۰۸ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۸
کد خبر: ۲۹۱۷۴۷

خاطره بیسیم‌چی ۱۴ساله از عملیات کربلای چهار/ برای شهادت باید یک رنگ بود

خبرگزاری رسا ـ روایتگر دفاع مقدس گفت: با افشا شدن عملیات کربلای چهار و قرار گرفتن در محاصره عراقی‌ها، یکی از رزمندگان هنگام عقب نشینی مرا بر کول خود گذاشت که من در همان حین به دلیل گیر کردن مچ پایم به سیم خاردارها و جداشدنش از هوش رفتم و زمانی که به هوش آمدم دیدم در سنگر خالی عراقی‌ها با تعدادی از رزمندگان ایرانی هستم که در آنجا پنهان شده بودند.
دفاع مقدس

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، جواد آزاد، روایتگر دفاع مقدس امروز هشتم مهردر پاتوق دفاع مقدس دانشگاه غیر انتفاعی خیام مشهد به بیان خاطرات خود درباره هشت سال جنگ تحمیلی پرداخت.

 

وی افزود: در عملیات کربلای چهار که متأسفانه افشا شد بود، پای من از مچ قطع شد و تعدادی گلوله بر بدن من اثابت کرد که یکی از رزمندگان در هنگام عقب نشینی مرا بر کول خود گذاشت که من در همان حین به دلیل گیر کردن مچ پایم به سیم خاردارها و جداشدنش از هوش رفتم و زمانی که به هوش آمدم دیدم در سنگر خالی عراقی‌ها با تعدادی از رزمندگان ایرانی هستم که در آنجا پنهان شده بودند.

 

وی افزود: یکی از بچه‌ها به من اصرار کرد که هر طوری است خود را به نیرو‌های خودی برسانم و در خصوص وضعیت بچه ها که در محاصره عراقی ‌ها بودند آنان را مطلع سازم، هنوز مسافت زیادی را نپیموده بودم که دیدم بچه‌ها در حال دویدن به سمت من هستند بسیار متعجب شدم، وقتی به من رسیدند گفتند، جواد فرار کن عراقی‌ها به بچه‌ها تیر خلاص می‌زنند.

 

آزاد خاطرنشان کرد: من با وجود تیرهای بدنم قادر به حرکت سریع نبودم. من از همان مسافت دیدم که عراقی‌ها چند تا از بچه‌ها که به دست آنان اسیر شده بودند را تیر خلاص زدند، من به مدت هفت روز خود را سینه خیز به نیروهای خودی رساندم.

 

روایتگر دفاع مقدس با بیان این که در هشت‌سال دفاع مقدس رزمندگان با حفظ اخلاص و یک رنگی در صحنه نبرد حق علیه باطل حضور داشتند، گفت: برای شهادت باید یک رنگ بود.

 

وی درادامه با طرح این پرسش ها که چرا ما از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس   فرار می‌کنیم؟ چرا به عقیده دیگران احترام نمی‌گذاریم؟ شما در مقابل حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت خدیجه(س) به دلیل بدحجابی چه جوابی دارید که بدهید؟ اگر یکی از شهدا در شهر حاضر شود و این وضع را مشاهد کند چه جوابی به آنان خواهید داد؟ گفت: در 31 شهریورماه سال 59 صدام حسین در حالی که یک چفیه قرمز رنگ بر سر و یک نوار از فشنگ بر کمر داشت وارد اتاق جنگ شد که وزیر دفاع او گفت: سرورم نیروهای بعث به سمت ایران حرکت کرده‌اند. چون فاصله شلمچه تا خرمشهر بسیار نزدیک است، صدام در پاسخ به وزیر دفاع خود گفت: تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست.

 

وی درادامه یادآوری های شروع جنگ توسط صدام حسین با اشاره به این مطلب که  بیش از 36 کشور صدام را حمایت می‌کرد و زمانی که ما در آزادی خرمشهر اسیر از عراق گرفتیم از 36 کشور در میان اسیران حضور داشتند، بیان داشت: جنگ نابرابری شروع شده بود و صدام اعلام کرده بود تا سه هفته ایران را نابود خواهد کرد.

 

این رزمنده دفاع مقدس با یادآوری این مطلب که قرار بود صدام در عرض سه ساعت خرمشهر را فتح کند، گفت: لشگر تا دندان مسلح صدام به در ورودی خرمشهر رسید؛ اما با مقاومت مردم و رزمندگان این لشگر یک هفته پشت درواز‌ه‌های شهر بود.

 

وی با یادآوری این نکته که خرمشهر بعد از خیانت‌های بنی‌صدر سقوط کرد، بیان داشت: صدام وعده داد که اگر ایران این شهر را از ما پس بگیرد کلید بصره را به آنان خواهم داد که دیدیم به وعده خود عمل نکرد و خرمشهر به مدت 19ماه در دست رژیم بعث بود.

 

 گفتنی است، این رزمنده دفاع مقدس در عملیات کربلای چهار بیسیم‌چی بود و 14سال بیشتر نداشت./934/202/ب2

ارسال نظرات