۰۹ آبان ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۱
کد خبر: ۲۹۸۷۹۵

بهبود خواهی به جای توسعه سیاسی و دمکراسی

خبرگزاری رسا ـ اصلاح‌طلبان ناب معتقدند که خروجی انتخابات در ایران دو گزینه دارد، یا ما پیروزیم یا تقلب شده است؛ بنابراین رئیس جمهور محترم نیز هوشیار است که ذات این جماعت چیزی نیست که با او همراهی کنند، این جماعت «عبور از خاتمی» را نیز با همه ارادتی که به وی داشتند کلید زدند و اصلاً بعید نیست فردا روحانی را نیز به «بهبود خواهی» به جای توسعه سیاسی و دمکراسی متهم کنند و روزی برسد که وی نیز مانند خاتمی 1383 بگوید «از اردوگاه اصلاح‌طلبان صدای دشمنان این ملک و مملکت را می‌شنوم.»
اصلاح طلبان

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، دو واژه «اصلاح‌‌طلبان ناب» و «اصلاح‌طلبان بدلی» از درون جریان اصلاحات مفهوم‌سازی شد و پس از خروج آنان از قدرت در سال 1384 به صورت کم‌رنگ استفاده می‌شد، اما از معرفی شاخص‌های هر یک خودداری می‌شد. اما از نگاه بیرونی چنین استنباط می‌شد که اصلاح‌طلب ناب به کسانی می‌گویند که جسارت و شجاعت ایستادن مقابل نظام را دارند و اهل سازش! نیستند و کسانی را که علقه‌ای به نظام دارند و در صددند عاقلانه از سیاست‌های کلی نظام پیروی کنند، «بدلی» نامیدند و بعضاً نیز چهره عبوس می‌کردند که جناح مقابل یا نظام در صدد است تا اصلاح‌طلبان بدلی را اصلاح‌طلب ناب معرفی کند و نابیون از گردونه سیاست خارج بمانند.

 

ماهنامه مهرنامه که از ارگان‌های رسمی اصلاح‌طلبان در ایران است و تریبون‌داری عرصه روشنفکری این جماعت را به عهده دارد در صدد برآمد تا چند شاخص را برای معرفی این دو طیف برجسته نماید. مهرنامه، شماره 44 در صفحه 92، ذیل تیتر «نسل جدید اصلاح‌طلبان بدلی» می‌نویسد: «همزمان با ظهور نسل جدید اصلاح‌طلبان دمکراسی‌خواه، طیف دیگر از جوانان نیز در عرصه سیاسی ظاهر شده‌اند که با اصرار خود را نسل جدید اصلاح‌طلبان می‌خوانند.

 

تفاوت ایشان با نیروهای فوق‌الذکر این است که اصلاح‌طلبی را قلب ماهیت کرده و اصلاحات را بدون دمکراسی‌خواهی و توسعه سیاسی مطرح می‌کنند. در واقع تفاوت نسلی اینها تفاوت ماهیتی است نه تفاوت در تاکتیک و عمل. اصلاح‌طلبی بدون دمکراسی‌خواهی و بدون تأکید بر توسعه سیاسی، اصلاح‌طلبی نیست و حداکثر در خوشبینانه‌ترین حالت می‌توان آن را «بهبودخواهی» نامید. ... اشکال کار در این است که «اصلاح‌طلبان بدلی» بر بهبود خواهی نام اصلاح‌طلبی نهاده‌اند و سخنی از دمکراسی و توسعه سیاسی بر زبان نمی‌آورند.

 

چنین نیروهایی هر قدر از اصلاحات سخن بگویند و خود را منتسب به رئیس دولت اصلاحات بدانند، تا زمانی که بر دمکراسی، حق حاکمیت ملت و حقوق بشر تأکید نکنند نمی‌توان آنها را اصلاح‌طلب واقعی به حساب آورد.» متن فوق عصاره حقیقی چهره اصلاح‌طلبی در ایران است و نشان می‌دهد اصلاح‌طلبان واقعی بر این باورند که 1ـ در ایران دمکراسی وجود ندارد. 2ـ با توسعه سیاسی باید مخالفان نظام هم وارد گردونه قدرت شوند. 3 ـ اصلاح‌طلبی یعنی مطالبه دمکراسی با شاخص‌های غربی. 4 ـ حقوق بشر و حق حاکمیت مردم در ایران وجود ندارد .

 

روزنامه جوان که خود را در تراز انقلاب تعریف می‌کند و ملاک رد و تأیید جریانات و افراد سیاسی را نه ساختار حقوقی آنان که اندیشه می‌داند، این نوع تفکر را «عبور کرده» از نظام می‌داند، لذا نه آنان را به عنوان یک جناح در درون حاکمیت، بلکه در تراز جمهوریخواهان، سلطنت‌طلبان و چپ‌های خارج از کشور ارزیابی می‌کند و مشکل آنان را با نظام مشکل ماهیتی می‌داند.

 

نمونه آن سخنرانی فاطمه حقیقت‌جو از اعضای مرکزی حزب مشارکت در امریکا بعد از فتنه 1388 است که به جمع حاضر می‌گوید: «مهم نیست شما سلطنت‌طلب، مجاهد، کمونیست و ... باشید مهم این است که یک هدف مشترک داریم» (اگرچه از نگاه نویسنده مهرنامه نیز اختلاف دو طیف اصلاح طلب هم ماهیتی است).

 

بنابراین می‌توان به آنانی که اصلاح‌طلب بدلی معرفی می‌شوند نام دیگری هم نهاد و آن اینکه «معتقدین به انقلاب اسلامی» نمی‌توانند اصلاح‌طلب باشند و در قواره اصلاح‌طلبی جای نمی‌گیرند. به یاد داریم روزی که عارف در مناظرات انتخاباتی 1392 با صراحت اعلام کرد: «بنده اعتقاد قلبی به ولایت فقیه دارم»، سایت کلمه که منتسب به اصلاح‌طلبان ناب است و از خارج بارگذاری می‌شود در تیتر یک خود نوشت: «عارف کاندیدای نهادهای امنیتی است.» بنابراین اگر تاکنون نسبت به عبور و عدول این جماعت از نظام قدری تردید وجود داشت اکنون حجت تمام است. چندی پیش حجاریان هم همین موارد را در تعریف اصلاح طلبی اعلام کرده بود. اما معمای عجیب اینجاست که این جماعت که از معرفی اینگونه خود ابایی ندارند و احتمالاً افتخار هم می‌‌کنند، علاقه‌مند به حضور در قدرت و پست‌های سیاسی نظامی هستند که از آن عبور کرده‌اند.

 

سخنان دیروز شکوری‌راد در زاهدان که مانند مجلس ششم به رهبری، قوه قضائیه، شورای نگهبان و نیروهای مسلح تعرض نمود و در یک کلمه سیاست‌های کلی نظام را به سخره گرفت نشان می‌دهد که باید نیروهای انقلاب کمربندها را محکم ببندند که هیچ چیز تغییر نکرده است. تعدادی از افراد این جماعت در ماه‌های منتهی به انتخابات 1394 تلاش کردند با اعتراف به اشتباهات مجلس ششم قدری اعتمادسازی کنند اما امثال شکوری‌راد که در انتخاب ایشان به عنوان دبیرکل حزب مشارکت شماره 2 تعمد وجود داشت، نشان می‌دهد که پاشنه اصلاح‌طلبی هنوز در شعاع نظام نمی‌چرخد. آنان به جمهوری چندم فرانسه می‌اندیشند که عکس‌ آن را هم در سال 1388 ثابت نموده‌اند.

 

مصطفی معین هم دیروز در دانشگاه شیراز مسئله تقلب در انتخابات 1384 را طرح کرد و علت آن را بالاتر بودن رأی احمدی‌نژاد نسبت به ایشان در نجف‌آباد(شهر خودش) دانست، حال آنکه خواهر احمدی‌نژاد هم در انتخابات مجلس فعلی در گرمسار رأی نیاورد اما تقلب را طرح نکرد. بنابراین از نگاه این جماعت چون دمکراسی در قباله مادر ماست، در انتخابات 1384 و 1388 که ما رأی نیاورده‌ایم، تقلب شده است و علت آن هم رأی نیاوردن فرزند نجف‌آباد و آذربایجان و داماد لرستان است.

 

اصلاح‌طلبان ناب معتقدند که خروجی انتخابات در ایران دو گزینه دارد؛ یا ما پیروزیم یا تقلب شده است. بنابراین رئیس جمهور محترم نیز هوشیار است که ذات این جماعت چیزی نیست که با او همراهی کنند. این جماعت «عبور از خاتمی» را نیز با همه ارادتی که به وی داشتند کلید زدند و اصلاً بعید نیست فردا روحانی را نیز به «بهبود خواهی» به جای توسعه سیاسی و دمکراسی متهم کنند و روزی برسد که وی نیز مانند خاتمی 1383 بگوید «از اردوگاه اصلاح‌طلبان صدای دشمنان این ملک و مملکت را می‌شنوم.» (البته این صدا هنوز شنیده می‌شود.) شاید اگر اصلاح‌طلبان بین سیاست‌ورزی و روشنفکری قدری فاصله ایجاد نمایند گریز از مرکزی آنان تعدیل شود. در غیر این صورت همانند گذشته به در و دیوار نظام کوبیده خواهند شد و تغییر دال مرکزی گفتمان از «اسلام سیاسی» به «جمهوری»، «دموکراسی» و «مردم» نیز چاره کار نخواهد بود. تاریخ معلم انسان‌ها است./998/د102/س

 

منبع: روزنامه جوان

ارسال نظرات