۱۹ آبان ۱۳۹۹ - ۱۵:۳۳
کد خبر: ۶۶۸۰۱۹
چرا سریال‌های تلویزیون در جذب مخاطب ناکام مانده اند؟

تکرار موفقیت‌های گذشته آرزوی تلویزیون

تکرار موفقیت‌های گذشته آرزوی تلویزیون
صدا و سیما نه تنها نتوانسته نوآوری کند نتوانسته موفقیت‌های گذشته خود را هم تکرا کند و به نوعی در آرزوی تکرار موقعیت و موفیت‌های گذشته خودش است.
به گزارش خبرگزاری رسا، روزگاری اگر پخش یک قسمت از یک سریال کمدی یا خانوادگی به خاطر یک برنامه‌ای مثل پخش فوتبال به تاخیر می افتاد؛ مخاطبان قابل توجهی پیگیر آن می‌شدند که حتما آن سریال را با چند ساعت تاخیر هم که شده تماشا کنند. به خاطر دارم در زمان سریال «شب‌های برره» و ترافیک آنتن برای پخش آگهی تیتراژ اول و آخر سریال برای جبران تاخیر‌های مکرر پخش نمی‌شد.
 
مردم به خاطر یک سریال سعی می‌کردند سر یک ساعت مشخص خودشان را به خانه برسانند و برای تماشای قسمت بعدی لحظه شماری می‌کردند. اما این که این امر چرا در حال حاضر اتفاق نمی‌افتد دلایل متعددی دارد. بله تکنولوژی پیشرفت کرده و اینترنت و بستر‌های نمایشی متصل به آن در اولویت انتخاب مخاطب قرار گرفته است، اما این اتفاق در سراسر جهان رخ داده؛ اما تلویزیون همچنان مخاطبان خود را داردکه دلیل اصلیآن توجه به بطن جامعه و بازتاب مسائل و مشکلات جامعه است. اما وقتی در تلويزيون فرهنگ سازی از طريق آثار نمايشي صورت نمی‌گیرد و برعكس مصرف گرایی دم به دقيقه تبليغ مي شود نهايتا  اين مصرف گرايي نيز در دل جامعه رواج پیدا می‌کند.
 
صدا و سیما به جای پرداخت آسیب شناسانه و روانشناسانه به مفاهیم روز جامعه آن‌ها را بایکوت می‌کند. شاید نسل جدید با برخی از سریال‌های ساخته شده تلویزیون در دهه ۶۰ و ۷۰ و حتی ۸۰ ارتباطی نگیرند، اما این آثار در زمان خود در تلاش برای تصویرگری جامعه بودند اتفاقی که در ده سال گذشته کم رنگ و کم رنگ‌تر شد.
 
چه بسیار سریال‌هایی در سال‌های اخیر ساخته شده اند که حالا ما بگوییم مفاهیم والا هم داشته اند اما وقتی مخاطب در اینترنت با تصویر دیگری از کاراکتر آن سریال مواجه می‌شود چه انتظار برای فرهنگ سازی است. این که بگوییم نقش است و ربطی به بازیگرش ندارد تنها صورت مسئله را پاک می‌کنیم. این چه نقشی است که ما به ازای عینی در جامعه کنونی ندارد. تا کی نویسنده‌ای قرار است با یک خط داستانی نخ نما شده و تصنعی از مشکلات حرف بزند.

در دهه هشتاد سلسله طنز‌های شبانه‌ای از تلویزیون پخش می‌شد که مفاهیم گزنده و ساختارمندی را بیان می‌کرد.براي مثال سریال «متهم گریخت» رضا عطاران بعد از ۱۵ سال بیننده خود را دارد، اما سریال مانند «۰۲۱ » که به تازگی پخش آن شروع شده حتی در خلق يك لحظه دراماتیک هم درمانده است. نه ریتم می‌داند نه کمدی اسلپ استیک است، نه کمدی موقعیت و نه طنز تلخ. وقتی هم که می‌خواهد مثلا نقد اجتماعی کند به سوژه نخ نما شده دلار می‌پردازد و یا به ناچار بخش خبری یکی از شبکه‌های خود تلویزیون را به سخره می‌گیرد.
 
سریالی که در وضعیت بحرانی امروز می‌توانست کمک شایانی به آشتی مخاطب با تلویزیون باشد. اما بعید است موفقیتی در این راه کسب کند. چه فرقی بین سوژه و داستان سريالهاي « بچه مهندس» و «از سرنوشت»  است که به صورت همزمان در چند فصل در تلویزیون پخش می‌شود. سریال «نجلا» از اصول ساده فیلمنامه نویسی پیروی نمی‌کند و بدون درک کنش؛ مخاطب را با واکنش‌هایی از سر هیجان نویسنده برا غافل گیری مخاطب مواجه می‌کند؛ بار‌ها سریال «شهرزاد» درگزارش‌های صدا و سیما در بین سریال‌های هنجار شکن قرارگرفته و به سوز و گداز آنرا  اشاعه فرهنگی نامیده اند؛ غیر از این است که صدا و سیما پس ازسریال «شهرزاد» چندین سریال را با حال و هوای شهرزاد تولید کرد که به موفقیت آن دست پیدا کند از «بانوی عمارت» و از یاد‌ها رفته گرفته تا نمونه اخیر آن سریال «بوم و بانو». جالب این که هیچ کدام نتوانسته اند موفقیت چشمگیری را برای تلویزیون رقم بزنند

صدا و سیما نه تنها نتوانسته نوآوری کند نتوانسته موفقیت‌های گذشته خود را هم تکرا کند و به نوعی در آرزوی تکرار موقعیت و موفیت‌های گذشته خودش است.

مخاطب امروز تلویزیون هوشیار است و تفاون برنامه‌های خوب و بی کیفیت را درک می‌کند و با برنامه‌ها موفق و سریال‌های خوب همواره همراهی می‌کند این را می‌توان از آمار مخاطبان و نوع محتوای معدود برنامه‌های موفق چند سال اخیر تلویزیون پی برد. باید به جای ساخت چند سریال همزمان توسط یک تهیه کننده و یک طرز فکر از فکر‌های نو، نگاه‌های ساختارگرا و با اصالت و دیدگاه‌ها و سلایق متفاوت بهره گرفت.
علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات