جان را به یک اشاره مسخّر کند علی!
دل را به یک نظاره منوّر کند علی!
ایجاد گل ز شعلۀ آذر کند علی!
یک لحظه سیر عالم اکبر کند علی!
بر کائنات جود مکرّر کند علی!
***
افلاک را مهار کند با نظارهای
بیمهر او به چرخ نتابد ستارهای
نبود به دهر منقبتش را شمارهای
ابلیس را به بند کشد با اشارهای
یک لحظه گر اشاره به قنبر کند علی!
***
پیغمبری نبوده بدون ارادتش
کعبه هنوز فخر کند بر ولادتش
مسجد هنوز شاهد شوق شهادتش
پروردگار فخر کند بر عبادتش
چون بندگی به خالق داور کند علی!
***
او ناخداست کشتی لیل و نهار را
فرمان دهد هماره خزان و بهار را
تقسیم کرده روز ازل خلد و نار را
نبوَد عجب که خلق خداوندگار را
با یک نگاه خویش ابوذر کند علی!
***
هر جا خدا خداست علی هم بوَد امیر
خورشید را توان کشد از آسمان به زیر
از بس که بود دیو هوا در کفش اسیر
حتی شکم ز نان جوین هم نکرد سیر
با آنکه سنگ را در و گوهر کند علی
دل را به یک نظاره منوّر کند علی!
ایجاد گل ز شعلۀ آذر کند علی!
یک لحظه سیر عالم اکبر کند علی!
بر کائنات جود مکرّر کند علی!
***
افلاک را مهار کند با نظارهای
بیمهر او به چرخ نتابد ستارهای
نبود به دهر منقبتش را شمارهای
ابلیس را به بند کشد با اشارهای
یک لحظه گر اشاره به قنبر کند علی!
***
پیغمبری نبوده بدون ارادتش
کعبه هنوز فخر کند بر ولادتش
مسجد هنوز شاهد شوق شهادتش
پروردگار فخر کند بر عبادتش
چون بندگی به خالق داور کند علی!
***
او ناخداست کشتی لیل و نهار را
فرمان دهد هماره خزان و بهار را
تقسیم کرده روز ازل خلد و نار را
نبوَد عجب که خلق خداوندگار را
با یک نگاه خویش ابوذر کند علی!
***
هر جا خدا خداست علی هم بوَد امیر
خورشید را توان کشد از آسمان به زیر
از بس که بود دیو هوا در کفش اسیر
حتی شکم ز نان جوین هم نکرد سیر
با آنکه سنگ را در و گوهر کند علی