۱۷ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۷:۰۳
کد خبر: ۴۸۵۸۵۴

تلنگری به مسؤولان فرهنگی

چندین بار افتخار داشتم در برنامه‌های تلویزیون در خدمت مرحوم عزیزی باشم؛ تنها زندگی می‌کردند. تعجبم وقتی بیشتر شد که وضعیت داخل خانه را دیدم. منزل ساده بود با وضعیت بهم‌ریخته‌ای که نشان می‌داد همین یک نفر ساکن آنجاست.
اشرافی گری

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از صبح نو، چندین بار افتخار داشتم در برنامه‌های تلویزیون در خدمت مرحوم عزیزی باشم. اگر اشتباه نکنم و ذهنم درست یاری کند سال 1383 یا 1384 بود که در ایام شهادت حضرت زهرا (س) در برنامه شبستان شبکه اول سیما از ایشان برای حضور در برنامه دعوت به عمل آوردم.

برنامه ساعت حدود 12 شب روی آنتن می‌رفت. الغرض ایشان آمدند و در برنامه هم شرکت کردند. مشخص بود دچار ضعف جسمی هستند. از وضعیت ایشان تعجب کردم. اوضاع عجیبی داشت آن‌هم برای کسی چون من با حدود بیست و دو سه سال سن! فردای آن روز با هماهنگی مدیر بالادستی مقرر شد که هدیه‌ای به ایشان تقدیم شود. هدیه را برداشته و راهی منزل محل سکونتش شدم؛ جایی حوالی شمیرانات. وارد منزلشان شدم.

تنها زندگی می‌کردند. تعجبم وقتی بیشتر شد که وضعیت داخل خانه را دیدم. منزل ساده بود با وضعیت بهم‌ریخته‌ای که نشان می‌داد همین یک نفر ساکن آنجاست. سادگی بیش از حدش هم وضعیت پایین اقتصادی ساکن خانه را به شدت به رخ می‌کشید. در چند ساعتی که هم‌نشین ایشان بودم متوجه تعجبم شد. گفت وقتی آقای خامنه‌ای متوجه شدند جای مناسبی برای زندگی ندارم، پیگیری کردند جایی پیدا شود تا برای مدتی آنجا ساکن شوم! اینجا را هم که می‌بینی با پیگیری ایشان به من داده‌اند فقط بهم ریخته و خالی از اسباب و اثاثیه است.

گفتم خب شما که با پیگیری ایشان فعلاً اینجا ساکن شده‌اند از ایشان این را هم درخواست کنید که به خاطر اوضاع معیشتی نامناسبی که دارید در این مورد هم کمکی به شما کنند. گفت نه! همین خانه را هم من درخواست نکرده بودم؛ خودشان متوجه شده بودند و پیگیری کردند تا مشکلم حل شود. من دوست‌شان دارم و نمی‌خواهم از این درخواست‌ها بکنم. مشخص بود رابطه عاطفی عمیقی با حضرت آقا دارد. نمی‌دانم گفتن این خاطره درست است یا باید مثل همه این سال‌ها در دلم می‌ماند؛ اما گفتنش حالا بعد از مرحوم شدن احمد عزیزی شاید تلنگر کوچکی باشد برای مسوولان فرهنگی./1325//102/خ

ارسال نظرات