مبانی قرآنی نظریه انحصار حاکمیت خداوند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، آیت الله سید احمد علم الهدی صبح امروز در دومین جلسه از درس خارج فقه خود که تحت عنوان «فقه حکومتی» در محل مدرسه علمیه سلیمانیه برگزار شد، در ادامه سخنان روز گذشته خود مبنی بر اختصاص حاکمیت به خداوند که بر اساس نظریه سیاست اسلامی مطرح می شود، به تبیین مبانی قرآنی این نظریه پرداخت.
امام جمعه مشهد مقدس با اشاره به این که معروف ترین عبارت قرآنی برای استناد این نظریه، «إنِ الحُکمُ إلّا لِلّه» است، گفت: این عبارت در سه جای قرآن آمده است؛ یکی در آیه 57 سوره انعام است که می فرماید «قُلْ إِنِّی عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ کَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلینَ» و مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آن بحث مبسوطی پیرامون حکم دارند و می فرمایند «حکم الله بر دو قسم تکوینی و تشریعی است؛ این که می گوید «إنِ الحُکم» منظورش حکم تکوینی است یعنی حاکیمت بر وجود و آفرینش منحصر بر ذات پروردگار است.»
وی با تصریح بر این که حق ما نسبت به آیات قرآن فقط استحضار است و حق تفسیر نداریم چرا که این حق معصوم(ع) است، به بررسی نظر مرحوم علامه طباطبایی پرداخت و اظهار کرد: استدلال ایشان بر جمله «ما عِنْدی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِه» است که «ما» اول آن نافیه بوده و دومی «موصوله» است.
آیت الله علم الهدی با بیان این که آیات 56 و 57 سوره مبارکه مائده یک مطلب را عنوان می کنند، افزود: پیامبر(ص) در این جا می فرمایند «من غیر خدا را تبعیت نمی کنم و من بر بیّنه خدای خود هستم که شما تکذیبش می کنید»؛ اگر سیاق این دو آیه را با ذوق قرآن شناسی بررسی کنیم، می بینیم سیاق آن توحیدی است و «ما تَسْتَعْجِلُونَ بِه» یک جمله معترضه است که در وسط آیه آمده است، از این رو به قرینه سیاق این دو آیه بر حاکمیت تشریعی دلالت دارند.
امام جمعه مشهد مقدس با اشاره به آیه چهلم سوره مبارکه یوسف به عنوان دومین آیه ای که بر انحصار حاکمیت برای خداوند دلالت می کند، یادآور شد: وقتی هم بندان یوسف را به زندان آوردند، یوسف(ع) قبل از تعبیر خواب شان آن ها را دعوت به توحید کرد و گفت «ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ.»
وی افزود: همه مفسران در این جا اتفاق نظر دارند که «إنِ الحُکم» شامل حاکمیت تشریعی است چرا که مانع آن چه حضرت یوسف(ع) می خواست توسط آن زندانیان را متوجه خدا کند، سطوت، سلطه و قدرت سلطان بود و از نظر آن ها مقتدرترین شخص، ملک بود و این مانع دیدن قدرت بالاتری به عنوان خدا و گرایش به سمتش بود؛ حضرت یوسف(ع) می خواست هیبت ملک را از چشم آن ها بیندازد، از همین رو فرمود «ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطان.»
آیت الله علم الهدی در بیان مبنای قرآنی سوم برای نظریه «انحصار حاکمیت برای خداوند» که در برابر اندیشه لیبرالی و اومانیستی «حاکمیت انسان» مطرح است، به آیه 67 همین سوره مبارکه اشاره و اظهار کرد: اینجا ظهور «إنِ الحُکم» در حاکمیت تکوینی است؛ یعقوب به فرزندانش می گوید دستوری که مبنی بر «ورود از دروازه های متفاوت مصر» به شما می دهم، در برابر مشیت خدا نبوده و مانع آن نیست چرا که حاکمیت بر تمام تکوین مخصوص خداوند است و شما خود را به خدا بسپارید.
عضو مجلس خبرگان رهبری در ادامه با اشاره به آیه 70 سوره مبارکه قصص که می فرماید «وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولی وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرجَعون»، خاطرنشان کرد: در این آیه «لَهُ الحُکم» عطف به «لَهُ الحَمد» است و ظرف اجرای آن ها یکی است یعنی «فِی الْأُولی وَ الْآخِرَةِ»؛ در آخرت حاکمیت پروردگار هم تشریعی است و هم تکوینی و همانطور که آخرت بستر و ظرف برای حاکمیت است، دنیا هم هست؛ آن چه در این آیه دلالت بر حصر حاکمیت بر پررودگار دارد، تقدم «له» بر «حکم» و «حمد» است که افاده حصر می کند.
وی از آیه 14 سوره مبارکه رعد به عنوان سند قرآنی دیگری برای نظریه اسلامی حاکمیت یاد کرد و گفت: این صراحت بر حاکمیت تشریعی دارد چرا که «لا مُعَقّب لِحُکمه» دلالت بر حاکمیت تشریعی دارد؛ اگر مدیریت قابل تعقیب باشد حاکمیتش مطلق نیست مثلا در یک کشور قوه قضائیه و دولت حاکمیت دارند اما قابل تعقیب است، در نتیجه این حاکمیت مطلقه نیست.
آیت الله علم الهدی با بیان این که آیات مذکور کمتر در مقام اثبات حاکمیت الله مورد توجه قرار گرفته اند و غالبا به همان جمله «إن الحُکمُ إلا لله» دلالت می کنند، آخرین آیه از آیات دلالت کننده بر حاکمیت خداوند را آیه 12 سوره مبارکه غافر دانست و اظهار کرد: این آیه از جمله آیاتی است که بر سبک زندگی هم دلالت دارد؛ این که اگر برای حل مسائل در کنار خداوند شخصی را بیاوریم همه آن را باور می کنند، بزرگ ترین نقص و ضعف ما در توحید و خداباوری است./820/202/ب1