۱۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۰
کد خبر: ۴۴۱۷۴۵
نظام سیاسی اسلام/ آیت الله اراکی/ جلسه 55

بررسی شبهه شخصی بودن انتخاب امیرمؤمنان در واقعه غدیر

آیت الله اراکی ضمن طرح برخی روایات دالّ بر ولایت حضرت علی(ع) گفت: مخالفان امیرمؤمنان(ع) قصد داشتند که انتخاب آن حضرت به عنوان وصی بعد از پیامبر(ص) را انتخاب شخصی رسول اکرم(ص) تلقی کنند و صبغه الهی بودن مسأله را تکذیب کرده و منکر شوند؛ از این‌رو خدای متعال با آیه شریفه «والله یعصمک من الناس» رسولش را از تکذیب مخالفین ایمنی می‌دهد.
آیت الله اراکی

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی در پنجاه و پنجمین جلسه سال تحصیلی 94-95 درس خارج فقه سیاسی اسلام که روز یکشنبه بیست و دوم فروردین ماه 1395 در مدرسه دارالشفاء برگزار شد، در ادامه بحث از روایات اهل سنّت دالّ بر امامت امیرالمؤمنین علیه السلام ضمن طرح برخی دیگر از روایات باب به بیان مطالبی پیرامون واقعه غدیر خم پرداخت.

 

وی عمومی بودن اعلام ولایت امیرالمؤمنین و همزمانی واقعه غدیر خم با نزول آیه و اخذ بیعت پس از اعلام عمومی را سه خصوصیت واقعه غدیر دانست.

 

دبیر کل مجمع تقریب مذاهب اسلامی شأن نزول آیه 101 سوره مائده را مسأله ولایت و امامت امیرالمؤمنین علیه السلام دانست و با تصریح به اینکه مراد از عصمت در آیه شریفه «والله یعصمک من الناس» برخلاف برخی روایات مجعول، نه عصمت از قتل بلکه عصمت از تکذیب است، گفت: مخالفین علی بن ابیطالب علیه السلام قصد داشتند انتصاب آن حضرت به ولایت امر و وصایت  از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله را  امری شخصی معرفی کنند و الهی بودن آن را تکذیب کنند؛ از این رو خدای متعال با این آیه شریفه رسول خود را از تکذیب مردم ایمنی می‌دهد.

 

در ذیل تقریر مباحث مطرح شده در پنجاه و پنجمین جلسه درس خارج نظام سیاسی اسلام آیت الله اراکی تقدیم می‌شود.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقدمه

 

بحث ما در روایاتی بود که بر نصب فرمانروا بعد از رسول اکرم صلی الله علیه و آله دلالت دارد. گفتیم که نصوص نصب به لحاظ عناوینی که در این ادلّه به کار رفته است بر چند دسته است. عنوان پنجم، عنوان «علیٌ مولی المؤمنین» یا عناوین قریب به آن است؛ از ابتدای بحث پیرامون این عنوان تا جلسه پیش به هشت روایت از روایات وارده در منابع اهل سنّت پرداختیم.

 

آخرین حدیث مورد بحث از حاکم نیشابوری در مستدرک بود، اجمال قضیه این بود که در مأموریتی که امیرالمؤمنین علیه السلام در یمن داشتند، چهار نفر تصمیم گرفتند که با همدستی یکدیگر از آن حضرت نزد رسول خدا شکایت ببرند؛ در برگشت وقتی از امیرالمؤمنین شکایت کردند رسول خدا  از سه نفر اول اعراض کرد و جوابی نداد و سرانجام نسبت به چهارمی غضب کرد و در رد اعتراض او توصیفاتی را نسبت به امیرالمؤمنین بیان فرمود.

 

ادامه بحث

 

احمد بن حنبل نیز این روایت حاکم نیشابوری را نقل کرده است؛ روایت احمد بن حنبل با این لفظ آمده است: «دعوا علیّاً دعوا علیّاً دعوا علیّاً إنّ علیّاً منّی و أنا منه و هو ولیّ کلّ مؤمن بعدی». کلمه «بعدی» در روایت احمد بن حنبل، قرینه روشنی است بر اینکه مراد از ولیّ، ولیّ به معنای ولایت امر است؛ چون اگر معنای آن غیر از این بود، ذکر قید «بعدی» وجهی نداشت.

 

در مورد روایت حاکم هم گفتیم که در عبارت «إنّ علیّا منّى و أنا منه و هو ولىّ کلّ مؤمن» از آن روایت، فقره «ولىّ کلّ مؤمن» با اینکه «بعدی» پس از آن ذکر نشده است، ظهور در ولایت امر دارد؛ چون تنها همین معنا با آن عبارت و با جواب شکایت آن افراد هم مناسبت دارد.

 

واقعه غدیر؛ خصوصیات

 

واقعه غدیر واجد سه خصوصیت بود:

 

اول؛ عمومی بودن اعلام. در روز غدیر برخلاف وقایع دیگر، اعلام بصورت عمومی بود.

 

دوم؛ همزمانی با نزول قرآن. وقتی آیه نازل شد و فرمود «یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک»؛ آنگاه رسول اکرم این اعلان عام را انجام داد.

 

سوم؛ همزمان با بیعت. پس از اعلام عام از مردم بیعت هم گرفته شد.

 

ولایت در آیات

 

آیه کریمه می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ وَ إِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حینَ یُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَکُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْها وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلیم‏ قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِکُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها کافِرین‏».(مائده / 101)

 

این آیه مخصوص مسأله ولایت است، عده‌ای قصد داشتند در میان جمع از رسول اکرم(ص) این سؤال (یعنی سؤال درباره  خلافت رسول خدا) را بپرسند؛ درحالیکه جواب حضرت را می‌دانستند، تصمیم داشتند با پرسش و بعد از گرفتن جواب از رسول خدا جوسازی کنند و چنین مطرح کنند که محمد(صلی الله علیه و آله) می‌خواهد اقوام و خویشان خود را بر ما مسلط کند، می‌خواستند با این جوسازی امکان طرح این موضوع را از رسول خدا بگیرند.

 

از این‌رو آیه شریفه «والله یعصمک من الناس» در همین مورد است؛ یعنی عصمت از تکذیب است نه عصمت از قتل؛ آنچنانکه برخی روایات جعلی وارده در منابع اهل سنّت مراد از عصمت را عصمت از قتل می‌داند؛ این روایات مجعول می‌گوید، پس از نزول این آیه رسول خدا فرمود بعد از این دیگر من حارس نمی‌خواهم؛ در حالی که آن حضرت اصلاً حارس نداشت؛ این روایات کذب درصدد آن است که بگوید چون رسول خدا از قتل می‌هراسیده است، لذا همراه آن حضرت حارس بوده است.

 

بنابراین در آیه شریفه «والله یعصمک من الناس» مراد از عصمت، عصمت از تکذیب است، خوف مرسلین، معمولاً خوف از تکذیب است؛ خوف از این است که نتوانند رسالت خود را انجام دهند، برخی افراد قصد تکذیب رسول خدا را در واقعه غدیر داشتند؛ حارث بن نعمان فهری بعد از قضیه غدیر نزد رسول خدا آمد و گفت «هذا منک ام من الله»؛ تشکیک در (الهی بودن نصب امیرالمؤمنین و) اینکه این مسأله از جانب خداست استراتژی مخالفین بوده است؛ به این معنا که قصد داشتند پس از طرح مسأله از سوی رسول خدا اعلام کنند که این مسأله از جانب خود توست و نه از جانب خدا؛ اینکه گفتند «حسبنا کتاب الله» هم بر همین مبناست؛ حضرت دوات خواست تا مطلب را مکتوب کند و آنها در جواب گفتند «إن الرجل لیهجر».

 

بنابراین رسول خدا(ص) مسأله ولایت امیرالمؤمنین را بخاطر خوف از تکذیب به صورت عمومی اعلام نمی‌کرده است و تنها در مجامع خصوصی بیان می‌کرده است تا اینکه آیه شریفه نازل می‌شود و آن حضرت را از تکذیب مردم ایمنی می‌دهد.

 

برای ایمنی حضرت از تکذیب، اعلام مسأله همزمان با نزول آیه می‌شود و آیه می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ وَ إِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حینَ یُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَکُمْ»؛ اینکه می‌فرماید «تسؤکم» بخاطر این است که همان افرادی که سؤال می‌کردند با اصل قضیه (یعنی ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام)  مخالف بودند و آشکار شدن قضیه موجب ناراحتی آنها بود؛ از این‌رو اعلان عمومی ولایت امیرالمؤمنین عند نزول قرآن مؤجّل شد و آیه «بلّغ ما انزل إلیک من ربک» نازل شد و رسول خدا مامور به اعلام عمومی شد.

 

لفظ «من ربّک» در آیه شریفه «بلّغ ما انزل إلیک من ربّک» برای تأکید بر این نکته است که نصب علی بن ابیطالب علیه السلام برای ولایت امر از جانب خداست.

 

خلاصه اینکه آیه شریفه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ ...‏» قطعاً مربوط به مسأله امامت است و در روایات هم به همین شکل تفسیر شده است و قرائن قرآنی متعدد هم بر آن وجود دارد که به آن نمی‌پردازیم چون بحث ما کلامی نیست.

 

بازگشت به بحث؛ روایت نهم

 

حاکم نیشابوری از سعد بن أبی وقاص روایت می‌کند «انّ علی بن ابی طالب اعطی ثلاثا لان اکون اعطیت احداهنّ أحبّ إلیّ من الدنیا و مافیها لقد قال له رسول الله یوم غدیر خم بعد حمد الله و الثناء علیه هل تعلمون أنی أولی بالمؤمنین قلنا نعم قال الّلهم من کنت مولاه فعلیّ مولاه وال من والاه و عاد من عاداه» مستدرک، حدیث 4643.

 

معاویه به مدینه آمده بود، صحابه و اکابر و از جمله سعد بن ابی وقاص به دیدن او آمده بودند. او شروع کرد به ذمّ امیرالمؤمنین و سعد اعتراض کرد و گفت درباره مردی سخن می‌گویی که دارای چنین خصالی بوده است.

 

آنچه خواندیم روایات حاکم نیشابوری درمستدرک بود. روایاتی را هم از احمد بن حنبل در مسند نقل می‌کنیم، حدیث غدیر یا نصّ بر نصب امیرالمؤمنین با عبارات «مولی المؤمنین» یا «ولیّ کلّ مؤمن» را احمد بن حنبل در مسند مفصّل تر نقل می‌کند؛ گزیده‌ای از این روایات را نقل خواهیم کرد./836/د102/ل

ارسال نظرات