فرصت و تهدید بودن فهم فلسفی از قرآن
تببین مساله اصلی
وی با بیان اینکه چهار مساله در خصوص فهم فلسفی قرآن کریم وجود دارد، گفت: چیستی، امکان، چگونگی و روایی این فهم سوالات اصلی است که وجود دارد و من بر آنم تا به سوال چهارم بپردازم.
قراملکی ادامه داد: روایی و ناروایی فهم فلسفی از قرآن نیازمند ملاک است. برخی معتقد به ملاکهای فقهی هستند، اما ملاک من برای این کار مقرب و معبد بودن است. فهمی از قرآن رواست که مرا به مراد قرآن نزدیک کند و فهمی از کتابالله نارواست که مرا از آن دور کند.
وی ادامه داد: مراد از تهدید یا فرصت بودن فهم فلسفی از قرآن کریم «دورکنندگی از»، و «نزدیک کنندگی به» مراد قرآن است. من باید مرادم از فهم قرآن و فهم فلسفی از قرآن را نیز بیان کنم.
فهم قرآن ژرفتر از ترجمه است
قراملکی با بیان اینکه مراد فهم فلسفی قرآن چیزی ژرفتر از ترجمه و ظاهر آیات است، گفت: البته این مساله بسیار غامض است که مرز میان تفسیر و ترجمه چیست، و پرداختن به آن مجال دیگری را میطلبد.
وی ادامه داد: با زدن یک مثال میتوان به تفاوت میان فهم و ترجمه پی برد. در آیه 96 سوره نحل مراد از حیات طیبه چیست؟ مسائل زیادی در این زمینه وجود دارد، یا در آیه 136 سوره نسا مراد از یا ایها الذین آمنوا آمنوا چیست؟ سوال اساسی که در اینجا وجود دارد، این است که چرا قرآن از این زبان استفاده کرده است؟
تفسیر به مثابه دانشی واسطهای
قراملکی تصریح کرد: این بحث ما را به بحث تفسیر میرساند که دانشی واسطهای است. وحی اسلامی از جنس پیام است و چون از این جنس است حق پرسیدن دو سوال را به مخاطب میدهد، اول اینکه چه گفته میشود و دوم اینکه چرا اینگونه گفته میشود. همین که قرآن را از جنس پیام بدانیم، مخاطب میتواند این سوالات را بکند. برای پاسخ به این سوالات دانش تفسیر به وجود آمده است.
وی ادامه داد: دانش تفسیر دانشی واسطهای است که از یک سو دانشی انسانی است و از سوی دیگر باید جنس الهی پیام در قرآن را در نظر داشته باشد.
قراملکی افزود: آیا فهم فلسفی قرآن کریم هویت واسطهای دانش تفسیر را از میان بر میدارد یا نه؟ اگر حفظ کند رواست و در غیر اینصورت نارواست.
وی ادامه داد: تفسیر به مثابه دانش دو مقام دارد، مقام تعریف و حقیقت که در آن چارچوب نظری و مبانی و روش آن بیان میشود و مقام و هویت تاریخی که مقام تحقق تفسیر است.
فلسفه و تفسیر
قراملکی با بیان اینکه ما در نگاه به تاریخ تفسیر میبینیم که تفاسیر کلامی، عرفانی و فلسفی وجود دارد، گفت: این دو مقام تفسیر، یعنی مقام واقعی و مقام حقیقی با هم چه رابطهای دارند، در این جا سه رابطه وجود دارد، اولین نسبت مطابقت است یعنی اینکه همه تفاسیر حقیقت تفسیر را دارند، دوم نسبت فاصله به نقصان، درآمیختگی، عدم راستی، درستی و روشمندی است و سوم تعارض است.
وی با عنوان کردن تعاریف کندی، اخوان الصفا و ملاصدرا از فلسفه گفت: فلسفه را میتوان به عنوان رشتهای فلسفی و یا دستگاهی خاص از یک فلسفه در نظر گرفت، اما آنچه مهم است فلسفهورزی و فلسفیدن است و بدون آن فلسفه دانشگاه اهمیتی ندارد.
قراملکی ادامه داد: فلسفیدن محور فلسفههای مرسوم است که دو رکن دارد، تفکر فلسفی و تجربه فلسفی که مراد از تفکر فلسفی تفکر مساله محور است و مراد از تجربه فلسفی نوعی ارتباط و تماس ژرف میان فیلسوف و موضوعات فلسفی است.
وی افزود: به نقل از دکتر لسانی، سه مواجهه با قرآن میتوان داشت، در مواجه اول که استناد است، مفسر بر آن است که بیان کند قرآن چه میگوید و آن را به قرآن مستند کند. در مواجهه دوم مفسر بیان خود را به قرآن مستند میکند که همان تفسیر به رای است و در مواجهه سوم فرد به دنبال آن نیست که بگوید قرآن چه میگوید، بلکه میگوید که آیهای از قرآن باعث شده است تا من استفادهای خاص را ببرم.
نمیتوان بدون دیدگاه به سراغ تفاسیر قرآن رفت
قراملکی تصریح کرد: نمیتوان گفت بدون دیدگاه فلسفی وارد قرآن شوید و به فهم آن بپردازید، زیرا در این صورت کسی نمیتواند از قرآن استفادهای بکند. زیرا دیدگاههای ما مانند لباس نیست که فرد همه آن را حذف کند. برخی از دیدگاههای ما به صورت ناهشیار به تاثیر خود ادامه میدهد. گفتن این که باید بدون دیدگاه به سراغ قرآن رفت مانند است که بگوییم با عقل زمان تولد به سراغ قرآن رفت که شدنی نبوده و فایدهای هم ندارد.
فهم فلسفی از قرآن، هم فرصت و هم تهدید
وی در پایان گفت: فهم فلسفی قرآن کریم هم میتواند تهدید باشد و هویت واسطهای تفسیر را حذف کند و هم میتواند فرصتی برای فهم لایههای درونی قرآن باشد. مرز میان این دو مواجهه داشتن نگاه دیدگاهی و مسئلهمحور است، فهم فلسفی وقتی فرصت خواهد بود که ما با روحیهای مسالهمحور به قرآن برویم و نه به قصد اثبات آراء فلسفی خود.
وی در پاسخ سوال خبرنگار اینکا مبنی بر این که اگر دیدگاهها را نمیتوان جدا کرد، چگونه فهم فلسفی دیدگاهمحور تهدید است، گفت: ما باید دیدگاه را پایه قرار بدهیم اما تلاش کنیم تا مسائل خود را به قرآن عرضه کنیم. من دیدگاه را حذف نمیکنم، اما برای رد و اثبات آن به سراغ قرآن نمیآیم. نگاه مسالهمحور جزمی نیست./1325/د102/س
منبع: ایکنا