از دودکش۲ هم بخاری بلند نشد!
به گزارش خبرگزاری رسا، خبر ساخت فصل دوم سریال «دودکش» برای افکار عمومی و رسانهها کمی کنکجاوی برانگیز بود. فصل اول «دودکش» با انتقادات فراوانی مواجه شد و فیلمنامه بسیار معمولی و کارگردانی آماتوری «محمدحسین لطیفی» با حجم وسیعی از انتقادات، ساختن فصل دوم این سریال را عملا منتفی میکرد.
حجم گسترده انتقادات در رسانههای جریان اصلی به چند اشکال عمده در فصل اول این سریال اشاره داشت. در اغلب انتقادات به این نکته اشاره میشد که سریال فاقد ویژگیهای روایی و داستانی است و نمیتوان با اتکا به استفاده گلواژههایی نظیر «آمپاس» و «قمپوز»، بدون توجهی به موقعیت سازی روایی و نادیده گرفتن پیروی از قواعد الگو و اسلوبهای ژانر، مجموعهای کمدی را تولید کرد.
با این حجم از انتقادات مطرح شده، تهیهکننده بسیار جوان و کم تجربه سریال دودکش تحت تاثیر این فضا به صورت رسمی اعلام کرد که از تولید فصل دوم آن پشیمان شده است و این اظهار نظر به صورت گسترده در رسانهها منتشر شد.
علی رغم تصمیم قاطعانه تهیهکننده برای نساختن فصل دوم این سریال و انتقادات رسانههای جریان اصلی، بروز نیکنژاد نویسنده فصل اول، تصمیم خود را برای نگارش فصل دوم و کارگردانی آن گرفته بود. اما نتیجه فصل دوم به مراتب از کیفیت کمتری نسبت به فصل اول برخودار است.
معضلات فصل دوم سریال دودکش در واقع همان اشکالاتی است که درباره فصل اول طرح شد، با این تفاوت که در فصل اول یک نیمچه روایت اصلی وجود داشت، اما در فصل دوم نه تنها از روایت اصلی خبری نیست بلکه بدنه دراماتیک از ناهمگونی روایی رنج میبرد و مثل فصل اول روایتهای بسیار فرعی در ساختار فیلمنامه هارمونی ایجاد کند.
روایت سریال در فصل دوم همچنان فاقد تنه است و روایت فرعی شخصیت محور هستند و پرداختن به روزمرگی مبتنی بر تکه کلامهای طنز ویژگی داستانی خاصی به مجموعه تلاشهای سازندگان چیزی اضافه نمیکند.
مجموعه دودکش در فصل نخست روایت خانوادهای است که در ملکی موروثی، قالیشویی مشتاق را تاسیس کردهاند و با مشکلات اقتصادی فراوانی زندگی میکنند. دودکش طبق عادت در فصل و دوم روی معضلات اقتصادی دو خانواده انگشت میگذارد و تقابلهای فردی درون خانوادگی که الگوی اصلی سریالهای کمدی سیما محسوب میشود بدون پرداخت مناسب و پیچیدگی روایی، با پیروی از الگوی سریال «پایتخت» شکل میگیرد.
«بهروز» (امیرحسین رستمی) در واقع شمایلی ناقصی از ارسطو در سریال پایتخت است و این شباهت شخصیت بهروز با ارسطو با حضور محمد تنابنده به عنوان نویسنده در گروه سازندگان به سادگی تقویت میشود. همانطور که ارسطو تجرد و تلاشهای مکرر و برای ازدواج بخشی از روایت پایتخت را درمیگیرد، در این سریال شخصیت بهروز، همان کاراکتر بیدستپای مجردی است که با وجود نقصانهای مالی تلاش میکند، با دختری با شرایط اجتماعی مناسبی ازدواج کند.
احمد مهرانفر در سریال پایتخت، در بازیو گریم ویژگیهای دارد که این کاراکتر همواره مجرد در پی ازدواج را برای مخاطب جذاب میکند اما امیر حسین چهل و شش ساله(۴۶) که سه (۳) سال دیگر وارد پنجاه سالگی میشود تا چه زمانی میخواهد نقش جوان اول در جستجوی دختری مناسب برای ازدواج را بازی کند!؟
در سریال «دودکش۲» مخاطب با خانوادههایی روبرو میشود که اغلب هیچ اعتمادی به یکدیگر ندارند و دائما شخصیتها به دنبال تمسخر کردن سایر اعضای هستند، هیچ ماجرایی در کار نیست و «ارسطوی ازدواجی»، بهروز فصل دوم سریال دودکش با نقش آفرینی امیرحسین رستمی هیچ کمک شایانی به ساختار نمایشی اثر در دو وجه ملودرام و کمدی نمیکند.
بخشی از روایت با دنبال کردن و پیش کشیدن روایت نصرت ظاهر تلاش میکند به بخش گفتمانی سریال برای نقد اینفلوئنسرها تبدیل شود که متاسفانه این نقد از طراحی روایی قابل اعتنایی برخودار نیست و هنر نویسنده و کارگردان نمایش وابستگی به اطلاعات دم دستی از فعالیت چنین کارآفرینانی در فضای مجازی دارد. "راستم میگه ...میگه من یک ملیون فالوور دارم...تو چی داری؟ " منولوگی است که بارها در سریال استفاده شده ومخاطب دلیل اشاره و استفاده از کارکرد شخصیت فیروز با فعالیت در فضای مجازی را نمیتواند ویژگی جذاب سریال محسوب کند.
سریال به قدری بی کیفیت نوشته شده که شخصیتهای سریال در یکی از قسمتها ۲۵ دقیقه مشغول بازی اسم و فامیل هستند و بدترین بخش سریال تمسخر شهروندان افغانستانی است. امیر نامیرا یکی از اکانتهای فعال از برادران افغانستانی در توییتر خطاب به سازندگان این سریال مینویسد: آقایان و خانمهای عوامل سریال دودکش ۲! یکی از سکانسهای امشبتان که در آن چند تا کارگر جوان افغانستانی را به نمایش گذاشتید خیلی خیلی بد بود. به نظر من سرشار از کنایه و تمسخر و منت گذاشتن به مهاجرین ساکن جمهوری اسلامی ایران بود. من به جای شما شرمنده شدم.