خوب دیدن و خوب شنیدن؛ ویژگی اکتسابیِ نویسندگی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، گعده چهاردهم از سری گعدههای یادداشت خوانی این خبرگزاری در حالی برگزار شد که اعضا در این جلسه میزبان حجت الاسلام عبدالله حسن زاده آملی پیشکسوت داستان نویسی و از پایه گذاران ادبیات کودک و نوجوان بودند.
مشاور گعده ابتدای صحبتهای خود را با بیانی انتقادی از اوضاع مریض احوال عرصهی قلم شروع کرد و گفت: الان نیروی انسانی برای کار و فعالیت زیاد است. اما این نیروها تامین نمیشوند. آنها درگیر گذران زندگی خود هستند و نمیتوانند زمان زیادی برای این عرصه صرف کنند. باید جایی باشد که طلبه، چه زن و چه مرد بداند که تلاشش در آن خروجی خواهد داشت.
شگردهای نویسندگی در نشریات
حسن زاده آملی معتقد بود با وجود این همه کلاس داستان نویسی، ویراستاری و ... خروجی مطلوب و مورد انتظار به دست نیامده و دلیل آن را هم سیاست و روش اشتباه در آموزش و تربیت نیرو معرفی کرد. وی که دیدگاه متفاوتی نسبت به تربیت نویسنده داشت گفت: فقط با گفتن استاد و شنیدن از سوی فرد، نویسنده تربیت نخواهد شد و نیاز است تا در کارگاهی باشد که یادگیرنده بنویسد و نوشته اش توسط کس دیگری دستکاری نشود بلکه خود نویسنده نوشته اش را اصلاح کند؛ باید به نویسنده فرصت داد تا با اصلاح نوشتهی خود قدمهای نویسندگی را یکی پس از دیگری بردارد. مشاور گعده تاکید کرد یقینا کلاس کافی نیست. کلاس نردبان است و خود فرد باید تلاش کند. باید جایی باشد که فرد بداند بعد از زحمت ماحصل کارش آنجا دیده خواهد شد.
مشاور گعده سپس وارد بحث اصلی شده و گفت: اصول نوشتن برای بزرگسال و کودک یکی است اما ظرافتهای خاصی وجود که خاص دنیای کودک و دنیای بزرگسال است که هر کدام باید در جای خود رعایت شود.
استاد مشاور گعده گفت: در کارِ نوشتن، خوب دیدن و خوب شنیدن بسیار مهم است. نویسنده باید دقت کند که در اطرافش چه میگذرد. حسن زاده خاطره نوشتن را در تقویت قلم بسیار موثر دانست و در تایید حرف خود به عبارتی از مارکز اشاره کرد که میگوید: «من همیشه به همراه خود یک دفترچهی خاطرات داشتم. هرجا نکتهی ریزی میدیدم و احساس میکردم که نکتهای دارد مینوشتم و الان بعضی از داستانهایم بر اساس آنهاست.»
حواس پنجگانه ابزاری ضروری برای نویسندگی
استاد نویسندگی در ادامه به ریشه های غفلت اغلب افراد از اهمیت خاطرهنویسی اشاره کرد و گفت: ما خاطرات خود را دست کم میگیریم، چرا که اصلا خوب نمیبینیم و خوب گوش نمیکنیم؛ و حتی خوب لمس نمیکنیم. لذا باید حواس پنجگانه مان را برای نوشتن بسیار تقویت کنیم.
او البته داشتن نگاه متفاوت به اتفاقات و قضایا از سوی نویسنده را هم ضرورری دانست و عنوان کرد: برای مثال آقای مدقق که اهل افغانستان است و اینجا زندگی میکند خیلی خوب مینویسد. ایشان داستان نویس است. بسیار زیبا مینویسد. مخصوصا اینکه در جاهایی از نوشته اش از اصطلاحات زبان دری استفاده میکند. در یکی از داستانهایش داستان گرگی بود. به گرگ میگفت گلپا. از او پرسیدم که چرا گلپا. گفت جای پنجههای گرگ را نگاه کن شبیه گل است. زیباییها را هم ببینید. این مثال از طرفی به خوبی ضرورت خوب دیدن، و از طرفی چگونگی زیبا دیدن و متفاوت دیدن را نشان می دهد.
پایه گذار پوپک البته خوب دیدن را مسئله و خصیصه ای اکتسابی دانست و گفت: باید خوب دیدنها را تمرین کنیم؛ وی در ادامهی روشهای قوتبخش قلم گفت: در دفترچهی مخصوص خودتان خاطرات را یک طرف دفترچه بنویسید و یک طرف دیگر هم باید واژهها و جملات زیبا از کتابهایی که مطالعه میکنید را یادداشت کنید.
چگونه خوب ببینیم؟
حسن زاده یکی از راههای تقویت خوب دیدن را استفاده از تجربهی دیگران دانست و گفت وقتی نگاه دیگران را مطالعه میکنید آرام آرام نگاه خودتان هم تغییر خواهد کرد. در واقع نویسندههای بزرگ با نوشته های قوی راه را به تازهکارها نشان میدهند.
مشاور گعده عنوان کرد: برای اینکه بتوانیم به ذهن مخاطب نفوذ کنیم باید اول خودمان را کاملا در موقعیت و سن و سال او قرار دهیم تا بتوانبم دنیای او را با تمام مختصات واقعیاش درک کنیم.
نویسندهی کودک و نوجوان گریزی هم به ادبیات خاص کودکان زد و گفت: باید واژهها را بنویسید. میدان واژگانی بچهها خیلی کم است؛ بنابراین ما مجبوریم با واژگان کم برای بچهها بنویسیم. نمیتوانیم کلماتی که برای بزرگسال استفاده میکنیم برای بچهها هم استفاده کنیم. مثلا اگر از یک بزرگسال و یک بچه بخواهیم که دربارهی یک گل بنویسند، برای بچه گلبرگ گل تخت خواب کفشدوزک است، ولی برای بزرگسال نماد عشق و علاقه و محبت.
حسن زاده گفت: نویسنده کمک میکند که مخاطب پیشرفت کند. در واقع نویسنده با کلمات حسها را به مخاطب میدهد و دنیای آنها را در قالب کلمات میسازد.
موسیقی متن
استاد نویسندگی گفت از دیدگاه دکتر شفیعی کدکنی موسیقی شعر سه نوع است. شعر یک موسیقی بیرونی، یک موسیقی درونی و یک موسیقی کناری دارد. موسیقی بیرونی وزن شعر است. قافیه و ردیف را موسیقی کناری میگویند. و ضرب آهنگهای کلمات و واژهها و همخوانی آنها را موسیقی درونی آن شعر و متن مینامند.
او در مثال موسیقی درونی به شعر زمستان اخوان ثالث اشاره کرد و گفت در عبارت «هوا بس ناجوانمردانه سرد است» نوع ضرب آهنگ کلمات به گونه ای است که مخاطب سردی هوا را در هنگام خواندنش حس میکند.
حسن زاده با اشاره به عقیدهی سیروس شمیسا در مورد ملزومات نویسندگی گفت: شمیسا معتقد است اگر کسی میخواهد در ادبیات فارسی کسی شود باید بر قرآن و ادبیات آن مسلط شود. برای اینکه نویسنده ی موفقی شویم باید داستان نویسی، شعر نویسی بدانیم. باید حس شاعرانهمان را تقویت کنیم.
تمریناتی برای نویسندگی
مشاور گعده سفارش کرد: چیزی را مینویسید یک خط در میان بنویسید؛ این کار باعث میشود که اگر (خودتان یا)کسی بخواهد مطلب را اصلاح کند جا برای نوشتن اصلاحیه در کنار مطلب اصلی وجود داشته باشد.
وی در حالی که گفت هرگز پشت کاغذ چیزی ننویسید؛ یک سفارش تاکیدی هم داشت و آن اینکه: از همان قسمت کتابی که خوشتان آمده چند خط شبیه همان قسمت بنویسید. این یعنی شروع جنگیدن. و در ادامه، مقابله، مبارزه و در پایان یادگرفتن. اولین اثر این کار این است که باعث میشود ترستان بریزد. آرام آرام باعث میشود که جایگاه و قلم خود را پیدا کنیم.
آنچه باید دم دست یک نویسنده باشد
حسن زاده آملی با اشاره به اینکه بعضی چیزها باید کنار دست یک نویسنده باشد.گفت: وجود یک ترجمهی زیبای قرآن، یک ترجمهی زیبای نهج البلاغه، یک ترجمهی زیبای کتاب مقدس، گلستان، بوستان، کتاب لغت و دستور زبان فارسی در کنار نویسنده جز ضروریاتی است که در غنای نوشتههای او کمک شایانی خواهد کرد.
درد دلی که از یاد نرفت
حسن زاده آملی هرچند در بین یادداشت نویسها سخن می گفت اما فرصت را از دست نداد و از کمبودهایی که در حوزه ی ادبیات کودک وجود داشت نیز سخن گفت؛ او تاکید کرد کاش حوزه و نهادها جایی برای ادبیات کودک میگذاشتند. در ساختار حوزه فضایی برای ادبیات کودک و نوجوان نداریم. فضایی باید باشد که طلبهها بدانند که میتوانند برای کودک و خردسال و نوجوان کار کنند و بدانند که خروجی شان در جایی ارائه میشود./918/ز501/س
گزارشگر: محمد اصغری مرجانلو