۲۵ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۷
کد خبر: ۳۲۱۹۹۷

بررسی اجمالی نوروز در تاریخ و اسلام

خبرگزاری رسا ـ آیت الله سید جواد مدرسی یزدی در نوشتاری به بررسی اجمالی نوروز در تاریخ و اسلام پرداخته است، در بخشی از این متن آمده است: نوروز قبل از اسلام و مدتى بعد از ظهور اسلام در گردش بود تا زمان متوکّل عبّاسى که علماى وقت، کبیسه را انجام دادند، تاریخ طبرى مى‏نویسد: متوکّل نوروز را 28 (اردیبهشت) مطابق 17 حزیران قرار داد.
آيت الله سيد جواد مدرسي يزدي

به گزارش خبرگزاری رسا، این نوشته که به قلم آیت الله سید جواد مدرسی طباطبایی یزدی می باشد، نوروز از لحاظ ریشه‏ تاریخى به طور اختصار مورد بحث قرار گرفته است.

شرح این نوشتار بدین شرح است:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

شب‌فروز در نوروز

بررسی اجمالی نوروز در تاریخ و اسلام

 

مقدمه

تا آن‏جا که مى‏دانیم اغلب بلکه همه‏ى اقوام و ملل براى برخى از روزهاى سال به مناسبت‏هاى مختلف احترام و اعتبار خاصّى قائلند که ناشى از ریشه‏هاى قومى و مذهبى و غیره مى‏باشد.

 

ایرانیان باستان نیز که مذهب و سنّت‏هاى خاصى داشتند، بعضى از روزها نزد آنان از اهمیّت و ارزش ویژه‏اى برخوردار بود، که معروف‏ترین و مهم‏ترین آن‏ها نوروز و سپس مهرگان و جشن سده و گاهنبارها مى‏باشد.

 

یا آن‏که بسیارى از سنّت‏هاى قومى و مذهبى ایرانیان به دنبال هدایت یافتن آن‏ها به دین مبین اسلام از بین رفت و جاى آن را سنّت‏هاى اسلامى گرفت، لکن عید نوروز کم و بیش در میان آن‏ها باقى ماند، که البته علل سیاسى در آن بى تأثیر نبوده است.

 

اکنون این سؤال مطرح است که آیا اسلام، عید نوروز را به رسمیّت شناخته و بر آن مهر تأیید زده، و یا آن را مردود شمرده است؟ 

 

تذکر این نکته لازم است که شناخت ریشه و سیر تاریخى نوروز، در استنباط حکم شرعى آن (تعیین روز) دخالت دارد و کسانى‌که بدون توجّه به سابقه‌ی تاریخى آن، اظهارنظر مى‏کنند دچار اشتباه مى‏شوند.

 

از این جهت نوشته‏ى حاضر شامل دو بخش است، در بخش اوّل، نوروز از لحاظ ریشه‏ى تاریخى به طور اختصار مورد بحث قرار مى‏گیرد و در بخش دوم، به بررسى حکم شرعى آن پرداخته مى‏شود.

 

 سابقه تاریخى نوروز

روشن شدن این موضوع نیاز به بحث و تتبّع وسیعى دارد که این مختصر را نمى‏گنجد، در این زمینه تحقیقات ارزنده‏اى توسط دانشمندان گذشته و حال انجام گرفته که طالبین مى‏توانند به آن‏ها مراجعه کنند. از آن جمله علّامه‏ى مجلسى در بحارالانوار در کتاب السماء و العالم به تفصیل در این باره سخن گفته و بررسى محقّقانه‏اى انجام داده است.

 

اکنون ما به بیان فهرستى از تاریخ پیدایش و تحول نوروز از زبان صاحب نظران و مدارک معتبر اکتفا مى‏کنیم.

 

شاعر بزرگْ عنصرى مى‏گوید:

نوروز بزرگ آمد و آرایش عالم‏ میراث به نزدیک ملوک عجم از جم‏

 

و شاعر باستانى، فردوسى درباره‏ى نوروز به یاد جمشید مى‏گوید:

 

چنین روز فرخ از آن روزگار بمانده از آن خسروان یادگار

 

رودکى گوید:

چون سپرم نه میان بزم به نوروز           در مه بهمن بتاز و جان عدو سوز

 

ابوریحان بیرونى در کتاب بزرگ خود یعنى قانون مسعودى درباره‏ى نوروز مطالبى دارد که ترجمه‏ى آن تقریباً چنین است:

 

«نوروز یا روز نو، اوّل سال پارسیان مى‏باشد و آن طولانى‏ترین روزهاى سال است و از جمشید به یادگار مانده و این انتخاب به دو علّت است:

 

اوّل: علّت طبیعى، چون شناخت آن به واسطه‏ى درازى سایه در ظهر، بر همه آسان است و محتاج به هیئت و رصد نمى‏باشد، و از این جهت بر اعتدالى ترجیح دارد.

 

علّت دوم: گویند جمشید امروز به جنگ رفت و روز پنجم با فتح و پیروزى بازگشت و این روز را نوروز بزرگ خوانند و آب پاشیدن به یک‏دیگر را سنّت قرار دادند. چون به عقیده‏ى ایشان اسم روز پنجم (اسفند دارمذ) همان اسم ملک موکّل آب است.

 

تاریخ مروج‏ الذّهب مى‏نویسد: «فارسیان در هر 120 سال یک ماه به جهت کبیسه اضافه مى‏کردند و کراهت داشتند از این که هر چهار سال یک روز اضافه کنند تا روزهاى سعد و نحس آن‏ها به هم نخورد و نوروز هم به وسط روز منتقل نشود.

 

چه آن‏که انتقال خورشید به برج حمل گاهى در وسط روز است.

 

در لغت نامه‏ى دهخدا و معین مى‏نویسد: «گشتاسب بفرمود تا کبیسه کردند و فروردین آن روز آفتاب به اوّل سرطان گرفت (تیر ماه)، و جشن کرد، و گفت این روز را نگاه دارید و نوروز کنید که سرطان طالع عمل است.»

 

و بعضى گفته‏اند اوّل کسى که رسم عیدى به نوروز و مهرگان داد، فریدون بود، در بعضى تقاویم معمولى دیدم که روز چهارم مرداد مصادف فروردین فُرس و نوروز عامّه معرفى شده است.

 

تذکر این نکته لازم است که سال فُرس قدیم دوازده ماه (به استثناى سال کبیسه که خواهد آمد) و هر روزى را اسمى بود، هر وقت اوّل سال بود ماه اوّل را فروردین و روز اوّل را نوروز مى‏خواندند، و نام آن هرمز یا به عربى هرمذ بود. بیرونى، راجع به کبیسه در کتاب سابق ‏الذکر مى‏نویسد: از زمان زرتشت کبیسه‏ى ایرانى 120 سال یک ماه بود، به دلایل مراسم مذهبى خاصّى که یاد مى‏کند، کبیسه‏ى اوّل روز دوم فروردین و کبیسه‏ى دوم روز دوم اردیبهشت. و تا آبان ماه این جریان ادامه داشت و دانشمندانى براى این کار وجود داشت، سپس به عهده‏ى تعویق ماند.

 

لغت نامه‏ى مذکور اضافه مى‏کند (مرحوم علّامه مجلسى همین مطالب را با مزایاى بیشترى در جلد 59 بحار ذکر کرده است): در دوره‏ى ساسانیان (که هنگام ظهور اسلام بود) موسم این جشن با گردش سال تغییر مى‏کرد و در آغاز فروردین هر سال نبود، بلکه مانند عید فطر و اضحى‏ در گردش بود، مبدأ جلوس یزدگرد، واپسین شاه ساسانى که روز نوروز بود (و همه‏ى ساسانیان روز نوروز تاج‏گذارى مى‏کردند) مصادف شانزدهم حزیران، تقریباً اوایل تابستان بود. پس از آن هر چهار سال یک روز این جشن عقب‏تر ماند به واسطه‏ى عدم اجراى کبیسه و در حدود 392 هجرى قمرى جشن به اوّل حمل رسید، و در سال 467، نوروز به بیست و سوم برج حوت افتاد؛ 17 روز مانده به پایان زمستان.(10) (یا به نقل دیگر نوروز در سال 471 مصادف بود با 19 روز از زمستان باقى‏مانده).

 

در این وقت به دستور جلال‏الدین ملک شاه سلجوقى علماى نجوم از آن جمله حکیم عمر خیّام سال را اوّل بهار، مقارن تحویل آفتاب به برج حمل قرار دادند و به نوروز جلالى مشهور شد و به واسطه‏ى حسن انتخاب و دقت از همان روزها سال جلالى تاریخ رسمى شد.

 

سعدى مى‏گوید:

اوّل اردیبهشت ماه جلالى‏ بلبل گوینده بر منابر قضبان‏

 

و نیز مى‏گوید:

هزار سال جلالى بقاى عمر تو باد           شهور آن همه اردیبهشت و فروردین‏

 

ناصر خسرو گوید:

نوروز به از مهرگان گرچه دو روزانند اعتدالى‏

 

سیّد حسن تقى زاده در کتاب خود در این موضوع به نام گاه‏شمارى مى‏گوید: جشن نوروز تا این اواخر تنها نشانه‏اى بود که از بقایاى حساب زمان با سال و ماه شمارى ایران قدیم بود، (آن هم فقط در لفظ نوروز نه موقع سال و نه سایر خصائص سال قدیم ایرانى).

 

در مقدمه‏ى ظفرنامه‏ى شرف الدین على یزدى که به تاریخ جهانگیرى مشهور است در ضمن احوال غازان خان گوید:

 

در عهد او، تاریخ خانى در سنه‏ى 701 موافق پارس ئیل وضع کردند. و در کتاب گاه‏شمارى(11) در این واقعه اشعارى نقل مى‏کند:

 

دگر آن‏که چون که شاهى در ایران یکى است‏        به دیوان تواریخ یک رویه نیست‏

 

تا آن‏جا که مى‏گوید:

گروهى از اسکندرى دم زند گروهى حساب از جلالى کند

 

من این جمله تاریخ‏ها بفکنم‏ یکى سازم و نام خانى کنم‏

 

سر سال نوروز و فصل بهار ز هجرى شده هفتصد و یک شمار

 

نام تاریخِ خانى هم تا به امروز در تقاویم سنّتى موجود است در تقویم حبیب‏اللَّه نجومى (سال 1343) مى‏نویسد: روز اوّل سال مطابق 24 آبان فُرسى 1333 یزدجردى و هشتم ماه ترکى ناقصه غازانیه.

 

این بود جریان گذشته‏ى نوروز تا ظهور تاریخ جلالى (یا ملکى یا سلطانى) و تا امروز.

 

نوروز در عصر خلفا

در زمان پیامبر صلى الله علیه وآله چندان نامى از نوروز در جوامع روایى و کتب تاریخى ندیدم جز آن‏چه آلوسى در بلوغ‏ الارب نقل کرده که بعداً درباره‏ى آن بحث خواهد شد و همچنین در زمان خلفاى سه‏گانه. امّا در زمان حضرت على ‏علیه السلام روایتى نقل شده است که نوروز را بر حضرت عرضه کردند. (چنان‌که خواهد آمد).

 

چون یکى از مراسم عید نوروز بلکه مهرجان، اهداى هدایا به پادشاهان و حکّام بود، معاویه آن را رواج داد و سپس عمر بن عبدالعزیز این رسم را منسوخ کرد و باز یزید ثانى (یزید بن عبدالملک مروان) آن را برقرار ساخت.

 

در زمان بنى‏ عبّاس علاوه بر این‌جهت، منظور سیاسى نیز در کار بود، چون طرفداران آن‏ها ایرانى و وزراى هارون (برامکه) نیز ایرانى و از تبار موبدان آتشکده بلخ و طرفدار نوروز و مهرگان بودند. در برخى از روایات آمده است که منصور بر حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام فشار آورد، تا در روز نوروز به عنوان عید جلوس داشته باشند. همین‏طور خلفاى بعدى که طرفداران آن‏ها ترک‏ها بودند.

 

همچنان که گفته شد، نوروز قبل از اسلام و مدّتى بعد از ظهور اسلام در گردش بود تا زمان متوکّل عبّاسى که علماى وقت، کبیسه را انجام دادند، تاریخ طبرى مى‏نویسد: متوکّل نوروز را 28 (اردى‏بهشت) مطابق 17 حزیران قرار داد.

 

بخترى طائى گوید:

 

ان یوم النیروز عاد الى العهـ د الذى کان سنه اردشیر

 

انت حولته الى الاو لى و قد کان حائراً یستدیر

 

فافتتحت الخراج فیه فللا مة فیه مرفق مذکور

 

کامل ابن اثیر (16) نیز مطلب را به همین صورت بیان کرده است با تبدیل لفظ «اردى و هشت» به «اردیبهشت» و بیرونى در آثار الباقیة (17) گوید: معتضد عبّاسى عمل کبیسه را تکمیل کرد.

 

على بن یحیى منجّم در این‏باره مى‏گوید:

 

«اِسْعَدْ بِنوروزِکَ جَمَعْتَ الشُّکْرَ فیهِ اِلَى الثَّوابِ قَدَّمْتَ فى‏ تَأْخیرِهِ ما آخِروهُ مِنَ الصَّوابِ»

 

و نیز مى‏گوید:

 

یوم نیروزک یوم واحد لایتأخر          فى حزیران یوافى ابداً احد عشر 

 

که موافق اوایل تابستان است.

 

هنوز هم نوروز معتضدى در مقابل نوروز جلالى در تقاویم سنّتى ما موجود است، البته آرزوى شاعر در ابدى بودن نوروز معتضدى (11 حزیران) برآورده نشد و باز کبیسه تا زمان ملک شاه به عهده‏ى تعطیل ماند به شرحى که گذشت.

 

این بود مختصرى از سیرِ تحوّل نوروز از اهل فن و تاریخ که همه‏ى آن‏ها از مشهورات و مقبولات است و کسانى که مایل به اطلاعات بیشترى در این زمینه باشند مى‏توانند به کتاب‏هاى مفصل‏ترى که درباره‏این موضوع بحث کرده است مراجعه کنند./998/د101/ی 

 

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی مؤسسه علمی، پژوهشی، فرهنگی پرتو ثقلین

ارسال نظرات