اصول و مبانی مدیریت بحران
به گزارش خبرگزاری رسا، در زندگى اجتماعى، بحران هايى پيش مى آيد كه افراد را وادار مى كند، براى رسيدن به وضع بهتر، مبارزه دامنه دارى كنند،[1]باید توجه داشت زندگی خالی از حوادث ناگوار نیست مثلاً عزیزان انسان از دنیا می روند و یا حوادث طبیعی مانند زلزله و امثال آن می آید؛[2] در طول تاريخ بشر صدها زلزله نابود كننده و طوفان وحشتناك رخ داده كه شهرها و آباديها وسيعى را ويران نموده است در حالى كه تاريخ همه آنها را ضبط نكرده و به خاطر ندارد.[3]هر چند جبر در افعال انسان وجود ندارد و انسان مختار است ولی در حوادث طبیعی جبر وجود دارد و ما محکوم به تحمل آن هستیم مانند زلزله و سایر واقع ناگوار.[4]
هم اكنون، انسان صنعتى با تمام قدرتى كه پيدا كرده است، در مقابل يك زلزله ، يك توفان، يك باران شديد و مانند آن ضعيف و ناتوان است [5]، لذا بسیاری از مردم، عزیزانشان را از دست می دهندو گریبان گیر بلاهای طبیعی مانند زلزله و مانند آن می شوند.[6]
ولى باید دانست جائی که بر اثر زلزله خراب می شود آنچه انجامش لازم است[7]باید بر مدار تلاش، كوشش ، مديريّت ، ابتكار،[8] و نظم و تدبير صورت گیرد .[9]اينجاست كه كفايت و استعداد و مديريت افراد در مدیریت بحران آشكار مى شود.[10]
آری با همت و اراده می توان از این چالش سربلند بیرون آمد؛[11]با توجّه به اين حقيقت است كه بسيارى از مشكلات ما حل مى شود. [12]،[13]به ویژه آنکه اگر درست بنگريم، مى بينيم عامل اصلى تشدید بحران ها ، ضعف مديريت است.[14]
ارزیابی آسیبپذیری مناطق کشور در برابر زلزله
در حال حاضر با پيشرفت علوم، مجهولات ما سير تصاعدى خود را مى پيمايند و معلومات فعلى بشر کفاف ارزیابی و موفقيت آن در برابر مسائلى كه براى علوم طبيعى حل نشده را نمی دهد.[15]
لذا مساله مهم در زندگانى فرد و اجتماع، مساله معيارهاى سنجش آن جامعه است.[16]بلکه پیشرفت هر جامعه اى در گرو اهتمام دولتمردان آن به ارزیابی دقیق برای مقابله با بحران هاست؛ مثلاً باید بنا شدن خانه بر زمين سست و در مسير سيلاب، به عنوان معيار در ریسک پذیری بالای آن منطقه در مواجهه با بحران مورد ارزيابى قرار گیرد،[17] باید حوادث طبیعی را درست ارزيابى و در برابر آنها برنامه صحيح اتخاذ کرد[18].
روشن است محاسبه و ارزیابی يكى از دو فايده مهم را دارد: اگر ارزیابی سود كلانى را نشان دهد، دليل بر صحّت عمل و درستى راه و لزوم تعقيب آن است؛ و هر گاه زيان مهمّى را نشان دهد دليل بر وجود بحران و خطر و احتمالًا افراد مغرض و دزد و خائن و يا خطا كار و ناآگاه در آن مسأله است كه بايد هر چه زودتر براى اصلاح آن وضع كوشيد.[19]لیکن بعضاً مشاهده می شود برخی سودجویان حتى گاه با نهادهاى ارزيابى و كنترل و به اصطلاح «استانداردها» كنار مى آيند صرفاً دليل آن كه در دنياى مادّى تنها سودآورى مورد توجّه است.[20]
اینگونه است که شخصی بيمارستانى را به قصد ريا و خودنمايى انجام داده و در پى سوء استفاده و به رخ ديگران كشيدن است.و یا مهندسی رياكار که فقط به فكر زمان حال خويشتن است بنايى را تحويل داده، و پولى گرفته که چون استحكام كافى نداشت، آسیب دید.[21]جالب این است که گاه در زلزله ها مشاهده شده است که عمارات نوساز اداری ویران شده است ولی مساجدی که صد یا صدها سال قدمت داشته است سالم باقی مانده است. علت آن این است که سازنده ی آن مساجد ریاکار نبوده و واقعا مسجد را محکم و پایدار ساخته است ولی سازنده ی ساختمان اداری چنین قصدی نداشته است و صرفاً پیمان کار بوده و ظاهر آن را درست ساخته و تحویل داده است.[22]
این چالش در حالی است که اصالت برنامه ریزی و ارزیابی دقیق موجب می شود مسئولان در محاسبات خود كمتر دچار اشتباه شوند، و مطابق آن برنامه ريزى کنند.[23]
آنچه در زلزله کرمانشاه مشهود بود، عدم رسیدگی به استحکام ساختمان ها بود؛ فارغ از دعواها و بحث ها، بسیاری از ساختمان های جدید هم فرسوده هستند و باید برای مقاوم سازی آنها فکری اساسی شود.[24]
بافت های فرسوده باید بازسازی، نوسازی و مقاوم سازی شود تا در زمان زلزله شاهد حوادث تلخ نباشیم؛ برای مقاوم سازی خانه ها باید فعالیت های تشریفاتی نظام مهندسی نیز بازنگری شود و علت ریزش ساختمان های تازه تاسیس بررسی گردد.[25]
مواجهه با بحران به دور از شتابزدگی و پراکنده کاری
مدير بايد با «قاطعيّت و شجاعت» با بحران مواجهه شود، و گرفتار «ترديد و تزلزل» نشود، كه اگر شود رشته كار بكلّى از دست او بيرون مى رود، و به جاى اين كه او بر حادثه مسلّط شود، حادثه بر او مسلّط مى گردد.[26]
مدير، قبل از هر اقدام ديگر باید به اين فكر باشد كه حادثه را مهار كند، و از گسترش آن مانع گردد؛ درست همان كارى كه مأموران آتش نشانى انجام مى دهند، قبل از هر چيز آتش را مهار كرده، اطراف آن را مى بندند تا توسعه نيابد، سپس به خاموش كردن آن مى پردازند.[27]
لذا قبل از هر چيز، مدير در شرايط بحران بايد با خونسردى و تسلّط بر نفس ، گرفتار وحشت و دستپاچگى نشود كه اگر چنين شود، تمام راههاى چاره به [28]روى او بسته مى شود؛ همچون پرنده اى كه وقتى وارد اطاقى مى شود و خود را محصور و محبوس مى بيند چنان وحشت زده مى شود كه مرتّباً خود را به ديوارها و شيشه ها مى كوبد، بى آن كه درهاى خروجى كه باز است، با چشم ببيند!.[29] بلکه مردم و مسئولان باید چشم خود را به حمايت و لطف پروردگار بدوزند، اين توجه مخصوص، آرامش و اطمينان و نيروى فوق العاده روحى و معنوى به انسان مى بخشد كه در مواجهه با مشكلات اثر عظيمى خواهد داشت .[30]
البته شتاب زدگی را نبايد با «سرعت» كه بار مثبت دارد، اشتباه كرد. سرعت آن است كه انسان بعد از فراهم شدن مقدّمات، اتلاف وقت نكند و فرصت را از دست ندهد و به سوى مقصد بشتابد؛ كارى كه مسلماً سبب پيروزى و نجات و موفقيت است. در موارد بسيارى، ميان مصاديق و موارد عجله و سرعت اشتباه شده است و يا گروهى براى توجيه اعمال نادرست خود، تنبلى و بى حالى و از دست دادن فرصت ها را تحت عنوان ترك عجله و شتابزدگى توجيه مى كنند؛ در حالى كه فرق اين دو كاملًا واضح و روشن است .[31]
هم چنین امام علی عليه السلام در گفتاری حكيمانه به يكى از اصول مهم مديريت اشاره كرده ، مى فرمايد: « مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِتِ خَذَلَتْهُ الْحِيَلُ ؛كسى كه به كارهاى مختلف بپردازد نقشه ها و تدبيرهايش به جايى نمى رسد»[32]
افراد زيادى را در جامعه مى بينيم كه قانع به يك يا چند شغل نيستند و حتى گاهى شغل هاى متضاد و مختلف براى خود انتخاب مى كنند و با اين كه از استعداد خوبى برخوردارند و گاه ممكن است جزء نخبه ها و نابغه ها باشند باز مى بينيم به موفقيت چشمگيرى نائل نمى شوند.[33]
در زمان ما مرسوم است بعضى چندين شغل براى خودشان انتخاب مى كنند اما هيچ كدام را به طور صحيح نمى توانند انجام دهند؛اصولًا مديريت صحيح بحران امكان پذير نيست مگر آن شرايطی كه امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه به آن اشاره كرده و آن اين است كه مدير از پراكنده كارى بپرهيزد كارها را از هم جدا كند و هر كارى را به كسى يا به گروهى واگذار نمايد و ناظرانى بر آن ها بگمارد. اما هرگاه به يك نفر يا يك گروه چندين كار متضاد و مختلف را بدهد به يقين همه آن ها ناقص خواهد شد و اين برخلاف مديريت صحيح است؛اين دستور نيز نشان مى دهد كه تمركز بر برنامه ها و فعاليت در يك بخش سبب پيروزى و موفقيت است.[34]
اقدامات فوری به جای حاشیهسازی ؛ مهمترین ضرورت در مدیریت بحران
بی شک هر گاه مسئولان در برابر حوادث غير منتظره از جمله بلایای طبیعی گرفتار تعصّب ، دستپاچگى و عصبانيّت و حميّت شوند، و روح «سكينه» و آرامش را كه زائيده ايمان عميق است از دست دهند، از «كلمه تقوى» فاصله خواهند گرفت و مسلّماً قافيه را خواهند باخت.[35]
حال آنکه در اين گونه حوادث و لحظات بايد روح سكينه و وقار و آرامش بر متولیان امر حاكم باشد تا ملازم اصول تقوى گردد، و فارغ از تعصّب و نخوت جاهليّت به مدیریت بحران اهتمام ورزند و اگر نيازى به ارزيابى مجدّد از كار خود، و درستى و نادرستى عملكردها دارد، از اين كار باك نداشته باشند.[36]
در این میان مدیریت صحیح بحران پس از وقوع بلایای طبیعی هم چون زلزله اینگونه است که[37]مدیر در اين حالت فوق العاده، همچون يك طبيب ماهر و قاطع با كمك مشاورانش فوراً دست به كار شود.[38] و تمام نبوغ و ابتكار خود را براى مقابله با حادثه به كار گيرد.[39]
بی تردید پس از وقوع زلزله و دیگر بلایای طبیعی «دقيقه ها» و «لحظه ها» سرنوشت ساز است، و در يك لحظه، ممكن است همه چيز دگرگون گردد؛ مدير ، بايد بدون فوت وقت، و با نهايت چابكى، در عين خونسردى دست به كار علاج واقعه گردد، و حتّى لحظه ها را نيز از دست ندهد.[40]
تأسف آور است که برخی مديران جامعه به جاى توجه به مسائل اصلی بحران ناشی از بلایای طبیعی، گرفتار سطحى نگرى، روزمرّگى و تنگ نظرى مى شوند. در حالى كه اگر به جاى پرداختن به اين امور، به سراغ ريشه هاى اصلى بروند و مشكل بحران را از آنجا حل كنند و از راه حل هاى سطحى و فرعى كه ممكن است موقتاً گروهى را راضى كند، صرف نظر نمايند و با صبر و شكيبايى به جنگ مشكلات بروند، به يقين موفق تر خواهند بود.[41] نه اینکه هزار و يك عيب براى ديگرى بشمارد و متن دردناک حادثه را با حاشيه سياه کند.[42]
على عليه السلام مى فرمايد: «يُستدّل على إدبار الدّول بأربع: تضييع الاصول، والتّمسك بالفروع، وتقديم الأراذل، و تأخير الأفاضل ؛ از امورى كه سبب سقوط دولت ها مى شود، چهار چيز است: ناديده گرفتن اصول و مشغول شدن به فروع (ريشه ها را رها كردن و به شاخ و برگ ها پرداختن)، سپردن كارها به دست افراد پست و كنار زدن افراد با شخصيت».[43]،[44]
در حديث ديگرى از آن حضرت مى خوانيم:«من اشتغل بغير المهمّ ضيّع الأهمّ ؛ آن كس كه به امور بى اهميّت (و غير اساسى) بپردازد، امور مهم (و اساسى) را تباه خواهد كرد».[45]،[46]
مسئولان اگر احساس مى كنند اشتباهى از ناحيه آنان رخ داده، هرگز نبايد گرفتار تعصّب و خودخواهى و لجاجت شود، و بر اشتباه خود اصرار ورزد و آن را ادامه دهند؛ بلكه، به محض آگاهى بر اشتباه، بايد فوراً به اصلاح و جبران پردازد، و اعتراف به واقعيّات در اين مواقع، كمك مؤثّرى به مدیریت صحیح بحران مى كند.[47]
مدیریت بحران در گرو بهره گیری از رویکرد جهادی
مشكل اين است كه پس از وقع بلایای طبیعی ؛ اصول و قوانين خاصّى در دست نيست كه به مديران ، راه حلّ مشكلات را بياموزد؛ بلكه، بيشتر در گرو تجربيّات شخصى آنها، در مورد مشابه، با استفاده از ابتكارات خاصّى است كه از خودجوشى درونى سرچشمه مى گيرد.[48]
ولى با اين حال، يك سلسله اصول كلّى وجود دارد كه به كار بستن آنها، در اين موارد ضرورت دارد و مى تواند به حلّ مشكل، كمك كند؛ يا لااقل راه را هموار سازد، يا از تشديد مشكل بكاهد؛[49] از جمله آن موارد این است که از ظرفیت های بی بدیل نیروهای نظامی اعم از سپاه و ارتش و نیروی انتظامی و بسیج.. برای يارى به زلزله زدگان استمداد گیرند ؛ آری در زلزله ها، سيلاب ها و حوادث تلخِ غير مترقبه، دولت موظف است از ظرفیت های بی بدیل نيروهاى نظامى برای كمك به مردم بهره گیرد.[50]
به تعبیر امام علی عليه السّلام مدیریت از دو ركن اساسى جنبۀ علمی و جنبۀ عملی شکل می گیرد ؛ مدیر باید از نظر علمى از همه آگاه تر باشد و از نظر عملى در امر مديريت از همه قوى تر. بسيارند كسانى كه عالمند، ولى مدير نيستند و يا مديرند و عالم نيستند و تا[51]اين دو دست به دست هم ندهد، اداره صحيح جامعه امكان پذير نيست.[52]
لذا تا رویکرد جهادی و انقلابى نباشد، نمى توان انتظار مدیریت صحیح بحران را در جنبه هاى علمی و عملى داشت .[53]
ضرورت برنامه ریزی و تصمیم گیری در مدیریت بحران
برنامه ريزى توأم با آينده نگرى و مديريت فعّال و حساب شده، كه در متون اسلامى از آن به تدبير ياد مى شود، از اساسى ترين طرق براى مدیریت مطلوب بحران به شمار می رود.[54] از سوی دیگر سوء مديريت و برنامه ريزى، در كيفيت مديريت بحران تأثير زيادى دارد.[55]
در بسيارى از جوامع به قدر كافى منابع مفيد نيروى انسانى و طبيعى (روى زمين و زير زمينى) وجود دارد؛ ولى نبودن مديريت صحيح و برنامه ريزى دقيق، آن را به جامعه بحران زده مبدّل ساخته است. در مقابل جوامعى ديگر با در دست داشتن كمترين منابع و امكانات طبيعى، به صورت جامعه اى پيشرو درآمده اند، چرا كه از منابع محدود خود، با مديريت و برنامه ريزى صحيح حداكثر استفاده را برده اند.[56]
در حالی که مديريت صحيح نياز به آموزش، تجربه و استفاده از تجارب ديگران و آينده نگرى و نداشتن [57]تعصّب نسبت به تجارب شكست خورده دارد.[58]
احاديث زير به خوبى نشان مى دهد مديريت و برنامه ريزى تا چه حد در اسلام از اهميت برخوردار است:اميرمؤمنان على عليه السلام مى فرمايد: «من ساء تدبيره تعجّل تدميره ؛ كسى كه سوء مديريت داشته باشد، شكست او به زودى فرا مى رسد».[59]،[60]
آن حضرت خطاب به عموم مردم مى فرمايد:«أيّها النّاس لا خير في دنيا لا تدبير فيها؛ دنيايى كه مديريت صحيح و آينده نگرى در آن نباشد، خيرى در آن نيست».[61]در بيان ديگرى با صراحت مى فرمايد: «سوء التّدبير مفتاح الفقر؛ مديريت غلط كليد فقر است».[62]
همچنين در بيان ديگرى از آن حضرت ضمن جمله اى كوتاه و پرمعنا مى خوانيم: «حسن التّدبير يُنمي قليلَ المال و سوء التّدبير يُفني كثيرَه ؛ مديريت خوب سرمايه اندك را بارور مى كند و سوء مديريت، سرمايه بسيار را بر باد مى دهد».[63]
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز مى فرمايد: «ما أخاف على امّتى الفقر و لكن أخاف عليهم سوء التّدبير؛ من براى امتم از فقر نمى ترسم و ليكن از سوء تدبير براى آنها بيمناكم».[64]،[65]
با تأمل در این روایات می توان به ضرورت برنامه ریزی برای مدیریت بحران رهنمون شد،ولى سوء تدبير در جامعه منشأ پيدايش بسيارى از بحران ها است. در كشورى كه با مديريت ضعيف اداره شود، استعدادها شكوفا نشده و از تخصص و كارآيى نخبگان استفاده بهينه نمى شود و منابع ثروت به حال خود رها مى شوند.[66]
لذا باید آگاهى داشت كه رفع بحران بدون برنامه ريزى دقيق و نظارت از نزديك ممكن نیست بلکه باید رویکردها به نفع همه زلزله زدگان، مخصوصاً محرومان باشد.[67]
سخن آخر؛( با تقدیر از خدمات دولت و مردم؛کمک به زلزله زدگان افزایش یابد)
در خاتمه باید گفت مردم زلزله زده کرمانشاه در شرایط بدی قرار دارند و باید حجم کمک ها افزایش یابد.[68]
نکته قابل ذکر اینجاست که مشارکت و خدمت رسانی دولت و مردم در زلزله کرمانشاه قابل توجه و جامع تر از گذشته بود که این تلاش ها جای تشکر دارد.[69]لیکن مشکلات زیادی در مناطق زلزله زده وجود دارد که باید به آن ها رسیدگی شود و خدمات و کمک ها تداوم داشته باشد؛ با توجه به این که فصل سرما را در پیش داریم، باید تلاش بیشتری صورت بگیرد تا مردم از بازسازی خانه ها و کمک رسانی های بیشتر، نا امید و مایوس نشوند.[70]
[1] آفريدگار جهان ؛ ص251.
[2] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛4/8/1390.
[3] معراج - شق القمر - عبادت در قطبين ؛ ص116.
[4] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛26/11/1390.
[5] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص26.
[6] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛9/12/1391.
[7] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛9/3/1388.
[8] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 3 ؛ ص642.
[9] همان ؛ ج 13 ؛ ص758.
[10] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ نص ج 3 ؛ ص379.
[11] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 2 ؛ ص187.
[12] آفريدگار جهان ؛ ص251.
[13] همان.
[14] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 6 ؛ ص100.
[15] رهبران بزرگ ؛ ص160.
[16] تفسير نمونه ؛ ج 18 ؛ ص111.
[17] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص77.
[18] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص168.
[19] همان ؛ ج 1 ؛ ص253.
[20] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص369.
[21] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص54.
[22] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛27/1/1393.
[23] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 9 ؛ ص174.
[24] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور؛ ۲۹/8/1396.
[25] همان.
[26] مديريت و فرماندهى در اسلام ؛ ص76.
[27] همان.
[28] همان ؛ ص73.
[29] همان؛ ص 74.
[30] تفسير نمونه ؛ ج 3 ؛ ص149.
[31] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص418.
[32] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 15 ؛ ص284.
[33] همان.
[34] همان ؛ ص285.
[35] مديريت و فرماندهى در اسلام، ص 75.
[36] همان؛ ص 76.
[37] همان؛ ص72.
[38] همان؛ ص 73.
[39] همان.
[40] همان ؛ ص76.
[41] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص200.
[42] معماى هستى ؛ ص181.
[43] ميزان الحكمه؛ ج 2؛ ص 936؛ ماده« دولة».
[44] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص200.
[45] غررالحكم؛ ح 10944.
[46] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص200.
[47] مديريت و فرماندهى در اسلام ؛ ص74.
[48] همان؛ ص 73.
[49] همان.
[50] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 10 ؛ ص454.
[51] همان ؛ ج 6 ؛ ص504.
[52] همان؛ ج 6، ص 505.
[53] تفسير نمونه ؛ ج 4 ؛ ص447.
[54] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص198.
[55] همان ؛ ص169.
[56] همان ؛ ص198.
[57] همان؛ ص 199.
[58] همان.
[59] غررالحكم؛ح 8091.
[60] دائرة المعارف فقه مقارن، ج 2، ص 199.
[61] بحارالانوار؛ ج 67؛ص 307؛ ح 34.
[62] غررالحكم؛ ح 8090.
[63] همان؛ ح 8081.
[64] عوالى اللئالى؛ ج 4؛ ص 39.
[65] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص169.
[66] همان؛ص 170.
[67] تفسير نمونه ؛ ج 10 ؛ ص7.
[68] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور؛ ۲۹/8/1396.
[69] همان.
[70] همان.
/۱۳۲۳/۱۰۳/ص