فقها در زمان غیبت باید سیاست را برنامه ریزی و کاربردی کنند
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حضرت آیت الله حسین نوری همدانی، از مراجع تقلید، صبح دوشنبه 11 آبان 1394 در پانزدهمین جلسه درس خارج ولایت فقیه (کتاب البیع) که در مسجد اعظم قم برگزار شد، با اشاره به سیاست رسول خدا (ص) در تشکیل حکومت گفت: تشکیل حکومت یک سیاستی از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله است.
وی افزود: حتی آن حضرت برای بعد از خودشان با معرفی امیرالمومنین امام علی علیه السلام به عنوان جانشین، راه را مشخص کرده است.
این مرجع تقلید فقیهان شیعه را در طول تاریخ غیبت کبری، دارای اندیشه سیاسی دانست و با اشاره به تحقیق پژوهشگران حوزوی در این خصوص بیان داشت: فضلای حوزه ی علمیه اندیشه سیاسی فقهایی مانند صاحب جواهر، شیخ طوسی، محقق و علامه حلی را نوشته اند و همه آنها تصدیق کرده اند که اسلام سیاست دارد.
وی سیاست را دارای دو بعد برنام ریزی و اجرا دانست و ادامه داد: سیاست اسلام اینطور طراحی شده که فقها در زمان غیبت باید سیاستمداری کنند و سیاست را عملی و کاربردی کنند.
در ادامه، مهم ترین فرازهای بیانات و استدلال های حضرت آیت الله نوری همدانی در این جلسه درس خارج فقه را مرور می کنیم.
کلام این سینا درباره شرایط حاکم
شیخ الرئیس ابن سینا در بحث الهیات شفاء پیرامون خلافت و نبوت و امامت بحث کرده و فرموده اگر دو نفر باشند و یکی از آنها أعلم و أعقل باشد، او باید والی و حاکم و امام و خلیفه باشد؛ ولی اگر دو نفر بودند و احدهما اعلم والآخر اعقل، در اینجا عقلاً باید اعقل ولایت را به عهده بگیرد و اعلم به او کمک کند؛ "کما کانا یفعلان علی علیه السلام و عمر"! (آدرس: شفاء جلد اول از چاپ 10 جلدی، صفحه 452) که این یکی از اشتباهات بزرگ ابن سینا می باشد و این مطلب به قدری از ایشان مشهور است که ابن أبی الحدید نیز در شرح نهج البلاغه گفته "حتی اشتبه الامر علی ابن سینا" و فکر کرده عمر أعقل و أسوس از علی علیه السلام بوده است. در واقع ابن أبی الحدید خواسته از علی علیه السلام دفاع کند.
کلام ابن سینا: "الفصل الخامس فی الخلیفة والإمام و وجوب طاعتهما: قال فیلزم أعلمهما أن یشارک أعقلهما و یعاضده و یلزم أعقلهما أن یعتضد به و یرجع إلیه مثل ما فعلا عمر و علی علیه السلام[1] ".
قبلا در جواب عرض کردیم که همان خطبه شقشقیه برای رد کلام ابن سینا کافی می باشد.
توجیه علامه طباطبایی
یک وقتی بنده این مطلب را از آیت الله طباطبائی اعلی الله مقامه سوال کردم و عرض کردم این کلام ابن سینا را چطور توجیه می کنید؟ احساس کردم برای ایشان خیلی مشکل است که ابن سینا با آن عظمت چنین گفته باشد، بالاخره ایشان فرمودند در آن زمان تقیه خیلی شدید بوده است؛ شاید از این جهت چنین کلامی گفته است، ابن سینا با شیخ مفید هم عصر بوده و هر دو در زمان آل بویه می زیسته اند و خود ابن سینا از وزراء آل بویه بوده و اتفاقا در زمان آل بویه تشیع خیلی رونق داشته و علماء بزرگی مثل شیخ صدوق و شیخ کلینی و شیخ طوسی و شیخ مفید و سید مرتضی می زیسته اند و تقیه برای شیعه شدید نبوده است. خلاصه این مطلب یکی از اشتباهات بزرگ ابن سینا می باشد.
اسلام سیاسی
بحثمان در سیاست اسلامی بود و گفتیم چون که سیاست ما عین دیانت ماست، لذا باید نسبت به سیاست شناخت داشته باشیم تا اینکه سیاست اسلامی را کاملاً بشناسیم. امام رضوان الله علیه نیز در جلد 45 دفتر تبیان که در مورد ولایت فقیه است یادگرفتن مسائل سیاسی را مثل نماز و روزه و حج بر همه واجب و لازم می داند.
سیاست پیامبر خدا (ص) در تشکیل حکومت
چند قسم از سیاست را ذکر کردیم و به قسم پنجم رسیدیم و گفتیم که پیغمبر صلی الله علیه و آله کسی نبود که فقط قران را بیاورد و بعد بنشیند و مسئله بگوید بلکه به پادشاهان و سلاطین نامه نوشتند و کسی که چنین می کند در واقع می خواهد حکومتی تشکیل بدهد و به آنها می گوید: "أسلم تسلم فعلیک اسم المجوس"، این تشکیل حکومت یک سیاستی از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله است و حتی حضرت برای بعد از خودشان با معرفی امیرالمومنین علیه السلام به عنوان جانشین راه را مشخص کرده است تا راه پیغمبر صلی الله علیه و آله را ادامه بدهد.
تبدیل خلافت به سلطنت
بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله انحراف بوجود آمد، و انحراف اصلی در زمان معاویه بوجود آمد که خلافت اسلامی را به سلطنت و سیاست اکاسره و قیاصره تبدیل کرد و این راه ادامه پیدا کرد و بنی امیه رژیم سلطنتی بوجود آوردند و بعد از آنها نیز بنی عباس و غزنویان و سلجوقیان و ایلخانان و تیموریان و صفویه و افشاریه و زندیه و قاجاریه و پهلوی بروی کار آمدند و انحراف از سیاست اسلامی به این شکل ادامه پیدا کرد. در ورایات نیز اشاره به این مطلب شده که یکی از نگرانی های پیغمبر صلی الله علیه و آله همین بوده است. مثلا در جلد 38 بحار صفحه 221 و در جلد 51 صفحه 291 حضرت فرموده:"ویح هذه الاُمة مِن مُلوکٍ جبابره"، بنده نیز یک وقتی به فهرست بحار مراجعه کردم تا ببینم نگرانی و ترس پیغمبر صلی الله علیه و آله از چه چیزی بوده که در جلد 28 بحار صفحه 32 دیدم ذکر شده:"إنما أخاف علی اُمتی الائمة المضلین"، بنابراین تبدل نظامی که پیغمبر بوجود آورده بود به نظام سلطنتی یکی از انحرافات بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله بود.
اندیشه سیاسی فقیهان امامیه
بحث دیگر این است که الان فضلاء حوزه ی علمیه اندیشه سیاسی فقهاء مثل صاحب جواهر و شیخ طوسی و محقق و علامه حلی را نوشته اند و همه آنها تصدیق کرده اند که اسلام سیاست دارد.
برنامه ریزی و اجرای سیاست
ما دو مطلب داریم؛ یکی کاربردی کردن سیاست و دیگری طراحی کردن آن. بیشتر اینها می خواهند بگویند اسلام سیاست را طراحی کرده است، اما در مورد کسی که قدم به میدان بگذارد و آن را عملی و پیاده و کاربردی کند چه باید بگوئیم؟ آیا کسی از فقهاء گذشته چنین کاری را انجام داده است؟ سیاست اسلام اینطور طراحی شده که فقها در زمان غیبت باید سیاستمداری کنند و سیاست را عملی و کاربردی کنند.
ممانعت سلاطین از دخالت فقیهان در حکومت
بحث ما در ولایت فقیه به همین جا منتهی می شود. زمان طوری بوده که نوعاً فقهاء ما مأیوس از انجام چنین کاری بوده اند؛ زیرا سلاطین و جبابره این مسند را قبضه کرده بودند و به اندازه ای قدرت و حساسیت داشتند که در برابرشان کسی اظهار وجود نکند. فرهنگ و اقتصاد و سیاست و همه چیز در اختیار آنها بود.
کلام صاحب جواهر درباره اقامه حدود توسط فقیه
به عنوان شاهد دو مطلب از صاحب جواهر عرض می کنم؛ صاحب جواهر در جلد 21 جواهر جواهر 43 جلدی در بحث مراتب امر به معروف و نهی از منکر و در مورد صورتی که امر به معروف و نهی از منکر منتهی به جرح و قتل شده می فرماید: "فلا ریب فی أن القول بعدم الجواز مطلقا أقوى، نعم فی جوازه لنائب الغیبة - مع فرض حصول شرائطه أجمع التی منها أمن الضرر والفتنة والفساد لعموم ولایته عنهم علیهم السلام - قوة، خصوصا مع القول بجواز إقامة الحدود له، وإن کان ذلک فرض نادر بل معدوم فی مثل هذا الزمان"[2] .
أصرح از کلام قبل در بحث جواز اقامه حدود برای فقیه وجود دارد که صاحب جواهر اثبات کرده فقیه می تواند اقامه حدود کند؛ زیرا أدله ای داریم که فقیه، ولایت و حکومت دارد و مقبوله عمربن حنظله به این مطلب اشاره دارد و همچنین توقیع شیخ مفید نیز چنین دلالتی دارد. در پاورق نوشته شده که در بحار جلد 53 صفحه 174 توقیع شریف به شیخ مفید ذکر شده است و سپس ایشان توقیع شریف را ذکر کرده است و بعد فرموده کسی که وسوسه دارد، این کلام ائمه علیهم السلام را نفهمیده و طعم فقه را نچشیده است. کلام ایشان این است: "فمن الغریب وسوسة بعض الناس فی ذلک، بل کأنه ما ذاق من طعم الفقه شیئا، ولا فهم من لحن قولهم ورموزهم أمرا، ولا تأمل المراد من قولهم إنی جعلته علیکم حاکما وقاضیا وحجة وخلیفة ونحو ذلک مما یظهر منه إرادة نظم زمان الغیبة لشیعتهم فی کثیر من الأمور الراجعة إلیهم، ولذا جزم فیما سمعته من المراسم بتفویضهم علیهم السلام لهم فی ذلک"[3] ، اما ایشان در ادامه کلامشان اینطور می فرماید: "نعم لم یأذنوا لهم فی زمن الغیبة ببعض الأمور التی یعملون عدم حاجتهم إلیها، کجهاد الدعوة المحتاج إلى سلطان وجیوش وأمراء ونحو ذلک مما یعلمون قصور الید فیها عن ذلک ونحوه وإلا لظهرت دولة الحق کما أومأ إلیه الصادق علیه السلام بقوله: " لو أن لی عدد هذه الشویهات وکانت أربعین لخرجت " وبالجملة فالمسألة من الواضحات التی لا تحتاج إلى أدلة"[4] .
یاس فقیهان از همراهی مردم برای تشکیل حکومت
صاحب جواهر در زمانی زندگی می کرده که دو جنگ بین روسیه و ایران واقع شده بود؛ جنگ اول به عهدنامه گلستان ختم شد و جنگ دوم به عهدنامه ترکمنچای. هر دو در زمان فتحعلی شاه قاجار بود و در جنگ دوم علما و فقها شرکت داشتند و امثال شیخ محمد تقی برغانی و ملا احمد نراقی در رکاب سید محمد مجاهد بوده اند و نزدیک به 16 ماه در جبهه مقاوت کردند؛ مردم نیز خیلی کمک کردند؛ ولی آخر الامر بخاطر بی کفایتی فتحعلی شاه و خیانت پسرش شکست خوردند؛ اما تمام تقصیرها را به گردن علما انداختند. به قدری تبلیغاتشان شدید بود که وقتی سید محمد مجاهد برگشت، در قزوین دق کرد و از دنیا رفت؛ زیرا موقع رفتن، مردم خاک زیر پای شتر او و قطرات آب وضیء اورا متبرکا بر می داشتند؛ ولی موقع برگشت، کجاوه ی او را سنگ باران کردند و فحش می دادند. در کربلا مابین حرمین شریفین قبری است که گنبد و بارگاه مجللی دارد که همان قبر سید محمد مجاهد می باشد. زمان، چنین زمانی بوده و صاحب جواهر و دیگر فقها خیلی از مردم مأیوس بوده اند.
البته امام صادق علیه السلام صلاح دیدند کار فرهنگی کنند، برخلاف امام حسین علیه السلام که قیام و جهاد کردند.
با توجه به این کلمات، زمان و اهمیت و تاثیر آن کاملا مشخص می شود و امام خمینی رضوان الله علیه شناخت خوبی از زمان داشتند و این کار بزرگ به خوبی را انجام دادند.103/122/ق
پاورقی:
[1] الشفاء، ابن سینا، ج1، ص451، ط قدیم تک جلدی.
[2] جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی جواهری، ج21، ص385.
[3] جواهرالکلام، شیخ محمد حسن نجفی جواهری، ج21، ص385.
[4] جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی جواهری، ج21، ص397.
/836/د102/ل