جایگاه جهان بینی دینی در زندگی پس از مرگ

باجهان نا مساعد ساختن. هست در میدان سپر انداختن . (گر سپر انداختی قتل است و اسر. ذلت است و عسرت است و سخت کسر). مرد خود داری که باشد پخته کار. با مزاج او بسازد روزگار. (پخته کاری داشتن صبر است و حلم . عفت است و عقل و ایمان است و علم). گر نسازد با مزاج او جهان. میشود جنگ آزما با آسمان. (جنگ را تا کسب پیروزی کند. حال خصم سست تر ز دیروزی کند) .بر کند بنیاد موجودات را. میدهد ترکیب نو ذرات را. (تا به اهداف بلند خود رسد. حمله ور گردد به دشمن چون اسد. ....

هر کلام از هر کسی فرد ذلیل . می پذیردیا کند رد بی دلیل. اختیار عقل او در دست نیست . خواسته اش با خواسته ی شیطان یکیست . او مریض است و روان وی خراب . آب را بنهاده پی کرده سراب. چون نمیداند که نشناسد دلیل . هرزگان را بهر خود گیرد خلیل. عاقل از خود هم نگیرد بی دلیل. هیچ فکری گرچه باشد بس قلیل . فکر باطل باشد ار کم یا زیاد. صاحبش رسوا شود هنگام یاد. پس بدون علم و استدلال هیچ. همچو باطل دور هیچ حقی مپیچ . عاقل است آنکو بخود هی میکند. راه نیکان دائما طی میکند. راه آن فرزانگان اهل علم . وادی پر سنگلاخ صبر و حلم. ور نه کی هر زه زبان و زشتکار . میشود در ارض حکمت کشتکار.

چاکرای شرق باشد انحراف. پس بگن از انحرافات انصراف . باطل شرقی چو غربی باطل است. آدم کج فهم را یک قاتل است. فکر خود را کن شکوفا و جلی. محکم و قاطع برو راه علی (ع).

سلام
واقعا استفاده کردم، تا کنون این مطالب را نشنیده بودم

آیا کسانی که دچار این مرگ می شوند از تجربیات مشترک هم صحبت کرده اند یا هر کسی چیز متفاوتی گفته؟

چطور اثبات می کنید که زندگی پس از مرگ را؟!

زندگی جز همین که می بینیم چیز دیگری نیست ،بیگ بنگ و نظریه تکامل ما را از توجه به اوهام و خرافات بی نیاز می کند

زندگی پس از مرگ حقیقتی حتمی به ادله عقلی و نقلی است.