روایت «غیر معمولی» از مردم معمولی!
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، از تاریخ ۵ فروردین ۱۴۰۰ سریالی با نام «مردم معمولی» در کنداکتور پخش شبکه نمایش خانگی قرار گرفت.
کارگردان این اثر «رامبد جوان» هنرپیشه، مجری و کارگردان نام آشنای کشورمان است؛ وی کارگردان کار نابلدی در عرصه طنز نیست و سالها قبل سریال مسافران را ساخت که علاوه بر «طنزِ موقعیت قوی» پیام های آموزنده خوبی هم به همراه داشت و توانست رضایت نسبی مخاطبان را جلب کند؛ بعد از آن هم «ورود آقایان ممنوع» را ساخت که تحسین منتقدان را نیز به همراه داشت.
بازیگران این اثر ۱۰۰ قسمتی، رامبد جوان، آتیلا پسیانی، خاطره اسدی، شبنم مقدمی، لیلیرشیدی، خسرو پسیانی، کمند امیر سلیمانی، الناز حبیبی و امین نوروزی هستند.
جوان قبل از این فیلم سینمایی «قانون مورفی» را نیز ساخته بود که آن هم رضایت مخاطبان را به همراه نداشت.
نویسندگان سریال مردم معمولی ظاهراً نتوانستند از عهده خلق سناریو جذاب و خنده دار و آموزنده برای این سریال بر آیند؛ فیلمنامه این اثر بزرگترین ضعف کار بوده و نمیتواند کوچکترین خنده ای برای مخاطب خلق کند.
همچنین رفتار و حرکات کاراکترهای سریال هیچ منطقی ندارد، انگار آنها در دنیای واقعی اصلا وجود ندارند.
وقتی برای شروع، تیتراژ ابتدایی سریال را نگاه می کنیم با نام هایی مواجه می شویم که از خرید یا دانلود این کار در آغاز پشیمان نمیشویم، چون اسم «رامبد جوان» در کنار ستارگان سینما این اطمینان را به بیننده می دهد که یک اثر جاندار و قابل قبول خواهند دید، اما با دیدن دو یا سه قسمت اول به این نتیجه می رسیم که یه سریال پر ستاره قطعاً موفق و خوش ساخت نیست.
جوان در این سالها نشان داده که در ژانر طنز بیشتر مجری خوبی است تا بازیگر و کارگردان خوب! از نظر محتوا هم این سریال چنگی به دل نمی زند، به طور مثال چگونه نام این سریال «مردم معمولی» است، اما هیچ شباهتی با مردم معمولی جامعه و کشورمان ندارد.
از مهمترین رفتارهای شخصیتی مردم معمولی و طبقه متوسط کشور ما زندگی ساده، غیر تجملاتی بی پولی، ساده زیستی، ساده پوشی و اهمیت دادن به مذهب، شرعیات و آموزههای دینی است.
کجای این سریال حرکتی انجام شد که در ظاهر و یا در باطن اندک شباهتی به رفتارها و صفات مردم طبقه متوسط کشورمان داشته باشد؟! برای مثال بهترین ارائه را در مورد رفتار و کردار مردم عادی و متوسط، آقای سیروس مقدم در سریال «پایتخت» داشت.
از نوع پوشش و سادگی رفتار و مشکلات اقتصادی و خانواده دوستی و مذهبی بودن کاراکترهای سریال متوجه می شدیم که سریال تمام تلاش خود را میکند که طبقه متوسط و معمولی را به تصویر بکشد که تا حد زیادی هم موفق شد، چون همه المان های شخصیتی که مردم متوسط و معمولی دارند در سریال پایتخت وجود داشت.
اما در سریال «مردم معمولی» دقیقا باید به چه چیزی بخندیم؟ این اثر پر ستاره به کدام معضل اجتماعی پرداخته و کدام یک از آسیب های اجتماعی را با زبان طنز به چالش می کشد؟ به جز این که می خواهند با لودگی و افراط در رفتار کمیک و مثلاً خنده دار و با میمیک صورت مصنوعی با زور هم که شده مردم را بخندانند.
مگر مردم معمولی تا این حد زننده و غلیظ آرایش می کنند؟ این مقدار استفاده از محصولات آرایشی را حتی در صنعت سینمای هالیوود هم نمی بینیم! بزرگترین هنرپیشه های دنیا با وجود مشهوریت جهانی که دارند به جرأت می توان گفت که حتی یک سوم هنرپیشه های زن ایرانی آرایش ندارند!
هر محصول فرهنگی و سینمایی، بازخورد و تأثیر خودش را بر عموم جامعه می گذارد، حال یا با سرعت یا رفته رفته و آهسته! یکی از تاثیرات منفی که این سریال به همراه دارد ترویج و اشاعه آرایش زیاد و غلیظ است.
بعضی رسانه ها خبر می دهند که قرار است بعد از ساخت و پخش ۶ قسمت از این سریال، علی رغم نارضایتی مخاطبان، بنا دارند ساخت آن را مجدداً از قسمت اول آغاز کنند؛ گویا خود سازندگان این سریال هم به پوچی و بی اساس بودن محصولشان پی برده اند!
در اینجا یک سوال بی پاسخ می ماند؛ آن هم این که هزینه خرید یا دانلود این ۶ قسمت ضعیف را چه کسی به مخاطبان برمی گرداند؟ آیا کسی یا مرجع قانونی هست که عوامل این سریال را به چالش بکشد؟ چرا وقت و پول مردم را صرف 6 قسمتی از سریالی کردهاند که خودشان هم به افتضاح بودن آن اذعان دارند؟ مگر در این 6 قسمت ابتدایی چه گلی به سر مخاطب زدند که در ادامه می خواهند بهترش را بزنند؟
البته بی انصافی است اگر در این وجیزه یادی از کارگردانهای خوب و گمنام نکنیم که قوی ترین فیلمنامه ها را در دست دارند و از این دفتر فیلم سازی به آن دفتر سینمایی می روند، اما دریغ از ذره ای اعتماد و حمایت! در حالی که تنها با پول یک قسمت از این سریال میتوانند فیلم خود را بسازند و کاری خوب و در شأن مخاطب ارائه دهند تا چه رسد به پول ۶ قسمت!
مسعود فراستی در رابطه با سریال «مردم معمولی» می گوید: «ماقبل فیلم است و اصلاً به نقد در نمی آید و ارزش دیدن و نقد را ندارد».
حتی نام سریال هم اشتباه انتخاب شده، ای کاش لااقل ذره ای از رفتار و منش مردم معمولی کشورمان را در این سریال می دیدیم؛ آدم معمولی به فکر کلاه سر مردم گذاشتن نیست وگرنه دیگر معمولی نبود، بلکه شارلاتان بود.
سخن آخر این که، این سریال با وجود تمام نکات منفی که در خود داشت یک خوبی هم داشت آن هم این است که گفتمانی برای احقاق حقوق مخاطب به راه افتاد؛ مثلاً تهیه کنندگان و تولید کنندگان سریال های شبکه نمایش خانگی به اتفاق بپذیرند که چند قسمت ابتدایی محصولاتشان را بسته به تعداد قسمت ها و فصل های سریال به صورت مجانی به مخاطب عرضه کنند تا اگر بیننده از اثر رضایت کافی داشت برای قسمت های آتی آن مبلغ پرداخت کند؛ شاید کمی آرمانی و دور از ذهن به نظر برسد، اما شدنی است و در دراز مدت در تولید محصول با کیفیت مثمر ثمر خواهد بود.