تفاوت مسائل فلسفه اسلامی با فلسفه یونانی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین عسکری سلیمانی امیری پنجشنبه شب در آیین رونمایی، معرفی و بررسی آثار کلان طرح «رابطه نفس و بدن» که به همت پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تهیه شده است، اظهار داشت: شهید مطهری نکته ای را از علامه طباطبایی نقل می کند که علامه فرمودند مسائل فلسفی در یونان حدود دویست و اندی مسأله بود و در فلسفه اسلامی 700 مسأله شده است؛ این بیان از چنین شخصیتی که متبحر در فلسفه اسلامی است، صادر شده و نیاز به بررسی دارد که چگونه می شود که 200 مبلغ به بیش از 700 مسأله بالغ شود.
وی درباره ضرورت احصا شدن متافیزیک ارسطو با فلسفه حکمت متعالیه تا زمان علامه طباطبایی گفت: نیاز به کار جدی برای اشخاصی در کل متافیزیک اسلامی و یا در بخش های مختلف وجود دارد.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: شخصیتی مانند علامه طباطبایی که چنین مسأله ای را گفت، اولاً به دلیل شخصیت علامه که متخصصی در این فن است، مشخص می شود که محاسباتی در این باره انجام گرفته است و شاید به گونه ای شمرده است. ثانیاً می توان حدس زد که شاید بیش از این مقداری بود که علامه به صورت ذهنی احیاناًٌ محاسباتی داشته است، این چنین شده است.
وی افزود: باید این تأسف را خورد که در خوان نعمت علامه طباطبایی در حوزه مسائل عقلی هستیم، اما از علم النفس علامه بی بهره ایم یعنی اگر علامه کلیات مباحث علم النفس می نوشت، برای ما راهگشا بود.
حجت الاسلام والمسلمین عسکری سلیمانی امیری با اشاره به الهیات بالمعنی الاعم در بحث اصاله الوجود اظهار داشت: اصالت وجود مسأله ای است که اگر بخواهیم ریشه تاریخی را بگوییم، از زمان میرداماد است، یعنی چه بسا بگوییم قبل از میرداماد، شیخ اشراق اصالت الماهوی بوده و یا مشائیان اصاله الماهوی بوده اند، اما به راستی شواهدی که گواهی دهد که نزد ابن سینا و فارابی مسأله ای در ذهنشان وجود داشته که آیا متن خارجی که از آن ادراکی حاصل می کنم، دو ادراک ماهیت وجود می توانند واقعی به معنای متن واقع باشند؟
وی گفت: از میرداماد رسما این مسأله صادر شده که اساسا تکلیف این واقع خارجی که دو حیثیت مختلف از آن انتزاع می شود، آیا این دو حیثیت حکایت واقعی متنی از واقع دارند؟ لازمه اش این است که یک واحد خارجی، یک واحد خارجی نباشد، اگر باشد بایستی تکلیف را مشخص کنیم که ماهیت آن متن واقع را گزارش می دهد یا وجود؟ میرداماد می گوید که اصالت با ماهیت است و جالب این است که ملاصدرا هم مدت ها همین رأی را پذیرفته بوده و سپس می گوید که خداوند مرا هدایت کرد و قائل به اصاله الوجود شد.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: این مسأله حکمت را به دو قسم وجودی و غیر وجودی تقسیم می کند، حکمت متعالیه ملاصدرا حکمت وجودی است و رنگ و لعاب اصلی این حکمت، حکمت و احکام وجودی است اما احکام مؤید کنار نمی رود در حالی که رنگ و لعاب حکمت در مشاء حکمت ماهوی است، بحث های وجود دارد و نفی نمی کنند اما سبقه بحث ها ماهوی است و حکمت ماهوی در شیخ اشراق موج می زند و اصاله الوجود مسأله ای ایجاد می کند.
وی افزود: حکمتی که ملاصدرا دارد و آن حکمتی که دیگران داشته اند، ملاصدرا بی بهره از آن حکمت نیست و از آن هم استفاده می کند و تفاوتش مسأله ثانوی است.
حجت الاسلام والمسلمین عسکری سلیمانی امیری اظهار داشت: مسأله اصاله الوجود را که علامه طباطبایی مطرح می کند، بر این مسأله فروعاتی را متفرّع می کند و دو صفحه می نویسد که دریایی از مطالب را در این دو صفحه می آورد.
وی گفت: دومین مسأله ای که در اینجا مطرح می شود که در درون خود 14 فرع ریز دارد، این است که وجود، احکامِ ماهیت را ندارد، چرا که این احکام، احکام ماهیت است و اگر این احکام دیروز ثابت شد و برای موضوع جنبه اثباتی داشت، حالا یک جنبه سلبی دارد نسبت به یک موضوع جدید.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: در فرع پنجم از 14 فرع استخراج می کند که وجود بالذات و بالارض تقسیم می شود بنابراین بالارض هم موجودٌ یعنی حمل موجود بر ماهیت حمل صادقانه ای است کما این که بر موجود هم حملش حمل صادقانه ای است.
وی افزود: در بحث خداشناسی در حوزه فلسفه اسلامی برهانی برای ذات خدا تا زمان ابن سینا اقامه نشده است و مقصود از این جمله آن است که اگر ما برهان ارسطو را نگاه کنیم، می گوییم که حرکت موجود است و محتاج به محرکی که خود حرکت ندارد نیازمند است و محرک بدون حرکت، علت حرکت است و حکم حرکت را حکم متحرک بیان می کند.
حجت الاسلام والمسلمین عسکری سلیمانی امیری اظهار داشت: علم النفس ملاصدرا مباحث بسیار وسیع و گسترده ای دارد که قابل مقایسه با تعداد محدود فلسفه ابن سینا نیست و در حکمت متعالیه به صورت فزاینده افزایش پیدا می کند./۸۲۲/پ۲۰۲/ب۱