۱۶ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۴
کد خبر: ۴۴۸۱۱۱

سيگنال‌هايي براي تحقق روح برجام!

چند اتفاق نه چندان ساده در عرصه مديريتي و تصميم‌سازي دستگاه‌هاي اجرايي در هفته‌هاي اخير نشان از حركتي آگاهانه براي مهار نيروها و ظرفيت‌هاي انقلابي كشور دارد.
برجام

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه جوان، چند اتفاق نه چندان ساده در عرصه مديريتي و تصميم‌سازي دستگاه‌هاي اجرايي در هفته‌هاي اخير نشان از حركتي آگاهانه براي مهار نيروها و ظرفيت‌هاي انقلابي كشور دارد. براي رصد اين اتفاقات نياز به نقب تاريخي و ردگيري آن در گذشته نيست، چراكه آنقدر پرشمار است كه اشاره به تعداد محدودي از آنها كه مربوط به همين روزهاي اخير است، كفايت مي‌كند:

اول: دو هفته پيش دولت لايحه پيوستن ايران به «پروتكل اختياري كنوانسيون حقوق كودك در مورد به‌كارگيري كودكان در منازعه مسلحانه» را تقديم مجلس شوراي اسلامي كرد كه به زودي قرار است در صحن علني مجلس مطرح شود. در اين پروتكل تعريف كودك عبارت است از افراد زير 18 سال كه در صورت پيوستن به آن، بهانه‌هاي زيادي به دست كشورهاي غربي براي تحريم ايران مي‌افتد، چراكه در غير اين صورت بايد برنامه آموزش دفاعي در مدارس حذف شود، سازمان بسيج دانش‌آموزي تعطيل شود، هرگونه شركت دانش‌آموزان در بسيج محله و... ممنوع شود.

نكته مهم در اين پروتكل اين است كه در صورت تصويب آن از اين پس ديگر جوانان زير 18 سال نمي‌توانند در دستجات مذهبي شركت كنند و در غير اين صورت پرونده حقوق بشري ايران سنگين‌تر مي‌شود.

دوم: شوراي عالي انقلاب فرهنگي روز 23 تير‌ماه، روز امضاي توافق هسته‌اي را به عنوان روز گفت‌وگو و تعامل سازنده با جهان نامگذاري مي‌كند. انتخاب اين واژه كه به نظر مي‌آيد پذيرش آن از سوي بعضي از شخصيت‌هاي حاضر در اين شورا بسيار بعيد باشد، به معني اين است كه عامل همه مشكلات و نارسايي‌هايي كه در طي 37 سال گذشته ناجوانمردانه بر مردم ايران تحميل شده، خود ايران بوده كه تعامل سازنده با جهانخواران نداشته است.

سوم: به‌رغم هشدارهايي كه نسبت به تبعات پيوستن ايران به اتحاديه بين‌المللي مبارزه با پولشويي (FATF) داده شده بود، اقدام خودتحريمي دو بانك ملت و سپه در تحريم قرارگاه سازندگي خاتم‌الانبيا يكي از زيرمجموعه‌هاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي عملاً باعث شد كه بانك‌هاي  داخلي عامل اجراي تصميمات ناجوانمردانه قدرت‌هاي سلطه در داخل شوند. در پاسخ قرارگاه خاتم بانك ملت مي‌نويسد: كارسازي كليه خدمات ارزي (بين‌المللي) براي آن دسته از مشتريان كه نامشان در ليست تحريم اتحاديه اروپا يا ليست تحريم مشترك اتحاديه اروپا و سازمان ملل است، امكان‌پذير نيست.

اين اقدام در حالي صورت گرفته كه پس از برجام كه قرار بود براساس آن زنجير تحريم‌ها پاره شود،‌ علاوه بر آنكه بخش‌هاي بزرگي از سپاه پاسداران، وزارت دفاع، وزارت اطلاعات و... در تحريم امريكا و سازمان ملل باقي مي‌مانند، بلكه از تعاملات بانكي در داخل هم محروم مي‌شوند و ظاهراً بايد اين نهادها براي هر يك از قراردادهاي خود از آقاي ظريف بخواهند كه براي آنها از امريكايي‌ها «امان‌نامه» بگيرد. حقارتي كه كارشناسان آن را بدتر از قانون كاپيتولاسيون مي‌دانند، چراكه آن تنها در پي ايجاد مصونيت براي اتباع امريكايي بود، اما اين قرارداد به مراتب بدتر و فاجعه‌آميزتر از كاپيتولاسيون است، چراكه در اين حالت سيستم حكومتي ما عامل اجراي طرف مقابل مي‌شود و ما دچار خودتحريمي نهادهايي چون سپاه و وزارت دفاع مي‌شويم كه وظيفه اصلي آنها تأمين امنيت و اقتدار كشور است. فاجعه‌اي كه دستپخت دستگاه ديپلماسي ما در فرآيند برجام است.

چهارم: اما تك اصلي را نيروهاي دفاعي در جايي ديگر بايد متحمل شوند و آن هم در سي و سومين اجلاس رؤساي آموزش و پرورش است، جايي كه آقاي هاشمي‌رفسنجاني پنبه نيروهاي نظامي را زد و با اين ادعا كه «آلمان و ژاپن پس از جنگ جهاني دوم نيروي نظامي‌شان را تعطيل كردند و همين باعث شد كه منابع‌شان براي توسعه اقتصادي آزاد شود.» او سپس مدعي مي‌شود كه اكنون در ايران هم اين راه باز شده است. جالب اين است كه ايشان در اين نشست رسمي وزارت آموزش و پرورش كليد زودهنگام تبليغات انتخاباتي را هم مي‌‌زند و مي‌گويد كه من مطمئنم كه دور دوم آقاي روحاني مي‌تواند ما را به آنجا برساند!

فارغ از استشمام بوي فتنه از اين سخنان اخير كه در جاي خود بايد مورد بررسي قرار گيرد، مجموعه روندهاي فوق كه مصاديق بسيار ديگري را نيز براي آن مي‌توان برشمرد، در خوشبينانه‌ترين حالت مهار نيروهاي انقلابي و اقتدار دفاعي و ايستادگي و مقاومت ملت ايران در برابر فزون‌خواهي نظام سلطه را هدف گرفته است، نكته‌اي كه سران نظام سلطه بارها از آن به نام «روح برجام» نام برده‌اند كه بايد در عرصه داخلي ايران محقق شود، برخلاف برخي تصورات، هدف اصلي اين اقدامات، انتخابات آينده نيست، گرچه ثمره آن بايد خود را در انتخابات آينده نشان دهد بلكه انقلابي‌زدايي و ايدئولوژي‌زدايي يا همان نرماليزه كردن رفتار ايران است. اين موضوع اگرچه ابتدا در فضاي انديشكده‌اي و رسانه‌اي امريكا مطرح و سپس وارد محافل ديپلماتيك شد، پذيرش قواعد طراحي شده قدرت‌هاي سلطه و كنار گذاشتن آرمان‌ها را دنبال مي‌كند و بر همين اساس است كه اوباما در سخنراني سال گذشته خود در سازمان ملل، از كنار گذاشتن شعار «مرگ بر امريكا» توسط ايرانيان سخن به ميان مي‌آورد و به صراحت مي‌گويد كه «مردم ايران تاريخ پرافتخار و ظرفيت‌هاي فوق‌العاده‌اي دارند، اما سر دادن شعار مرگ بر امريكا شغل ايجاد نمي‌كند و براي ايران امنيت بيشتري به همراه نمي‌آورد.»

جان كري هم در پاسخ به خبرنگار بي‌بي‌سي مي‌گويد: فكر مي‌كنم همه مي‌توانند تا تغيير لحن و كم كردن شعارها شروع كنند. اول از شعار مرگ بر امريكا و مرگ بر اسرائيل. اين معنا البته توسط روزنامه وال‌استريت ژورنال در يادداشتي به قلم برت استيونز با عنوان «عادي‌سازي ايران» (Normalizing Iran) صراحتاً اعلام مي‌شود كه ايران فقط زماني كشور عادي خواهد شد كه جمهوري اسلامي نباشد. نويسنده در اين يادداشت «بهترين راه مرتفع كردن بدبيني‌ها در طي زمان» را «از بين بردن نفوذ تندروهاي ايراني، تعامل هرچه بيشتر با ميانه‌روها و نمايش حداكثر انعطاف‌پذيري ديپلماتيك» دانسته است. نكته‌اي كه اوباما صراحتاً در حاشيه نشست امنيتي واشنگتن در پاسخ به خبرنگاران در خصوص ايران بيان مي‌كند. او مي‌گويد: ايران تاكنون متن توافق را رعايت كرده است، اما روح توافق مستلزم اين است كه ايران به جامعه جهاني و شركت‌ها سيگنال‌هايي بفرستد مبني بر اينكه اقدام به انجام طيفي از اقدامات تحريك‌آميزي كه شركت‌ها را هراسان مي‌كند، نخواهد كرد!

روندها نشان مي‌دهد كه اگرچه به دليل هوشياري نظام، امريكايي‌ها در شكل‌دهي به برجام‌هاي 2 و 3، توفيقي نداشته‌اند، اما نفوذي‌ها توانسته‌اند آنها را گام به گام به آرزوي خود نزديك و نزديك كنند و... باقي مي‌ماند تكليف نيروهاي انقلاب./836/د102/ل

ارسال نظرات