۲۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۳
کد خبر: ۵۶۷۶۵۴
یادداشت؛

ناکارآمدی نظام اسلامی؛ شبهه شیطانی استکبار جهانی

آنچه باعث شده رهبری این‌گونه با جدیت به میدان بیایند، موضوع «متهم شدن نظام اسلامی به ناکارآمدی» است؛ مهم‌ترین شبهه شیطانی که در این زمان از سوی معاندان و جبهه استکبار جهانی مطرح می‌شود.
ایران اسلامی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، یکی از مطالبات رهبری، که از سال‌ها پیش بارها بر آن تأکید داشته و همت‌ها را به‌سوی آن بسیج کرده‌اند و اخیراً نیز از آن یاد کردند، موضوع «تولید علم» و «پرورش انسان» است.

ایشان بر این باورند که رسیدن به «تمدن اسلامی» بدون این دو عنصر کلیدی و اساسی امکان‌پذیر نیست و باید حوزه و دانشگاه و همه صاحبان فکر و اندیشه و فرهیختگان و فرزانگان، تمام همّ و غمّ خود را به کار گیرند تا این دو عامل تمدن ساز عینیت پیدا کرده و عملی شوند:

«برای ایجاد یک تمدن اسلامی، مانند هر تمدن دیگر، دو عنصر اساسی لازم است: یکی «تولید فکر» یکی «پرورش انسان». فکر اسلامی مثل یک دریای عمیق است، یک اقیانوس است ... سیر در این اقیانوس عظیم و رسیدن به اعماق آن و کشف آن از کتاب و سنت. همه این‌ها استفاده می‌شود، کاری است که همگان باید بکنند، کاری است که در طول زمان باید انجام بگیرد. «تولید فکر» در هر زمانی، متناسب با نیاز آن زمان، از این اقیانوس عظیم معارف ممکن است.»(1)

با کمک تولید علم، قدرت تأثیرگذاری ما بر جهان بیشتر می‌شود و زمینه‌های صدور انقلاب و ارزش‌های آن فراهم‌تر می‌گردد، دل‌های انسان‌های آزاده و به‌ویژه مسلمانان نسبت به نظام اسلامی -که بر اساس حاکمیت دین به میدان آمده است- قرص و محکم‌تر می‌شود.

ازاین‌رو در ایفای این رسالت بزرگ باید تمام همت خود را به کار بگیریم و از روزمرگی و در جا زدن خود را برهانیم و گام‌های متعالی و رو به جلو را آغاز کنیم:

«امروز همه همت ما این است که نه فقط علم، بلکه فرآورده‌های علمی و تکنولوژی و خرده تکنولوژی را از آنها [غربی‌ها] یاد بگیریم و از آنها تقلید کنیم. این کاری نیست که یک ملت باید به آن همت بگمارد، البته این کارها باید بشود و چاره‌ای نیست، وقتی انسان چیزی را ندارد، آن را از کسی که دارد، می‌گیرد. در این شکی نیست، اما باید راه نو و فکر نو و بن‌بست شکنی را وجهه همت خود قرار داد.»(2)

امروز در علوم انسانی و بسیاری از علوم دیگر، ترجمه‌ای عمل می‌کنیم، این برای کوتاه‌مدت اشکالی ندارد؛ اما یک ملت با یک آرمان بلند و یک ایدئولوژی غنی نباید به این بسنده کند، شایسته است خود نقشه راه داشته باشد، راه‌های نرفته را بگشاید، بن‌بست‌هایی که دشمنان ایجاد کرده‌اند را بشکند و راه و روش نوتری باز کند. تعبیر زیبای مقام معظم رهبری که بارها فرمودند: پیدا کردن «راه میانبر» یکی از راه‌های برون‌رفت از این بن‌بست است.

 قرار نیست در تولید فکر و اندیشه و خلاقیت و ابتکار همان راهی را برویم که غریبان سال‌ها پیش رفتند؛ بلکه باید با بهره‌گیری از اندیشه دینی و فرهیختگان بومی راه میانه را جستجو کرده و علم و تکنولوژی غرب را بومی‌سازی کنیم و از بلای «تقلید» رهیده و به نعمت «تحقیق» و سپس «تولید» راه پیدا کنیم.

«قناعت» ارزش بنیادی در نظام ارزشی ماست. البته قناعت در مصرف، لکن قناعت در کسب علوم و تولید دانش امر مطلوبی نیست. باید همت‌ها را دوچندان و مضاعف کرد تا حرکت علمی و پژوهشی در حوزه و دانشگاه، به شکل «ریلی» جایگاه خود را پیدا کند و روزبه‌روز جلوتر و گسترده‌تر شود:

«بنده طرفدار دانشگاهی هستم که اصولی، انحصارطلب، رو به مردم، فعال و از لحاظ علمی و فکری پرنشاط باشد. هرگز من دانشگاه و دانشگاهی را به محافظه‌کاری و اکتفا به آنچه امروز از فکر و فرهنگ و معرفت در دست دارند، توصیه نمی‌کنم. نه، دانشگاه باید دائم نردبان تعالی را طی کند و پیش برود. من معتقدم محافظه‌کاری و اکتفای به آنچه داریم و نداشتن همت و بلندپروازی در همه زمینه‌های فکری و فرهنگ، «قتلگاه انقلاب» است. انقلاب اساساً یعنی گام بلند، که پشت سرش باید گام‌های بلند دیگری برداشته شود. باید مفاهیم را درست فهمید و دانست و با حیطه‌بندی درست مفاهیم، باید حرکت کرد.»(3)

بسنده کردن به آنچه داریم و داشته‌های موجود، نوعی رکود و توقف است، در سنگر علم و فکر و معرفت هر روز باید سنگری را فتح کرد تا در نهایت به فتح الفتوح رسید.

جلودار کاروان، کاروانیان را به سمت و سوی قله‌ها فرا می‌خواند و بر این باور است که ماهیت این انقلاب و پیامش، آموزش همت بلند و گام بلند بود؛ اما باید گام‌های بعدی آن را تکمیل کند و به جلو ببرد.

هشدار مقام معظم رهبری قابل تأمل است و آن این‌که اگر به سمت جلو پیش برویم و به آنچه داریم قانع باشیم، با دست خود این انقلاب را به مسلخ برده‌ایم و «قتلگاه انقلاب» را رقم زده‌ایم. آن «هدایت‌ها» در کنار این «هشدارها»، اهتمام رهبری نظام به «تولید فکر» و گسترش آن را می‌رساند.

آنچه باعث شده است که رهبری این‌گونه با جدیت به میدان بیایند، موضوع «متهم شدن نظام اسلامی به ناکارآمدی» است. مهم‌ترین شبهه شیطانی که در این زمان، از سوی معاندان و جبهه استکبار جهانی مطرح می‌شود، «شبهه اسلام در عمل» است.

نظامی که با شعار حاکمیت اسلام در عمل به میدان آمده است، نباید دچار «بن‌بست» و ناکارآمدی گردد، بلکه باید هر روز امید ایجاد شده در دل مستضعفان و مسلمانان جهان را بیشتر کرده و از سوی دیگر، آرزوی دشمنان را به یأس تبدیل کند:

«امروز یکی از حساسیت‌های استعمار و استکبار و آمریکا و صهیونیست‌های طراح فساد در عالم، عبارت است از این‌که نگذارند کشورهای برخوردار از نظام انقلابی، از لحاظ علمی پیشرفت کنند.

این حساسیت، نسبت به کشور ما مضاعف است، چون حساسیتی که آنها نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی دارند، نسبت به هیچ انقلاب دیگری نداشته و ندارند و نخواهد داشت. امروز کسانی که می‌توانند دانش را در این کشور رشد بدهند، باید احساس وظیفه مضاعف کنند، چون دشمن نمی‌خواهد بگذارد ما روی پای خودمان بایستیم. روی پای خود ایستادن، آن وقتی تحقق پیدا می‌کند، که علم از درون خود ما بجوشد و ما دست گدایی به سمت دشمنان دراز نکنیم.»(4)

پرورش انسان

منابع انسانی کارآمد و نیروی انسانی خودساخته و امین و شیفته خدمت، یکی از عناصر مهم تمدن سازی دینی است. «علم» تیغ دو دَم است، اگر در دست انسان پرورش یافته و مهذب قرار نگیرد، دزد با چراغی را مانند است، که کالاهای گزیده‌تر خواهد بود.

نظام اسلامی، افزون بر «تولید فکر و اندیشه»، باید در پرورش انسان‌های مدیر و شایسته نیز سرمایه‌گذاری کند، علوم انسانی برخاسته از تفکر غرب، قدرت ساختن چنین انسان‌هایی را ندارد.

به فرمایش رهبری، باید علوم انسانی را از قرآن گرفت، تا خروجی آن، انسان‌های متعهد و شیفته خدمت باشند، نه متخصصِ تشنه قدرت.

این‌که در آموزه‌های دینی آمده است که امام زمان(عج) هنگامی ظهور خواهد کرد که 313 نفر یار وفادار و مدیر مدبّر و سیاستمدار داشته باشد، نمونه‌ای از این اندیشه است که نفس وجود انسان‌های پرورش یافته، در تشکیل تمدن جهانی اسلام از عناصر اصلی آن به شمار می‌رود. /9314//۷۰۴/خ

 

پی‌نوشت‌ها:

1. بیانات رهبری در جمع طلاب مدرسه فیضیه، 14/7/79.

2. بیانات رهبری در دیدار با وزیر علوم و رؤسای دانشگاه‌ها، 17/10/83.

3. بیانات رهبری در جمع اساتید و دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر، 9/12/79.

4. حدیث ولایت، ج 3، ص 92، 29/9/68.

 

ارسال نظرات