جزء ناسالمترین اینترنتهای دنیا است؛ زیرا فیلترینگ خاصی برای آن وجود ندارد.
علم غربی چیزی برای دلبستگی ندارد؛ چنان که از طب گرفته که تمام درمانهای آن بر پایه شیمی و داروهای شیمیایی بوده و عوارض این داروها دامنگیر همه شده است؛ تا محصولات کشاورزی غربی که انواع تومورها را در میان مردم توسعه داده و محیط زیست را تخریب کرده است و همچنین علوم انسانی غربی که مروج الحاد و کفر است.
فرد تا زمانی که از موضع اصیل خودش گزینش نکند، راه به جایی نخواهد برد؛ از اینرو حوزه علمیه باید متولی اصلی فرهنگ در کشور ما باشد؛ یعنی آن چشمه فیاضی که باید به پیکره جامعه تزریق شود، حوزه علمیه است؛ زیرا نظام دانشگاهی ما در حوزه علوم انسانی نظامی وابسته و محتوای آن ترجمهای و وارداتی است و در عرصههای مختلف تئوری ندارد که حوزه علمیه نیز به این عرصه وارد نشده است.
تئوری ولایت فقیه امام خمینی(ره) که یک نظام سیاسی را اداره میکند؛ در عرصه فقه حکومتی و فقه سیاسی باید گسترش پیدا کند و رهبر معظم انقلاب در این باره چندین مرتبه سفارش کردند.
در عرصههای مختلف نوپدید همچون فقه ارتباطات، فقه رسانه، فقه زنان، فقه جوانان و فقه پزشکی به شدت خلأ داریم که حوزه علمیه میتواند پاسخگو باشد و این خلأها را جبران کند./908/