معرفی کتاب از سوی امام زمان/ تغییر قانون خروج از کشور برای عمامه به سرها/ مثل این که پیغمبر دارد حرف می زند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آیت الله محمدمهدی شب زنده دار، عضو فقهای شورای نگهبان در جمع طلاب و مشتاقان معارف اسلامی در آستانه ماه مبارک رمضان توصیههای به مبلغان بیان کردند، که به شرح ذیل است.
به دنبال رونق مجلس نباشید
مرحوم آقای قدوسی(قدس سره) از افرادی بود که بسیار به فکر آخرتش بود. زمانی که ایشان در مدرسه حقانی قم بودند و ما آنجا محصل بودیم ایشان پایینترین درسها وکارها را در مدرسه بر عهده می گرفتند مثلا با اینکه می توانست رسائل و مکاسب تدریس کنند به بیان رساله احکام اکتفا میکردند.
ایشان گاهی اوقات درس اخلاقی برای طلاب مدرسه می گفتند. یادم هست که نزدیک ایام تبلیغ بود، ایشان به طلاب ومبلغان فرمودند مثل شمع نباشید. شمع چه جوری است، شمع نورافشانی می کند، اطراف و اکناف خودش را روشن می کند، دیگران به برکت آن روشنایی که افروخته، استفاده می کنند ولی در پایان کار خودش چیه؟ تمام میشود. خودش تمام است، دیگران فقط بهره بردند؛ اما خودش چی شد؟ خودش سوخت و تمام شد.
تبلیغ اگر برای خدا باشد ماندگار می شود، بالا میرود. اما اگر خدای نکرده قصدش این باشد که مطلبش بگیرد، مردم بپسندند، زندگی خودش رونق پیدا بکند، اینها تمام میشود، چیزی برای خودش نمیماند. آنچه که در تبلیغ مهم است و باید به آن توجه کرد چند نکته است.
به گونه ای تبلیغ کنید که جواب امام حسین را بشنوید
آنچه که در تبلیغ خیلی مهم است اخلاص است. باید کوشش کرد «مهما امکن» اخلاص در کار باشد. این اخلاص باعث میشود که هم به نفع مردم باشد، هم به نفع خود انسان باشد و حرفش در دلها تأثیرگذار باشد.
مرحوم والد(قدس سره) از قول آیت الله مکارم نقل کردند که ایشان فرمودند من در تشییع جنازه مرحوم آقای پسندیده، اخوی مکرم حضرت امام(قدس سرهما) به طوراتفاقی با مرحوم آیت الله بهجت همراه شدیم که آیت الله بهجت(قدس سره) فرمودند: یک آقایی هست، می گوید من وقتی منبر می روم و می گویم السلام علیک یا ابا عبدالله، جواب می شنوم. این توفیقی که نصیب این فرد شده آغازش از اینجا بوده که ایشان منبری دعوت داشته و منبری دوم مجلسی بوده است. شب اول وقتی که در آن مجلس شرکت کرده متوجه می شود آن آقایی که قبل از ایشان منبر رفته آن چنان مجلس را جذب کرده که ایشان در خودش احساس حقارتی کرده که من اصلاً نمی توانم بعد از ایشان این گونه منبر بروم؛ چون نه مطالب و نه صدای آنچنانی داشتم. بعد از این حالت به خودش گفته که تو چه کار به این کارها داری، اگه برای خدا آمدی، کار خودت را بکن، تصمیم جدی گرفته که کاری به این کارها نداشته باشد و برای رضای خدا منبر برود؛ وقتی برای صحبت بالای منبر رفته و به ذکر مصیبت می رسد می گوید السلام علیک یا ابا عبدالله، جواب شنیده وعلیک السلام. واین ارتباط ادامه پیدا کرد. چون آن علت محدثه، علت مبقیه هم هست.
عقاید محکم باشد رفتار اصلاح میشود
مطلب دیگری که می خواهم عرض بکنم این است که رسم خیلی از علما سابقاً در ماه مبارک رمضان این بوده که یک دوره عقاید برای مردم می گفتند. عقاید زیربنا است.
مرحوم آیت الله حائری(قدس سره) هرچه به او اصرار می کردند که درس اخلاق بگوید قبول نمی کرد. ایشان می فرمودند بروید عقایدتان را محکم کنید. اگر عقاید محکم شد یعنی انسان باورش آمد قیامتی در کار است، مبدأ و معادی هست، خود به خود اعمال و رفتار انسان تغییر می کند و الهی خواهد شد.
کتاب حق الیقین شبر یک منبع خوبی است برای عقاید اسلامی که آن را می شود انسان بپروراند و برای مردم بیان بکند. یک ماه رمضان، سی روز یک دوره عقاید یا معظم مباحث عقاید را بیان کند، این کارخیلی مؤثر است. هم برای خود انسان و هم برای تربیت نسل جوان لازم و تأثیرگذار خواهد بود.
عمامه بر سر بمانید
عمل یک مبلغ خیلی مؤثرتر از گفتارش هست. وقتی یک طلبه در یک شهر یا روستایی واقع می شود، آن زی و حالات سلوکی و آن رفتارش بیشتر مردم را جذب به اسلام می کند. اگر عمل بود، گفتار هم خیلی مؤثر خواهد شد.
هم از نظر ظاهری باید مراقبت کنیم مثلا طلبه ای که گاهی عمامه اش را برمی دارد، گاهی می گذارد، خود این باعث می شود آن مهانت و متانت او ضربه بخورد.
عکس بدون عمامه نمی گیرم
مرحوم والد(قدس سره) تا بعد از پایان جنگ هیچ وقت عتبات مشرف نشده بودند. بعد از پایان جنگ یک فرصتی واقع شد ما خدمت ایشان پیشنهاد کردیم که اگراجازه بدهید مشرف بشویم. ایشان هم که عاشق عتبات بود قبول کردند. وقتی رفتیم دنبال گذرنامه گفتند عکس بدون عمامه لازم است، به ایشان عرض کردیم ایشان فرمودند: عکس بدون عمامه نمی گیرم و من از زی و این نوکری امام زمان به هیچ وجه خارج نمی شوم. ایشان گفتند اگر این چنین است که نمی شود جز به این که عکس بدون عمامه باشد. من حاضر نیستم به کربلا مشرف بشوم. البته بعد مسؤولان مربوطه عکس با عمامه را پذیرفتند.
مثل این که پیغمبر دارد حرف می زند
بنابراین در تبلیغ باید مراقب رفتار و کردار و نشست و برخاست خودمان باشیم. مردم به این امور توجه می کنند. یادم هست قبل از انقلاب در مسجد امام حسن عسکری(سلام الله علیه) نماز جمعه به امامت آیت الله اراکی و در غیاب ایشان توسط آیت الله شیخ مرتضی حائری و مرحوم آقای آشیخ علی پناه اشتهاردی برگزار می شد. یک بار که مرحوم آقای حائری روی منبر ایستاده بودند خطبه نماز جمعه می خواندند. ما هم در صف جماعت بودم و جلوی بنده آیت الله مصباح نشسته بودند، کنار دست آقای مصباح هم شخص عادی نشسته بود. این شخص عادی یک مرتبه رو کرد به آقای مصباح گفت مثل این که پیغمبر دارد حرف می زند. آقای حائری از نظر بیان ویژگی خاصی نداشتند اما سلوک و رفتار ایشان واین که سخنی که می گفت از سویدای قلبش بود آنچنان مردم را جذب می کرد که این آقا ناخودآگاه می گوید مثل این که پیغمبر دارد، حرف می زند.
آیت الله مشکینی: احتیاط واجب میدانم طلاب به تبلیغ بروند
اولین باری که بنده خواستم تبلیغ مشرف بشوم شرح لمعه می خواندیم. مرحوم آیت الله مشکینی در درس اخلاق آن زمان فرمودند احتیاط واجب می دانم که طلاب به تبلیغ بروند. با توجه به فرمایش ایشان جمعی از دوستان طلبه تصمیم گرفتیم که ماه مبارک رمضان برای تبلیغ به شیراز برویم. در شیراز پیش مسؤول اعزام که جناب آقای علیخواه که از دوستان مرحوم آقای ابوی و حاج داییمان بودند رفتیم، ایشان هم با تعدادی از روستاهای اطراف شیراز مراوده داشتند و سرپرستی امور مذهبی آنجا را عهده دار بودند، هر یکی از ما را به روستایی معرفی کردند که خیلی هم فاصله با شیراز نداشت، شاید بیست و چند کیلومتر بیشتر نبود. من اولین باری بود که تبلیغ می رفتم و خلاصه مسلط به کار تبلیغ و منبر رفتن نبودم.
در آن زمانها مبلغان برای تبلیغ چند تا کتاب همراه خود میبردند. مثل کتاب پند تاریخ که داستان داشت و کتاب کیفرِ کردار که روایاتی در آن بود که ترجمه هم شده بودند و کتاب راهنمای بهشت. بنده این سه کتاب را همراه خودم برده بودم که مطالبی را برای مردم بیان کنم. تا شب نوزدهم ماه مبارک مردم مسجد میآمدند. از شب نوزدهم کسی دیگه مسجد نمی آمد گفتند اینجا از نوزدهم به بعد ماه رمضان تمام است، یعنی روزه هم شاید نمیگیرند. وقتی این وضعیت را دیدم گفتم برگردم قم که شبهای بیستویکم و بیستوسوم قم باشیم. چون تازه کار بودیم قصد برگشتن کردیم والا اگر بلد بودیم باید می ایستادیم آنجا را راه میانداختیم.
معرفی کتاب تبلیغی از سوی امام عصر(عج)
آمدیم قم، همان حوالی که من برگشته بودم خواب دیدم که در طرف مسجد جامع قم که خیابان آذر هست وقم اصیل همان جاست، توی کوچهها عبور میکنم دیدم در منزلی باز است. در عالم خواب یقین داشتم این منزل حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) است. در هم باز است. وارد منزل شدم، از درب که وارد میشدی یک هال بود، یک اتاق طرف دست راستش، یک اتاق روبهروی درب ورودی، دیدم حضرت (سلام الله علیه) توی اتاقی که روبهروی درب ورودی هست کنار کرسی نشسته است من هم رفتم یک ضلع دیگر کرسی خدمت حضرت نشستم. روی کرسی سه جلد بحار طبع جدید بود و آن کتابی که من در تبلیغ از روی آن حدیث میخواندم طرف دیگر بود. حضرت اشاره فرمود به بحارالانوار، فرمودند اینها خوب است. از آن موقع به بعد بنده در صحبت کردن، تبلیغ رفتنم از بحار استفاده میکنم وخیلی فوائد ازآن دیدم.
توصیه میکنم که حتماً بحار محل مراجعه آقایان باشد، چون جامع روایات است، باب بندی آن خوب است و مرحوم مجلسی هم با اخلاص این کتاب را نوشته است. ان شاء الله در مناقب و صبحتها و افاضاتی که آقایان دارند از بحار استفاده کنید.
خدای متعال به همه ما توفیق نوکری خالصانه اسلام عنایت بفرماید. قلب مبارک حضرت بقیت الله الاعظم ارواحنا فداه را از همه ما راضی و خشنود بفرماید. عنایات ویژه آن بزرگوار را شامل حال همه فضلای محترم، طلاب محترم، علمای محترم، همه کسانی که در گوشه و کنار ممالک اسلامی از اسلام عزیز حمایت می کنند، تبلیغ می کنند، اعانت می کنند، حضرت بقیة الله ارواحنا فداه را مورد عنایات ویژه آن بزرگوار قرار دهد. این مملکت امام زمان و اهل بیت عصمت و طهارت را از هر گزند درونی و خارجی محافظت بفرماید. رهبر عزیز انقلاب را برای هدایت این امت طول عمر و موفقیت روز افزون و سلامتی عنایت بفرماید. مراجع عالیقدرشیعه و حوزههای علمیه را مورد عنایت ویژه حضرت بقیت الله ارواحنا فداه قرار دهد. 918/د102/س