حجتالاسلام سبحانی: علم کلام مبتنی بر قرآن و سنت برای تبدیل علوم انسانی به علوم اسلامی است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، نشست نقد و بررسی قاعده فلسفی «الشيء ما لم يجب لم يوجَد» در قالب چهارمين بحث علیت و فاعلیت از سوی آیتالله سید جعفر سیدان، استاد حوزه علميه خراسان و حجتالاسلام محمدتقی سبحانی، عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي و استاد فلسفه با حضور طلاب و اساتید حوزه علمیه با مشارکت مدرسه علوم دینی حضرت ولی عصر(عج)9 اردیبهشت در هتل الغدیر مشهد برگزار شد.
آیتالله سيد جعفر سیدان، استاد حوزه علميه خراسان در مورد این قاعده گفت: فهرستی که قرار است بحث شود، در ارتباط با قاعدهای که از قواعد مهم فلسفی است، قاعده «الشيء ما لم يجب لم يوجَد» و اثبات این که هر موجود ممکنی که تحقق پیدا کند، باید در ارتباط با علتی باشد که آن علت ایجاد شود، قبل از ایجاد و وجود ممکن، به معنای این که ضرورت سابق و این شيء ممکن محقق میشود.
تبیین و تقریر قاعده «الشيء ما لم يجب لم يوجَد» از سوی آیت الله سیدان
وی ادامه داد: در این صورت دو ضرورت برای آن معنا میشود، یک ضرورت سابق که از ناحیه علت است، دوم ضرورت لاحق که پس از تحقق آن است، بنابراین مدعی این قاعده، هر شیء ممکن تحققش نیاز علت دارد و یک علت وقتی موجب تحقق میشود که قبل از وجود دادن به این ممکن و ایجاد ممکن ایجاب کند، وجوب برای ممکن بدهد، ایجاب ممکن علت ایجاب کند و تبعا این ایجاد قبل از ایجاب، اول ممکن وجود پیدا میکند، بعد موجود پیدا میکند.
اين استاد حوزه بیان کرد: استدلال این قاعده در ارتباط با شیء ممکن یعنی من حیث دفات شیء ممکن نه اقتضای وجود دارد، نه اقتضای عدم؛ این علت کی میشود که ممکن را موجود کند؟ وقتی که این ممکن به ایجاب برسد از ناحیه علت و علت آن را ایجاب کند و اولویت برای تحقق وجود این موجود کفایت میکند که اگر علت هم ایجاب نکرد، اولویت تنها برای تحقق موجود کافی است؟
وي افزود: در جواب گفته میشود خیر چون اگر علت ممکن را ایجاب نکند، چندین سؤوال پیش میآید که چرا تحقق پیدا نکرد؟ چرا این موجود ایجاب نکرده؟ در جواب میگوییم یک علتی دارد که سؤال میشود آیا در حد ایجاب است یا خیر؛ اولویت دارد برای ایجاد موجود اگر کسی گفت علت در حال ایجاد و ایجاب است، ایجاد کرده برای ثبت علم.
استاد حوزه علمیه خراسان تصریح کرد: نتيجهٔ استدلال اين است که تا وجود ممکن از سوي علت، ضروري نشود و به عبارت ديگر تا علت، ذات ممکن را واجب نکند، ممکن موجود نمي شود ولذا سِمَتِ علتْ نسبت به معلول، سمتِ ايجاب است که باعث مي شود.
وی ادامه داد: معلول واجب شده (يعني وجودش ضروري شود) و موجود شود. اين وجوب که وجوبِ بالغير است، چون شرطِ لازم براي موجود شدنِ ممکن مي باشد، از نظر عقلْ در رتبه اي قبل از موجود شدنِ معلول قرار دارد ولذا فيلسوفان به وجوب بالغير که همان وجوبي است که در قاعده مزبور آمده است «وجوبِ سابق» مي گويند.
حجتالاسلام محمدتقی سبحانی، عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي درادامه با طرح این پرسش ها که آیا با پذیرش قانون علیت به معنای عقلی آن اختیار و اراده خداوند متعال محفوظ می ماند؟
پذیرش قانون علیت در نظر فیلسوفان به معنای نفی اختیار و اراده خداوند است
وی افزود: تقریر فیلسوفان از قانونعلیت به گونه ای است که جایی برای اراده خداوند نمی گذارد و نظام عالم را به عالم جبری تبدیل می کند و آثار و تبعاتی دارد که از دیدگاه مکاتب الهی قابل قبول نیست.
استاد فلسفه با بیان این که این قاعده یک زیر ساخت و مبنای اصلی دارد، اظهار کرد: این قاعده، مهمترین فلسفه در طول تاریخ است و در این قاعده هیچ علت و معلولی را نمیتوان یافت که بدون علت تحقق پیدا کند، لذا در طول تاریخ مورد قبول بوده و تقریبا منکری برای آن نمیتوان یافت.
وی با بیان این که هیچ قاعده ای به مقبولیت این قاعده در نظر فیلسوفان نبوده است، اظهار کرد: در مقابل فیلسوفان برای این قاعده متکلمان مخالفت کردند.
عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي درادامه به تشریح و تبیین و جایگاه این قاعده پرداخت و گفت: این قاعده ناظر به نظریه فلسفی علیت و این نکته حائز اهمیت است که بین علت عام که همه گروه های فکری قبول دارند باعلت خاص که فیلسوفان به آن معتقدند تفاوت های بسیاری وجود دارد.
آیت الله سیدان در ادامه این نشست به تقریر و تبیین و بیان ادله و نقد آن پرداخت و گفت: این قاعده از قاعده های مهم فلسفی است و مفاد قاعده مزبور اين است که هر چيزي که ممکن بالذات است، براي آنکه به وجود آيد بايد حتماً موجود ديگري، وجود را برايش ضروري کند؛ يعني به آن وجوب دهد ولذا هيچ ممکن بالذاتي تا واجب بالغير نشود، موجود نمی شود.
وی ادامه داد: نتيجه طبيعی اين قاعده فلسفي در مورد وجود ممکنات آن است که ممکنات براي معدوم بودن نيز بايد از سوي شيء مفروضِ ديگری، عدم برايشان ضروري شود و ممتنع بالغير شوند ولذا هيچ ممکن بالذاتي تا ممتنع بالغير نشود، معدوم نمي شود.
استاد حوزه علمیه خراسان تصریح کرد: ضرورتي كه با اين قاعده اثبات ميشود، ضرورت سابق است، نه ضرورت لاحق و تقدم آن بر وجود معلول نيز تقدم رتبي است؛ چنانكه رتبه ضرورت لاحق، مؤخر از وجود و به اين معناست كه معلول حينالوجود هرگز معدوم نميشود و وجودش ضرورت دارد.
وی با بیان این که با این تعریف نه وجوب سابق و نه وجوب لاحق هيچ كدام به صورت زمانی بر وجود معلول، تقدم يا تأخر ندارند؛ بلكه اين دو با معلول هم زمان هستند؛اظهار کرد: وجوب سابق، مقدم بر وجود معلول و وجوب لاحق، مؤخر از آن است. بنابراين وجود معلول، محفوف به دو ضرورت است.
آیت الله سیدان بیان کرد: اين نظريه در فلسفه، در مقابلِ نظريهٔ گروهي از متکلمان ارائه شده است که عقيده دارند که براي موجود شدنِ يک ممکن بالذات که نسبتش با وجود و عدم مساوي است لازم نيست وجود برايش ضروري شود؛ بلکه همين که وجودِ آن شيء بر عدمِ آن، رجحان و برتري بيابد آن شيء به وجود خواهد آمد.
وی درادامه به تفسیر این قاعده در تفسیر مرحوم شهید صدر و آیت الله العظمی خویی پرداخت و گفت: آیت الله العظمی خویی قاعده لاشی را بحث کردند و بر این اعتقادند که این قاعده صحیح نیست.
این استاد حوزه علمیه تصریح کرد:در تفسیر مرحوم شهید صدر هم فاعل دارای سلطه با معنای حقیقی است که یک طرف اراده می کند.
عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي درادامه در مورد بیان ادعای کلام فیلسوفان گفت: آنها افزون بر علیت عام که ضرورت وجود علت، عند وجود معلول است، ادعا میکنند که علت میآید و معلول را ایجاد میکند، قبل از این که آن را ایجاد کند، وجود میدهد و معلول موجود میشود.
وی ادامه داد: توسط علت تامه، اول واجب میشود، بعد موجود میشود. پذیرش این بحث اگر علت باشد موجود میشود محل کلام نیست، محل اتفاق بوده و همیشه علت ایجاد میکند.
بنیاد بسیاری از گذارهها مباحث فلسفی است
حجتالاسلام محمدتقی سبحانی با بیان این که این بحث سودمند است و یک قاعده فلسفی است، تصریح کرد: بنیاد بسیاری از گذارهها مباحث فلسفی است و پذیرش این قاعده تبعات و آثاری دارد که با اصول اساسی ادیان الهی ناساگار است، از جمله می توان به جبر در انسان و خداوند متعال اشاره کرد.
وی با بیان این که بحث جبر و اختيار از مباحث مهمّي است كه در ميان فلاسفه و متكلّمان اسلامي به عنوان بحثي زنده در طول تاريخ اين دو علم مطرح بوده است، اظهار کرد: در اين ميان، جبر فلسفي اهميّت ويژهاي دارد كه غالباً فلاسفه به نفي آن ميپردازند و متكلمان آن را به عنوان لازمه ديدگاههاي فلاسفه، امري اجتنابناپذير ميدانند.
استاد فلسفه بیان کرد: آنها معتقدند نتيجه قاعده معروف «الشيء ما لميجب لميوجد» چيزي جز جبر و نفي اختيار نيست؛ به گونهاي كه اختياري براي هيچ فاعل مختاري باقي نميماند؛ ولي فلاسفه با وجود اعتقاد به قاعده، لازمه آن را نميپذيرند و متكلمان را در اين ديدگاه تخطئه ميكنند.
وی با بیان این که این قاعده قاعده ضروري است و قابل انكار نيست؛ به گونهاي كه نپذيرفتن آن پشت پا زدن به امري بديهي و ضروري است، اظهار کرد: مفاد قاعده آن است كه تا چيزي ابتدا از سوي علّت تامه ضرورت نيابد، هرگز موجود نميشود؛ فاعل اين قاعده در همه موارد خواه فاعل مختار و خواه فاعل غیر مختار جاري است و چون يك قانون عقلي است، قابل استثنا نيست و در غير اين صورت باطل خواهد بود؛ در حالي كه قاعده به بداهت عقلي صحيح است.
استاد فلسفه تصریح کرد: ضرورتي كه با اين قاعده اثبات ميشود، ضرورت سابق است، نه ضرورت لاحق و تقدم آن بر وجود معلول نيز تقدم رتبي است؛ چنان كه رتبه ضرورت لاحق، مؤخر از وجود و به اين معناست كه معلول حينالوجود هرگز معدوم نميشود و وجودش ضرورت دارد.
وی ادامه داد: بنابراين نه وجوب سابق و نه وجوب لاحق هيچ كدام زماناً بر وجود معلول، تقدم يا تأخر ندارند؛ بلكه اين دو با معلول هم زمان هستند؛ ولي رتبتاً وجوب سابق، مقدم بر وجود معلول و وجوب لاحق، مؤخر از آن است. بنابراين وجود معلول، محفوف به دو ضرورت است.
حجت الاسلام سبحانی اظهار کرد: از اين نكته نيز نبايد غفلت كرد كه علّت به وسيله ايجاد، هم وجود ميدهد و هم وجوب؛ زيرا وجوب معلول، مساوق با وجود اوست؛ لذا وجود معلول از همان جهت كه موجود است، واجب هم هست و بالعكس.
وی ادامه داد: محقق نائيني، آيت الله خويي و شهيد آيت الله صدر قاعده را تفصيل دادهاند ودر نظر ايشان، قاعده در علّتهاي موجَب سريان دارد؛ ولي در علتهاي مختار قابل اجرا نيست؛ بنابراين جايگاه قاعده فقط علّتهاي تامّه موجَب است، نه مختار؛ زيرا فاعل مختار نسبت به فعل و ترك، دست و پايش بسته نيست و سلطنت ذاتي دارد و تا زماني كه فعل را انجام نداده است، همواره در برابر او دو راه وجود دارد كه ميتواند هر كدام را برگزيند؛ بنابراين معنا ندارد قبل از انجام فعل، تحققش ضروري گردد.
عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي تصریح کرد: فاعل مختار بر فعل و ترك، سلطه ذاتي دارد و هيچگاه نسبت به انجام آن مجبور نخواهد بود و فعل و معلول با وجود علّت تامّه واجب نميشود مگر پس از انجام آن (ضرورت لاحق).
وی ادامه داد: نظر درست آن است که قاعده ضرورت سابق، نه تنها ضروري نيست كه محال است؛ بنابراين وجوب سابقي در كار نيست؛ علاوه بر اين اولويّت و رجحان سابق نيز امري محال است؛ پس قبل از تحقق فعل، نه ضرورتي در كار است و نه رجحاني.
استاد فلسفه با بیان این که ديدگاه فلاسفه قطعاً مستلزم جبر است ومتكلمان در اين جهت صائب هستند يا بايد قاعده را پذيرفت و به جبر تن در داد و يا بايد اختيار را پذيرفت و از قاعده دست كشيد، اظهار کرد: مدعای ما آن است كه ضرورت لاحق بيترديد وجود دارد و رتبه آن متأخر از وجود معلول است؛ ولي تحقق ضرورت سابق محال است؛ بنابراين قاعده «الشيء ما لميجب لميوجد» باطل است. ولي ميتوان گفت: «الشيء ما لميجد لميوجب» كه اشاره به ضرورت لاحق است.
حجت الاسلام سبحانی ادامه داد: بطلان اين قاعده، امري بديهي و ضروري است؛ هر كس در وجدان خود اين را مييابد كه با وجود تمام شدن علّت تامه فعل و حتي اراده، باز هم انسان اختيار دارد كه آن فعل را انجام ندهد.
وی با بیان این که قبل از اينكه چيزي موجود شود، معدوم است؛ زيرا نميتوان گفت فلان چيز هنوز موجود نشد؛ ولي معدوم هم نيست، گفت: عدم براي هر معدومی ضروري است (ضرورت لاحق = ضرورت به شرط محمول).
اگر جبر در انسان اثبات و پذیرفته شود باید بپذیرید که انسان در همه اعمالش مجبور است
حجت الاسلام سبحانی تصریح کرد: هر چيزي در ظرف معدوم بودنش قطعاً ممتنعالوجود است وگرنه اجتماع نقيضين پيش ميآيد؛ زيرا اگر عدم برايش ضرورت داشته باشد و از طرف ديگر، وجود هم برای آن ضروري باشد، اجتماع نقيضين خواهد بود.
وی ادامه داد:هر چيزي وجود برايش ممتنع است، وجودش نه واجب است و نه اولويّت دارد؛ بنابراين قبل از وجود يافتن معلول، نه وجوبي براي آن ثابت است و نه اولويّتي و وجوب سابق از لحاظ زماني، مقارن با وجود معلول است؛ بنابراين تقدم زماني بر وجود معلول ندارد تا مقارن با عدم باشد و ارتفاع نقيضين لازم آيد.
عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي تصریح کرد: اگر جبر در انسان اثبات و پذیرفته شود باید بپذیرید که انسان در همه اعمالش مجبور است و این درحالی است که علامه ملاصدرا و ابن سینا بیان می کنند که انسان در همه اعمالش مضطر است.
وی با بیان این که اراده و اختیار ما تحت نظام علیت جبر مطلق است، اظهار کرد: گریز از این جبر جز با نفی این قاعده ممکن نیست و اگر ضرورت و اجبار پذیرفته شود دیگر تکلیف، حسن و قبح، جهنم و بهشت، حساب و کتاب و پیامبر بی معناست.
اعتقاد به جبر سبب فروپاشی نظام اخلاقی می شود/ هیچ مکتب اخلاقی با جبر بنا نمی شود
عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي با بیان این که اعتقاد به این تفکر که انسان در همه حال مجبور است سبب فرو پاشی نظام اخلاقی می شود، اظهار کرد: هیچ مکتب اخلاقی با جبر بنا نمی شود و از طرفی در بحث فطری هم مشکلاتی پیش می آید که انسان ها آیا در قیامت ظاهر می شود؟
استاد فلسفه با طرح این پرسش که در حال حاضر بایستی علوم انسانی را بر چه اساسی اسلامی سازی کنیم، بیان کرد: اولین اشکال علوم انسانی غربی اینست که انسان را مادی تعریف می کنند و دانشمندان غربی رفتار انسان را با حیوانات و طبیعت و درختان یکی می دانند.
وی افزود: این مبنای غلط جامعه شناسی سکولار است که با انسانی که تابع جبر است مواجه می شود و در عین حال ما می توانیم جامعه شناسی علوم انسانی اسلامی داشته باشیم.
عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي در تحلیل نظام غربی علوم انسانی گفت: اگر امروز مدل سکولاریسم در غرب حاکم است این مدل از ارسطو آغاز شد و به کانت رسید.
اگر علیت را کسی بپذیرد دیگر نمی توان دم از علوم انسانی اسلامی زد
وی با بیان این که مقایسه مبانی کلامی، فلسفی و تأثیر آن در علوم انسانی می تواند مارا به این راه حل برساند که تنها راه گریزعلم کلام است، افزود: علم کلام مبتنی بر قرآن و سنت برای تبدیل علوم انسانی به علوم اسلامی است.
استاد فلسفه تأکید کرد: اگرعلیت را کسی بپذیرد دیگر نمی توان دم از علوم انسانی اسلامی زد و تنها راه برون رفت علوم انسانی بازگشت به علم کلام و مبانی قرآنی است.
وی با بیان این که ریشه جبر در انسان، قاعده ضروری است، افزود: بحث جبر در فعل خداست و ذات باری تعالی علت تامه همه عالم است که به عنوان نمونه اگر با آب مقایسه کنید که هر جا ریخته شود خیس می شود و این علت تامه همه افعالش را ایجاب می کند و این تصریح حکماست.
حجت الاسلام سبحانی افزود: همه عالم در نظام تامه براساس نظر فیلسوفان نتیجه اش اینست که آنان اراداه خداوند را به علم بر می گردانند چرا که آنان نتوانستند اراده و معیشت خداوند را تفسیر کنند و به همین دلیل قاعده لاشیء را مطرح کردند.
عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي اظهار کرد: اگر اراده خداوند نباشد بندگی بی معناست و از طرفی قضا و قدر هم دیگر معنا ندارد چرا که جهان ماوراء از ازل همراه با ذات الهی بوده است و جز این راهی ندارد./503/934/ب1