۱۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۳
کد خبر: ۴۴۲۲۸۴
نظام سیاسی اسلام/ آیت الله اراکی/ جلسه 47

اقامه عدل الهی در جامعه مستلزم اطاعت از امام است

آیت الله اراکی، وجود امام را سبب نزول رحمت الهی بر بشر خواند و گفت: اقامه عدل در جامعه منحصر در اطاعت از امام است؛ زیرا اقامه عدل در جامعه دو زمینه لازم دارد، نخست امکان استجابت جامعه و در مرحله بعد وجود امام تا با پیروی از ایشان عدل کامل اجرا شود.
آیت الله اراکی

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی در چهل و هفتمین جلسه سال تحصیلی 94-95 درس خارج فقه سیاسی اسلام که روز یکشنبه نهم اسفند ماه 1394 در مدرسه دارالشفاء برگزار شد، با طرح سه روایت دیگر از مجموعه روایات دالّ بر امامت اهل  بیت علیهم السلام، مطالبی را در این زمینه بیان کرد که اهم نکات آن چنین است:

 

1. رحمتی که خدای متعال بر بشر نازل می‌کند به دلیل وجود امام است.

2. هزینه کردن برای هدایت جامعه بشری و امید به تعالی آن تنها در دو صورت قابل توجیه است، نخست این که جامعه عدل باشد و عدل بالفعل داشته باشد و دوم این که در آن جامعه فرصت عدل فراهم باشد؛ یعنی اگر خود عادل نیست، بستر عدل را بتواند تشکیل بدهد.

3. راه عدل منحصر در اطاعت خداست و اطاعت از خدا متوقف بر اطاعت از امام است.

4. مقوّم فرصت عدل وجود امام است؛ بلکه ائمه علیهم السلام خود، فرصت عدل هستند چون مادام که آنها روی زمین هستند بشر با تبعیت از آنها امکان اقامه عدل را دارد و این همان معنای «لولا الحجة لساخت بهم الارض» است.

5. اقامه عدل در جامعه دو زمینه لازم دارد، اول امکان استجابت جامعه و دوم وجود امام تا با پیروی از او عدل کامل اجرا شود.

6. اگر یک جامعه نه خود مقیم عدل باشد و نه بستری باشد برای اقامه عدل در اینصورت عقلاً هزینه کردن برای چنین جامعه ای دلیلی ندارد و خلاف عقل است.

 

تقریر چهل و هفتمین جلسه درس خارج نظام سیاسی اسلام آیت الله اراکی تقدیم می‌شود.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقدمه

درباره ادلّه نصب خلفای بعد از رسول اکرم صلی الله علیه وآله بحث می‌کردیم و گفتیم که در این نصوص واژه ای که بکار گرفته شده است متفاوت است؛ اما همگی بر یک معنا دلالت می‌کند. اولین عنوانی که مورد بحث قرار دادیم عنوان «اهل بیتی» یا «عترتی» بود.

 

بحث امروز

بحث امروز ما ادلّه‌ای است که عنوان «علّی و ذریّته» یا «علّی و ولده» در آن آمده است، این ادلّه هم فراوان است؛ ما به تعدادی از این ادلّه اشاره می‌کنیم.

 

روایت اوّل

مرحوم صدوق روایت می‌کند به سندش از امام رضا علیه السلام.

«عن أبی الحسن علی بن موسى الرضا علیه السلام عن أبیه موسى بن جعفر عن أبیه جعفر بن محمد عن أبیه محمد بن علی عن أبیه علی بن الحسین عن أبیه الحسین بن علی عن أبیه أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله أخبرنی جبرئیل عن الله جل جلاله أنه قال علی بن أبی طالب حجتی على خلقی و دیان دینی أخرج من صلبه أئمة یقومون بأمری و یدعون إلى سبیلی بهم أدفع العذاب عن عبادی و إمائی و بهم أنزل رحمتی»

امالی صدوق، مجلس 81، حدیث 7؛ عیون اخبار الرضا، باب 31، جلد 2، صفحه 61؛ ترتیب الامالی، جلد 3، صفحه 69.

 

تبیین فقرات روایت

(1) « بهم أدفع العذاب عن عبادی و إمائی »

این عبارت همان  مضمون روایت «اهل بیتی أمان لأهل الارض» است که  قبلاً به این مضمون روایات متعددی از منابع حدیثی شیعه و اهل سنّت بیان کردیم.

 

(2) «بهم أنزل رحمتی»

مانند عبارت قبل در مورد این عبارت هم  روایات زیادی وجود دارد که مضمونش، مضمون این عبارت است، می‌فرماید رحمتی که خدای متعال بر بشر نازل می‌کند به دلیل وجود امام است.

 

فرصت عدل؛ شرط بقاء و ابقای جامعه

پیشتر گفتیم که عقلاً هزینه کردن برای جامعه بشری تنها در دو صورت قابل توجیه است، یکی آنکه این جامعه بشری جامعه عدل باشد و عدل بالفعل داشته باشد و دیگر آنکه جامعه، جامعه ای باشد که فرصت عدل در آن فراهم باشد؛ یعنی اگر خود عادل نیست بستر  عدل را بتواند تشکیل بدهد؛ این فرصت عدل همیشه مقوم آن وجود امام است.

 

فرصت عدل دو رکن دارد، اول اینکه جامعه آمادگی این را داشته باشد که در آینده نسلی از آن برآید که مقیم عدل باشد و دوم اینکه خدای متعال امکانی برای این جامعه فراهم کند که هرگاه بخواهد، بتواند اقامه عدل کند تا حجت برآن جامعه تمام باشد و این جامعه حجتی بر خدا نداشته باشد.

 

در قرآن کریم می‌فرماید «وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَکْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى‏». در عبارت «مِنْ قَبْلِهِ» ضمیر آن به حجت بر می‌گردد که شامل قرآن و رسول اکرم و امام می‌شود؛ خود امام فرصت عدل است به این معنا که هرگاه جامعه بخواهد اقامه عدل کند و اطاعت کند خدا را، این فرصت یعنی فرصت وجود امام باید برای آن فراهم باشد.

 

دو رکن فرصت عدل یکی اینکه اولا امکان استجابت جامعه برای اقامه عدل وجود داشته باشد و دیگر اینکه اگر جامعه استجابت کرد و خواست اقامه عدل کند، باید امامی ‌باشد تا با پیروی از او عدل کامل را بتواند اجرا کند؛اگرچنین نبود و جامعه فاقد فرصت عدل شد؛ به این معنا که نه خود مقیم عدل است و نه می‌تواند بستری باشد برای اقامه عدل؛ یعنی هم عدل بالفعل و هم عدل بالقوه در جامعه منتفی شد در اینصورت عقلاً هزینه کردن برای چنین جامعه ای دلیلی ندارد و خلاف عقل است؛ نصوص شرعی هم همین را می‌گوید.

 

در روایت فرموده است «و بهم أنزل رحمتی»، چرا؟ چون ائمه علیهم السلام فرصت عدل هستند. مادام که آنها روی کره زمین هستند بشر با تبعیت از آنها امکان اقامه عدل را دارد و این همان معنای «لولا الحجة لساخت بهم الارض».

 

(3) «حجتی على خلقی»

این عبارت  برای دلالت بر امامت کفایت می‌کند؛ چون «حجّتی» یعنی حجّت من در امر و نهی؛ «حجّتی» یعنی «احتجّ به علی الناس و الناس یحتجّون به علیّ»؛ به این معنا که اگر مردم او را اطاعت کردند بر خداوند حجّت دارند و اگر او را اطاعت نکردند خدا بر آنها حجّت دارد.

 

اطاعت از امام؛ راه انحصاری اقامه عدل

جامعه تنها با تبعیّت از امام می‌تواند عادل باشد و راه دیگری ندارد، راه عدل منحصر در اطاعت خداست و اطاعت از خدا متوقف بر اطاعت از امام است.

خدای متعال امام را در قرآن کریم به « یأمر بالعدل » معرفی می‌کند. می‌فرماید:

« وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلَیْنِ أَحَدُهُما أَبْکَمُ لا یَقْدِرُ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ کَلٌّ عَلى‏ مَوْلاهُ أَیْنَما یُوَجِّهْهُ لا یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوی هُوَ وَ مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»

«هُوَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»  اشاره به امام است که البته مصداق ابرز آن خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم است؛ چنانکه در سوره شریفه یس می‌فرماید « یس‏ وَ الْقُرْآنِ الْحَکیم‏ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلین‏عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیم‏».

 

نکته اینکه «علی صراط» با «فی صراط» تفاوت دارد. تعبیر «علی صراط» به این خاطر است که تطبیق را برساند. یعنی تو مطابق با صراط هستی. در «فی صراط» معنای تطابق وجود ندارد. ظرف همیشه با مظروف تطبیق ندارد.

 

(4) «و دیّان دینی و أخرج من صلبه أئمة یقومون بأمری ...»

دیّان یعنی ملک و فرمانروا. دیّان یوم دین یعنی فرمانروای یوم دین. در ادامه می‌فرماید از صلب او امامانی خارج می‌کنم که امر مرا اقامه می‌کنند.

 

روایت دوم

مرحوم طوسی و مرحوم صدوق در امالی نقل می‌کنند. متن را از امالی صدوق می‌خوانیم. سند روایت بسیار قوی است.

« حدثنا الشیخ الجلیل أبو جعفر محمد بن علی بن الحسین بن موسى بن بابویه القمی ره قال حدثنا سعد بن عبد الله قال حدثنا أحمد بن محمد بن عیسى عن الحسین بن سعید عن حماد بن عیسى عن إبراهیم بن عمر الیمانی عن أبی الطفیل عن أبی جعفر محمد بن علی الباقر علیهم السلام  عن آبائه علیهم السلام قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله لأمیر المؤمنین علیه السلام اکتب ما أملی علیک فقال یا نبی الله أ تخاف علی النسیان قال صلی الله علیه و آله لست أخاف علیک النسیان و قد دعوت الله لک أن یحفظک و لا ینسیک و لکن اکتب لشرکائک قال قلت و من شرکائی یا نبی الله قال الأئمة من ولدک بهم تسقى أمتی الغیث و بهم یستجاب دعاؤهم و بهم یصرف الله عنهم البلاء و بهم ینزل الرحمة من السماء و هذا أولهم و أومى بیده إلى الحسن بن علی علیه السلام ثم أومى بیده إلى الحسین علیه السلام ثم قال الأئمة من ولده‏»

امالی صدوق، مجلس 63، حدیث 1؛ ترتیب الامالی؛ جلد 3، صفحه 70.

در امالی طوسی  فقره آخر حدیث را با اختلاف مختصری نقل می‌کند: «... و أومأ إلى الحسن  و قال هذا أولهم، و أومأ إلى  الحسین  و قال الأئمة من ولده»  امالی طوسی، مجلس 15، حدیث 46.

 

تبیین برخی فقرات

(1) « قد دعوت الله لک أن یحفظک و لا ینسیک و لکن اکتب لشرکائک»

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وقتی ابواب علم را به امیرالمؤمنین علیه السلام تعلیم فرمود برای حفظ و عدم نسیان حضرت دعا فرمود. همین «حفظ» را سایر ائمه علیهم السلام هم طبق روایات دارند وهمان فهم و علم امیرالمؤمنین را دیگرامامان هم دارند. می‌فرماید اینکه می‌گویم بنویس برای این است که به دست دیگر شرکائت برسد. سؤال می‌فرماید که شرکاء من چه کسانی هستند، می‌فرماید امامان از اولاد تو هستند. اگر باران می‌بارد به برکت آنها می‌بارد.

 

(2) «بهم تسقى أمتی الغیث»

این عبارت از روایت اشاره دارد به فرصت عدل که قبلاً گفته شد. اگر بارانی می‌بارد، اگر خدا رحمتی نازل می‌کند به سبب این فرصت عدل و به سبب ائمه طهار در جامعه فراهم می‌شود.

 

روایت سوم

مرحوم صدوق نقل می‌کند.

«حدثنا محمد بن علی ماجیلویه رحمه الله قال حدثنا عمی محمد بن أبی القسم عن محمد بن علی الکوفی عن محمد بن سنان عن المفضل بن عمر عن جابر بن یزید عن سعید بن المسیب عن عبد الرحمن بن سمرة قال قلت یا رسول الله أرشدنی إلى النجاة فقال یا ابن سمرة إذا اختلفت الأهواء و تفرقت الآراء فعلیک بعلی بن أبی طالب فإنه إمام أمتی و خلیفتی علیهم من بعدی ... یا ابن سمرة إن علیا منی روحه من روحی و طینته من طینتی و هو أخی و أنا أخوه و هو زوج ابنتی فاطمة سیدة نساء العالمین من الأولین و الآخرین و ابنیه إماما أمتی و سیدا شباب أهل الجنة الحسن و الحسین و تسعة من ولد الحسین علیهم السلام تاسعهم قائم أمتی یملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما» امالی صدوق، مجلس 7، حدیث 3.

 

ما هم محمد بن سنان و هم مفضل بن عمر را توثیق می‌کنیم؛ ادلّه توثیق محمد بن سنان فراوان و تضعیف او نارساست، در مورد مفضل بن عمر هم ادلّه درمورد او متعارض است، ادلّه توثیق، قوی و ادلّه جرح مجروح است ولذا در مورد او هم به وثاقتش اطمینان داریم./836/د102/ل

ارسال نظرات