یاداشتی منتشر نشده از استاد اشکوری، فهرست نویس با سابقه
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از رسای اندیشه، حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد اشکوری در سال 1310ش در نجف متولد شد. از همان آغاز جوانی به تحقیق نسخههای خطی و فهرستنگاری و شرح حال دانشمندان پرداخت. وی از باسابقهترین فهرستنویسهای ایران است و برای خود صاحبسبک میباشد. حجتالاسلام والمسلمین اشکوری تجربه بیش از نیمقرن فهرستنویسیاش را در یادداشتی کوتاه با عنوان «فهرست چیست و فهرستنگار کیست؟» نگاشته است. وی این یادداشت را در اختیار رسای اندیشه قرار داد تا برای اولینبار منتشر شود. آنچه میخوانید قسمت اول این یادداشت است.
فهرست معرَّب «پهرست» پهلوي، جدولي شامل ابواب و فصول كتاب در ابتدا يا انتهاي آن. صورت اسامي چيزي. نوشتهاي كه در آن اسامي كتابها باشد و عربان «فهرس» ميگويند. نمودار. خلاصه. ملخص (لغتنامه دهخدا 346/37)
واژهي مورد بحث ما همان «اسامي كتابهاست». نام و مشخصات نسخههاي خطي كه در كتابخانهاي عمومي يا شخصي نگهداري ميشوند.
شناخت كتاب يا نسخه براي هر پژوهشگر و محقق و مؤلفي داراي اهميت فراوان ميباشد و راهنمايي است براي دستيابي به دانشهاي گذشتگان و ساخت فرهنگ آيندگان. كليد فرهنگ است براي جويندگان و پژوهشگاران. راهنمايي است فراراه كساني كه جوياي اطلاع نسخهاي باشند كه بدان نياز دارند. بسياري از گمشدههاي فرهنگي گذشتگان با فهرستهاي نشرشده پيدا ميشوند و مجهولات ما معلوم ميگردند. با تنظيم فهرست كتابخانهاي ميتوان بين كتاب يا نسخه و بين دانشپژوه ايجاد رابطه كرد و بدون وسيله مشكلات جوينده را حل نمود.
پس فن فهرستنگاري و نسخهپژوهي نيازي است جدي كه بايد همواره ساعي در تنظيم و اشاعه آن باشيم تا بخشي از مشكلات محققان بدین وسيله حل گردد. اين كار وظيفهاي دانشي است بر ذمهي كساني كه داراي استعداد علمي و هنري باشند و ميتوانند بهگونهاي شايسته اين مهم را انجام دهند.
البته فهرستنگار بايد در نظر داشته باشد كه بايد كتاب مورد نظر را شناسايي نمايد و نسخ خطي را چنانكه شايسته و بايسته است معرفي كند، و اين مهم جز مقالهنويسي پيرامون كتاب ميباشد. فهرستنگار با رعايت اختصار، كار خود را بهسامان ميرساند؛ ولي مقالهنويس جهات مختلف كتاب را بررسي ميكند و با گسترش معلومات اصلي و دانستنيهاي جنبي، كتاب را مورد بحث قرار ميدهد. امكان دارد كتابي در ده سطر در فهرستي معرفي شود و اين معرفي براي جوينده كافي باشد، ولي مقالهنويس در چند صفحه همان كتاب را گزارش كند و هر نكته ريز و درشتي را يادآور شود. اين گزارش مفصل بدون شك براي گروهي از محققان داراي فايده ميباشد، اما جوينده نسخهي خطي نيازي بدانها ندارد و نسبت به او نوعي اتلاف وقت است و از محدودهي فهرستنگاري وظيفهي فهرستنويسي خارج خواهد بود.
***
اما پاسخ به پرسش دوم را «فهرستنگار كيست؟» ميتوان در چند فراز خلاصه كرد:
1. فهرستنويس بايد لغت عربي يا هر لغتي كه كتاب مورد نظر به آن لغت تأليف شده است، بداند. بيشتر نسخههاي موجود در كتابخانههاي كشورمان و كشورهاي اسلامي عربي، اگر به لغت عربي آشنا نباشيم نميتوانيم كتاب مورد شناسايي را چنان كه بايدوشايد معرفي كنيم و خصوصيات نسخهاي كه در صدد نگارش فهرست آن هستيم به دست آوريم و در فهرستمان به گونهاي شايسته منعكس سازيم. شناخت درست كتاب پيش از همه چيز وابسته به شناخت لغت آن است و با ندانستن لغت، شناخت تكميل نميشود.
2. اطلاع از دانشهاي اسلامی؛ ميراث فرهنگي انباشتهشده در كتابخانههايمان نود درصد فرهنگ اسلامي است و مربوط به علوم اسلامي ميباشد و از فروع دانشهاي ديني و عقلي و پزشكي و ادبي و تاريخي و مانند اينگونه علوم بحث ميكند. فهرستنويس اگر اطلاع اجمالي از اين علوم نداشته باشد چگونه ميتواند فهرستنگار موفق باشد؟
3. گزينش و چينش صحيح معلومات از نسخههاي خطي؛ بايد فهرستنويس داراي سليقه نيكويي باشد در گزينش نقاطي كه بايد در فهرست منعكس شوند، و همچنين داراي ذوق باشد در پرداختن و چينش مطالب. حسن انتخاب دانستنيهاي لازم و عرضه صحيح آنها سطح كار را بالا ميبرد و نزد دانشخواهان هوشيار جايگاه والايي پيدا ميكند. اگر آنچه كه گزينش ميشود ارزش علمي نداشته باشد يا بهگونهاي پسنديده عرضه نشود، فهرستنگار ناموفق و فهرستش كمارزش خواهد بود.
4. نداشتن شتاب در فراهمآوردن معلومات؛ فهرستنگاري صبر و بردباري و تأمل ميطلبد. شتاب داشتن در اين فن وسيلهاي است براي منعكس ساختن معلوماتي غير محققانه. گاهي ورق زدن كتاب با صبر و حوصله نكات قابل توجهي به ارمغان ميآورد كه با عجله نميتوان آنها را يافت. و البته اين نكتههاي پراكنده براي كاوشگر در نسخه بسيار ارزشمند خواهد بود. مخصوصا برگهاي الحاقي آغاز و انجام بعضي نسخهها و حواشي صفحهها، بسياري از اوقات داراي فوايدي است سودمند كه نميتوان آنها را با سرعت نابجاي عمل آورد./836/د102/ل