۰۲ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۷
کد خبر: ۴۴۵۶۶۹
حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا تبیین کرد؛

معنا به‌حسب روش و موضوع در علوم انسانی اسلامی

حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا معنا به‌حسب روش و موضوع در علوم انسانی اسلامی را توضیح داد.
حمید پارسانیا

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از صبح نو، حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا در نوشته‌ای معنا بر حسب روش و موضوع در علوم انسانی را توضیح داده است که در زیر می‌آید:

5- معنای علوم انسانی اسلامی با تفسیر تفهمی «وبر»ی از علم

بعد از آنکه براساس تلقی دوم معنای علوم انسانی روشن شد حالا می‌توان درباره اینکه آیا چیزی به نام علوم انسانی اسلامی می‌شود وجود داشته باشد یا نه سخن گفت. براساس این تلقی از 2 جهت می‌توان بحث را دنبال کرد:

اول : به‌حسب روش

 دوم: به‌حسب موضوع

اول: به‌حسب روش همان‌گونه که علوم طبیعی دینی یا غیردینی نمی‌توانیم داشته باشیم، علوم انسانی دینی یا غیردینی، اسلامی و یا غیراسلامی نمی‌توانیم داشته باشیم. روش علمی روش تجربی و آزمون‌پذیر است و از این جهت منصف به دینی و غیردینی بودن می‌شود.

دوم: به‌حسب موضوع می‌توان از علوم اسلامی دینی یا اسلامی سخن گفت. زیرا انسانیات که موضوع علوم انسانی است می‌تواند ایمان یا کفر باشد و یا می‌تواند اسلامی و یا غیراسلامی باشد و با این معیار می‌توان گفت علوم اجتماعی اسلامی علومی است که موضوعش جهان اسلام یا مسلمانان باشد و یا علومی است که جامعه اسلامی و رفتار مسلمانان را مورد مطالعه قرار می‌دهد.

ماکس وبر که با تلقی دوم و با تفکیک بین امور طبیعی و انسانیات بین علوم طبیعی و علوم انسانی و اجتماعی فرق گذارد به آثار و توابع این تفاوت نیز توجه کرد. از نظر او یکی از توابع تفکیک مزبور این است که علوم طبیعی علومی واحد و جهانی است مثلاً وقتی آب را در یک نقطه زمین تجزیه می‌کنید، با آبی که در نقطه دیگری تجزیه می‌کنید، اجزایش یکی است.

اگرچه یک جا ارتفاعش از سطح دریا یک مقداری است، جای دیگر مقدار دیگری است، یا نقطه جوششان با هم فرق می‌کند. ولکن مولکول آب و اجزاء و قواعد و احکام آن، همواره یکسان است. اما در انسانیات قضیه کاملاً فرق می‌کند. موضوعات علوم انسانی همواره واحد و غیرقابل تعمیم هستند. قواعد زندگی و حیات در 2 حوزه فرهنگی اجتماعی متفاوت، فرق می‌کند.

به همین دلیل علوم انسانی مربوط به یک فرهنگ، احکام و قواعدی را که می‌شناسد و تبیین می‌کند مربوط به همان فرهنگ است و قابل تعمیم به فرهنگ‌های دیگر نیست، علم انسانی‌ای که موضوعش و ابژه‌اش جهان مدرن است، مسائل مربوط همان جا را بررسی و تبیین می‌کند و نسخه‌اش هم برای همان جاست، آن نسخه به درد جای دیگری نمی‌خورد.

لذا تئوری‌ها و تبیین‌های علوم انسانی ناظر به یک فرهنگ نسبت به فرهنگ دیگر کارآمد نیست. به همین دلیل مسلمانان نیازمند علم بومی مربوط به خود هستند.

شهید صدر با استفاده از همین ظرفیت نیز از اقتصاد اسلامی سخن گفته است از نظر ایشان علم اقتصاد مدرن موضوعش انسان مدرن است. انسان مدرن یک انسانی است با یک عقلانیت ابزاری و فرهنگ این جهانی و انسانی است که فقط به دنبال سود خود است. اما یک انسان مسلمان اصلاً در آن قواعد عمل نمی‌کند.

به همین دلیل قواعد مربوط به اقتصاد کلاسیک در جوامعی که مردم آن براساس مکتب اسلام زندگی می‌کنند جواب نمی‌دهد.

پس با تعریف تفهمی علم تجربی، درباره علوم انسانی اسلامی یا درباره علوم انسانی جوامع مدرن و غربی و درباره تمایز علوم انسانی اسلامی و غیراسلامی تا این حد و اندازه می‌توانیم سخن بگوییم./836/د102/ل

ارسال نظرات