آخرین وصایای اوباما
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، باراک اوباما، رییس جمهور امریکا برای هشتمین بار نطق سالانه خود را در کنگره امریکا ایراد کرد.
این آخرین نطق سالانه او بود چون او در روزهای اولیه سال آینده میلادی کاخ سفید را به رئیس جمهور آینده امریکا تحویل میدهد، به همین دلیل انتظار عمومی بر این بود که او این بار متفاوت با هفت بار قبل حرف بزند، البته میتوان گفت که نطق او تا اندازهای به همین صورت بود. این بار یک وجه اصلی نطق او در کلیگویی بود، آنجا که از قدرت اقتصادی و نظامی امریکا گفت و اینکه امریکا «قویترین و پایدارترین اقتصاد جهان» را دارد و تمام حرف و حدیثها در مورد «افول قدرت اقتصادی و نظامی امریکا» را فقط «خیالات» خواند، البته اگر کسی به افغانستان و جنگ با داعش اندک توجهی داشته باشد میتواند این نحو کلیگویی او از قدرت نظامی و اقتصادی امریکا را بهتر ارزیابی کند چرا که او با تمام این قدرت نتوانست در هفت سال گذشته مسئله طالبان در افغانستان را حل کند و بیش از 5/1 سال جنگ او با داعش هم نتیجهای قابل قبول در پی نداشته است.
گذشته از این کلیگویی، نکته قابل توجه در آخرین نطق سالانه او اشارهاش به رابطه پول و سیاست در اقتصاد امریکا بود که این اشاره نه تنها تفاوت قابل توجهی با هفت نطق قبل را نشان میداد بلکه حتی به جرئت میتوان گفت بیان این موضوع یک استثنای قابل توجه در نطقهای سالانهای بود که رؤسای جمهور امریکا تا کنون ایراد کردهاند. او گفت: «ما باید نفوذ و تأثیر پول در سیاست امریکا را کم کنیم تا منافع پنهان و منافع خانوادهها در انتخابات از قلم نیفتد... پولهایی که خرج میشود و قدرتی که به دست میآید، به تصمیماتی میانجامد که سربازان جوان را به جنگ میفرستد یا به بحران اقتصادی دیگری منتهی میشود یا به پسرفت در تحقق حقوقی منجر میشود که امریکاییها برای آن جنگیده و کشته شدهاند.» قبل از هر چیز، باید توجه داشت که او این حرف را در بخش پایانی نطق خود زد یعنی بعد از تمام آن کلیگوییها در مورد قدرت نظامی و اقتصادی امریکا و نقش رهبری این کشور در عرصه بینالملل را بیان کرده بود. به عبارت دیگر، او برای انتقاد از ساختار سیاسی امریکا پیشزمینهای مطلوب مخالفانش را فراهم کرد تا آنکه مجال بیان این انتقاد را داشته باشد.
نکته دوم در وجه استثنایی این انتقاد است چرا که با وجود نقش اساسی پول در تصمیمگیریهای سیاسی واشنگتن باز هیچ مقام رسمی حاضر نشده تا به آن اعتراف کند تا چه رسد به اینکه حاضر شود این موضوع را به عنوان یک انتقاد اساسی مطرح بکند. این موضوع برای کسی پوشیده نیست که نظام لابیگری در ساختار امریکا باعث شده قدرت سیاسی به طور کامل در خدمت قدرت اقتصادی این کشور باشد تا آنجا که چه کاخ سفید و چه کنگره منویات کارتلهای اقتصادی را در سیاستهای داخلی و خارجی خود دنبال میکنند. منتقدین ساختار سیاسی این کشور در داخل و خارج از آن همواره بر این نکته انگشت گذاشته و کتب و مقالات متعددی را در این زمینه نوشتهاند اما تاکنون رؤسایجمهور امریکا حاضر به بیان کوچکترین اشارهای به آن نشدهاند چرا که خود را محصول همین ساختار، برآمده و در خدمت آن میدانستند.
از وجهی باید گفت که همین موضوع حتی در مورد خود اوباما هم صادق است چرا که او با حمایت حزب دموکرات به کاخ سفید رسید و مسئله لابیگری در مورد این حزب کمتر از حزب رقیب جمهوریخواه نیست، بنابر این اشاره و انتقاد او به این موضوع به نوعی خودزنی سیاسی است اما چرا او حاضر به این نوع خودزنی شده است؟ پاسخ در ناکامی او برای اصلاحات اقتصادی است که لابیهای قدرتمند با نفوذ در قدرت سیاسی مانع انجام آن اصلاحات طی هفت سال از ریاست جمهوری او شدهاند.
او نتوانست محدودیتهای لازم در حمل سلاح را از طریق کنگره به تصویب برساند، او نتوانست از طریق کنگره قانونی را به تصویب برساند تا کارفرمایان را ملزم به رعایت حداقل دستمزد برای کارگران بکند و نظام بیمهدرمانی او مشهور به Obamacare هم بعد از حرف و حدیثهای فراوان و جرح و تعدیلهای زیاد به تصویب رسید و در نهایت لایحهای ضعیف به تصویب کنگره رسید که همان مقدار ضعیف هم تا کنون نه به صورت جدی اجرا شده و نه اکثریت جمهوریخواه کنگره راضی به اجرای آن هستند. این موارد نشان میدهد اوباما در مقابله با قدرت لابی در ساختار سیاسی امریکا نتوانست بهرهای از قدرت ریاست جمهوری خود ببرد و تنها راهی که برای او باقی ماند، اشارهای انتقادی به آن در آخرین نطق سالانهاش بود تا به این صورت برای جانشین خود نصیحت و وصیتی کرده باشد./998/102/ب3
منبع : روزنامه جوان