۱۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۷
کد خبر: ۴۴۲۲۶۹
نظام سیاسی اسلام/ آیت الله اراکی/ جلسه 48

اختصاص عنوان امیرمؤمنان به حضرت علی در زمان حیات رسول اکرم

آیت الله اراکی با اشاره به روایت «إن علیا أمیر المؤمنین بولایة من الله عزوجل» گفت: مخاطب قرار دادن حضرت علی(ع) با عنوان «امیرالمؤمنین» در ایام حیات رسول اکرم(ص) نیز ثابت بوده و روایاتی همچون «علیّ و ذریّته» بر امامت و خلافت اهل بیت(ع) دلالت داشته است، چنان که مقام ولایت و اطاعت از حضرت زهرا(س) نیز از روایات ثابت می‌شود.
آیت الله اراکی

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی در چهل و هشتمین جلسه سال تحصیلی 94-95 در درس خارج فقه سیاسی اسلام که روز دوشنبه دهم اسفند ماه 1394 در مدرسه دارالشفاء برگزار شد، به بحث پیرامون روایاتی که با عنوان «علیّ و ذریّته» و مانند آن، بر امامت و خلافت اهل بیت علیهم السلام دلالت دارد، ادامه داد و هفت روایت دیگر در این زمینه مطرح کرد.

 

وی با استناد به فقره‌ای از یک روایت که می‌فرماید «إن علیا أمیر المؤمنین بولایة من الله عزوجل»؛ نتیجه گرفت که مخاطب قرار دادن علی بن ابیطالب علیه السلام با عنوان «امیرالمؤمنین» نه تنها در زمان خلافت آن حضرت بلکه حتی پیش از آن و در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله هم ثابت بوده است.

 

استاد برجسته حوزه علمیه در ادامه بحث، مقام ولایت را علاوه بر ائمه اطهار علیهم السلام برای حضرت زهرا سلام الله علیها نیز بنا به روایات وارده ثابت دانست و تأکید کرد اطاعت او مثل اطاعت رسول الله واجب است.

 

دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی با استناد به یکی از روایات باب، افعال و احکام صادر شده از ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین را بر اساس دستور و عهد الهی و مطابق با کتاب مدوّن نازل شده بر رسول اکرم صلی الله علیه وآله دانست در فرازی دیگر از بحث پایان امامت حضرت ولی عصر صلوات الهی علیه را خاتمه حیات دنیا دانست و تصریح کرد: رجعت در زمان حیات آن حضرت است.

 

تقریر چهل و هشتمین جلسه درس خارج نظام سیاسی اسلام آیت الله اراکی تقدیم می‌شود.

نکته: مطالب درون پرانتز اضافات مقرّر است.

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقدمه

(بحث در روایاتی از منابع حدیثی شیعه بود که با واژه‌های «علی و ذریّته» و «علی و بنوه» و مانند آن بر خلافت و امامت اهل بیت علیهم السلام دلالت دارد، در جلسه قبل سه روایت در این باره طرح و دلالت آنها بحث شد؛ در جلسه حاضر به برخی دیگر از روایات باب می‌پردازیم)

 

 

روایت چهارم

حدیث دیگر از احادیثی که نصّ بر امامت و خلافت اهل البیت با واژه‌های «علی و ذریّته» و «علی و بنوه» است، روایتی است که مرحوم صدوق نقل کرده است؛ روایت از نظر سندی صحیح است و به علی بن الحسین علیهما السلام منتهی می‌شود.

 

«حدثنا جعفر بن محمد بن مسرور ره قال حدثنا الحسین بن محمد بن عامر عن عمه عبد الله بن عامر عن ابن أبی عمیر عن حمزة بن حمران عن أبیه عن أبی حمزة عن علی بن الحسین عن أبیه عن أمیر المؤمنین صلوات الله علیهم اجمعین أنه جاء إلیه رجل فقال یا أبا الحسن إنک تدعى أمیر المؤمنین فمن أمرک علیهم قال علیه السلام الله جل جلاله أمرنی علیهم فجاء الرجل إلى رسول الله صلی الله علیه و آله فقال یا رسول الله أ یصدق علی فیما یقول إن الله أمره على خلقه فغضب النبی صلی الله علیه و آله ثم قال إن علیا أمیر المؤمنین بولایة من الله عز و جل عقدها له فوق عرشه و أشهد على ذلک ملائکته إن علیا خلیفة الله و حجة الله و إنه لإمام المسلمین طاعته مقرونة بطاعة الله و معصیته مقرونة بمعصیة الله فمن جهله فقد جهلنی و من عرفه فقد عرفنی و من أنکر إمامته فقد أنکر نبوتی و من جحد إمرته فقد جحد رسالتی و من دفع فضله فقد تنقصنی و من قاتله فقد قاتلنی و من سبّه فقد سبّنی لأنه منی خلق من طینتی و هو زوج فاطمة ابنتی و أبو ولدی الحسن و الحسین ثم قال علیه السلام أنا و علی و فاطمة و الحسن و الحسین و تسعة من ولد الحسین حجج الله على خلقه أعداؤنا أعداء الله و أولیاؤنا أولیاء الله»

امالی صدوق، مجلس 27، حدیث 8؛ ترتیب الامالی، جلد 3، صفحه 83.

 

تبیین برخی فقرات حدیث

(1) «الله جل جلاله أمرنی علیهم»

شخصی از امیرالمؤمنین علیه السلام می‌پرسد که چه کسی شما را به امارت مؤمنین نصب کرده است، حضرت می‌فرماید «الله جل جلاله أمرنی علیهم»؛ این جواب حضرت شاهد روشنی است بر آنچه قبلاً گفتیم و آن اینکه نصب ائمه بعد از رسول خدا به امر الهی بوده است.

(2) «فجاء الرجل إلى رسول الله...»؛ این روایت نشان می‌دهد که مخاطب قرار دادن حضرت با عنوان «امیرالمؤمنین» در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است و نه بعد از رحلت ایشان.

(3) «أ یصدق علی فیما یقول إن الله أمره على خلقه»؛ آیا علی راست می‌گوید که خداوند او امیر بر خلقش قرار داده است.

(4) «من دفع فضله فقد تنقصنی»؛ آن کسی که فضل علی را منکر شود، گویا مرا تنقیص کرده است.

(5) «أنا و علی و فاطمة و الحسن و الحسین و تسعة من ولد الحسین حجج الله»؛ در اینجا صراحتاً امام حسن و امام حسین و نه فرزند امام حسین صلوات الله علیهم اجمعین به عنوان حجج الهی معرفی شده‌اند.

 

صدیقه کبری؛ واجد ولایت کبری

کراراً گفته ایم که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مقام ولایت کبری داشته است و اگرچه  پست حکومتی نداشته است اما مقامش مقام وجوب اطاعت است یعنی اطاعت او مثل اطاعت رسول الله واجب است و معصیتش مثل معصیت رسول الله است، این روایت از شواهد بر همین مطلب است. به این مضمون روایات زیادی آمده است که ما این روایت را به عنوان نمونه نقل کردیم.

 

روایت پنجم

مرحوم صدوق نقل می‌کند وروایت از لحاظ سندی قوی است.

«أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِیسَى عَنِ الْبَجَلِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنِ الْحَکَمِ بْنِ الصَّلْتِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ آبَائِهِ ص قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص خُذُوا بِحُجْزَةِ هَذَا الْأَنْزَعِ یَعْنِی عَلِیّاً فَإِنَّهُ الصِّدِّیقُ الْأَکْبَرُ وَ هُوَ الْفَارُوقُ یُفَرِّقُ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ مَنْ أَحَبَّهُ هَدَاهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ أَبْغَضَهُ اللَّهُ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ مَحَقَهُ اللَّهُ وَ مِنْهُ سِبْطَا أُمَّتِی الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ هُمَا ابْنَایَ وَ مِنَ الْحُسَیْنِ أَئِمَّةُ الْهُدَى أَعْطَاهُمُ اللَّهُ عِلْمِی وَ فَهْمِی فَتَوَلُّوهُمْ وَ لَا تَتَّخِذُوا وَلِیجَةً مِنْ دُونِهِمْ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِ فَقَدْ هَوى‏ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ»

امالی صدوق؛ مجلس 38، حدیث 7؛ ترتیب الامالی، جلد 3، صفحه 84، حدیث 1132.

 

عبارت «وَ لَا تَتَّخِذُوا وَلِیجَةً مِنْ دُونِهِمْ» اشاره است به آیه شریفه که می‌فرماید:

«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنینَ وَلیجَةً وَ اللَّهُ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» آنها را می‌آزماییم تا معلوم شود که غیر از خدا و رسول و مؤمنین ولیجه ای نپذیرفته باشند. ولیجه یعنی افراد مورد اعتماد و قابل اتکاء.

 

کراراً تکرار کرده ایم که هرگاه در آیات کریمه واژه مؤمنین عطف بر خدا و رسول شده است و از نظرحکم متّحد هستند مراد از مؤمنین امامان معصوم است؛ این قاعده کلی است که شواهد زیادی از آیات و روایات بر آن وجود دارد؛ مثل:

«إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون‏»

«وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ»

و امثال این آیات.

 

روایت ششم

مرحوم صدوق به سند خود نقل می‌کند.

«عن بکر بن عبد الله بن حبیب قال حدثنا تمیم بن بهلول عن إسماعیل بن أبان عن سلام بن أبی عمرة عن معروف بن خربوذ عن أبی الطفیل عن الحسن بن علی بن أبی طالب علیهما السلام قال سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول أنا سید النبیین و علی بن أبی طالب سید الوصیین و الحسن و الحسین سیدا شباب أهل الجنة و الأئمة بعدهما سادات المتقین ولینا ولی الله و عدونا عدو الله و طاعتنا طاعة الله و معصیتنا معصیة الله عز و جل و حسبنا الله و نعم الوکیل»

ترتیب الامالی، جلد 3، صفحه 84، حدیث 1133.

فقرات «طاعتنا طاعة الله و معصیتنا معصیة الله»  و «سادات المتقین» و مانند آن از این روایت در امامت ائمه اطهار صراحت دارد.

 

روایت هفتم

«عن أحمد بن محمد بن عیسى عن محمد بن سنان عن محمد بن عبد الله بن زرارة عن عیسى بن عبد الله الهاشمی عن أبیه عن جده عن عمر بن أبی سلمة عن أمه أم سلمة رض قالت سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول علی بن أبی طالب و الأئمة من ولده بعدی سادة أهل الأرض و قادة الغر المحجلین یوم القیامة»

ترتیب الامالی، جلد 3، صفحه 84 و 85، حدیث 1134؛ امالی صدوق، مجلس 85، حدیث 25.

 

ائمه اطهار هم در دنیا و هم  در آخرت رهبران مسلمین هستند. در دنیا «سادات اهل الارض» هستند و در آخرت هم «قائده الغر المحجلین» هستند.

 

«غرّ» یعنی پیشانی سفید. «مُحجّل» یعنی اینکه پای در جواهر دارند. «حجل» آن زیوری است که به پا می‌آویزند.

 

 روایت هشتم

مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی روایت می‌کند. این روایت از امام رضا علیه السلام درباره صفات امام نقل شده است.

روایت را مرحوم صدوق هم در امالی نقل کرده است؛ با این تفاوت که سند کافی مرسل و سند امالی متصل است. روایت را از کافی نقل می‌کنیم و یک مقطع آن در اینجا ذکر می‌شود.

«...إِنَّ الْإِمَامَةَ خَصَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلَ ع بَعْدَ النُّبُوَّةِ وَ الْخُلَّةِ مَرْتَبَةً ثَالِثَةً وَ فَضِیلَةً شَرَّفَهُ بِهَا وَ أَشَادَ بِهَا ذِکْرَهُ فَقَالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً ... ثُمَّ أَکْرَمَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِأَنْ جَعَلَهَا فِی ذُرِّیَّتِهِ أَهْلِ الصَّفْوَةِ وَ الطَّهَارَةِ فَقَالَ وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَةً وَ کُلًّا جَعَلْنا صالِحِینَ. وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدِینَ فَلَمْ تَزَلْ فِی ذُرِّیَّتِهِ یَرِثُهَا بَعْضٌ عَنْ بَعْضٍ قَرْناً فَقَرْناً حَتَّى وَرَّثَهَا اللَّهُ تَعَالَى النَّبِیَّ ص فَقَالَ جَلَّ وَ تَعَالَى إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ فَکَانَتْ لَهُ خَاصَّةً فَقَلَّدَهَا ص عَلِیّاً ع‏ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى رَسْمِ مَا فَرَضَ اللَّهُ فَصَارَتْ فِی ذُرِّیَّتِهِ الْأَصْفِیَاءِ الَّذِینَ آتَاهُمُ اللَّهُ الْعِلْمَ وَ الْإِیمَانَ بِقَوْلِهِ تَعَالَى وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِی کِتابِ اللَّهِ إِلى‏ یَوْمِ الْبَعْثِ فَهِیَ فِی وُلْدِ عَلِیٍّ ع خَاصَّةً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ...»

اصول کافی، جلد 1، صفحه 200.

 

«فَکَانَتْ لَهُ خَاصَّةً » امامت خاص رسول خدا بود.

این روایت نیز صریح است در اینکه امامت بعد از رسول تا روز قیامت در علی و اولاد علی است.

 

خاتمه دنیا به خاتم الاوصیاء

ما از روایات استفاده می‌کنیم که بعد از حضرت ولی عصر قیام قیامت است، اگر هم رجعت باشد، این رجعت در زمان حضرت ولی عصر است. حیات این دنیا به امامت امام زمان صلوات الله علیه ختم می‌شود؛ «به تختم هذه الحیوة الدنیا».

 

روایت نهم

«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى الَّذِینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإِیمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ قَالَ الَّذِینَ آمَنُوا النَّبِیُّ ص وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ ذُرِّیَّتُهُ الْأَئِمَّةُ وَ الْأَوْصِیَاءُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَلْحَقْنَا بِهِمْ وَ لَمْ نَنْقُصْ ذُرِّیَّتَهُمُ الْحُجَّةَ الَّتِی جَاءَ بِهَا مُحَمَّدٌ ص فِی عَلِیٍّ ع وَ حُجَّتُهُمْ وَاحِدَةٌ وَ طَاعَتُهُمْ وَاحِدَةٌ » اصول کافی، جلد 1، صفحه 275، حدیث 1.

«ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ» امامان بعد از امیر المؤمنین هم هیچ نقصانی در وجوب اطاعت آنها نیست و همان وجوب اطاعت که برای رسول اکرم و امیرالمؤمنین وجود دارد برای آنها هم وجود دارد، این از باب جری و بیان یک مصداق آیه است و حصر در مصداق نمی‌کند.

 

روایت دهم

«عَنْ مُعَاذِ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الْوَصِیَّةَ نَزَلَتْ مِنَ السَّمَاءِ عَلَى مُحَمَّدٍ کِتَاباً لَمْ یُنْزَلْ عَلَى مُحَمَّدٍ ص کِتَابٌ مَخْتُومٌ إِلَّا الْوَصِیَّةُ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ ع یَا مُحَمَّدُ هَذِهِ وَصِیَّتُکَ فِی أُمَّتِکَ عِنْدَ أَهْلِ بَیْتِکَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَیُّ أَهْلِ بَیْتِی یَا جَبْرَئِیلُ قَالَ نَجِیبُ اللَّهِ مِنْهُمْ وَ ذُرِّیَّتُهُ لِیَرِثَکَ عِلْمَ النُّبُوَّةِ کَمَا وَرَّثَهُ إِبْرَاهِیمُ ع وَ مِیرَاثُهُ لِعَلِیٍّ ع وَ ذُرِّیَّتِکَ مِنْ صُلْبِهِ قَالَ وَ کَانَ عَلَیْهَا خَوَاتِیمُ قَالَ فَفَتَحَ عَلِیٌّ ع الْخَاتَمَ الْأَوَّلَ ... »

اصول کافی، جلد 1، صفحه 280.

 

این روایت، حدیث اول از یکی از ابواب کتاب کافی با عنوان «بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ ع لَمْ یَفْعَلُوا شَیْئاً وَ لَا یَفْعَلُونَ إِلَّا بِعَهْدٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمْرٍ مِنْهُ لَا یَتَجَاوَزُونَه‏» است.

 

ائمه اهل بیت؛ مأموران الهی

روایت دال بر این است که علی بن ابیطالب و ذریه او همگی اوصیاء پیامبر خدا هستند. در این روایت بیان می‌کند که تمام آنچه ائمه اطهارباید انجام بدهند در این کتاب مختوم مدوّن شده است؛ اینکه امیرالمؤمنین چه کند، امام حسن چه کند، امام حسین چه کند و همینطور سایر ائمه اطهار.

 

روایت دوم این باب هم نظیر روایت قبلی است و دلالت دارد براینکه کتاب مختومی بر رسول خدا نازل شده است و دستورالعمل کارهایی که باید توسط ائمه اطهار علیهم السلام انجام شود، در آن کتاب آمده است. دراین روایت هم تصریح شده است که امیرالمؤنین و ذریّه او اوصیای رسول الله هستند.

 

حدیث سوم و چهارم این باب هم به همین مضمون است. حدیث چهارم، حدیث مهمی است. این حدیث شرح یک وصیّت است. نامه‌ای بوده است که خدای متعال بر رسول اکرم نازل کرده است و در آن نامه به حضرت امیر دستور صبر داده شده است و از او در زمان حیات رسول خدا قول گرفته شده است که بر آنچه اتفاق خواهد افتاد صبر کند و حضرت به او گفتند که چه اتفاقی خواهد افتاد و خدای متعال از حضرت امیر در حضور رسول اکرم و با حضور جبرئیل عهد بر صبر گرفت.

 

(حدیث چهارم باب:

«الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ یَقْطِینٍ عَنْ عِیسَى بْنِ الْمُسْتَفَادِ أَبِی مُوسَى الضَّرِیرِ قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَ لَیْسَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع کَاتِبَ الْوَصِیَّةِ وَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمُمْلِی عَلَیْهِ وَ جَبْرَئِیلُ وَ الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ ع شُهُودٌ قَالَ فَأَطْرَقَ طَوِیلًا ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ قَدْ کَانَ مَا قُلْتَ وَ لَکِنْ حِینَ نَزَلَ بِرَسُولِ اللَّهِ ص الْأَمْرُ نَزَلَتِ الْوَصِیَّةُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ کِتَاباً مُسَجَّلًا نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ مَعَ أُمَنَاءِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مِنَ الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ یَا مُحَمَّدُ مُرْ بِإِخْرَاجِ مَنْ عِنْدَکَ إِلَّا وَصِیَّکَ لِیَقْبِضَهَا مِنَّا وَ تُشْهِدَنَا بِدَفْعِکَ إِیَّاهَا إِلَیْهِ ضَامِناً لَهَا یَعْنِی عَلِیّاً ع فَأَمَرَ النَّبِیُّ ص بِإِخْرَاجِ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْتِ مَا خَلَا عَلِیّاً ع وَ فَاطِمَةُ فِیمَا بَیْنَ السِّتْرِ وَ الْبَابِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ یَا مُحَمَّدُ رَبُّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ هَذَا کِتَابُ مَا کُنْتُ عَهِدْتُ إِلَیْکَ وَ شَرَطْتُ عَلَیْکَ وَ شَهِدْتُ بِهِ عَلَیْکَ وَ أَشْهَدْتُ بِهِ عَلَیْکَ مَلَائِکَتِی وَ کَفَى بِی یَا مُحَمَّدُ شَهِیداً قَالَ فَارْتَعَدَتْ مَفَاصِلُ النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ رَبِّی هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَیْهِ یَعُودُ السَّلَامُ صَدَقَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَرَّ هَاتِ الْکِتَابَ فَدَفَعَهُ إِلَیْهِ وَ أَمَرَهُ بِدَفْعِهِ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ لَهُ اقْرَأْهُ فَقَرَأَهُ حَرْفاً حَرْفاً فَقَالَ یَا عَلِیُّ هَذَا عَهْدُ رَبِّی تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِلَیَّ وَ شَرْطُهُ عَلَیَّ وَ أَمَانَتُهُ وَ قَدْ بَلَّغْتُ وَ نَصَحْتُ وَ أَدَّیْتُ فَقَالَ عَلِیٌّ ع وَ أَنَا أَشْهَدُ لَکَ بِأَبِی وَ أُمِّی أَنْتَ بِالْبَلَاغِ وَ النَّصِیحَةِ وَ التَّصْدِیقِ عَلَى مَا قُلْتَ وَ یَشْهَدُ لَکَ بِهِ سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ لَحْمِی وَ دَمِی فَقَالَ جَبْرَئِیلُ ع وَ أَنَا لَکُمَا عَلَى ذَلِکَ مِنَ الشَّاهِدِینَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عَلِیُّ أَخَذْتَ وَصِیَّتِی وَ عَرَفْتَهَا وَ ضَمِنْتَ لِلَّهِ وَ لِیَ الْوَفَاءَ بِمَا فِیهَا فَقَالَ عَلِیٌّ ع نَعَمْ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی عَلَیَّ ضَمَانُهَا وَ عَلَى اللَّهِ عَوْنِی وَ تَوْفِیقِی عَلَى أَدَائِهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عَلِیُّ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُشْهِدَ عَلَیْکَ بِمُوَافَاتِی بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَقَالَ عَلِیٌّ ع نَعَمْ أَشْهِدْ فَقَالَ النَّبِیُّ ص إِنَّ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَکَ الْآنَ وَ هُمَا حَاضِرَانِ مَعَهُمَا الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ لِأُشْهِدَهُمْ عَلَیْکَ فَقَالَ نَعَمْ لِیَشْهَدُوا وَ أَنَا بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أُشْهِدُهُمْ فَأَشْهَدَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ کَانَ فِیمَا اشْتَرَطَ عَلَیْهِ النَّبِیُّ بِأَمْرِ جَبْرَئِیلَ ع فِیمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ قَالَ لَهُ یَا عَلِیُّ تَفِی بِمَا فِیهَا مِنْ مُوَالَاةِ مَنْ وَالَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْبَرَاءَةِ وَ الْعَدَاوَةِ لِمَنْ عَادَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ عَلَى الصَّبْرِ مِنْکَ وَ عَلَى کَظْمِ الْغَیْظِ وَ عَلَى ذَهَابِ حَقِّی وَ غَصْبِ خُمُسِکَ وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ فَقَالَ نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَبْرَئِیلَ ع یَقُولُ لِلنَّبِیِّ یَا مُحَمَّدُ عَرِّفْهُ أَنَّهُ یُنْتَهَکُ الْحُرْمَةُ وَ هِیَ حُرْمَةُ اللَّهِ وَ حُرْمَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَلَى أَنْ تُخْضَبَ لِحْیَتُهُ مِنْ رَأْسِهِ بِدَمٍ عَبِیطٍ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَصَعِقْتُ حِینَ فَهِمْتُ الْکَلِمَةَ مِنَ الْأَمِینِ جَبْرَئِیلَ حَتَّى سَقَطْتُ عَلَى وَجْهِی وَ قُلْتُ نَعَمْ قَبِلْتُ وَ رَضِیتُ وَ إِنِ انْتَهَکَتِ الْحُرْمَةُ وَ عُطِّلَتِ السُّنَنُ وَ مُزِّقَ الْکِتَابُ وَ هُدِّمَتِ الْکَعْبَةُ وَ خُضِبَتْ لِحْیَتِی مِنْ رَأْسِی بِدَمٍ عَبِیطٍ صَابِراً مُحْتَسِباً أَبَداً حَتَّى أَقْدَمَ عَلَیْکَ ثُم‏دَعَا رَسُولُ اللَّهِ ص فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ أَعْلَمَهُمْ مِثْلَ مَا أَعْلَمَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالُوا مِثْلَ قَوْلِهِ فَخُتِمَتِ الْوَصِیَّةُ بِخَوَاتِیمَ مِنْ ذَهَبٍ لَمْ تَمَسَّهُ النَّارُ وَ دُفِعَتْ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ ع بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَ لَا تَذْکُرُ مَا کَانَ فِی الْوَصِیَّةِ فَقَالَ سُنَنُ اللَّهِ وَ سُنَنُ رَسُولِهِ فَقُلْتُ أَ کَانَ فِی الْوَصِیَّةِ تَوَثُّبُهُمْ وَ خِلَافُهُمْ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ نَعَمْ وَ اللَّهِ شَیْئاً شَیْئاً وَ حَرْفاً حَرْفاً أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتى‏ وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ وَ اللَّهِ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةَ ع أَ لَیْسَ قَدْ فَهِمْتُمَا مَا تَقَدَّمْتُ بِهِ إِلَیْکُمَا وَ قَبِلْتُمَاهُ فَقَالَا بَلَى وَ صَبَرْنَا عَلَى مَا سَاءَنَا وَ غَاظَنَا )/836/د102/ل

ارسال نظرات