تاریخ مصرف طالبان برای پاکستان تمام شده است
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، در حالی که ملا اختر منصور، رهبر جدید طالبان افغانستان در اولین پیام صوتی خود خواهان انسجام همه گروههای تشکیل دهنده این گروه شد، اما واکنشهای برخی اعضای گروه به انتخاب وی بیانگر شکاف و اختلاف عمیق در بدنه طالبان است. الان جنگ قدرت درون طالبان دستهبندیهای جدیدی را در داخل این گروه ایجاد کرده است و بین اعضای طالبان بر سر این موضوع که آیا باید مبارزه با دولت را ادامه داد یا اینکه به مذاکرات صلح پیوست اختلاف نظر و دو دستگی ایجاد شده است و همین مسئله کار را برای ادامه حیات این گره دشوار کرده است. ادامه این اختلافات باتوجه به ظهور تروریستهای داعش در افغانستان میتواند به تضعیف طالبان و قدرتیابی داعش منجر شود.
حجت الاسلام سیدعیسی حسینی مزاری، مدیر مسؤول خبرگزاری صدای افغان و کارشناس مسائل افغانستان میگوید اختلافاتی که پس از تأیید خبر مرگ ملاعمر در طالبان ایجاد شده یک طرح برنامهریزی شده است تا طالبان را تضعیف کنند. مزاری میگوید:«پاکستان افغانستان قدرتمند را در کنار مرزهای خود بر نمیتابد و از اینرو سعی میکند تا حکومتی در افغانستان روی کار باشد که مطابق اهداف و سیاستهای پاکستان حرکت کند». به گفته او، داعش در افغانستان از قدرت و اقتدار برخوردار نخواهد شد، زیرا مردم این کشور باتوجه به روحیات و افکاری که دارند از حضور تروریستهای داعش به هیچ وجه استقبال نخواهند کرد. برای بررسی تحولات افغانستان با مزاری به گفتوگو نشستیم. او از سال 1357 در مبارزات سیاسی بوده و از سال 1361 وارد مبارزات جهادی علیه نیروهای شوروی شده است. مزاری از سال 1370 تشکیلاتی را با نام فعالیتهای فرهنگی تبیان و سال 1371 هفتهنامه فریاد عاشورا را تأسیس نمود که در 15 کشور خارجی هم توزیع میشد. خبرگزاری صدای افغان که در 1380 بنیان نهاد اولین خبرگزاری خصوصی در افغانستان است که او اکنون ریاست آن را بر عهده دارد. روزنامه انصاف نیز که یکی از معتبرترین روزنامههای افغانستان است به صاحب امتیاز و مدیرمسئولی مزاری چاپ میشود و علاوه بر همه اینها او نماینده تام الاختیار آیتالله مکارم شیرازی در کل افغانستان است.
آقای مزاری! الان باتوجه به مرگ ملامحمدعمر رهبر سابق طالبان و جانشینی ملااختر منصور، شکافهایی در این گروه ایجاد شده است و حتی برخی فرماندهان ارشد طالبان در مقابل منصور صف آرایی کردهاند و وی را مسئول مرگ ملاعمر میدانند. به نظرتان این اختلافات چه پیامدهایی برای آینده طالبان خواهد داشت؟ آیا اختلافات درونی موجب تضعیف این گروه خواهد شد؟
به هر حال طبیعی است که وجود اختلافات و شکاف پس از مرگ ملاعمر تأثیر منفی روی گروه طالبان خواهد گذاشت و اصولاً این یک حرکت برنامهریزی شده برای تضعیف طالبان است. شاید برنامه این است که تاریخ مصرف طالبان تمام شده و با این اقدامات میخواهند زمینه را برای از بین بردن طالبان فراهم کنند. با این حال، این اختلافات بر اساس طرح و برنامه باشد یا نباشد طبیعتاً روی لایههای مختلف طالبان تأثیر منفی خواهد داشت و منجر به تضعیف آن خواهد شد.
این طرح ضد طالبان که گفتید، صرفاً از سوی پاکستان برنامهریزی شده یا کشورهای دیگر نیز در این امر دخیل هستند؟
اصولا ناامنیهایی که الان در افغانستان وجود دارد ریشه داخلی آن بسیار کمتر است. اگرچه بستر اصلی ناامنی در افغانستان وجود دارد ولی از این ضعفها سوءاستفاده میشود و ریشه بیشتر بیثباتیها و ناامنیها در خارج از مرزهای افغانستان جریان دارد. حتی تأسیس گروههای مختلف تروریستی با استفاده از نیروهای داخلی افغانستان همه طرح و نقشه کشورهایی است که منافع گستردهای در داخل افغانستان دارند و این کشورها سعی میکنند با ناامنکردن افغانستان اهداف خود را تأمین کنند و در این بین پاکستان نقش مهمی ایفا میکند.
هدف پاکستان از ایجاد ناامنیها در داخل افغانستان چیست؟
پاکستان منافع زیادی در افغانستان دارد. یکی از این منافع این است که پاکستان، به افغانستان به عنوان عقبه سیاسی، نظامی و فرهنگی خود به خصوص در مقابله با هندوستان مینگرد. با توجه به تضاد منافعی که پاکستان با هند دارد، تلاش میکند تا حضور جدیتری در افغانستان داشته باشد. مسئله دوم که برای پاکستان بسیار اهمیت دارد خط مرزی دیورند است. این خط مرزی که نماد دوران استعمار است بر اساس تصمیم و سیاستهای انگلیس انجام شد و بر طبق آن قرار شد که بخش زیادی از خاک افغانستان به پاکستان ضمیمه شود و تحت تسلط این کشور باشد. قرارداد این خط مرزی هم 100 سال بود که مهلت آن سالهای پیش به اتمام رسیده است. به همین خاطر، پاکستان نگران است که اگر افغانستان امن، باثبات و قدرتمند در کنار مرزهایش حضور داشته باشد قطعاً به دنبال احقاق حق خود برخواهد آمد و سعی خواهد کرد تا خاک از دست رفته خود را دوباره از پاکستان پس بگیرد. به همین منظور، پاکستان، افغانستان ضعیف را در مرزهای خود ترجیح میدهد، حتی اگر ناامنیهای داخل افغانستان تبعات منفی برای پاکستان داشته باشد.
از آنجا که خاک افغانستان تا نزدیکی شهر اسلامآباد، پایتخت پاکستان امتداد دارد و اگر افغانستان به دنبال بازگرداندن خاک خود باشد این وضعیت تأثیر بسیار منفی بر پاکستان خواهد داشت و همین مسئله سبب شده تا مقامات پاکستانی همیشه نسبت به همسایه شمالی خود حساس باشند و به بیثباتیها در این کشور دامن بزنند.
موضوع سوم، اینکه افغانستان گذرگاهی برای بازارهای آسیای مرکزی است و این موضوع برای پاکستان بسیار مهم است که میتواند کالاهای تولیدی خود را از مسیر افغانستان به این منطقه صادر کند. بنابراین سعی دارد در افغانستان حداقل حکومتی برقرار باشد که مطابق اهداف و سیاستهای پاکستان عمل کند تا منافع آنها را تأمین نماید. پاکستان، افغانستان قدرتمند را در کنار مرزهای خود برنمیتابد و گذشته از این افغانستان از سابقه بیش از 5 هزار ساله برخوردار است در حالی که تاریخ پاکستان کمتر از 100 سال است و این رقابت و حسادت باعث میشود تا پاکستان برای تخریب و تضعیف افغانستان تلاش کند.
مطلب دیگری که در رابطه با خرابکاری پاکستان مطرح است اینکه اصولاً باتوجه به ساختار نظامی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پاکستان و باتوجه به آماده بودن بسترهای مناسب، سایر کشورهایی که در افغانستان منافع دارند از طریق پاکستان سعی دارند در افغانستان جنجال ایجاد کنند. امروزه، بسیاری از طرحهای استعماری و استکباری غربیها از طریق پاکستان انجام میشود و چنانچه خود بینظیر بوتو، نخست وزیر پیشین پاکستان اعتراف کرده بود که ما با نظر امریکاییها، با طرح و برنامه انگلیسیها و با پول و امکانات عربستان، طالبان را ایجاد کردیم. یعنی پاکستان در اصل مجری سیاستهای غرب علیه افغانستان بوده است و از سالها پیش طالبان را به عنوان یک گروه تروریستی تأسیس کردند تا در افغانستان ناامنی ایجاد کنند. در سال 1373 شمسی وقتی نیروهای طالبان وارد افغانستان شدند ویرانگریهای زیادی را در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی افغانستان به وجود آوردند.
اصولاً اقداماتی که طالبان در افغانستان انجام داد سبب شد تا ضربات مهلکی از ناحیه این گروه علیه دین و افکار مذهبی مسلمانان جهان وارد شود. اگر غرب سالانه میلیاردها دلار علیه اسلام و مسلمین به خصوص علیه افغانستان که پس از پیروزی علیه ارتش شوروی افتخاراتی نصیب این کشور شده بود، هزینه میکرد الان با استفاده از گروههای تروریستی این کار را انجام میدهد و از طریق خود مسلمانان در جهت بدنام کردن دین اسلام گام بر میدارد. قبل از القاعده و داعش که امروزه در راستای بدنام کردن دین اسلام از سوی غربیها تأسیس شدهاند، طالبان بعد از پیروزی جهاد افغانستان اولین گروهی بود که در این راستا تأسیس شد و متأسفانه غربیها توانستند با استفاده از افکار قرون وسطایی طالبان تبلیغاتی را علیه اسلام وارد کنند. مهمتر اینکه افغانستان و مردم این کشور در جهاد 14 ساله برای مسلمانان در جهان افتخار آفریدند و به سمت الگوشدن در جهان اسلام پیش میرفتند و حتی در خارج حرکتهای دینی برگرفته از جهاد افغانستان شروع شده بود و این حرکت برای غرب بسیار خطرناک بود و آنها سعی کردند تا الگوی جهادی و مبارزاتی را تخریب کنند و اکنون مردم افغانستان قربانی حرکت خود شدهاند که در زمان جهاد کسب کردند.
آیا پاکستانیها این مسئله را درک نمیکنند که وجود ناامنی و بیثباتی در افغانستان به ضرر پاکستان هم است. زیرا ناامن شدن افغانستان مرزهای پاکستان را هم تهدید میکند. پس چرا باز هم به درگیریها در افغانستان دامن میزنند؟
این شرایط خیلی به ضرر پاکستان نیست. شاید پاکستان تعداد قربانیهای خود را تحمل میکند تا به منافع کلان تری دست پیدا کند. نه تنها مرزهای افغانستان حتی در داخل پاکستان هم عملیات انتحاری انجام میشود. کسانی که در راستای مصالح عمومی پاکستان عمل میکنند نقش زیادی در تعاملات پشت پرده ندارند و یک گروه محدودی هستند که در سازمان اطلاعات پاکستان «آی اس آی» و ارتش این کشور هستند که مطابق مصالح و منافع پاکستان و مردم این کشور عمل نمیکنند. اگر اینها به دنبال منافع پاکستان بودند باید از سالها پیش این وضعیت را مدیریت و مشکلاتشان را با افغانستان حل میکردند و در راستای امنیت پاکستان حرکت میکردند ولی این افراد برای اینکه در پاکستان ثبات و امنیت برقرار سازند، تلاش نمیکنند. بنابراین، این افراد در مسیر منافع کلان کشورهای قدرتمند خارجی در منطقه در رابطه با افغانستان حرکت میکنند.
به نظر میرسد بعد از مرگ ملا عمر، نوعی بحران هویت داخل طالبان به وجود آمده و حتی انفجارهای اخیر در افغانستان را برخی نوعی نمایش قدرت طالبان در مقابل دولت و داعش میدانند، شما این موضوع را چقدر جدی میدانید؟
به هرحال، گروه طالبان تلاشهایی را انجام میدهند تا به گونهای خود را نشان دهند که همچنان گروه قدرتمندی هستند. در گذشته گروه طالبان یک گروه منسجم و قدرتمند با تشکیلات واحد در کل افغانستان نبود، الان نیز انسجام و اتحادی بین آنها دیده نمیشود.
برخی کشورها از نام طالبان سوء استفاده میکنند و اقداماتی را انجام میدهند تا اینگونه وانمود کنند که طالبان برخلاف منافع مردم و دولت افغانستان عمل میکند و در این میان نقش پاکستان و نیروهای امنیتی این کشور به وضوح قابل مشاهده است. چنانچه در استان فاریاب عملیاتی ژنرال عبدالرشید دوستم علیه طالبان انجام داد و تعدادی را دستگیر کردند و کشتند که در بین کشته شدگان یکی از ژنرالهای برجسته پاکستان نیز وجود داشت. انفجارهای گستردهای که در افغانستان انجام میشود نمیتواند کار یک گروه داخلی افغانستان باشد. حرکتها بسیار سازمان یافته، پیشرفته و دقیق است و این از سوی یک نیروی سازمان یافته دولتی حمایت میشود. من معتقد نیستم که طالبان چه بعد از سقوط حکومت این گروه در سال 2001 و چه حالا، در شهرهای مختلف دست به چنین تحرکاتی بزند و با این وسعت عملیات انجام دهد.
اعضای طالبان در مذاکره با دولت کابل به دو دسته تقسیم شدهاند و برخی از اعضای گروه موافق و برخی مخالف مذاکره هستند و حتی با اعلام مرگ ملاعمر مذاکرات صلح به تعویق افتاد. به نظرتان این اختلافات چه تأثیری بر روند مذاکرات صلح با دولت افغانستان خواهد داشت؟
به نظر من مذاکرات صلح در افغانستان یک روند معقول و مقبولی نیست. من در گذشته در مصاحبههای مختلف گفتهام که اصولاً صحبت از صلح وجود ندارد و در افغانستان تنها با نام مقدس صلح بازی میشود. نه دولت کابل عزم جدی برای مذاکره دارد تا بر اساس اصول و برنامه صلح عمل کند و نه گروه طالبان گروه منسجم و متحدی است که در برابر دولت بنشیند و از سیستم منظم برخوردار باشد تا به نتایجی دست پیدا کند. به همین خاطر، بحث صلح در افغانستان معنا ندارد و اگر وضعیت دولت و حکومت ما به همین منوال بماند، پاکستانیها با عناوین مختلف با دولت کابل و حکومت افغانستان بازی خواهند کرد تا برنامههای خود را پیش ببرند.
در صورتی که طالبان حاضر به مذاکره نشود واکنش دولت کابل چه خواهد بود؟
آنچه تاکنون ثابت شده این است که دولت افغانستان از موضع قاطع در برابر طالبان برخوردار نبوده است. هم دولت حامد کرزای، رئیسجمهور سابق افغانستان و هم دولت فعلی با سیاست تضرع با طالبان برخورد میکند و این نوع سیاست طبیعی است و دولت افغانستان را از موضع قدرتمند برخوردار نمیسازد. اگر دولت از موضع قدرت وارد عمل نشود، طالبان هرچقدر هم ضعیف باشد کشورهای حامی این گروه از این شرایط سوء استفاده خواهند کرد تا دولت کابل را تحت فشار قرار دهند.
در ماههای اخیر افرادی به عنوان داعش در افغانستان ظهور پیدا کردهاند و حتی این گروه تروریستی به طالبان اعلان جنگ داده است و هر روز قدرت بیشتری کسب میکند، به نظر شما اختلافات در طالبان باعث نمیشود که داعش از این فرصت استفاده کند و قدرت خود را افزایش دهد؟
در محافل افغانستان نیز صحبت بر سر این موضوع است و حتی اعلام خبر مرگ ملاعمر نیز در راستای تضعیف طالبان انجام شد تا از آن طرف داعش بتواند از جایگاهی در افغانستان برخوردار شود. ولی من معتقد هستم که داعش در این کشور از قدرت و اقتدار برخوردار نخواهد شد، زیرا مردم افغانستان باتوجه به روحیات و افکاری که دارند از حضور گروه داعش به هیچ وجه استقبال نخواهند کرد. حتی طالبان هم که در این مدت در بین مردم از پایگاهی برخوردار بودند سعی میکردند تا در بستر فکری مردم حرکت کنند.
الان افکاری که در سطح طالبان وجود دارد در بین مردم نیز حاکم است و افکاری که طالبان در بحث زنان و مکتب رفتن آنها و دیگر اعتقادات مذهبی دنبال میکند با افکار مردم افغانستان در تضاد نیست. ولی افکار و اعتقادات داعش با فکر مردم افغانستان سازگاری ندارد. به خصوص جهاد نکاح که در عراق و سوریه انجام میشود، این تفکر در افغانستان حکمفرما نیست. نه تنها گروه طالبان مخالف اینهاست بلکه گروههای مردمی نیز حاضر به همکاری با داعش نیستند.
شما معتقدید که داعش نمیتواند در افغانستان قدرتی کسب کند اما برخی افراد مثل گلبالدین حکمتیار، رئیس حزب اسلامی افغانستان اخیرا از تروریستهای داعش حمایت کردهاند، به نظر شما پشتیبانی این افراد از داعش نمیتواند نظر مردم را نسبت به این گروه تروریستی تغییر دهد؟
افرادی مثل حکمتیار در بین مردم افغانستان از جایگاهی برخوردار نیستند چه برسد که بتوانند نظر مردم را تغییر داده و جایگاه داعش را در افغانستان بالا ببرند.
باتوجه به اینکه ظهور داعش در افغانستان را کاناداییها و انگلیسیها برای اولین بار اعلام کردند و این احتمال وجود دارد که غربیها با این تصور که تاریخ مصرف طالبان تمام شده داعش را در مقابل طالبان تأسیس کردند، آیا این بهانهای نمیشود تا امریکاییها بار دیگر برای تأمین امنیت به این کشور باز گردند. یعنی همانکاری که در ماههای اخیر در عراق انجام دادند و به بهانه مقابله با داعش تعدادی از نیروهای خود را وارد عراق کردند؟
طی 30 سال گذشته غربیها در افغانستان بازیهای مختلفی انجام دادند و به خصوص پس از حمله امریکا به این کشور این بازیها به اوج خود رسید. طبیعی است که غربیها از هر شرایطی که بتوانند استفاده میکنند تا اهداف خود را پیش ببرند. اینکه تا چه میزان میتوانند موفق شوند بستگی به اوضاع داخلی افغانستان و سطح هشیاری مردم و نخبگان سیاسی کشور دارد. اینکه افغانستان در دهههای گذشته به عنوان آزمایشگاه سیاستهای مختلف شرق و غرب قرار گرفت ناشی از سطح هشیاری پایین مردم و شخصیتهای افغانستان بود و اگر این سطح هشیاری همچنان پایین باقی بماند و مردم کشور در راستای منافع اسلامی و دینی خودشان وارد عمل نشوند و با هم متحد نشوند قطعاً غربیها به خصوص انگلیس و امریکا هر روز یک بازی جدید را شروع خواهند کرد و از موقعیت استراتژیک افغانستان به نفع اهداف خودشان سوء استفاده میکنند.
امروز، افغانستان قربانی موقعیت استراتژیک خود شده است و دندان طمع غربیها در افغانستان به این راحتیها کشیده نمیشود. افغانستان الان به عنوان چهارراه اطلاعاتی و سرزمین بسیار ارزان برای غربیها در جهات تربیت تروریست و اعزام آنها به سایر کشورها و هدایت سایر حرکتهای تروریستی مطرح است. افغانستان مشرف به کشورهای قدرتمندی است که اهمیت این کشور را دوچندان میکند. باتوجه به اعلام سازمانهای اطلاعاتی امریکا چهار کشور قدرتمند اقتصادی (چین، روسیه، هند و ایران) به زودی در شرق ظهور خواهند کرد و امریکاییها پیشبینی کردهاند که قدرت غرب به شرق منتقل خواهد شد و به همین منظور در وهله اول، تلاش غربیها این است که چهار کشور را نابود کنند و به همین خاطر، گسترش دادن داعش به سمت کشورهای آسیای مرکزی و حتی خود چین در این راستا انجام میشود تا در این کشورها مشکلاتی را ایجاد کند.
اگر نتوانستند در جهت نابودی این کشورها عمل کنند حداقل بتوانند آنها را تضعیف نمایند. حتی اگر نتوانستند آنها تضعیف را کنند حداقل آنها را مهار و کنترل کنند و از قدرت آنها در راستای اهداف غرب استفاده نمایند. از اینرو، برای ضربه زدن به این کشورها افغانستان بهترین گزینه است تا از طریق موقعیت افغانستان اهداف خود را عملی کنند.
در پایان ارزیابی خود را از تحولات آتی افغانستان بفرمایید.
وضعیت افغانستان در صورتی بهبود مییابد که احزاب، سازمانها و مردم هشیار باشند و خود را سامان دهند و بر اساس منافع اسلامی خودشان عمل کنند و کشور را از تیررس اهداف و سیاستهای نیروهای خارجی نجات دهند. بحث دیگر این است که امنیت افغانستان به تحولات و تعاملات منطقهای و جهانی بستگی دارد.
اگر وضعیت ایران در مناسبات با غرب بهبود پیدا کند یعنی به اهداف خودش برسد و کشورهای غربی هم نسبت به خواستههای ایران در رابطه با بحث هستهای تمکین کنند و وضعیت روسها هم بهبود پیدا کند اوضاع افغانستان نیز تاحدی بهبود مییابد. همچنین اگر هماهنگی منطقهای بین روسیه، چین، هند و ایران به وجود بیاید یا به عبارت بهتر سازمان همکاری شانگهای از اقتدار خوبی در منطقه برخوردار شوند تا اینکه بتوانند در برابر سیاستهای غرب اقدامات مثبتی انجام دهند، این وضعیت برای افغانستان هم تأثیرات مثبتی خواهد داشت و امنیت به این کشور بر میگردد. در غیر این صورت، اگر وضعیت کشورهای منطقه به همین شکل کنونی ادامه داشته باشد وضعیت افغانستان نیز چندان بهبود نخواهد یافت./998/د101/ی
منبع : روزنامه جوان