تأملی بر جلوههای حقوق شهروندی در آموزههای قرآن و نهج البلاغه
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه تخصصی فقه حکومتی وسائل، بحث در مورد مفهوم شهروندی و حقوق ناشی از آن در قرآن و سنت از اهمیت خاصی برخوردار است. با مطالعه و مداقه در قرآن و بررسی سیره و کلام معصومین و بزرگان دین رعایت حقوق شهروندی و حقوق انسانی بدون توجه به قوم، قبیله و مذهب کاملاً مشهود و به آن توصیه فراوان شده است و از نظر دین اسلام مورد توجه و تأکید واقع شده است. سید محمدعلی صدر طباطبائی با نظارت علمی محمود عباسی؛ دانشیار دانشگاه شهید بهشتی در مقالهای با محوریت موضوع «تاملی بر جلوه های حقوق شهروندی در آموزه های قرآن و نهج البلاغه» به بررسی مفهوم شناختی شهروندی و رد پای آن در قلمرو قرآن و سنت، پرداختند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی است که با اتکای به بررسی منابع اسلامی صورت می پذیرد. در ادامه گزارشی از این مقاله تقدیم حضور خوانندگان می گردد.
مفهوم شناختی شهروند و حقوق شهروندی
شهروند در لغت به اهل یک شهر یا یک کشور گفته می شود، به معنای کسی که به شهری بند بوده است و در اثر سپری شدن زمان «وند» جایگزین «بند» شده است.
مفهوم شهروندی را باید حق افراد در مشارکت در امور سیاسی و تکلیف آن ها برای اجرای قوانین و مقررات دانست که افراد در یک جامعه سیاسی به واسطه عضویتشان در آن جامعه دارای حق و تکلیف مشارکت سیاسی هستند. در واقع لفظ شهروندی در کلیت خود متضمن دخالت مسؤولانه در روندهای اجتماعی است و از این منظر تعهدات پذیرفته شده در یک بستر اجتماعی خاص اعمال می شود؛ به عبارت دیگر شهروندی به مثابه یک موقعیت عضویت در اجتماع، استلزامات خاص خود را نیز در پی دارد که شامل مجموعه ای از حقوق، وظایف و تعهدات است.
حقوق شهروندی مفهومی نسبتاً وسیع است که شامل حقوق مدنی و سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فردی است. حقوق شهروندی، چگونگی روابط مردم و دولت و مؤسسات شهری، و حقوق و تکالیف آنان در برابر یکدیگر را تنظیم می نماید و به نوعی منشعب از حقوق اساسی در چارچوب قانون اساسی کشور است و به منظور رعایت و حفظ حقوق افراد و انسانها در بخش کلان جامعه برقرار می شود؛ در واقع حقوق شهروندی از طبیعی ترین حقوق انسانی است که افراد به اعتبار موقعیت شهروندی و به صرف این که از ملتی خاص باشند، دارای این حقوق بوده و دولت ها متعهد به تضمین و پاسداری آن هستند.
ذیل فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در قالب 23 اصل، حقوق ملت مورد اهتمام قانون گذار قرار گرفته است که خود واگوینده جلوه هایی آشکار از حقوق شهروندی است، البته لازمه بهره مندی کامل از این حقوق داشتن تابعیت ایرانی، وفق ماده 976 قانون مدنی است؛ چنین رویکردی به واسطه ریشه داربودن حقوق شهروندی در یاخته های سیاسی و اجتماعی است، به طوری که گاه گفته می شود حقوق شهروندی، مبین رابطه بین فرد و دولت و معرف عضویت سیاسی کامل اشخاص در یک دولت )تابعیت دائمی( است، بنابراین حقوق شهروندی به نوعی، مبتنی بر تابعیت است.
به نظر نگارندگان، با توجه به جلوه های حقوق شهروندی در کلام وحی و نهج البلاغه که در ادامه نیز مورد اشاره خواهند بود، نیاز مبرمی به تبویب و ارتقای حقوق شهروندی اسلامی، با استمداد از کاوشی روشمند در مبانی و منابع اسلامی است.
پرتویی از حقوق شهروندی در قرآن کریم
جوهره حقوق شهروندی، حفظ کرامت انسانی و ارزش بشر در اجتماع و ترویج اصول مساوات و آزادی در بهره برداری از مواهب خدادادی و ملی و نیز توزین حقوق و مسؤولیت ها بر اساس شاخصه عدالت در فرایند تعامل شهروندان با یکدیگر و با دولت است؛ چرا که همه انسان ها از حقوق یکسانی برخوردار هستند و در اصل، همه انسانها در گوهر انسانیت، فضلیت، ارزش و حیثیت ذاتی انسانی یکی هستند.
در آیه 13سوره حجرات این موضوع این گونه بیان شده است: «ای مردم، ما همه شما را نخست از زن و مرد آفریدیم و آنگاه شعبه های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیکر را بشناسید».[1]
کرامت انسانی، حالت اولیه و زوال ناپذیر هر فرد انسانی است که همواره ملازم و همراه صاحب حق بوده و قابل انفکاک نیست؛ این کرامت حاکی از عنایت ویژه خداوند به نوع انسان است و به اصل انسان بودن باز می گردد که اعطایی از سوی خداوند سبحان برای همه آدمیان است؛ در این نوع از کرامت همه انسان ها برابرند و در آن نسبت به یکدیگر هیچ برتریا ی ندارند و از این حیث در حقوق عمومی و اجتماعی با هم برابرند.
از جمله مصادیق حقوق شهروندی آزادی عقیده و مذهب است. مطابق آیات قرآن، پیامبر اکرم (ص) مأمور ابلاغ احکام، آداب و عقاید اسلامی بودند؛ در آیه 99 سوره مائده بیان شده: «بر پیامبر، جز ابلاغ )احکام الهی( نیست و خداوند، آن چه را آشکار یا کتمان می کنید می داند»؛[2] بر این اساس هر کس حق دارد هر دین و آیینی را بپذیرد، ولی باید در قیامت پاسخگوی عدم پذیرش دین حق باشد.
از موارد مؤکد دیگر در قرآن، حق مسکن و امنیت زندگی خصوصی است؛ مسکن تنها محل سکونت و آرامش اشخاص و اعضای خانواده آن ها نیست، بلکه علاوه بر آن محلی کاملاً خصوصی و به عبارتی حریم خصوصی محسوب می شود و از آن جا که مسکن محل آرامش و خلوتگاه اشخاص است، باید از هر گونه تعرضی مصون باشد. با توجه به این امر در قرآن مجید سوره نور آیات 27 و 28 آمده است: «ای کسانی که به خداوند یکتا ایمان آورده اید به خانه های دیگران وارد نشوید مگر آن که خود را معرفی کنید و از صاحب خانه برای ورود اجازه بگیرید و به هنگام ورود بر اهل خانه سلام کنید و اگر کسی در آن خانه حضور نداشت نیز وارد نشوید تا اجازه ورود به شما داده شود و اگر به شما گفته شد برگردید، برگردید».[3] آزادی در زندگی داخلی و خصوصی یعنی مصون بودن شخص از دخالت دیگران در امر خانوادگی و زناشویی و نیز مصون بودن از تفتیش و تجسس درباره وضع جسمانی و احوال شخصی و سایر امور او.
همچنین خداوند تعالی در آیه 12 از سوره حجرات صریحاً بر ضرورت عدم تجسس در زندگی خصوصی اشخاص تأکید میفرماید.[4] امری که به نظر می رسد در زندگی روزمره جوامع کنونی در ارتباط میان نظام سیاسی و به خصوص خرده نظام های سیاسی با مردم و همچنین در تقابل افراد اجتماع با یکدیگر، خصوصاً با توجه به گسترش فناوری های الکترونیکی، باید مورد اهتمام بیشتری قرار گیرد.
پرتویی از حقوق شهروندی در نهج البلاغه
در کلام حضرت علی توصیه های فراوانی برای جامعه انسانی بیان شده است. یکی از این جلوه های بی همتا که می توان آن را از مبانی اصیل حقوق شهروندی در رویکرد اسلامی به شمار آورد، معانی والای متبلور در نامه 53 نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر نخعی است.
در این نامه، حضرت علی )ع( مالک را به رعایت عدالت و انصاف، حقوق شهروندی و حقوق بشر و مسأله مصالح عامه و رضایت عموم، تساهل با شهروند و تدارک مشارکت، توصیه می نماید. در واقع در نگاه ایشان به رعیت هیچ تفاوتی در احترام به کرامت آنان وجود ندارد و غیر مسلمان بودن شهروند دلیل تفاوت نگاه در اجرای عدالت یا حتی نگاه تحقیر آمیز نمی شود؛ بر این اساس رعیت، حقوقی انسانی دارد که حاکم بدون در نظرگرفتن کیش و آیین خود باید به تدارک و پاسخ گویی به حوائج او بپردازد
همچنین در خطبه 216 نهج البلاغه می فرمایند: «بدانید هنگامی که پروردگار زمام امور شما را به من سپرد حقی برای من برگردن شما قرار داد و مانند همان حقی که مرا بر شما است شما را هم بر من است».
در واقع در نظر ایشان تعیین حقوق از جانب پروردگار است و در ادامه خطبه می فرمایند: «زمانی که حق را توصیف می نمایید و درباره اش به گفتگو می پردازید عدالت در نظر شما وسیع ترین عرصه هاست، ولی هنگامی که بخواهید از روی انصاف، بین یکدیگر دادگری کنید و پای عمل در میان آید، حق، ناچیزترین نقطه هاست، هیچ کس را بر دیگری حقی نیست، مگر آن که دیگری را نیز بر او حقی است». همان طور که از منطوق و مفهوم خطبه مشخص است بین حق و تکلیف ارتباط متقابل برقرار است و این چنین نیست که عده ای فقط حقوقی بر عهده دیگران داشته باشند و خود تکلیف و تعهدی در برابر دیگران نداشته باشند در اجرای حقوق شهروندی باید شرایط امن و امان را برای ستمدیدگان در جامعه بر پا نمود.
بر این اساس حضرت در رابطه با محرومان و مستضعفان در نامه 53 به مالک اشتر می فرمایند: «سپس خدا را، خدا را در خصوص طبقات پایین و محروم جامعه که هیچ چاره ای ندارند و عبارتند از: زمین گیران، نیازمندان، گرفتاران، دردمندان، پس برای خدا، حقی را باش که خداوند برای این طبقه معین فرموده است: بخشی از بیت المال و بخشی از غله های زمینه ای غنیمتی اسلام را در هر شهری به طبقات پایین اختصاص ده، زیرا برای دورترین مسلمانان همانند نزدیک ترین آنان سهمی مساوی وجود دارد و تو مسؤول رعایت آن هستی. همواره در فکر مشکلات آنان باش و از آنان روی برمگردان، به ویژه امور کسانی را از آنان بیشتر رسیدگی کن که از کوچکی به چشم نمی آیند و دیگران آنان را کوچک می شمارند و کمتر به تو دسترسی دارند. برای این گروه از افراد مورد اطمینان خود که خدا ترس و فروتن هستند، فردی را انتخاب کن تا پیرامونشان تحقیق و مسائل آنان را به تو گزارش کنند، سپس در رفع مشکلاتشان به گونه ای عمل کن که در پیشگاه خدا عذری داشته باشی، زیرا این گروه در میان رعیت بیشتر نیازمند عدالت هستند و حق آنان را به گونه ای بپرداز که در نزد خدا معذور باشی، از یتیمان خردسال و پیران سالخورده که راه چاره ای ندارند و دست نیاز بر نمی دارند، پیوسته دلجویی کن که مسؤولیتی سنگین بر دوش زمامداران است. اگرچه حق تمامش سنگین است، اما خدا آن را بر مردمی آسان می کند که آخرت می طلبند، نفس را به شکیبایی وا میدارند و به وعده های پروردگار اطمینان دارند، پس بخشی از وقت خود را به کسانی اختصاص ده که به تو نیاز دارند، تا شخصاً به امور آنان رسیدگی کنی و در مجلس عمومی با آنان بنشین و در برابر خدایی که تو را آفریده فروتن باش و سربازان و یاران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور کن تا سخنگوی آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو سخن کند».
برای کنکاو نگاه حضرت امیر به برپایی حکومت به عنوان مجری پیاده نمودن حقوق شهروندی، تنها توجه به خطبه چهارم نهج البلاغه، راه صواب را برای حاکمان اسلامی هویدا می سازد: «سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران حجت را بر من تمام نمی کردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگی ستمکاران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته و رهایش می ساختم و آخر خلافت را به کاسه اول آن سیراب می کردم، آن گاه می دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله ای بی ارزشتر است».
نگارندگان در پایان به عنوان نتیجه گیری آورده اند که با مداقه ای در آیات متعالی قرآن و فرازهای بی نظیر کلام امیرالمؤمنین )ع( در نهج البلاغه توجه به تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان به وضوح قابل مشاهده است. برخلاف آن چه که تصور می شود حقوق شهروندی به لحاظ ماهیت شناختی، موضوعی بدیع و صرفاً وارداتی نیست، بلکه از همان ابتدای شکل گیری جوامع، انسان دارای حقوقی بوده است که کم و بیش مورد توجه مکاتب بشری نیز قرار گرفته اند، لیکن با توسعه شهرنشینی دامنه این حقوق و توجه بیشتر به آن، افزایش یافته است. در این راستا، منابع فقهی اسلامی، نظیر قرآن کریم و نهج البلاغه، چشم اندازی تمام نما و نسخه هایی جهان شمول از اصول و ارزش هایی والا، برای ارتقای کیفی شئون زندگی انسان معرفی و توصیه می نمایند.
در رویکرد بی بدیل قرآن نسبت به حقوق شهروندی، کرامت، مدار حق و تکلیف و انتظام اجتماعی بستر تفاوت در سلسله مراتب وظایف و حقوق است، به نحوی که تفاوت در جایگاه ها، هرگز به معنای تبعیض در توزین حقوق و تکالیف نخواهد بود. قرآن با ابزارهای مختلفی نظیر تعیین ملاک های حاکم جامعه و شاخصه های حکومت، لزوم توجه یکسان به ایتام، فقرا و مساکین و راهبرد هایی نظیر خمس و زکات برای ایجاد تعادل اقتصادی در میان شهروندان و توجه ویژه به آزادی دین و عقیده و لزوم پاسداشت حق آرامش، حرمت مسکن و حریم شخصی، جلوه های آشکاری از حقوق شهروندی را عیان می نماید.
همچنین در نگاه حضرت علی (ع) احیای حقوق شهروندی، با ساز و کار نصب افراد لایق که متولی اجرای این حقوق در جامعه هستند و محیا نمودن محیطی امن و امان برای ستمدیدگان و زدودن غبار جهل از چشمان بشر و اشارت بر کوره راه بی عدالتی برای راست نمودن کجی های رهیافته در حق است.
آن حضرت با ذکر شاخص هایی برای بر پا ساختن این مهم، منشوری کاربردی و راهگشا پیش روی مجریان و مدعیان گسترش حقوق شهروندی در جامعه به نمایش می گذارد. با جستاری در روح و کالبد خطبه ها، نامه ها و حکمت های امام (ع) در نهج البلاغه، رد پای نظامی معرفتی و الهی در سیر عملی اندیشه های حضرت مشهود بوده که یقیناً بازتاب آن در روش و منش ایشان در تمامی ارکان حکومتی از جمله اجرای حقوق شهروندی نیز متجلی شده است.
مقاله «تاملی بر جلوه های حقوق شهروندی در آموزه های قرآن و نهج البلاغه» نوشته سید محمدعلی صدر طباطبائی و میثم کلهرنیا گلکار با نظارت علمی محمود عباسی محمود عباسی و همکاران است که در فصلنامه «اخلاق زیستی»، سال ششم، شماره بیست و یکم، در پاییز 95 انتشار یافته است./۹۹۸/د۱۰۳/س