تبیین چهار شبهه و پاسخ به آنها
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، حضرت آیت الله سبحانی در چهاردهمین روز از دوره اندیشه اسلامی مبحث رفض و قبول از دراسات فلسفی در مدرسه علمیه عالی نواب مشهد در ادامه جلسه قبل به طرح شبهات و پاسخ آن پرداخت.
دشمن تفکر عقلایی فلسفی دارد
حضرت آیتالله سبحانی پیش از طرح شبهه هفتم بر توجه به مباحث عقلی و بالا بردن اندیشه و تفکر عقلی برای پاسخگویی به شبهات تاکید کرده و گفت: نمی توانیم ذهن جوانان را از این شبهات خالی کنیم مگر آنکه سطح تفکر عقلیمان بالا رود تا بتوانیم شبهات را بهتر جواب دهیم.
وی هدف از طرح این شبهات در این جلسات را صرف حل کردن آن ندانسته و با بیان اینکه پاسخ هایی که می دهیم اجمالی است، گفت: هدف ما تأکید بر آن است که بدانیم گرفتار دشمنانی قوی هستیم که تفکر عقلانی و فلسفی دارند و میخواهند با آن ما را محکوم کنند، ما هم باید سلاحی مثل خودشان داشته باشیم تا بتوانیم آنها را محکوم کنیم.
شبهه هفتم/ داروین و عدم سازگاری دین با علم
این مرجع تقلید در بیان شبهه هفتم گفت: می گویند دین با علم سازگار نیست، و علم برای خود یک راه و دین راهی دیگر دارد که معارض باهم است. این شبهه از زمان داروین و استقراء بسیار ناقصش شروع شد که به این نتیجه رسید تمام جانداران اعم از انسان و حیوان همه به یک اصل واحد برمیگردند که کم کم و تدریجی به خاطر اثر اصولی خاص، منشق شده است.
وی با بیان آنکه این فرضیه سبب تزلزل کلیسا شد گفت: اهالی کلیسا هم معتقد بودند بشر اصالت دارد و مشتق از نوع دیگری نیست. به هر صورت این فکر بعدا وارد کشورهای اسلامی شد و نیاز به مقابله با تفکر عقلانی داشت که خوشبختانه قبل از اقدام ما خود اروپاییها پاسخش را به این شکل دادند که ابتدا داروینیسم باطل شد و داروینیسم نو آمد و آن هم بعدا باطل شد و موتاسیون جای آن نشست.
وی ادامه داد: این فرضیهها که بر پایه استقراء ناقص است هرگز نمیتواند پاسخگوی نتیجهای قطعی باشد. اما به هرحال مرحوم آیتالله محمدرضا اصفهانی در کتابی با عنوان نقد فلسفه داروین در دو جلد پاسخهایی بدان داده است.
حضرت آیت الله سبحانی در پاسخ به شبهه هفتم گفت: علم و دین نمیتواند معارض هم باشد و اگر جایی تعارض دیدیم یا برداشت ما از دین اشتباه است و یا آن علم استقراء ناقصی است که در صورت گذشت زمان این فرضیه هم باطل میشود.
وی افزود: البته غالب موارد نیز سرنوشت مورد دوم را دارد چنانکه امروز می بینیم هیچ فرضیهای در جهان بیش از 10 سال عمر نمیکند، بنابراین علم نتوانسته به واقعیت قطعی برسد.
شبهه هشتم/ آزادی تا انکار فطرت
استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم بیان داشت: سارت یکی از فلاسفه غرب معتقد به آزادی مطلق است و میگوید آزادی انسان باید محفوظ باشد و دین دست و پای او را می بندد در حقیقت انسان را میبندد و محدودیت برای او ایجاد میکند.
وی افزود: این فرضیه باطلی است که برای خوشایند جوانان مطرح می کنند و فطرت را نیز انکار میکند تا انسان را آزاد کند، اما غافل از این هستند که انسان هرچه آزاد باشد در اصل از نظر آفرینش مقید است، مثلا نمیتواند سم بخورد یا از بلندی بپرد.
این مرجع تقلید ادامه داد: فرض کنید دین را کنار گذاشتیم آیا بازهم انسان آزاد است؟ قوانین کشور هم وجود دارد که اگر رعایت نشود تبعاتی دارد مثل عبور از چراغ قرمز که باعث تصادف میشود و اینها هم انسان را محدود میکند. در کل آنها میخواهند انسان را آزاد کنند اما او را بنده حریت و بیبندوباری می کنند.
شبهه نهم/ هرمنوتیک مدافع تورات و انجیل در مسائل مخالف با علم
حضرت آیت الله سبحانی بیان داشت: شبه نهم که در حقیقت در دفاع ازتورات و انجیل مطرح شده مسئله هرمنوتیک به معنی تفسیر متون است و میگوید نمیتوانیم مراد سابقان را از متون آنها بفهمیم چراکه فهم ما از کتابهای آنها مثل تورات و انجیل و قرآن معلوم نیست چیزی باشد که مراد آنها بوده و حال ما میفهمیم!
وی افزود: به این دلیل که بشر هنگامی که در دامن مادر زندگی میکند، ذهن او مقید به مسائل خاصی میشود یعنی ذهنش با افکاری که در دامن مادر و جامعه ایجاد شده قالببندی میشود بنابراین با چنین ذهنی نمیتوان متون قدیمی را فهمید. اگر ذهن ما هیچ قید و بندی نداشت و خالی بود البته کلام خدا را میفهمیدیم، مثلا با داشتن عینک سبز که دیگر نمیتوان قرمز دید.
سوفسطایی
استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم در پاسخ به این شبهه گفت: این مسئله برای دفاع از تورات و انجیل مطرح شده چون مسائلی دارد که برخلاف علم است مثل کشتیگرفتن خداوند با یعقوب که عقل نمیپذیرد و میگویند ما مراد آن را نمیفهمیم چون ذهن ما بساطت لازم را ندارد تا واقعیت را با آن درک کنیم.
وی افزود: این تفکر یکی از خطرناکترین افکار غربی است چون نصوص دینی را دارای رمز و رازی می داند که ما درک نمیکنیم. این آدم رئالیست و واقعگرا نیست بلکه سوفسطایی و شکاک است، زیرا بنا بر این حرف ما هیچ وقت واقعیت را درک نمیکنیم.
این مرجع تقلید ادامه داد: بر این اساس مثلا شعر توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود جناب فردوسی را ما نمی توانیم بفهمیم چون ذهن ما قالبهایی گرفته که مطالب را رنگآمیزی میکند و یا بر این اساس کتاب فیزیک صد سال پیش را حال نباید بفهمیم در حالی که چنین نیست. شناخت در اسلام علمی است که قدیم به وجود ذهنی معروف بود و اگر مباحث آن را بخوانیم مشخص میشود که این شبهه جز سوفسطایی چیزی نیست.
شبهه دهم/ اخلاق جایگزین دین/ بلعم باعورا در قرآن
حضرت آیت الله سبحانی بیان داشت: می گویند بشر روزی که علم نداشت احتیاج به دین داشت اکنون که مسلح به علم و اخلاق شده است، اخلاق جانشین دین میشود. دین میخواست ما را تربیت کند و برای دوران جاهلیت و بیاباننشینی بوده است و اخلاق جانشین فقه و شریعت میشود.
وی افزود: در اروپا جمعیتی به عنوان مسلح به اخلاق تاسیس شده که در کشورها میچرخند تا مردم را به اخلاق دعوت کنند و هدفشان آن است که انسان را از دین جدا کنند.
وی در پاسخ به این شبهه گفت: اخلاق متکی به فطرت و فطرت چراغ روشنی است اثر چنین اخلاقی بسیار کم بوده و پشتوانهای قوی نیاز دارد تا کارساز شود. هر پیامبری برای تربیت اخلاقی مبعوث شده و معلوم است که اخلاق بدون دین کارآیی خیلی کمی دارد.
استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم بیان داشت: قرآن مجید از مردی به نام بلعم باعورا سخن میگوید که خداوند به او علم داد اما او در مقابل مسئله شهوت شکست خورد. یعنی در جایی که غرائض زیاد میشود چراغ اخلاق کمنور میشود و انسان در مقابل شهوت سقوط میکند.
وی افزود: در مواردی انسان بدونِ دین، برای کارهای خود توجیه میآورد مثلا در سال 1324 شمسی که آمریکا دو شهر ژاپن را بمباران هستهای کرد، بعدا رئیسجمهور آمریکا درباره علت آن گفت برای اینکه جنگ طولانی نشود. اما چرا جنگ میکنید که بعدها برای توقف آن مجبور به چنین کاری شوید؟
فصل پایانی دراسات فلسفی/ گمراهی حاصل تعطیلی تفکر عقلی و فلسفی
حضرت آیت الله سبحانی پس از طرح شبهه دهم و پاسخ به آن گفت: به فصل آخر رسیدیم و فردا به پایان بحث می رسیم اما بدانید که عقول را نباید از تفکر فلسفی تعطیل کنیم، فقط دقت کنیم که نباید پیرو مکتبی خاص باشیم. اگر تفکر عقلی را خاموش کنیم برمیگردیم به فرقههایی که گمراه هستند. حنبلیها معتقدند بحثهای کلامی و فلسفی گمراهی است و فقط احادیث چراغ راه است.
این مرجع تقلید افزود: بر اساس این تفکر می گویند خداوند منان بر تخت مینشیند، عرشی که از بدن خداوند چهار انگشت کمتر است و بدن خداوند سنگین است و تخت صدا میدهد در صورتی که قرآن کریم میفرماید خداوند همه جا با شما است و هیچ سه نفری نیست که خداوند چهارمی ایشان نباشد!
وی ادامه داد: ابنبطوطه از ابنتیمیه نقل میکند که خداوند عالم در یکسوم آخر شب از عرش پایینتر آمده و میگوید آیا کسی هست که توبه کند، یعنی برای او حرکت قائل هستند که پایین آمده و ناله میکند. اما مگر خداوند جسم است که پایین بیاید و چه نیازی دارد که چنین نالهای کند در حالی که فرموده است هر کس عملی جاهلانه انجام دهد و سپس توبه کند خداوند توبه او را قبول میکند! بنابراین باید به مسائل عقلی فلسفی بدون پیروی از مکتب خاص پرداخت./پ202/ب1
مشهد از چه طریقی می تونیم با خبرنگارتون مرتبط بشیم