۱۲ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۵
کد خبر: ۵۲۲۴۸۹
یادداشت؛

از فرزندان عزیز مهندس بازرگان تا فرزندان عزیز دکتر یزدی

نحوه مواجهه اصلاح‌طلبان با فوت مرحوم دکتر یزدی – در بعد محتوایی - سند محکمی برای قضاوت درباره مفهوم اصلاح‌طلبی در کشور است، بنابراین هدف از این وجیزه نه پرداختن به یزدی که تأملی در اندیشه اصلاح‌طلبی است.
یادداشت

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه جوان، عبد‌الله گنجی، مدیر مسئول روزنامه جوان در سرمقاله این روزنامه نوشت: نحوه مواجهه اصلاح‌طلبان با فوت مرحوم دکتر یزدی – در بعد محتوایی - سند محکمی برای قضاوت درباره مفهوم اصلاح‌طلبی در کشور است، بنابراین هدف از این وجیزه نه پرداختن به یزدی که تأملی در اندیشه اصلاح‌طلبی است. شنبه (دیروز) که روزنامه‌‌های کشور را مطالعه می‌کردم دو تیتر از رسانه‌‌های اصلاحات برایم بسیار جالب، پرمفهوم و واجد تأمل بود. در صفحه یک روزنامه‌ای نوشته شده بود: «مخالفان سابق، یزدی را بدرقه کردند» و تیتر اصلی هفته‌نامه صدا این بود: «غربت لیبرال انقلابی».

مراد در این نوشته گزینه اول است. اما واژه «لیبرال انقلابی» هم از عجایب ادبیات سیاسی امروز این جماعت است، زیرا نه بازرگان و یزدی به عمل انقلابی معتقد بودند و نه اصولاً لیبرال می‌تواند انقلابی باشد. این سبک از مفهوم‌سازی را اصلاح‌طلبان در سال‌‌های حضور در قدرت نیز ابداع کردند که مانند همین ترکیب، اجتماع نقیضین بود. ترکیب «دیکتاتوری صالحان»‌و «اومانیزم الهی» از سنخ لیبرال انقلابی بود. اما بر سر این موضوع که لیبرال نمی‌تواند انقلابی باشد هم در علم سیاست اجماع وجود دارد و هم در سیره امام مشهود است. امامِ انقلابی در طول حیات سیاسی خود 11 مرتبه از واژه لیبرال استفاده کردند و هر 11 مرتبه آن درباره دکتر یزدی و دوستان وی بود که صریح‌ترین آن: «من به آنانی که دستشان به رادیو و تلویزیون و مطبوعات می‌رسد و چه بسا حرف‌‌های دیگران را می‌زنند، با صراحت اعلام می‌کنم تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرال‌ها بیفتد» بود. از این 11 مرتبه چهار مرتبه آن «لیبرال‌ها و منافقین» با هم به آیت‌الله منتظری گوشزد شد.

اما مفهوم «مخالفان سابق، یزدی را بدرقه کردند» دنیایی از معانی است و نمونه مثال‌زدنی از دگردیسی فکری و معرفتی این جماعت و عبور عریان مدعیان خط امام از ماهیت حقیقی انقلاب اسلامی است.

مواجهه اصلاح‌طلبان با یزدی و نهضت آزادی را باید در دو میعاد متفاوت با تفاوت 180 درجه‌ای فهمید: از سال 1358 و خصوصاً از روزی که اسناد لانه جاسوسی به دست آمد و ارتباط اعضای نهضت آزادی با سفارت امریکا و وابسته اطلاعاتی آن – آقای استمبل – لو رفت تا پایان دهه اول انقلاب، استخوان‌‌های نهضت آزادی زیر فشار چپ‌‌های ‌دیروز و اصلاح‌طلبان امروز خرد شد. از نمونه‌های آن می‌توان به بی‌توجهی دفتر تحکیم‌ و اصلاح‌طلبان امروز به هشدارهای یزدی درباره عدم‌تعرض به سفارت امریکا، راهپیمایی دانشجویان چپ علیه بازرگان پس از بازگشت از الجزایر و دیدار با برژنسکی، هویدا کردن اسناد لانه جاسوسی و از همه مهم‌تر مستند کردن انحرافات فکری و تقابل نهضت آزادی و شخص یزدی با امام و انقلاب در نامه محتشمی‌پور، وزیر وقت کشور دولت موسوی و مقالات امثال خاتمی و دیگر اصلاح‌طلبان در حمله به بازرگان یا دروغگو خواندن یزدی و ... اشاره کرد.

اما دگردیسی امروز اصلاح‌طلبان و نشاندن ابراهیم یزدی در صف اول کنگره‌های حزبی خود  به خاطر دگردیسی در یزدی نبود. او از 1358 تا هم‌سفره شدن با اصلاح‌طلبان و حتی بعد از آن از چارچوب فکری ثابت و مشخصی تبعیت می‌کرد، اما این اصلاح‌طلبان بودند که فهمیدند یزدی نسبت به خاتمی و - بعداً روحانی - در اصلاح‌طلبی و اعتدال‌خواهی «تقدم فضل» داشته است. بنابراین می‌توان گفت یزدی به سوی اصلاح‌طلبان نیامد که این جماعت با شعار اغواگر «ایران برای همه ایرانیان» نسبت به گذشته خود و مستندات امام سکوت کردند. فقط تسلیت در فوت مرحوم یزدی نبود که اگر بود چندان اشکالی نداشت.

اما در یک بررسی اجمالی می‌توان گفت رسانه‌ها و شخصیت‌های اصلاح‌طلب آنطور که به یزدی پرداختند به آیت‌الله موسوی اردبیلی و مهدوی کنی نپرداختند. شاخص‌هایی که در توصیف وی به کار گرفتند، فحاشی قطعی و حتمی به امام بود.

با نگاه تمثیلی می‌توان گفت این هنر اصلاح‌طلبان است که هم می‌توانند علی را حق بدانند و هم معاویه را. هم به شهادت امام حسین(ع) گردن نهند و هم سند حقانیت برای یزید درست کنند که دستوری برای قتل حسین‌بن علی‌(ع) صادر نکرده بود. حضور شرمگینانه فاتحان لانه جاسوسی در تشییع ابراهیم یزدی و فراخوان آنان برای حضور و توصیف اسطوره‌ای از وی درس فراموش ناشدنی برای جبهه انقلاب است که بفهمند و بدانند جماعت مقابل آنان از سلیقه‌ دیگری پیروی نمی‌کند که از هویت و معرفت دیگری سیراب می‌شوند. توصیف‌های افسانه‌ای از دکتر یزدی عیاری برای میزان پایبندی این جماعت به امام است و شاغول بسیار ذی‌قیمتی در دست مرددین نسبت به این جماعت است.

امروز اصلاح‌طلبان غصه‌ و غبطه می‌‌خورند که چرا ما همزمان با یزدی متوجه نشدیم مسیر امام و انقلاب اسلامی به ترکستان!! است. چرا ما دیر متوجه شدیم یزدی در اصلاح‌طلبی برای خاتمی پدر و برای اعتدال روحانی مسئول کاشت نهاد لیبرالیسم درون خانواده انقلاب است. اصلاح‌طلبان در حالی یزدی را با دهها صفت توصیف اهورایی کردند که هم اذعان و اصرار بر لیبرال بودن وی دارند و هم از مواضع امام نسبت به لیبرال‌ها صد‌درصد آگاهند، اما جرئت اینکه امام را با صراحت تخطئه کنند، ندارند.

آنان توبه خود را با سیاست «راه بینداز، جابینداز» نشان دادند. یزدی از 1358 تاکنون هیچ نقشی در انقلاب و نظام جمهوری اسلامی نداشته‌‌ است؛ پس این همه توجه برای کدام صفت یا رفتار ایشان است؟ بدون تردید هیچ دلیلی جز زاویه ایشان با امام و انقلاب نمی‌توان یافت. یزدی برای اصلاح‌طلبان حکم متقدمین پیوسته به لیبرالیسم و عبور از اسلام سیاسی و انقلاب امام را دارد بنابراین نمی‌توانند از پیشگامی یزدی در این مسیر و عقب‌ماندگی و دیرفهمی خود صحه نگذارند.

آنان برای تعریف یزدی در زمین جمهوری اسلامی ابایی ندارند که سامانه مفاهیم را به هم بریزند و  واژه لیبرال را با انقلابی ترکیب نمایند و ابایی ندارند که او را دست راست امام بدانند و در عین حال از او بشنوند: امام هیچ موقع از حکومت ولایت فقیه صحبت نکرد. امروز در چشم‌انداز سیاسی آینده کشور هرگونه مرزبندی بین نهضت آزادی و اصلاح‌طلبان از سوی نیروهای انقلاب نوعی خودفریبی آگاهانه و احمقانه است.

بدون تردید بخش فکری اصلاحات «فرزندان عزیز دکتر یزدی‌‌اند» و اینچنین فهم جناحی و سلیقه‌ای از صحنه سیاسی کشور (بر اساس چارچوب اندیشه امام) فقط یک مصلحت یا یک خودفریبی آگاهانه است. یزدی در مبارزه با نظام شکست خورده به معنی عرفی آن نبود. او احساس پیروزی می‌کرد. پیروزی او از جنس نرم بود. از جنس نفوذ نبود که از جنس جذب بود. شیرینی پیروزی‌اش این بود که به ناگاه هجوکنندگان دیروز خویش و مریدان دیروز امام را پشت سر خود یافت و بهترین مبلغان خویش را مدعی‌ترین عناصر خط امام دید. این پیروزی را با شهامت به نهضت آزادی تبریک عرض می‌کنیم. نهضت آزادی، اصلاح طلبان را به زمانی برد که مدعی است امام دنبال نظام دینی نبود. مفهوم نهضت آزادی را باید ترکیب مجدد کرد. ابداع مفهوم «نهضت اصلاح‌طلبی» علیه امام، توسط مطرودین امام و به دست مدعیان امام گویاتر است.

بیداری حزب‌الله باید زمانی می‌بود که سروش در منزل عبدالله نوری گفت: «من افتخار می‌کنم که اصلاح‌طلبان می‌گویند ما لیبرال هستیم، بالاخره شترسواری دولا دولا نمی‌شود»، اما اکنون هم دیر نیست./۱۳۲۵//۱۰۲/خ

ارسال نظرات