اگر انسان در فعل خود دخالتی نداشت کفر و ایمان بی معنا بود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، حضرت آیت الله سبحانی از مراجع تقلید ظهر امروز در سومین روز از دوره اندیشه اسلامی در مدرسه علمیه عالی نواب مشهد در ادامه بحث رفض و قبول به تبیین شبهات و پاسخ به آن پرداخت.
تاکید قرآن بر علل طبیعی موثر در فعل
حضرت آیت الله سبحانی در ادامه پاسخ به شبهه چهارم طرح شده در جلسه قبل بیان داشت: می گویند مسائل فلسفی میخواهد جهان را با اسباب و مسببات اداره کند که با توحید در خالقیت و آیه شریفه مخالف است، بنابراین آتش محل، و سوزاندن فعل خدا است.
وی در پاسخ به این اشکال گفت: ما مسئله را به قرآن عرضه میکنیم آیات صریح در این مطلب است که علل طبیعی مؤثر در فعل است البته نه از جانب خودشان بلکه از جانب خداوند، یعنی شیء سبب است اما سببیت همه مربوط به خدا است این سبب به امر خداوند مؤثر در متأثر است یعنی این فعل از سوی سبب اما به امر خدا انجام می شود.
استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه به آیه «و فی الارض قطع متجاورات» از سوره رعد اشاره کرد و بیان داشت: در زمین قطعههایی مجاور هم است و باغهایی از انگور و خرما که گاهی دو درخت و دو ریشه است و گاهی دو درخت و یک ریشه با یک آب سیراب میشوند. یک آب و یک خاک است اما با نعمتهای متنوع که دلیل بر این است که این جهان زیر نظر مدبری واحد میچرخد.
وی افزود: اینجا معلوم میشود که آب اثر دارد. این آیه اثبات میکند که وقتی آب و خاک یکی است و نعمتها متنوع، پس علل طبیعی مؤثر است اما تنها کافی نیست و فوق این علل، علتی وجود دارد. همه خرماها و انگورها یکنواخت نیست، بلکه برخی بر برخی دیگر فضیلت دارد که در این قضیه نشانههایی برای اهل فکر و تفکر است.
حضرت آیت الله سبحانی در ادامه بحث به آیه دوم، «فاخرج به من الثمرات رزقا لکم» استناد کرد و بیان داشت: با برای سببیت است که به آب برمیگردد و هو در اخرج به خداوند برمیگردد که معلوم میشود آب زیر نظر خداوند اثر میگذارد.
این مرجع تقلید به آیه «فنخرج به زرعا تأکل منه انعامکم و انفسکم» اشاره کرد و گفت: اگر آب مؤثر نیست چرا میگوید «نسوق الماء من ارض جرس» یعنی آب را که سبب است گاهی در این منطقه و گاهی در آن منطقه میریزیم تا زراعت کنید.
معنی توحید در خالقیت
استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه بیان داشت: توحید در خالقیت باید معنی شود که به معنی لغو اسباب نیست، سببها را نفی نمیکند بلکه استقلال اسباب را لغو میکند. قرآن که میگوید «هل من خالق الا الله» یعنی خالق مستقلی که به جایی تکیه نکند نداریم.
وی افزود: ما غیر خداوند سببهای غیرمستقل بسیار داریم به شاهد این آیه «و اذ علمتک الکتاب و الحکمه و التورات و الانجیل و اذ تخلق من الطین کهیئه الطیر فتنفخ فیها و تکون طیرا باذنه...» در این داستان فعل را به مسیح نسبت میدهد اما بلافاصله میگوید باذنه!
سنن تکوینی و تشریعی
حضرت آیت الله سبحانی بیان داشت: پس اگر کسی بگوید علل طبیعی منهای خدا است کفر است اما اگر بگوید علل طبیعی به اذن پروردگار متعال کار میکند این عین آیات قرآن است. پس نمیتوان وجدانیات را از بین برد و این همه محسوسات که میبینیم را منکر شد مثلا نمک ضد فساد است.
وی افزود: خداوند سنن تکوینی و تشریعی دارد. سنن تشریعی را انبیا آوردهاند، اما عالم آفرینش هم سننی دارد که تکوینی است مثلا اگر باران ببارد و زمین آمادگی داشته باشد، سبز میشود «سنه الله التی لن تجد لسنه الله تبدیلا»
این مرجع تقلید ادامه داد: اگر انسان هیچ مدخلیتی در کار خود نداشت و مؤمن در ایمانش و کافر در کفرش مؤثر نبود، ایمان و کفر مال خدا بود، پس اسلام معنی نداشت اما قرآن میفرماید هر کس بخواهد مؤمن میشود و هر کس بخواهد کافر، بنابراین اگر آنطور که آنها شبهه کردند اگر درست باشد این آیاتی که انسان را هشدار میدهد که آثار اعمالش را میبیند بیمعنی خواهد بود.
شبهه پنجم/ حدوث ذاتی
حضرت آیت الله سبحانی در بیان شبهه پنجم به اشتراک آن در بین اهل سنت و برخی از علمای تشیع اشاره کرد و گفت: شیخ انصاری در اول مباحث قطع در رسائل میفرماید: تمام شرایع آسمانی میگویند عالم حادث زمانی است. فلاسفه و برخی متکلمان قائل به قدمت عالم هستند. یعنی نمیتوانند حدوث زمانی را ثابت کنند بلکه حدوث ذاتی را ثابت میکنند.
وی افزود: حدوث ذاتی این است که هر ممکنی مسبوق به عدم است و از خودش چیزی ندارد یعنی وجودش از وجود علت و عدمش بسته به عدم علت است. به عبارت دیگر وجود و عدم جزء ممکن الوجود نیست و این ممکن، خالی از هر دو است، خودش در ذاتش واجد چیزی نیست و هر چه دارد از ناحیه علت دارد. بنابراین حادث ذاتا نه وجود داشته و نه عدم داشته است.
این مرجع تقلید ادامه داد: این حدوث جای اختلاف نیست مگر اینکه کسی ملحد و مادی باشد وگرنه هر مؤمن به خدا در همه شرایع، آن را قبول دارد. حدوث ذاتی یعنی نبوده و بعدا شد و قرآن هم بر این مطلب تأیید دارد.
حدوث زمانی
حضرت آیت الله سبحانی در بیان حدوث زمانی گفت: حدوث زمانی این است که در یک زمانی این شیء نبوده و بعدا درست شد یعنی عدمش در زمان است. در حدوث ذاتی عدم در زمان نیست و همین که نبود و شد کافی است اما در حدوث زمانی، زمان مهم است و عدم حادث در زمان است.
وی در باب مثال به عالم اشاره کرد و گفت: مثلا حال عالم را که مطالعه مکی کنیم گاهی تدریجا مطالعه میکنیم می بینیم حوادث امروز، دیروز معدوم بود. بنابراین عالم هم حدوث ذاتی دارد یعنی از خود چیزی نداشت و از خدا گرفت و هم حدوث زمانی دارد یعنی دیروز نبود و بعدا ایجاد شد.
این مرجع تقلید افزود: اما گاهی همه عالم را یکجا در نظر می گیریم در این صورت نمیتوانیم بگوییم روزی بود که عالم نبود! زیرا زمان هم جزء همین عالم است و نمیتوان گفت زمانی بود که عالم نبود. پس فقط حدوث ذاتی دارد.
حضرت آیت الله سبحانی بیان داشت: اگر بگوییم زمانی بود که عالم نبود، این زمان اگر فرضی باشد که صحیح نیست اگر واقعی باشد جزء عالم است و قبل از عالم و قبل از زمان را نمیتوان فرض کرد.
وی افزود: بنابراین عده ای حادث ذاتی را قبول دارند اما حادث زمانی را که تصریح شرایع است ثابت نکردند. به عبارت دیگر اگر اولِ عالم را در نظر بگیریم که خداوند عالم و زمان را خلق میکند، زمانی نیست! مگر زمان موهوم و حادث زمانی بودن عالم، که زمان هم جزء آن است قابل فرض نیست. البته حدوث زمانی هم برای عالم متصور است که در جلسه بعد خواهد آمد./933/پ201/ب1